هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

مقاله‌ها :: کتاب‌ها

اشكالات همه كتابها


اشكالاتي كه در كتابها وجود دارند در اين قسمت بررسي ميشوند
اينجا ميخوايم مشكلات كلي كتابو بررسي كنيم اينجا يه سري از مشكلاتي كه من پيدا كردم رو ميبينيد:


1-يكي از خصوصيات اسليترينيها با توجه به آواز كلاه گروه بندي اصيل بودنه.ما ميدونيم كه ولدمورت دورگه است پس چطور تو اسليترين بوده؟

2-مگه گودريك گريفيندور جادوگر نبود و چوبدستي نداشت؟پس اون شمشير به چه دردش ميخورد؟

3-وقتي كه دم باريك ميخواست سدريكو بكشه جاي زخم هري درد گرفته بود و اون از شدت درد چشاشو بسته بود در نتيجه مرگ سدريكو نديد پس چطور تسترالهارو ميبينه؟

4-در جلد پنجم مالفوي گفته كه ارشدها نميتونن امتياز كم كنن ولي تو جلد دوم پرسي 5 امتياز كم كرده و 50 امتياز هم اضافه كرده

5-پسر كراوچ در محاكمه اي كه هري در قدح انديشه ديده بود مرتب مادرشو صدا ميكرد و ازش ميخواست كه نذاره اونو به آزكابان ببرن ولي تنها زني كه ما اونجا ديديم بلاتريكس لسترنج بود.

6-تو كتاب چهارم وقتي جام هري و سدريكو به قبرستون برد تو هزارتو بود ولي وقتي هريو برگردوند اونو به بيرون هزارتو برد

7-نيك تقريبا بي سر گفته بود كه جادوگرا بايد نشانه اي از خودشون رو زمين بذارن تا بتونن روح بشن با توجه به اين موضوع ميرتل چطور روح شد؟

8-هري در فصل اول جلد پنجم بدون در دست گرفتن چوبدستي آن را روشن كرده بود.

و دو نكته جالب:

1-هميشه هروقت اتفاقي براي هرميون ميفته رون از همه بيشتر ناراحت ميشه و هروقت اتفاقي براي رون بيفته هرميون از همه كمتر ناراحت ميشه!

2-روزي كه نيك تقريبا بي سر مرده با روزي كه پدر و مادر هري مردن يكيه!هرسه در روز هالووين مردن.
قبلی « حقايقي در مورد آبرفورث دامبلدور قسمتهاي حذف شده كتابها » بعدی
API: RSS | RDF | ATOM
جادوگران®
بی‌شک دیدگاه هر کس نشانه‌ی تفکر اوست، ما در برابر نظر دیگران مسئول نیستیم
فرستنده شاخه
فاطمه خانوم
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۱۱/۴ ۱۵:۴۶  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۱۱/۴ ۱۵:۴۶
عضویت از: ۱۳۸۵/۷/۲۵
از: ناکجا اباد
پیام: 173
 Re: اشكالات همه كتابها
واقعا از دقت نظر همه تشکر می کنم!!
ولی رولینگ باید حواسش رو جمع کنه!!
به امید این که تو کتاب 7 این مشکلات نباشه!!
elenah
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۶/۲۰ ۱۵:۱۹  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۶/۲۰ ۱۵:۱۹
عضویت از: ۱۳۸۵/۴/۱۱
از: شجره نامه ی خاندان بلک
پیام: 141
 نه خیرم
من در مورد شماره ی 5 مخالفم در کتاب به وجود مادر جونیور ( کراوچ کوچک) اشاره شده است. با دقت بیشتر بخوانید.
arman2005
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۶/۱۳ ۱۲:۴۸  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۶/۱۳ ۱۲:۴۸
عضویت از: ۱۳۸۴/۹/۲۷
از: از هاگوارتز
پیام: 46
 نظر....
لطفا از این به بعد چیزهایی رو بنویسید که ارزش اشتباه گرفتن رو داشته باشه نه این که پنجاه پنجاه
در هر حال کارتون جای تقدیر وتشکر داره
mamadmm
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۶/۵ ۴:۳۵  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۶/۵ ۴:۳۵
عضویت از: ۱۳۸۵/۵/۳۱
از: همونجا که بقیه میایُن
پیام: 319
 دیگر اشکالات
دوتا مشکل دیگه:
1- رولینگ هیچجا از کتابا نگفته که این اتفاقا تو چه سالی افتاده و هری چه سالی بدنیا اومده؟

2-در کتاب پنجم، وقتی بچه ها دارن امتحان ستاره شناسی میدن، رو برجن و برجم گرده. پس چرا رولینگ گفته که مسئول امتحانا بین بچه ها قدم میزد؟ د حالی که باید می ایستاد. تو کتاب شیشم هم رولینگ هیچ تصویری از اونجا رسم نکرده
(تو نسخه ی اصلیشم همینطوریه.)
راستی نظرتون در باره ی انجمن های هری پاتر چیه؟
ghiozila
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۵/۳۰ ۲:۵۸  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۵/۳۰ ۳:۰۰
عضویت از: ۱۳۸۵/۴/۱۱
از: بالاتر از دست راست !
پیام: 291
 cho chang
jaleeb boood
nojan
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۵/۷ ۱۱:۰۶  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۵/۷ ۱۱:۰۶
عضویت از: ۱۳۸۵/۴/۲۷
از: دریاچه ی هاگوارتز
پیام: 40
 اینم نظریه دیگه!!!
به نظر من چو داره اشتباه میکنه
اشکالات دیگه ای هم هستن که مو لای درزشون نمیره
shadmehr
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۴/۲۵ ۹:۰۷  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۴/۲۵ ۹:۰۹
عضویت از: ۱۳۸۵/۱/۲۳
از: آمپول می ترسم !!
پیام: 646
 مقاله س ديگه
بعضي هاش جواب داشت و بعضي نه در كل خوب بود ... مقاله س ديگه
پري دريايي رولينگگ خودش گفته كه هري مرگ ننه باباشو نديده
harrypotter1449
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۴/۱۴ ۱۵:۵۱  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۴/۱۴ ۱۵:۵۱
عضویت از: ۱۳۸۵/۲/۱۰
از: کوهستان اشباح
پیام: 217
 Re:
فقط که نباید اصیل باشن. می تونن روح شرور و بلند پروازی هم داشته باشند. تازه ولدی هم نوه ی رییس اسلاترین بود.
پري دريايي
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۴/۱۴ ۱۵:۲۹  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۴/۱۴ ۱۵:۲۹
عضویت از: ۱۳۸۴/۸/۳
از: خيلي دور خيلي نزديك(درياچه ي نقره اي)
پیام: 144
 تسترال ها
در مورد تسترال ها بايد بگم كه:
هري مرگ پدر رو مادرشو ديده بوده نيازي نبوده كه مرگ سدريكو هم ببينه
دروغ ميگم؟؟؟؟؟
torshi
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۳/۲۸ ۱۰:۳۷  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۳/۲۹ ۸:۲۵
عضویت از: ۱۳۸۵/۲/۲۲
از: خونمون
پیام: 360
 اشكال كتاب ششم
در هري پاتر و شاهزاده ي دورگه، فصل13 صفحه ي 356( ترجمه ي ويدا اسلاميه) وقتي دامبلدور وارد اتاق تام ريدل مي شه در اتاقش چيزي جز يك كمد كهنه و يك تخت فلزي به چشم نمي خوره. چند خط پايين تر نوشته شده:" دامبلدور بي درنگ صندلي چوبي را به كنار ريدل كشيد..." . نكته همين جاست. در اتاق كه صندلي نبود در ضمن در متن به هيچ جادويي اشاره نشده كه دامبلدور با استفاده از جادو صندلي را ظاهر كرده است. اين هم يك نكته كه رولينگ جا انداخته بود.
gini
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۲/۱۱ ۱۸:۱۵  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۲/۱۱ ۱۸:۱۸
عضویت از: ۱۳۸۴/۱۲/۵
از: پناهگاه
پیام: 22
 Re: اشکالی در کتاب دوم
- خوب اسنيپ و كراوچ هردو مرگخوار بودن
- يه جا گفته هري يه صدايي شنيد و احساس كرد يه پرنده از كنارش رد شده
- سايت www.irankade.com/Mistakes.htm كه كار نميكنه .
- هري كه نميدونست توي بسته هه آينه ست ولي خنگ بازي در آورد كه بازش نكرد . در ضمن سيريوس براي كريسمس به هري كتاب داد (مشترك با لوپين )
- مارا وينسون جان ! پرسي اون موقع سال ششم وارشد بود . سال هفتم سرپرست شد .
- اريكاي عزيز يه سوال دارم . كجا گفته بود جادوي مودي تقلبي باطل شد ؟
gini
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۲/۴ ۱۶:۱۲  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۲/۴ ۱۶:۱۲
عضویت از: ۱۳۸۴/۱۲/۵
از: پناهگاه
پیام: 22
 Re: اشکالی در کتاب دوم
خوب حتما جنهاي خونگي با آدما فرق دارن ديگه وگرنه هرميون ت . ه . و . ع روتاسيس نمي كرد .
gini
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۲/۴ ۱۶:۰۸  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۲/۴ ۱۶:۰۸
عضویت از: ۱۳۸۴/۱۲/۵
از: پناهگاه
پیام: 22
 نكته
توي فيلم 2 وقتي رون و هري و مالفوي ميرن به سالن عمومي اسليترين و هري اشتباهي از دهنش در ميره كه مالفوي اشتباه ميكنه (در مورد بد بودن دامبلدور ) مالفوي بهش ميگه مگه كسي بدتر از اتون توي اين مدرسه وجود داره ؟ هري هم براي اينكه لو نره گفت هري پاتر . بعد مالفوي بهش گفت تو مشنگ خوبي هستي گويل .
gini
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۲/۴ ۱۵:۵۸  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۲/۴ ۱۵:۵۸
عضویت از: ۱۳۸۴/۱۲/۵
از: پناهگاه
پیام: 22
 نكته
خيلي جالب بود . اين هم يه نكته ي ديگه : توي كتاب 6 وقتي توي قطار مالفوي هري رو خشك مي كنه هري براي اينكه بتونه بره بيرون از جادوي غير لفظي استفاده
مي كنه در حالي كه هنوز اسنيپ اين مدل جادو رو يادشون نداده .
SHAGGY_MEISAM
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۲/۱۵ ۲۲:۲۰  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۲/۱۵ ۲۲:۲۰
عضویت از: ۱۳۸۴/۹/۲۰
از: bestwizards.com
پیام: 403
 مك گونگال
من با تماميه نظر هاي مك گونگال موافقم راست ميگه ولي به خاطر نكته سنجيت ممنون زحمت زيادي كشيدي
goli
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۲/۴ ۱۵:۰۲  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۲/۴ ۱۵:۰۲
عضویت از: ۱۳۸۴/۱۱/۶
از: خيابون هاي لندن جا و مكان نداريم ما كارتون خواب ها
پیام: 48
 خوبه
معلومه هر کتاب رو 20 بار خوندی ولی عالیه
erica
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۱/۱۷ ۱۶:۰۰  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۱/۱۷ ۱۶:۰۰
عضویت از: ۱۳۸۴/۶/۲۸
از: يه جايي نزديك خدا
پیام: 570
 Re: اشکالی دیگر
مگه سيريوس گرگينه ست كه با گاز گرفتن رون اون هم گرگينه بشه ؟؟؟
erica
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۱/۱۷ ۱۵:۵۰  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۱/۱۷ ۱۵:۵۰
عضویت از: ۱۳۸۴/۶/۲۸
از: يه جايي نزديك خدا
پیام: 570
 اشكالات همه كتابها
1- خب همونطور كه توي كتاب يك نوشته شده هري هم يه جورايي دو رگه ست چون همه خويشاوندانش كه جادوگر نبوده ن اما كلاه گروهبندي مي خواست هري رو توي اسليترين بندازه كه در نهايت هري گريفندور رو انتخاب كرد .
2-حالا مثلا اون قاب آويز و فنجون هافلپاف هم براي هلگا هافلپاف و سالازار اسليترين بوده در صورتي كه اونها هم جادوگر بوده ن تمام اينها هر كدومشون يه مشخصه ي بارز و يه وسيله ي با ارزش داشته ن كه براي گودريك گريفندور هم يه شمشير بوده .
3- من كه يادم نمياد توي كتاب 4 خونده باشم دقيقا هري موقعي كه سدريك مرد چشماش بسته بوده .
6- از اول هم قرار بود وقتي قهرمان ها به جام مي رسن دوباره برگردن هاگوارتز . من فكر مي كنم كه بعد از اينكه جادوي مودي قلابي انجام شد و اثرش از بين رفت دوباره همون رمزتاز اصلي شده باشه كه قرار بود فرد قهرمان رو به هاگوارتز برگردونه.

دو نكته جالب
1- شايد به خاطر اينكه رون تعصبش روي هرميون فوق العاده ست و هرميون خيلي احساسات رون رو درك نمي كنههمون حالت رئيس مآبانه
elheye_kermoooo
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۱/۸ ۱۶:۲۷  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۱/۸ ۱۶:۲۷
عضویت از: ۱۳۸۴/۱۰/۲۸
از: محل زندگی کرم ها...
پیام: 13
 Re: اشتباهات
تو کتاب در مورد این که چرا راهش دادن توضیح داده.
من یک مطلب در مورده اینکه چرا روح میشن خوندم
نوشته بود که
"کسانی روح میشن که در هنگام مرگ ناراحت بوده.."
برای مثال نیک بی سر ناراحت بود که سرش کاملا کنده نشده بود.
میترل داشت گریه میکرد که مرد.
در مورده بلادی بارون فقط می تونم حدس بزنم
شاید تنها بوده...
horcruxes
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۶/۱۹ ۱۶:۰۲  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۶/۱۹ ۱۶:۰۲
عضویت از: ۱۳۸۴/۶/۱۶
از: سرزمین جاودانه
پیام: 103
 اشتباهات
نظر در مورد یک
1.یعنی میگید تنها نواده ی اسلیثرین رو به اونجا راه ندن!!!!
نظر در مورد پنج
5.من که فکر میکنم اونجا بود و گریه و زاری میکرد در ضمن اگه جای دقیقشو هم خواستین پیش کراوچ پدر نشسته بود.

با اینکه بقیه هم مشکوکند ولی من نظریه قابل تاییدی ندارم
choch
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۶/۱۳ ۱۷:۵۸  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۶/۱۳ ۱۷:۵۸
عضویت از: ۱۳۸۴/۳/۲۶
از: يه جايی
پیام: 11
 مورد 4: امتياز كم كردن پرسی
من مطمئن نيستم ولی پرسی سرپرست شده بود. شايد سرپرستا ميتونن امتياز كم كنن.
tonks
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۳/۲۸ ۱۴:۲۶  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۳/۲۸ ۱۴:۲۶
عضویت از: ۱۳۸۳/۵/۱۵
از: همونجایی که دلبر خونه داره
پیام: 149
 اشکالات
منم با شاهزاده دورگه موافقم
واقعا چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۲/۱۲ ۱۴:۱۸  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۲/۱۲ ۱۴:۱۸
عضویت از:
از:
پیام:
 رمز تاز
خب حالا بقيه به كنار يه چيزي در مورد اون جام كه رمز تاز بود . خب اگه بخوايم رمز تاز رو يك نوع غيب و ظاهر شدن در نظر بگيريم، خب اين ايده درست ميتونه باشه كه امكانش هست كه از جاي مقرر اون ور تر ظاهر بشن . مثل غيب شدن كه توي خد كتاب چهار يكي از ويزلي ها در مورد امتحان غيب شدن بيل و چارلي ميگه و ميگه كه خيلي اونور تر درست روي سر يه پيرزن كه در حال خريد بوده فرود مياد . پس ميتونيم همچين فرضي رو در نظر بگيريم . اما؛ به نظر من كاملا يه سوتي محسوب ميشه . خب گه غيب و ظاهر شدن به تمركز نياز داره كه بتوني سر جاي مقرر ظاهر بشي، خب هري كه اون موقع اصلا تمركز نداشته . و يه چيزه ديگه كه اين نظرو رد ميكنه ! وقتي كه براي رفتن به جام جهاني كوييديچ به رمز تاز دست زدن، همه تقريبا يه جا ظاهر شدن و ديگه نيازي نبود كه يارو بخواد تمركز كنه . پس نتيجه ميگيريم كه يه سوتي محض بوده . ولي بايد اينو هم در نظر بگيريد . رولينگ يه نويسنده ساده ست . همين كه تونسته 7 تا كتاب رو به هم ربط بده خيليه ! ديگه نبايد اينقدر موشكافانه برخورد كرد .
DELTA
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۳/۱۲/۲۴ ۲۰:۵۴  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۳/۱۲ ۲۳:۳۴
عضویت از: ۱۳۸۳/۱۲/۱۳
از: tehran
پیام: 25
 Re: اشکالی در کتاب دوم
در کتاب 2 ترجمه ی ویدا اسلامی صفحه ی نوشته است
دابی هق هق کنان گفته است:هری پاتر خیلی بزرگوارتراز اونه که دابی فکر می کرد!بدرود هری پاتر!
سرانجام صدای شترق بلندی به گوش رسید ودابی غیب شد.
سوال:مگه در هاگوارتز کسی می تواند غیب و ظاهر شود؟
hbprince
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۳/۱۲/۱۹ ۱۴:۱۱  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۳/۱۲/۱۹ ۱۴:۱۱
عضویت از: ۱۳۸۳/۱۲/۱۲
از:
پیام: 187
 Re: اشکالی در کتاب پنجم
مگر سیریوس برای هدیه کریسمس به هری یک آینه نداد که می شد با اون با سیریوس ارتباط برقرار که پس چرا ریسک کرد و به اتاق آمبریج رفت
Comwow
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۳/۱۲/۹ ۱۶:۵۳  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۳/۱۲/۹ ۱۶:۵۳
عضویت از: ۱۳۸۳/۱۱/۲۰
از: برزخ
پیام: 375
 Re: اشکالی در کتاب پنجم
چند تا اشکال دیگه هم بودند که حوصله نداشتم تایپ کنم ؛ بیشتر توی کتاب پنجم بود
Comwow
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۳/۱۲/۷ ۱۲:۴۷  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۳/۱۲/۷ ۱۲:۴۷
عضویت از: ۱۳۸۳/۱۱/۲۰
از: برزخ
پیام: 375
 اشکالی در کتاب پنجم
در کتاب 5 ترجمه ی ویدا اسلامیه جلد دوم صفحه ی 199 خط 15 نوشته است که در روی زمین ذره ای برف وجود نداشت ولی در صفحه ی 208 خط 7 از پایین نوشته است : در حالی که راهشان دا از میان برف ها باز می کردند از کنار ان ها گذشتند.
h@rry patter
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۳/۱۲/۳ ۱۵:۳۵  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۳/۱۲/۳ ۱۵:۳۵
عضویت از: ۱۳۸۳/۱۱/۱۶
از: مریخ
پیام: 70
 Re: اشکالی دیگر
chon srius گرگینه nist .
lopin گرگینه ast .



Comwow
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۳/۱۱/۲۹ ۱۶:۰۲  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۳/۱۱/۲۹ ۱۶:۰۲
عضویت از: ۱۳۸۳/۱۱/۲۰
از: برزخ
پیام: 375
 اشکالی دیگر
توی کتاب سوم بعد از رفتن به کلبه ی هاگرید همه ی اون اتفاقات روی داد که می دونید و سیریوس گفته بود که اگر یک گرگینه کسی را گاز بگیرد ان شخص یک گرگینه می شه ولی وقتی سیریوس دست رون رو گاز گرفت اون از ان به بعد رون گرگینه نشد
SOOOSK
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۳/۱۱/۱۰ ۷:۳۷  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۳/۱۱/۱۰ ۷:۳۷
عضویت از: ۱۳۸۳/۵/۱۴
از: چاه فاضلاب
پیام: 715
 اشكال گيري مزخرف
اين چه اشكال هايي بود گرفتي؟ مزخرف بود... حالم داره بد ميشه.... صبر كن برم بالا بيارم بر ميگردم...
Buckbeak
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۳/۷/۳ ۲۲:۳۱  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۳/۷/۳ ۲۲:۳۱
عضویت از: ۱۳۸۳/۶/۵
از: جنگل ممنوع
پیام: 340
 Re: اشکال جالب!
میگم مگه همه جادوگرا از ولدمورت نمیترسن تا حدی که نامش هم به زبون نمیارن.پس چرا در کتاب و فیلم 3 وقتی دانش آموزا جلوی بوگارت قرار میگیرن تصاویر مسخره ای میبینن (اسنیپ و عنکبوت و ... ) ؟ واقعا چرا ؟ نه اخه چرا ؟
Biganeh
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۳/۶/۲۹ ۱۸:۴۰  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۳/۶/۲۹ ۱۸:۴۶
عضویت از: ۱۳۸۳/۶/۱۰
از: بعد از پل, دست راست دومين كوچه
پیام: 182
 اشکال جالب!
در کتاب سه:
امتحانات هري ششم ژوئن تمام شد زيرا آن روز بود كه آنها به كلبه هاگريد رفتند. در نامه ذكر شده بود ، كج منقار روز ششم ژوئن اعدام خواهد شد و رون گفته بود كه امتحانات ما در همان روز تمام مي شود. بعد از آنكه آنها كلبه هاگريد را ترك كردند، به طرف بيد كتك زن رفتند. وقتي كه بيرون آمدند، ماه كامل نمايان شد وقتي كه ابري از جلو آن كنار رفت و لوپين تبديل به گرگينه گرديد. مشكل اينجاست كه در سال 1993 ، قرص كامل ماه در چهارم ژوئن پديدار مي شد نه در ششم ژوئن. بنابراين لوپين نبايد به گرگينه تبديل مي شد وقتي كه ماه كامل نبود
اگه به این‌جا برید صد ها اشکال میبینید که آدمی بیکار آنهارا بیرون کشیده است
voltan
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۳/۶/۲۴ ۲۰:۳۹  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۳/۶/۲۴ ۲۰:۳۹
عضویت از: ۱۳۸۳/۶/۷
از: 127.0.0.1
پیام: 1391
 امتیاز کم کردن
4-تو کتاب دو پرسی فقط گزارش میده که هری جادو کرده کس دیگه ای امتیاز کم کرده
در مورد 50 امتیاز هم بعد از هر مسابقه ی کوویدیچ گروه برنده 50 امتیاز میگیره
چو چانگ
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۳/۶/۸ ۱۵:۰۰  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۳/۶/۸ ۱۵:۰۰
عضویت از: ۱۳۸۳/۴/۱۵
از: کنار مک!!!
پیام: 1771
 Re: پاسخ به اشکالات
دو تاي ديگه:

جلد 3 صفحه 494 ترجمه ويدا اسلاميه:

كج پا برگه سفارش آذرخشو برام به اداره پست جغدي برد

ولي چطور؟اونجا نپرسيدن چرا يه نيزل اومده برگه سفارش ميده؟؟؟؟

جلد 5 فصل 27 ترجمه ويدا اسلاميه:

وقتي هري و امبريج وارد ميشن هيچ چيزي درباره حضور فاوكس در اتاق گفته نميشه ولي بعد فاوكس اونجاست!!!!
چو چانگ
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۳/۶/۲ ۱۳:۰۰  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۳/۶/۲ ۱۳:۰۰
عضویت از: ۱۳۸۳/۴/۱۵
از: کنار مک!!!
پیام: 1771
 Re: پاسخ به اشکالات
اينم چند تا اشكال ديگه كه وقتي دشتم كتاب 4 رو ميخوندم به ذهنم رسيد راستي در مورد پسر كراوچ اونجا نوشته كه ساحره اي كنار كراوچ نشسته بود ولي ننوشته بود كه اون مادرشه يا نه ولي از نظر دستوري و حالات ساحره اون مادر كراوچ (پسر)هست.

حالا اشكالهاي تازه:
1-دم باريك سدريكو كشته بود ولي بازتابش از چوبدستي ولدمورت در اومد(البته ممكنه كه دم باريك با چوبدستي ولدمورت اينكارو كرده باشه)
<hr>
2-دامبلدور از كجا فهميد كه مودي قلابي بارتي كراوچ هست و مودي واقعي تو چمدونه؟؟؟
<hr>
3-اسنيپ تو محاكمه پسر كراوچ نبود پس از كجا اونو شناخت؟(تا جايي كه من ميدونم هيچ جاي كتاب نوشته نشده كه اين پدر و پسر به هم شباهت دارن)
<hr>
4-رمز دفتر دامبلدور قورباغه شكلاتي بود و خودش هم گفته بود كه تا عكسشو از روي قورباغه هاي شكلاتي حذف نكنند ناراحت نميشه شايد با اين كارتها از مردم اطلاعات كسب ميكرده
<hr>
و يه سوال:
اون سوالهايي كه رولينگ تو f.a.q بهشون جواب ميده مردم از كجا بهش ميگن؟
چو چانگ
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۳/۶/۱ ۹:۳۶  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۳/۶/۱ ۹:۳۶
عضویت از: ۱۳۸۳/۴/۱۵
از: کنار مک!!!
پیام: 1771
 Re: پاسخ به اشکالات
او2 قبول ولي 3 .....هري فقط جسدو ديده مردنشو كه نديده

4-همين الان
5-اينم به چشم
6-ولي اگه هري توي هزارتو بود بقيه از كجا ديدنش؟
7-خوب فكر كن
8-نظري درباره نظرتون ندارم
10-من كاملا مطمئنم طبق گفته هاگريد تو جلد اول گفته كه تو روز هالووين ولدين هري مردن تو جلد دو هم كه روز جشن هالووين نيك اونارو دعوت كرد:«البته فكر ميكنم ترجيح ميدين به جشن برين»
مک گونگال
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۳/۶/۱ ۷:۵۲  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۳/۶/۱ ۷:۵۲
عضویت از: ۱۳۸۲/۱۲/۲۳
از: هاگوارتز
پیام: 895
 پاسخ به اشکالات
1.همان طور که خودتون اشاره کردید فقط یکی از خصوصیات اسلیترین بودن اصیل زادگی هست بنابراین شرایط دیگه ای هم بوده که به نظرم لرد ولدمورت بر حسب اونا در اسلیترین قرار گرفته

2.ممکنه در زمان های قدرم فقط از چوبدستی خالی استفاده نمی کردند و به شمشیر هم احتیاج داشتن...مطمئن نیستم...

3.هری از شدت چشم هاشو بست ولی موقعی که اونا رو باز کرد جسم بی جان سدریک رو دید بنابراین مرگ رو دیده و قادر به دیدن تسترال ها میشه

4.لطفا به مقاله بررسی سایت اختصاصی رولینگ یا ترجمه ی پرسش های فراوان سایت رولینگ مراحعه کنید.

5.پیشنهاد می کنم که دوباره اون قسمت را با دقت بخونید چون در اون قسمت مادر بارتی کرواچ پسر، کنار آقای کراوچ نشسته بود

6.هوم...فکر نمی کنم رولینگ دقیقا گفته باشه که اون تو بیرون از هزار تو ظاهر میشه...ولی به هر حال شاید تا اون موقع هزار تو رو ناپدید کرده بودن...با جادو که مشکلی نیست

7.تا حالا روش فکر نکردم

8.قضیه ی لوموس مشکوکه...بعضی ها می گن این اصلا ورد نیست! البته با کارای خارق العاده ای که هری کرده این امر اون قدر ها هم تعجب انگیز نیست...یکی از اون کارهاش ناپدید کردن شیشه در کتاب اول بود

9.خب این نشانه عشق یک طرفه ی رون به هرماینی هست

10.مطمئنی؟! میشه سند بیاری

هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۰-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.