هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

مقاله‌ها :: تـئوری‌ها و استدلال حوادث

اسنیپ فداکارترین فرد در کتاب های هری پاتر


برای اینکه مفهوم عنوان بالا را بهتر درک کنید لازم است که تا اخر این مقاله را بخوانید.من برای شناخت بهتر اسنیپ از دوران بچگیش شروع میکنم.

از مطالبی که ما در کتاب ها در مورد اسنیپ متوجه شدیم این بوده که سیوروس اسنیپ پسر یک ساحره به نام ایلین پرنس و یکه موگل به اسم توبیاس اسنیپ بوده که خانواده فقیری بودن در یک محله مشنگ نشین که جای کثیفی هم بوده.در ظاهر ماجرا این دو از رابطه خوبی برخوردار نبودن و مشکلاتی داشتن و اسنیپ هم از صدمات اون مشکلات بی نصیب نبوده.اسنیپ بچه ای زیرک،باهوش، کمی فضول و درعین حال منزوی بوده. در حالیکه وقتی به هاگوارتز رفت در اونجا از محبوبیت زیادی برخوردار نشد.سیریوس بلک(کتاب جام اتش،ترجمه اسلامیه،بازگشت پانمدی،صفحه های 614 و615)خطاب به هری میگه:..من وقتی فهمیدم اسنیپ توی هاگوارتز تدریس میکنه تعجب کردم که چطور دامبلدور اونو استخدام کرده.اسنیپ همیشه عاشق جادوی سیاه بوده و همه مدرسه هم اینو میدونستن.نمیدونین چه بچه حقه بازی بود...

و دوباره ادامه میده:وقتی اسنیپ تازه به این مدرسه اومده بود بیشتر از خیلی از بچه های سال هفتمی طلسم و جادو بلد بود. اون توی یکی از دار و دسته های اسلایترین بود که بعدا همشون مرگ خوار شدن.
و بعد سیریوس شروع میکنه به شمردن و نام بردن دوستان اسنیپ و کمی در مورد سرنوشت اونا صحبت میکنه و اینکه بعضی از اونا کمی قبل از سقوط لرد سیاه به دست کاراگاهان کشته شدن و بقیه هم همشون متهم شناخته شدن به غیر از اسنیپ به علاوه چند نفر دیگه.سیریوس حتی در مورد اسنیپ اضافه میکنه"اون حتی به طرفداری از لرد سیاه هم متهم نشد"و در جای دیگه ای میگه اگه اسنیپ با ولدمورت همکاری کرده بود دامبلدور هیچ وقت بهش اجازه نمیداد تو هاگوارتز تدریس کنه"

از جملات بالا میفهمیم که اسنیپ در دورانی که در هاگوارتز تحصیل میکرده عضو گروهی بوده که همشون مرگ خوارو متهم به اون شدن ولی اسنیپ از اون اتهام تبرئه میشه.که از نتایج اعتماد دامبلدور به اسنیپ بوده.در جای دیگه ای اشاره شد که اسنیپ از همه هم سن و سال هایش بیشتر ورد و طلسم بلد بوده که این حاکی از هوش زیاد اسنیپ و زیرکی اون بوده.در همون سال ها که اسنیپ در هاگوارتز درس میخونده مورد ازار و اذیت گروهی که عبارت بودن از جیمز پاتر، سیریوس بلک،ریموس لوپین و پیتر پتی گرو قرار میگرفته.این افراد به دلیل نا معلومی که جیمز پاتر(کتاب محفل ققنوس،بدترین خاطره اسنیپ،صفحه 80)فقط در مورد اینکه چرا اسنیپ رو اذیت میکنه به لیلی پاتر میگه:خب راستش همین که وجود داره کافیه دیگه نمیدونم متوجه منظورم میشی یا نه...

در این جا به دلیل اصلی ازار و اذیت اسنیپ اشاره نشده و از ظاهر امر پیداست که اونا فقط اسنیپ رو به دلیل حضورش اذیت میکردن.در همون سال ها سیریوس بلک به علت حس فضولی اسنیپ اونو به تونل زیر بید کتک زن میفرسته که میتونست منجر به کشته شدن اسنیپ بشه ولی جیمز پاتر در اخرین لحظات جون اسنیپ رو نجات داد و باعث شد کینه ای که اسنیپ به جیمز و دوستانش داشته بیشتر بشه.سال های بد با همه خاطرات بدش از دورانی که اسنیپ در کنار خانواده اش بود تا ازار و اذیت های بچه های مدرسه همگی واسه اسنیپ گذشت ودر سال 1991 هری پاتر پسر جیمز پاتر ، کسی که اسنیپ ازش متنفر بود پا به مدرسه گذاشت.البته هری همین جوری دست خالی به هاگوارتز نیومد. اون مشهور شده بود و همه جادوگران و ساحرانی که با لرد سیاه دشمنی داشتن هری رو دوست داشتن و طرفدار اون بودن.که همه اینا با عث شد تا نفرت اسنیپ به هری (که من کاملا بهش حق میدم)بیشتر و بیشتر بشه.و اینکه اسنیپ به یکی از منفورترین معلم های هاگوارتز برای هری تبدیل بشه و فرصتی باشه تا اسنیپ اون ازار و اذیتی که روزی پدر هری سر اون اورد،سر هری بیاره.اسنیپ نیز این کارو کرد ولی نه با اون شدتی که جیمز با اون کرد.یه چیزی مانع اون میشد که اسنیپ از نفرتش سو استفاده کنه و همیشه تا به یه حدی هری رو ازار میداد.اما همون اسنیپی که از هری بدش میومد،جون هری رو در اولین سال ورود هری به هاگوارتز نجات داد. وتنها کسی بود که به کوییرل شک کرد و تا حد توان نذاشت که دست کوییرل به سنگ جادو برسه،چه مسئله ای باعث شده بود تا اسنیپی که به نظر خیلی ها فقط به فکر خودشه و جاه طلبه بیاد و جون هری رو نجات بده و به فیلچ خبر بده هر وقت کسی رو دید که در شب کار مشکوکی انجام میده بیاد و به اسنیپ اطلاع بده و نذاره که این اسنیپ جاه طلب شب رو با ارامش بخوابه.4 سال از ورود هری به هاگوارتز گذشت و اسنیپ هم نفرت خودش رو به هری بشتر نشون داد تا جایی که چیزی نمونده بود سیریوس بلک ،پدر خونده هری رو به دیوانه سازها تحویل بده.در سال چهارم وقتی(تخم طلا و چشم سحر امیز)اسنیپ داشت دنبال هری میگشت،مودی به اسنیپ گفت که من حاضرم به دامبلدور بگم که تو چقدر زود یاد این پسره افتادی.
و اسنیپ هم بعد از مدتی جواب داد:همه اینا بخاطر خودشه.

به نظر من اسنیپ اگه تو عمرش یه کلمه با صداقت گفته باشه اونم همین جمله بالاست.در سال چهارم(فصل قدح اندیشه)هری کارکاروف رو توی قدح اندیشه میبینه که ادعا میکرد اسنیپ مرگ خواره و داشت علیه اون شهادت میداد.اما دامبلدور از اسنیپ حمایت میکنه و در کمال ارامش میگه:من قبلا درباره این موضوع در محکمه شهادت داده ام.سیوروس اسنیپ مرگ خوار بود اما قبل از سقوط ولدمورت به ما پیوست و جاسوس ما شد.با این کار جون خودش رو به خطر انداخت.اما در حال حاضر اگه من مرگ خوار باشم اونم مرگ خواره.
در جملات بالا دامبلدور صراحتا اعتماد خودش رو به اسنیپ نشون داده.وقتی هری از دامبلدور سوال کرد چرا به اسنیپ اعتماد داره.دامبلدور جواب داد:هری.این چیزیه که فقط بین من و پروفسور اسنیپه.

اینکه چرا دامبلدور نمیخواست دلیل اعتمادش به اسنیپ رو بگه تا اونجا معلوم نیست.در همون فصل نیز(صفحه 691)میبینیم که قبلا اسنیپ به دامبلدر گزارش داده:داره برمیگرده..مال کارکاروف هم داره بر میگرده..از همیشه واضح تر و پر رنگ تر شده..
به نظر من اگه اسنیپ یه خائن باشه دلیلی نداره که بره پیش دشمنش و این گزارشو بده و بگه که ارباب سابقش در حال برگشتنه.اونم به کسی که لرد سیاه تنها از او میترسید.در اواخر کتاب وقتی لرد سیاه دوباره برمیگرده،خطاب به مرگ خوارانش درباره اون فاصله خالی میگه:اینجا هم 6 نفر غایبند..سه نفرشون در راه خدمت به من مرده ن .یکیشون ترسو و بزدل بوده و نیومده...که سزای عملشو میبینه.یکیشونم هست که مطمئنم دیگه پیش ما نمیاد..اونم کشته میشه.

بر طبق شواهدات و مصاحبه هایی که خود رولینگ بعدا اعلام کرد معلوم شد که این اخرین شخصیت اسنیپ بوده .لرد سیاه اونقدر از خدمات اسنیپ نسبت به دامبلدور دیده بود که اعتمادش رو نسبت به اون از دست داده بود.ولی بعدا معلوم شد که لرد سیاه اشتباه میکنه و اسنیپ به سمت اون برگشت.که این ثابت میکنه لرد سیاه هنوز اسنیپ رو نشناخته و از کجا معلوم شاید دوباره هم در مورد اون اشتباه کرده باشه.

در فصل جدایی راه ها (صفحه 812)اسنیپ ساعد دست چپش رو به فاج نشون میده و توضیحاتی در مورد اون علامت و طرز کارش برای فاج میده.که این مسئله که اگه اسنیپ خائن باشه واسه من خیلی عجیبه که چرا باید همچین کاری بکنه.در صفحه بعد وقتی اسنیپ به حضور سیریوس اعتراض میکنه، دامبلدور جواب میده:اون به دعوت من به اینجا اومده.درست مثل خودت سیوروس.من به هردوی شما اعتماد دارم.
در صفحه 816 میبینیم که دامبلدور به اسنیپ میگه:سیوروس میدونی که ازت میخوام چی کار بکنی؟اگه حاضری...اگه امادگی داری...
و اسنیپ جواب میده":من اماده ام"در حالیکه چهره اش رنگ پریده تر از همیشه شده بود و در چشم های سیاه و بی روحش برق عجیبی وجود داشت.

جملات بالا باز اعتماد دامبلدور به اسنیپ رو نشون میده.و همین طور اطاعت بی چون و جرای اسنیپ از دامبلدور رو.

سال پنجم تحصیل هری در هاگوارتز شروع میشه و پس از گذشت چند ماه اسنیپ از طرف دامبلدور این وظیفه رو پیدا میکنه که به هری چفت شدگی(اکلامنسی) رو یاد بده.به کسی که ازش متنفر بود.در همون زمان لرد سیاه به دنبال کوچکترین فرصتی میگشت تا تا هری رو به سازمان اسرار بکشونه و حالا هری زیر دست یکی از مرگ خواراشه.حالا به دیالوگ هایی که بین اسنیپ و هری ردو بدل میشه باید توجه کنید(کتاب محفل ققنوس چفت شدگی)در ابتدا هری سوالاتی درباره اینکه چرا باید چفت شدگی رو یاد بگیره میپرسه و اسنیپ هم توضیحاتی میده و دست اخر برای اموزش دادن به هری دست به کار میشه.چند تا از دیالوگ هایی که اسنیپ گفته:(325)خب برای اولین بار اونقدر ها هم بد نبود .ممکن بود بدتر از این باشه.اخرش تونستی جلوی منو بگیری.هرچند که با داد و فریاد انرژیتو حروم کردی.باید متمرکز باقی بمونی.اگر با مغزت منو پس بزنی دیگه لازم نیست به چوبدستی متوسل بشی.
و در جای دیگه ای میگه(326):پاشو!پاشو!تو سعی نمی کنی،هیچ تلاشی از خودت نشون نمیدی،داری اجازه میدی به خاطراتی که ازشون میترسی دست پیدا کنم،داری نقطه ضعف به دستم میدی!

وقتی هری بهش جواب میده:"در این لحظه این کار برام خیلی سخته"اسنیپ با خشونت جواب میده:پس بدون شکار خوبی برای لرد سیاه هستی!اون احمق هایی که قلبشون کف دستشونه و نمیتونن احساساتشونو کنترل کنن،اونایی که در احساسات غم انگیزشون غوطه میخورندو اجازه میدن دیگران به این راحتی به خشمشون بیارن...به عبارت دیگه،ادم های ضعیف..در مقابل قدرت اون دوام نمیارن !اون مثل اب خوردن میتونه به مغز تو نفوذ کنه،پاتر!
و زمانیکه هری جواب میده:"من ضعیف نیستم"اسنیپ ادامه میده:پس ثابت کن!بر خودت مسلط باش!خشمتو کنترل کن!به ذهنت نظم وترتیب بده!دوباره امتحان میکنیم!...
جملات بالا نشان مده که اسنیپ واقعا از ته دل میخواد هری چفت شدگی رو یاد بگیره و اگه خوب به مفهوم جملات دقت کنید متوجه میشید که دلسوزانه هم هست.حالا شاید اسنیپ بد برخورد میکرده که اون هم به خاطر کارهایی که در گذشته با اسنیپ شده کاملا منطقیه.حالا توجه شمارا به مهم ترین حرف اسنیپ تو این فصل جلب میکنم.(328)هری به اسنیپ میگه اون دری که در خواب هام میبینم به سازمان اسرار میرسه و من فکر میکنم ولدمورت یه چیزی رو میخواد که...
بعد از مدتی اسنیپ جواب میده:پاتر،توی سازمان اسرار خیلی چیزها هست که یکی دو تاشو درک میکنی اما هیچکدومشون به تو ارتباطی نداره.متوجه منظورم شدی؟

راستش برای من خیلی عجیبه که یکی از مرگ خوار های لرد سیاه بیاد و یه همچین حرفی به هری بزنه.اونم در زمانیکه لرد سیاه در به در به دنبال راهی میگرده تا هری رو به سازمان اسرار بکشونه.اون وقت اسنیپ به جای اینکه بیاد هری رو نسبت به رفتن به سازمان اسرار ترغیب کنه همچین جمله ای رو میگه.به نظر من اسنیپ تو این جا ثابت کرد که دوست نداره جون هری به خطر بیفته.در اواخر کتاب محفل ققنوس هم به گفته دامبلدور(پیشگویی بر باد رفته)این اسنیپ بود که واسه اینکه جلوی رفتن هری به سازمان اسرار رو بگیره کل جنگل ممنوعه رو به دنبال هری گشت و وقتی اونو پیدا نکرد به اعضای محفل ققنوس خبرداد که هری به سازمان اسرار رفته و از سیریوس خواهش کرد که در میدان گریمولد بمونه و به دامبلدور این خبر رو بده.در حالیکه میتونست واسه اینکه جون سیریوس رو به خطر بندازه اونو تشویق به رفتن به سازمان اسرار کنه.این خبری که اسنیپ به محفل ققنوس داد به قیمت نجات جون هری و دوستانش تموم شد چون اعضای محفل درست در اخرین لحظات رسیدن و جون اونا رو نجات دادن.

به کتاب شاهزاده دورگه میرسیم.من در مورد فصل دو چیزی نمیگم چون اسنیپ اونجا نقش بازی کرده.اگه شما چیزهایی که قبلا گفتم رو بخونید وبفهمید به این باور میرسید
در این کتاب معلوم شد که اسنیپ شاهزاده دورگه ست و من فقط به چند نکته اشاره میکنم.(فصل جن های جاسوس 114)هاگرید در مورد گفت و گویی(جرو بحث)که بین اسنیپ و دامبلدور اتفاق افتاده میگه:"خب من فقط شنیدم که اسنیپ می گفت دامبلدور زیادی به خودش حق میده و شاید اون،یعنی اسنیپ نخواد دیگه این کارو بکنه."و در ادامه اضافه میکنه که:"دامبلدور خیلی محکم با اسنیپ صحبت کرد و رک و راست بهش گفت که اون قبول کرده اون کارو بکنه و حالا هم باید کارشو انجام بده.

این جملات نشان میدهد که دامبلدور و اسنیپ نقشه هایی کشیده بودن و اسنیپ نمیخواسته اون هارو دیگه اجرا کنه که دامبلدور اسنیپ رو مجبور میکنه بنا به اینکه قبلا قبول کرده حالا هم باید اونا رو انجام بده.چیز دیگری هم که در اینجا به چشم میخوره اینه که اگه اسنیپ واقعا خائن بود و جاسوس لرد سیاه هیچ وقت نباید پیش دشمنش همچین حرفی بزنه در حالیکه باید خودشو به دامبلدور نزدیک تر کنه.

در طول کتاب هم هری مدام به دامبلدور در مورد اسنیپ هشدار میده ولی دامبلدور با ارامش اون ها رو رد میکنه و میگه من به اسنیپ اعتماد کامل دارم. در اواخر کتاب هم وقتی این راز کشف میشه که این اسنیپ بوده که پیشگویی رو شنیده و به لرد سیاه گزارش داده.دامبلدور در جواب اعتراض هری میگه:(297)تو نمیدونی که پروفسور اسنیپ وقتی فهمید که ولدمورت اون پیگویی رو چطور تفسیر کرده چه قدر پشیمون شد.فکر میکنم در عمرش از هیچ چیزی به اندازه این موضوع پشیمون نشده باشه و به همین دلیل برگشت.

این مطلبی که دامبلدور گفت تا حدود زیادی دلیل اینکه چرا اسنیپ به محفل ققنوس پیوست،دلیل اینکه چرا دامبلدور دلیل اعتمادش رو به اسنیپ نمیگفت ،دلیل اینکه چرا اسنیپ جون هری رو نجات داد و خیر وصلاحش رو میخواست و هیچ وقت نذاشت تمام نفرتش رو به هری نشان دهد را جواب داد.اینکه(به نظر من)اسنیپ به هاگوارتز برگشته بود تا کاری رو که با پدر و مادر هری کرد جبران کنه.شاید به خاطر همین بود که در اوایل سال ششم اون به جای هاگرید پیغام تانکس رو دریافت کرد و به دنبال هری امد.شاید به همین خاطر بود که اسنیپ در اوایل سال دوم اولین کسی بود که از ماجرای پرواز هری و رون با ماشین به هاگوارتز با خبر شد.و شاید به همین خاطر بود که انقدر نسبت به هری سخت گیر بود.

در پایان کتاب ششم وقتی دامبلدور از اسنیپ خواهش می کرد به این دلیل نبود که جون خودش رو نجات بده چون از دامبلدور همچین چیزی بعیده.اون از اسنیپ خواهش کرد تا(به نظر من)طبق نقشه صحنه سازی کنه و جوری نشون بده تا انگار دامبادور رو طلسم کنه و اونو کشته و خودشرو پیش جادوگران خوار و نفرت انگیز کنه و پیش لرد سیاه و مرگ خواران عزیرتر.فقط به خاطر اینکه نقشه به خوبی پیش بره.

حرف اخرم اینه که دامبلدور در 50 سال پیش به تام ریدل(لرد سیاه)مشکوک شد در حالیکه همه از جمله اسلاگهورن و ارماندو دپیت به اینده تام ریدل خوش گمان بودن. دامبلدور به تام ریدل سو ظن داشت و به انها هشدار داد مه به تام ریدل اعتماد نکنن.که بعد ها تام ریدل لرد سیاه شد و معلوم شد که تمام جامعه جادوگری اشتباه میکرده.همه به غیر از دامبلدور.حالا این قضیه برعکس شده و تمام جامعه جادوگری نسبت به اسنیپ مشکوک هستن و اونو قاتل و مرگ خوار میدونن در حالیکه دامبلدور هیچ وقت از اعتمادش نسبت به اسنیپ کاسته نشده و همین طور دامبلدور بعد از اینکه به همراه هری از غار برگشت از هری خواست تا اسنیپ رو پیشش بیاره.دامبلدور با اینکه در اون لحظه ضعیف شده بود و با مرگ فاصله چندانی نداشن به حرف هری که میخواست خانم پامفری رو به جای اسنیپ بیاره اعتنایی نکردو فقط اسنیپ رو میخواست ببینه.حالا اگه ما اسنیپ رو خائن بدونیم پس دامبلدور هم قبول نداشتیم چون اون بهش اعتماد کامل داشت.
قبلی « امپراطوری مرگ هری پاتر و مار آتشین2 فصل 18-2 » بعدی
API: RSS | RDF | ATOM
جادوگران®
بی‌شک دیدگاه هر کس نشانه‌ی تفکر اوست، ما در برابر نظر دیگران مسئول نیستیم
فرستنده شاخه
samatnt
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۶/۲۴ ۱۵:۰۳  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۶/۲۴ ۱۵:۰۳
عضویت از: ۱۳۸۴/۴/۱
از: از جهندم سياه همسادتونم نمي شناسي؟؟؟؟؟؟
پیام: 998
 عنوان
خوب بود مرسي
فایزه
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۶/۵ ۱۹:۰۴  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۶/۵ ۱۹:۲۱
عضویت از: ۱۳۸۵/۵/۳
از: خوابگاه پسرانه هافلپاف
پیام: 24
 ..
آخی بیچاره اسنیپ چقدر بهش تهمت قتل دامبلدور رو زدن. من نمی دونم چرا هیچکس نمی خواد حرف منو باور کنه آهای مردم من دامبلدور رو کشتم.
ilenesnape
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۵/۱۱ ۱۱:۵۵  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۵/۱۱ ۱۱:۵۵
عضویت از: ۱۳۸۴/۸/۲۶
از:
پیام: 13
 اسنیپ
مقاله ی خیلی خوبی بود . من با همش موافقم بخصوص اون قسمتی که اسنیپ هیچوقت اون اندازه که جیمز اذیتش کرده با هری بد نبوده.االبته ای کاش بود چون اونجوری دلم خنک می شد.
siriusblack
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۴/۹ ۱۶:۲۳  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۴/۹ ۱۶:۲۳
عضویت از: ۱۳۸۴/۱۰/۲۵
از: خانه شماره 12 میدان گریموالد
پیام: 70
 راجع به نظر من درباره مقاله
سلام اکتاویوس عزیز من با اجازت مقاله شمارو تو تاپیک"علت مرموز بودن اسنیپ و احترام دامبلدور به وی" با ذکر نامت گزاشتم اینم لینک تاپیک:"http://www.jadoogaran.org/modules/new ... 409#forumpost125409"
اگه قابل دونستی بیا اونجا با هم تبادل نظر کنیم
با تشکر
Siriusblack
M_A
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۴/۸ ۲۲:۴۱  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۴/۸ ۲۲:۴۱
عضویت از: ۱۳۸۴/۴/۳۱
از: K-Pax
پیام: 17
 O.S
فقط اسنيپ!
harrypotter1449
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۴/۵ ۲:۲۰  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۴/۵ ۲:۲۰
عضویت از: ۱۳۸۵/۲/۱۰
از: کوهستان اشباح
پیام: 217
 Re: اسنيپ فداکار؟
به نظر من که اسنیپ یا آدم خوبیه تا دوست داره هم ولدمورت بمیره و هم دامبلدور تا خودش نفر اول بشه.
33166655
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۴/۴ ۲۱:۱۴  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۴/۴ ۲۱:۱۴
عضویت از: ۱۳۸۴/۷/۱۲
از: هرجايي كه ميشه زنده موند
پیام: 226
 Re: اسنيپ فداکارنيست
بله كاملا" درسته من به تمام مطالبي كه به نظر خودم بده رو گفتم چون مخالف اسنيپم شما هم چون دوستدار اسنيپي تمام موارد كه به نظر خودت خوب و درسته رو گفتي چون اعتقاد داري كه اون خوبه
ادم هميشه نميدونه چي در انتظارشه اطمينان دارم اگه اسنيپ ميدونست سگ هاگريد به اون حمله ميكنه اونجا نميرفت ادم ها بعضي وقت ها جونشون رو هم سر فضولي از دست ميدن
در مورد سنگ جادو اسنيپ مسلما" نميتونست از پس اون موانع بر بياد كوييرل هم به كمك خود ولدمورت اون كار رو كرد هري رون و هرميون هم سه نفر بودن و به كمك همديگه و با نبوغ تونستن از همه موانع رد بشن
بله دامبل هيچ وقت دروغ نميگه اما من گفتم كه اسنيپ دروغ گفته نه دامبل
چرا اعتماد دامبل واسه اون خيلي مهمه همين اعتماد دامبل بود كه اونو به آزكابان نبرد پس واسه اعتماد سازي هر كاري رو ميكنه
من جدا" قانع نشدم لطفا" اگه وقت كردي سرفرصت جواب تمام حرفهامو بده چون بي صبرانه منتظرم
koodak4
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۴/۴ ۲۱:۰۳  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۴/۴ ۲۱:۰۶
مرگخواران
عضویت از: ۱۳۸۴/۶/۲۵
از: یخچال خانه ریدل
پیام: 1708
 Re: اسنيپ فداکاره
در مورد نظر اولت بگم که مطمئن باش اینکه دست دامبلدور آسیب دیده همه جا میپیچه . یا بالاخره احتمالا خبرش یه جوری به ولدمورت میرسه اونوقت اسنیپ چی داره که بگه ؟ و ثانیا منم نگفتم که اسنیپ داره از ولدمورت اطاعت میکنه . اون داره با توجه به فعالیتهای خودش جلو میره

در مورد نظر دومتم بگم که اگر فصل دوم کتاب رو خوب میخوندی میدیدی که اسنیپ به بلاتریکس گفتش که فکر کنم آخر سر ولدمورت این ماموریت رو به عهده من بزاره این یعنی اینکه هنوز این ماموریت رو برعهدش نذاشته . پس ضرورتی نداره که اسنیپ دامبلدور رو بکشه . کتاب اینو میگه . ولدمورت ازش نخواسته اونم این کار رو نکرده . ضمنا یادت باشه شاید برای ولدمورت داشتن جاسوس مهمتر از کشتن دامبلدور باشه

در مورد نظر آخرتم اول بگم که دلیلت درست نیست . چون منطقی نداره . ثانیا منم که میگم ولدمورت اشتباه کرده . اما دامبلدورم اشتباه کرده . من میگم اسنیپ داره هدف خودشو دونبال میکنه .

ضمنا من دو هفته نیستم . اگر جوابمو بدی متاسفانه نمیتونم جوابتو بدم .
hoort18
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۴/۴ ۲۰:۴۳  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۴/۴ ۲۰:۵۸
عضویت از: ۱۳۸۵/۱/۳
از: از یه جهنم دره ای میام دیگه!
پیام: 283
 Re: اسنيپ فداکاره
بلیز جان
خب گفتی اسنیپ برای این دامبلدور رو تو اون زمان نکشته چون ممکن بوده موضوع هورکراکس ها پیش بیاد و ولدمورت همه چیز رو بفهمه.باید بگم که اسنیپ هیچی از هورکراکس ها نمیدونه اگر هم بدونه کامل نیست.(منظور من هرکراکس های ولدمورته).اسنیپ میتونسته تو اون تابستون دامبلدورو بکشه و یه دلیل قانع کننده واسه ولدمورت بیاره.چون اگه استدلال اینو که اسنیپ داره واسه دامبلدور و ولدمورت نقش بازی میکنه و تا پایان سال ششم گیر نیفتاده رو بپذیریم میفهمیم که اسنیپ خیلی باهوشه و میتونست بدون اینکه ولدمورت متوجه هورکراکس ها بشه یه دلیل دیگه ای واسه ولدمورت بیاره.گفتی شاید ولدمورت به اسنیپ دستور کشتن دامبلدورو نداده بوده که من با این مخالفم.با شناختی که از ولدمورت دارم میدونم که تازه اون میخواسته دامبلدور هرچه سریعتر کشته بشه.چون تنها کسی که مانع کاراش بوده دامبلدور بوده و همون طور که رولینگ میگه تنها کسی که ولدمورت ازش میترسید دامبلدور بوده.یعنی ولدمورت 3 سال به طور علنی خودشو نشون نداده چون میدونسته دامبلدور رو در پیش رو داره.تازه ولدمورت که به طور قطعی نمیدونسته دامبلدور در پایان سال ششم میمیره که حالا بیاد به اسنیپ بگه فعلا نکشش بذار 9 ماه بگذره بعد ترتیبشو میدیم.همون طور که خودتم داستانو خوندی اون موقعی که دامبلدور مرد(که من مخالفم و میگم زنده ست)همه وقایع اتفاقی پیش اومد.اینکه دامبلدور همون شبی هاگوارتز و با هری ترک میکنه که دراکو موفق به وارد کردن مرگ خوارها به هاگوارتز میشه و اینکه اسنیپ هم اون موقع خواب بوده.
اینم بگم که من تو مقاله اشاره کردم که لرد سیاه یه بار در مورد اسنیپ اشتباه قضاوت کرده(در کتاب چهارم.اون موقع که داشت در مورد اون فاصله خالی صحبت میکرد)حالا چرا دوباره اشتباه نکنه.

HARRY POTTER
باید بگم که تو هرچی در مورد اسنیپ مطلب بد بوده رو تو نظرت اوردی ولی به نکات مثبتش اصلا اشاره نکردی.
گفتی اسنیپ قدرت طلبه و اینکه اگه به فیلچ گفته شب ها نگهبانی بده به این خاطر بوده که میخواسته تو کارایی که بهش مربوط نیست دخالت کنه.باید بگم که اسنیپ تو همون کتاب بخاطر اینکه نذاره دست کوییرل به سنگ جادو برسه پاش به شدت اسیب دید.به نظرت این فقط به خاطر فضولیه؟
حالا اونایی که میگن اسنیپ ادم قدرت طلبیه،به نظر اونا اسنیپ نباید چون خیلی قدرت طلب بود تو کتاب اول سنگ جادو رو واسه خودش برمیداشت تا به ارزوهاش برسه؟ولی ما دیدیم که اسنیپ سعی کرد که نذاره اون سنگ به دست کوییرل بیفته.
گفتی این دروغه که اسنیپ رفته تو جنگل دنبال هری.ولی من باید بگم که این جمله رو دامبلدور گفته بود.شاید دامبلدور یه مطالبی رو پنهان کنه ولی هیچ وقت دروغ نمیگه اون هم به هری.
اشاره کردی اسنیپ واسه این ساعدشو به فاج نشون داد چون دامبلدور اون موقع اونجا بوده.اولا که اسنیپ قبلا هم اعتماد دامبلدور رو جلب کرده و هیچ لازم نبود بیاد اونجا اون اطلاعاتو حالا واسه اینکه اعتماد دامبلدور رو کمی بیشتر به خوش جلب کنه واسه فاج بر ملا کنه.چون با این کار دوباره جلوی اون همه جمع این موضوع رو یاد اوری میکرد که اون یه مرگ خواره.چیزی که خیلی از مرگ خوارها دوست ندارند مردم به این راحتی بفهمن رو اسنیپ میاد به این سادگی خودشو قاطی ماجرا میکنه و اینکه زمانی اون مرگ خوار بوده رو دوباره افشا میکنه.حالا یه مطلب جالب دیگه ای هم که هست اینه که اگه اسنیپ به نظر شما اون قدر قدرت طلبه که نباید بیاد جلوی فاج با اون حالت(اگه به کتاب 4 مراجعه کنی و اون قسمت جدایی راه ها حالت اسنیپ رو متوجه میشی)خودشو خوار کنه و به فاج اون اطلاعاتو بگه.میتونست مثل همیشه یه گوشه واسه و ظاهرش رو حفظ کنه.
به این مسئله هم اشاره کردی که دامبلدور چون خیلی باهوشه اشتباهاتش هم بزرگتره یعنی ممکنه در مورد اسنیپ هم اشتباه قضاوت کرده باشه.باید بگم اون قضیه فرق میکرد اون که دامبلدور تو اونجا در مورد هری اشتباه کرد برای این بود که میخواست یه چیزی رو درست کنه و لی غافل از این بود که با کارهاش ممکنه اونو خراب تر کنه.به نظر تو اگه حتی به یه ادم خنگ یا کسی که هیچ وقت تصمیمش در هیچ حالتی تغییر نمیکنه مرتب بگی اونی که خیلی بهش اعتماد داری خیانت کاره،اون طرف نباید یه لحظه به خودش شک کنه و یه بار دیگه دلیل اعتمادش رو بررسی کنه؟ولی ما میبینیم که هرچقدر هری یا دیگران به دامبلدور هشدار میدن که اسنیپ یه جایی از کارش میلنگه ولی دامبلدور خیلی اروم و سریع جواب میده که من به اسنیپ اعتماد کامل دارم.حالا دامبلدور هم که خیلی باهوشه و جای خودشو داره.

بلیز و HARRY POTTER اگه دیدید به همه مطالبی که شما گفته بودید اشاره نکردم واسه این نیست که جوابی واسه اونا ندارم چون وقت تنگ بود و باید تو انجمن ها هم پست میزدم و در ضمن باید به دو انتقاد جواب میدادم انقدر خلاصه گفتم.اگه دوست داشتید به اونا هم اشاره میکنم.
33166655
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۴/۳ ۲۰:۰۶  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۴/۳ ۲۰:۰۶
عضویت از: ۱۳۸۴/۷/۱۲
از: هرجايي كه ميشه زنده موند
پیام: 226
 اسنيپ خائنه
خب من هم يه چيزهايي بايد بگم
خب شما ميگي كه يه چيزي بائث ميشد كه اسنيپ نتونه هري رو زيادي آزار بده بله يه چيزي بود اما اين نبود كه اسنيپ قلبا" هري رو دوست داره هري رو زياد ازيت نميكرد چون يه استاد بود استاد نميتونه سطح خودش رو اينقدر بياره پايين كه مثلا" پيش بقيه اونو طلسم كنه يا شلوارشو در بياره فقط ميتونه از قدرتش سواستفاده كنه اونو جريمه كنه يا امتياز كم كنه و..........
در مورد كوييرل بله اسنيپ نذاشت كه اون به سنگ جادو برسه و اون بود كه از فليچ خواسته بود هر وقت کسی رو دید که در شب کار مشکوکی انجام میده بیاد و به اسنیپ اطلاع بده اما فقط به دليل اين كه قدرت طلبه و هميشه دوست داره از قدرتش براي نشون دادن برتريش استفاده كنه به همين دليله كه هميشه خودش رو تو كارهايي دخالت ميده كه به اون ربطي نداره
به نظر من اسنيپ وقتي كه به مودي گفت اين به خاطر خودشه مثل هميشه داشت دروغ ميگفت چون اسنيپ از مودي ميترسيد و ميدونست كه مودي هري رو دوست داره
بله دامبل صراحتا" از اسنيپ حمايت كرد كسي نميدونه چرا اما خود دامبل گفت چون من از بقيه باهوش ترم اشتباهاتم هم به همون اندازه بزرگ تره شايد بتونيم بگيم اين يك اشتباه بزرگه دامبلدوره
به نظر من اسنيپ نه طرف دامبل نه طرف ولدي اون فقط طرف خودشه پس برگشتن ولدي رو گفت تا اين دو گروه بزرگ بتونن مثل گذشته با هم بجنگن و هم ديگه رو ضعيف كنن شايد كه اون بتونه يه موقعي خودش قدرت بزرگي بشه
خب من در مورد اون مصاحبه چيزي نميدونم اما اگر اين طور باشه بله ولدي اسنيپ رو نشناخته حالا از كجا معلوم كه دامبل اسنيپ رو شناخته باشه؟
بله بازوش رو به فاج نشون ميده تا برگشتن دلدي رو اطلاع بده در ضمن دامبل اونجا بود و ميدونست كه اسنيپ اين نشان رو داره و اسنيپ بايد طوري رفتار ميكرد كه دامبل فكر كنه كه اون هنوز طرف سفيدهاست پس بايد حداكثر سعيش رو ميكرد
اسنيپ به دستور دامبل به هري اكلامنسي ياد ميداد نه اين كه چون نگران هري بود و همين طور كه ميدوني هر بار بعد از كلاس هري بد تر ميشد و حتي كوچكترين احساسات ولدمورت رو هم متوجه ميشد و وقتي كه اين موضوع رو به دامبل گفت دامبلدور فقط گفت من به اسنيپ اعتماد دارد كه خب ممكنه اشتباه كرده باشه
هري دوست داره از همه چيز سر در بياره پس اگر بهش بگن كه به اين موضو فكر نكن حتما" خيلي بيشتر فكر ميكنه و اسنيپ هم اين رو ميدونست
در مورد گشتن جنگل من كه فكر نميكنم راست گفته باشه
بله دامبل هيچ وقت قبول نميكرد كه اسنيپ خائنه معلوم نيست چرا اما ميتونه اشتباه دامبل باشه
خب اسنيپ خيلي خوب نقش بازي ميكنه پس پيش دامبل هم نقش بازي ميكرده با توجه به هرفهايي كه لوپين ميزد و ميگفت محاله اسنيپ از اين كه ليلي و جيمز رو فروخته ناراحت باشه
من كه ديگه كف كردم اميدوارم قانع كننده باشه
Jerry
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۴/۳ ۱۹:۰۶  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۴/۳ ۱۹:۰۶
عضویت از: ۱۳۸۴/۱۱/۱۸
از: اینجا تا شیراز راه درازیست!
پیام: 154
 هنوزم اسنيپ بهترين شخصيت كتابه
خب شايد اسنيپ فداكار نباشه اما مطمئنا دنبال انتقامم نيست چون اگه آدم يه هدفي داشته باشه تمام سعي و تلاششو براي رسيدن به هدفش مي كنه چه برسه به انتقام كه فكر ميكنم يه خواسته ي جنون آميزه و ما تو كتاب خيلي فرصت ها رو مي بينيم كه اسنيپ به راحتي از دست داده و حتي هيچ تلاشي براي به دست آوردنش نكرده
ولي من ميگم اسنيپ براي زندگي كردن و زنده موندن يه جورايي بايد همه اين كارا رو انجام مي داد ( كه ديگه من مثال نميارم چون نمونه هاش تو پستاي بليز و اكتاويوس زياد ديده ميشه ) نه براي ولدمورت و نه براي هري و دامبلدور فقط براي خودش
اما بالاخره اسنيپ بايد يه جايي دست از نقش بازي كردن براي دو طرف برداره و من فكر ميكنم كه اون موقع عليه ولدمورت باشه حتي اگه بر خلاف ميلش باعث كمك به هري بشه
koodak4
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۴/۳ ۱۴:۲۸  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۴/۳ ۱۴:۲۸
مرگخواران
عضویت از: ۱۳۸۴/۶/۲۵
از: یخچال خانه ریدل
پیام: 1708
 Re: مخالفم
در مورد نظر اولت بگم اون چند موردی که اسنیپ بهشون اشاره نکرده بود علتش این بوده که بلاتریکس ازش سوال نکرده . اگر دقت کرده باشی اسنیپ فقط چیزایی رو جواب داده بود که بلاتریکس ازش سوال کرده بود .

با این حال در مورد اون اولین چیزی که گفتی بگم که این موضوع رو خود ولدمورتم میدونست . یادت باشه که اون اول اول این کوییرل بود که به هری گفته اسنیپ جونشو نجات داده پس قاعدتا ولدمورتم چون درون کوییرل بوده اونم این موضوع رو میدونسته و مطمئن باش که خود ولدمورتم قبلا اونو بازخواست کرده و حتما اسنیپم تونسته جواب قانع کننده ای رو به ولدمورت بده وگرنه نمیتونست جزء مرگخوارا باقی بمونه .

اینکه به بلاتریکس نگفته که قبلا جون دامبلدور رو نجات داده میتونه علتهای مختلف داشته باشه . شاید برخلاف دستور ولدمورت بوده . شاید خودش به دردسر می افتاده . و از همه مهمتر به نظر من اسنیپ به عنوان یه شخص سوم خودشم داره برخلاف ولدمورت فعالیت میکنه و اگر اون موقع دامبلدور رو میکشت حتما از طرف ولدمورت مورد بازخواست قرار میگرفت و اون وقت نباید میگفت که چطوری دامبلدور رو کشته ؟ شاید ولدمورت نگران جاودانه سازهاش میشد . و علت آخر اینکه شاید اون در اون موقع میخواست تنها اعتماده ولدمورت رو به خودش جلب کنه پس میخواست کاری کنه که مطابق با تمام گفته های اون عمل کنه هوووووم میشه اینطور گفت که ولدمورت بهش دستور کشتن دامبلدور رو نداده بوده .

در مورد اینکه اون به بلاتریکس در مورد چفت شدگی حرف نزده شاید اصلا به اون ربطی نداشته و شاید یه چیزی بوده بین ولدمورت و اسنیپ و ضمنا فکر میکنم یکم تابلو میشه اگر اسنیپ به حرف دامبلدور گوش نده . اونوقت احتمالا دامبلدور بهش شک میکرد .

اینا دلایلی بودن که در مورد موضوعات بالا به نظرم رسید . اما اینو یادت باشه . من نگفتم که اسنیپ طرف ولدمورته . من میگم که اسنیپ طرف هیچکس نیست و به همین دلیل تو میتونی دلایلی رو پیدا کنی که نشون بده اسنیپ به ولدمورت خیانت کرده اما من میگم که عکس این قضیه هم هست . یعنی دلایلی که نشون میده اسنیپ به دامبلدور خیانت کرده و مثالهاشم در بالا میباشد .

در مورد تغییر رفتارم بگم که منظورم تغییر رفتاری که نشون میداد اسنیپ طرف ولدمورته . من نمیتونم بگم چرا این تغییر رفتار از کتاب چهارم شروع نشده دلیلشم کاملا مشخصه چون که در کتاب چهارم هیچ وقت فصلی مربوط به اسنیپ نداشتیم تا بتونیم در موردش قضاوت کنیم اما در کتاب ششم داشتیم و همچنین تاثیرات اون گفته ها و اون پیمان هم کاملا در حرکات اسنیپ مشهود بوده . و با توجه به این موضوعات ما نمیتونیم بگیم که اسنیپ طرف دامبلدوره . همونطور که شواهدی در کتاب وجود داره که نمیتونیم بگیم اسنیپ طرف ولدمورته .

از دلایل دیگر که چرا ما از کتاب چهارم به این موضوع پی نبردیم میشه گفت چون که رولینگ این موضوع رو برای کتابای بعدی کنار گذاشته بوده . به هر حال یادت باشه من نمیدونم توی مخ رولینگ چی میگذره .

در مورد موضوع آخرتم بگم که من در مقالت دلیلی ندیدم که نشان از فداکاریه اسنیپ باشه .در مورد بچگیه اسنیپم بگم که با توجه به کتاب ما فقط میدونتیم که اون از بچگی خیلی جادوی سیاه میدونسته و هیچ محبوبیتی نداشته و خیلی ها اذیتش میکردن . و از اون موقع تا بزرگ سالیه اسنیپم ما نمیدونیم که چه اتفاقاتی براش افتاده جز همین جریان مرگخواری و اینچیزا که بازم دلیلی بر فداکار بودنش نیست .
hoort18
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۴/۲ ۲۰:۲۱  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۴/۲ ۲۰:۲۱
عضویت از: ۱۳۸۵/۱/۳
از: از یه جهنم دره ای میام دیگه!
پیام: 283
 Re: مخالفم
خب باید یه توضیحاتی در مورد فصل دوم کتاب ششم بدم.
اگه توجه کرده باشی اسنیپ در اون فصل به این چند مورد که میخوام بگم اصلا اشاره ای نکرده.1.اون به بلاتریکس نگفته بود که در سال اول جون هری رو نجات داده.2.اون به بلاتریکس نگفت که اون در سال پنجم چفت شدگی رو به هری یاد میداده.3.اون به بلاتریکس نگفت که تو همون تابستون جون دابلدور رو نجات داده بود.والبته خیلی چیزهای دیگه ای رو همئ نگفت.
این سه موردی که بالا گفتم خیلی واسه اسنیپ دردسر ساز بده اگه بلاتریکس اونارو میفهمیده.من مطمئنم که رولینگ برای این این موارد رو در این فصل نیوورده چون ممکن بوده اسنیپ زیر سوال بره.
به نظر من در مورد دوم حتمادوباره یه سری به مقاله بزن و به گفت و گو اسنیپ با هری توجه کن. در مورد سوم منتظر جوابت هستم.اینکه این اسنیپ که به نظر تو میخواسته رابطه بین دامبلدور و ولدمورت رو خراب کنه چرا 9 ماه زودتر و موقعی هم که باز دامبلدور ضعیف بوده نخواست اونو بکشه و برعکس جونش رو هم نجات داد.(زمانی که دامبلدور انگشتر رو پیدا کرده بود)تازه تو اون وضعیت هیچ شاهدی هم وجود نداشت تا ثابت بشه اسنیپ دامبلدور رو کشته.
راستی این رو هم بگم که از سال چهارم ولدمورت دوباره برگشت.ولی شما اشاره داشتی که تغییر رفتار اسنیپ از سال ششم و با اومدن ولدمورت شروع شد.
در اون مورد هم گفتی که چون اسنیپ در دوران بچگیش این همه ظلم بهش شده و بخاطر اون زجری هم که کشیده ادم بد و قاتلی شده باهات مخالفم.من از بچگی های اسنیپ شروع کردم تا بگم اون با اینکه این همه ظلم کشیده ولی هیچ وقت نذاشت تمام نفرتش بر خودش چیره بشه. و اصلا بخاطر همین بود که عنوان مقاله رو فداکارترین فرد انتخاب کردم.چون معتقدم اسنیپ از همه چیزش گذشته فقط بخاطر زنده بودن هری.
koodak4
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۴/۲ ۱۳:۵۷  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۴/۲ ۱۳:۵۷
مرگخواران
عضویت از: ۱۳۸۴/۶/۲۵
از: یخچال خانه ریدل
پیام: 1708
 مخالفم
در مورد نظر اولت بگم که رولینگ این سر نخ ها رو داده . در کتاب ششم این سر نخ ها هستن . اگر میخوای بگی چرا در کتابهاب قبلی چنین کاری نکرده به نظر من جوابش مشخصه . اون موقع همه فکر میکردند ولدمورت برای همیشه رفته . پس هیچ دلیل نداشته که اسنیپ بخواهد وجه خودشو خراب کنه . اما در کتاب ششم کاملا این وضعیت فرق میکنه و نشانه های زیادی هستن . از جمله فصل دوم کتاب . گفتگوی دامبلدور و اسنیپ در کنار کلبه هاگرید . حرکاتی که اسنیپ انجام میداد . وقتی که بی جهت به فلیت ویک حمله کرد . اینکه دامبلدور از جریان پیمان اسنیپ با نارسیسا اصلا خبر نداشت . تغیییر رفتار اسنیپ . حمله اسنیپ به هری . و همچنین رفتاری که بقیه مرگخوارا با اسنیپ داشتن و به نظر من تمام اینها نشانه هست .

در مورد سرنخاتون بگم که ما داریم داستان رو از دید هری میبینیم و در کنارش از دید محفل و سفیدا . اسنیپ با پنهان کاری اهدافشو جلو میبره و برای همینه که هیچ وقت لو نرفته . نمیشه گفت چون استدلالهای شما بیشتره یعنی حرفتون درسته . یادتون باشه اسنیپ خیلی مواقع در خدمته لرده و مطمئن باشید که گزارشاتش اونقدر راضی کننده هست که لرد اون رو مرگخوار خودش بدونه .

در ادامه حرفاتون باز من حرفتونو رد میکنم . به نظر من کتاب ششم نمونه بارز خیانت اسنیپ به دامبلدور بوده . نمیتونین بگین در شش کتاب گفته شده اسنیپ طرف دامبلدوره .

در مورد نظر آخرتم بگم که یادت باشه همیشه کسانی که همه ازشون دوری میکنند بعدها تبدیل به قاتلین ، جنایت کاران و.... میشوند .

اسنیپم همین حالته . مگه ندیدید چطور بقیه اونو اذیت میکردند ؟ اون در دوارن دانش آموزیش دوست درست و حسابی نداشته . وگرنه کسی پیدا میشد که ازش دفاع کنه . اینجور آدمها هستن که از همه نفرت دارن و از همه دوری میکنند و در آخر تبدیل به چنین شخصیتهایی میشوند . به نظر من اسنیپ نه دونبال قدرته ، نه دونبال پوله نه دونبال مقام . اون فقط به دونبال انتقامه !
hoort18
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۴/۱ ۲۳:۱۲  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۴/۱ ۲۳:۱۲
عضویت از: ۱۳۸۵/۱/۳
از: از یه جهنم دره ای میام دیگه!
پیام: 283
 Re: اسنیپ بهترین...
خب بالاخره یه انتقاد پیدا شد
بلیز جان
در مورد اینکه گفتی ما فقط داریم یک روی سکه رو در مورد اسنیپ میبینیم باهات مخالفم.چون اگه بر طبق استدلال تو اسنیپ بخواد رابطه ولدمورت و دامبلدور رو خراب کنه باید سرنخ هایی هم نویسنده در این مورد بده.ولی سرنخ هایی که من در مقالم در مورد اسنیپ اوردم خیلی بیشتر نسبت به این استدلاله.اگه این طوری باشه یعنی رولینگ در کتاب هفتم میاد زیر تمام چیزهایی که در این 6 کتاب گفته میزنه و یه دفعه داستانو تغییر میده که این به نظر من نشون میده که کتاب هری پاتر در حد کتاب های اماتور هم نبوده.
در مورد این هم که گفتی اسنیپ فقط میخواد رابطه دامبلدور و ولدمورت رو خراب کنه باهات مخافم.چون اگه این طوری باشه اسنیپ خیلی ادم خنگی بوده که با کشتن دامبلدور کل جامعه جادوگری رو(خوبها)با خودش دشمن کرد.و خودش رو از راحت زندگی کردن جدا کرد.
به نظرت اسنیپ با خراب کردن رابطه دامبلدور و ولدمورت چی بدست میاره؟پول؟قدرت؟اعتبار؟مشهور شدن؟
نگار اسدالهی
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۴/۱ ۲۲:۴۶  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۴/۱ ۲۲:۴۶
عضویت از: ۱۳۸۵/۱/۲۸
از:
پیام: 231
 اسنیپ بهترین...
ای ول...
درسته...
اسنیپ خیانت نکرده
خیلی هم باهوش و زیرک و خوبه!
koodak4
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۴/۱ ۲۲:۴۰  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۴/۱ ۲۲:۴۰
مرگخواران
عضویت از: ۱۳۸۴/۶/۲۵
از: یخچال خانه ریدل
پیام: 1708
 Re: درسته
خوب خیلی زحمت کشیدی دلایلت بدک نبودن ولی من نمیتونم باهات موافقت کنم .

ما فقط داریم یک روی مسئله رو میبینیم . یعنی فقط داریم میبینیم که اسنیپ در رابطه با محفل چه کاری کرده . ولی هیچ وقت عکس العمل اسنیپ در رابطه با ولدمورت رو ندیدیم . یادت باشه که ولدمورت هم الکی به کسی اعتماد نمیکنه .

خیلی دوست داشتم کمی در مورد فصل دوم کتاب ششم توضیح میدادی که دیدم این قسمت رو قبول نداری .

اما از تمام اینها گذشته من میگم که اسنیپ نه طرف دامبلدوره و نه طرف ولدمورت . اون طرف هیچ کس نیست و فقط میخواد دو طرف رو خراب کنه .

اگر این موضوع رو قبول داشته باشی میبینی تمام دلایلت هم در مورد این موضوع جواب میده و هم اون قسمتهایی که شما قبولش ندارین قابل توجیه میشه .

ببخشید دیگه بیشتر از این توضیح نمیدم میخوام تمام دلایلمو یه جا بگم فقط همین قدر بگم که من قبول ندارم که اسنیپ همیشه هوای هری رو داشته . ولی توی همون یک موردی که هری نکشته به این دلیل بوده که اسنیپ پیشگویی رو شنیده بوده و میدونسته تنها هریه که میتونه ولدمورت رو بکشه برای همین اونو نکشته اما این وضع دووم نمیاره و اگر هری ولدمورت رو بکشه . اون وقت اسنیپه که سعی در کشتن هری داره .

به هر حال بعدا بیشتر در این مورد حرف میزنم
sheida pr
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۴/۱ ۲۱:۲۰  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۴/۱ ۲۱:۲۰
عضویت از: ۱۳۸۵/۳/۶
از:
پیام: 2
 درسته
سلام اكتاويوس .راستش من تا قبل از اين خيلي شك داشتم كه اسنيپ كودوم طرفيه.ولي حالا با اين مقاله شكم تا حدود زيادي برطرف شد.به نظر من كه بعدها دامبلدورو دوباره مي بينيم.
Jerry
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۴/۱ ۲۱:۱۶  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۴/۱ ۲۱:۱۶
عضویت از: ۱۳۸۴/۱۱/۱۸
از: اینجا تا شیراز راه درازیست!
پیام: 154
 اسنيپ آخرشه
خيلي خوب بود آفرين
دستت درد نكنه
حرف دل ما (طرفداراي اسنيپ) رو زدي
فقط اضافه ميكنم اسنيپ فداكارترين باهوش ترين زيرك ترين و بهترين شخصيت كتابه
siriusblack
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۴/۱ ۱۷:۵۹  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۴/۱ ۱۷:۵۹
عضویت از: ۱۳۸۴/۱۰/۲۵
از: خانه شماره 12 میدان گریموالد
پیام: 70
 اسنیپ فداکارترین فرد در کتاب های هری پاتر
سلام اکتاویوس پیر
مقاله ی خیلی جالبی بود دمت گرم
به نظر من بیا تو انجمن ها با هم تبادل نظر کنیم(تالار اسرار
تاپیک: علت مرموز بودن اسنیپ و احترام دامبلدور به وی)
اگه نیومدی من با اجازت با ذکر منبع این کار رو می کنم
rezamahdavi_2006
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۴/۱ ۱۷:۴۳  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۴/۱ ۱۷:۴۳
عضویت از: ۱۳۸۵/۲/۱۶
از: هاگوارتز
پیام: 106
 اسنیپ فداکارترین فرد در کتاب های هری پاتر
خب وقت زيادي گذاشتيد...
خسته نباشيد...

حالا بريم سر بحث:

دلايلي كه شما آورديد بعضي هاشون دور از تصور و منطقه راستين داستانه...
اما چند تاي ديگه رو ميشه منطقي دانست...

خب ما فرض بر اين بگيرم كه در كتاب هفتم ديگه واقعا هيچ اميدي به دامبلدور نباشه..
يعني اون مرده باشه...
اون وقت تمام دلايل منطقي مبنا بر اين كه فداكاري اسنيپ رو نشون بده غير منطقي خواهد شد...
واقعا نمي شود نوشته هاي رولينگ رو پيش بيني كرد...
اگر هم بشه بر پايه حدسياته...و شانس و اينجور چيزاست...
eli_p
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۴/۱ ۱۶:۳۷  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۴/۱ ۱۶:۳۷
عضویت از: ۱۳۸۵/۳/۹
از: گودریک هالو
پیام: 73
 اسنیپ
امیدوارم که خوب باشه! چون هنوز نخوندم!
fred& gorge wisley
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۴/۱ ۱۵:۰۵  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۴/۱ ۱۵:۰۵
عضویت از: ۱۳۸۳/۸/۱۳
از: تهران
پیام: 17
 سلام
مرسی... من عاشق اسنیپم....
ehsan_dalir
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۴/۱ ۱۴:۲۱  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۴/۱ ۱۴:۲۱
عضویت از: ۱۳۸۵/۲/۱
از: هاگوارتز
پیام: 378
 مرسی
اکتاویوس واقعا ممنون.خیلی زحمت کشیدی.نظراتتم تا حدود زیادی منطقیه.دستت درد نکنه.

هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۰-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.