" دیدگاه روانشناسی تنی چند از شخصیتهای هری پاتری (1)"

من در این مقالات قصد دارم تا شما رو با بعد درونی شخصیت های هری پاتری آشنا بکنم. که این میتونه خیلی به پیش بینی اتفاقات یا دلیل اینکه چرا اتفاقاتی افتادند، کمک بکنه.

اسنیپ: درونی متزلزل، در ورای شخصیتی مرموز

اگر بخوایم وجود اسنیپ رو کنکاش کنیم، با توجه به گفته های کتاب میشه نتیجه گرفت که اسنیپ دارای عقده ها و خصائصی هست که از کودکیش بر جای مونده.

1- وقتی که اسنیپ داشت به هری اکلامانسی یاد می داد، هری از سپر مدافع استفاده کرد و تونست قسمتی از کودکی سوروس رو ببینه.
کودکی ای که به شدت اندوهبار و فلاکت بار بود. از این جا میشه اینطور نتیجه گرفت که:
پدر اسنیپ که یک ماگل بوده، کسی که احتمالا در کودکی خیلی اذیتش میکرده. و به چشم سوروس، تمام ماگل ها یا به قول خودش گند زاده ها، در ورای خودشون، شخصیتی مثل پدرش رو دارند. و این عامل هست که باعث میشه تا سوروس از گند زاده خوشش نیاد.

2- اون ممکنه به یک دلیل از گروه سفید خوشش نیاد، و اون اذیتهای گروه جیمز بوده که صرفا به خاطر سرگرمی( یا به دلیلی که رولینگ برای ما مشخص نکرده) اون رو به خاطر موهای چرب و شخصیت عجیب و رنج دیده اش، اذیت میکردند، هست.

3- او علاقه ی زیادی به مرموز و متمایز بودن دارد، چرا که:
3-1- ممکن هست که موهای چرب اسنیپ، در ابتدا به دلیل نداشتن امکانات برای پاکیزه بودن باشد، و بعد از مدتی به سبب اینکه همه او را با موهای چربش می شناختند؛ وسیله ای برای جلب توجه، یا عدم توجه برای او شده است. یعنی اینکه او همیشه موهایش را چرب میکند تا از بقیه متمایز باشد.
3-2- افتخار به گذشته! او به مادرش که یک پرنسس بوده است، به شدت افتخار میکرده است. در انفوان جوانی( زمانی که وقت تحصیل جادوگران است و موقع شکل گیری شخصیت درونی) او خود را از پدر ماگل زاده اش جدا دانسته و نام خود را شاهزاده ی دورگه گذاشته. نامی مرموز و متمایز از سایرین.

4- شخصیت خبیث اسنیپ:
4- 1- یا مادر او، که شاید کتاب معجون سازی از آن او بوده و پا نوشتها، دستخت مادرش بوده( زیرا در جایی نوشته: کافی است فلان چیز را به او نشان بدهی) فرد سیاه و ستیزه جویی بوده است و آن طلسم مرگ آور سکتوم سمپرا را نیز او اختراع کرده. و در خانه نیز سوروس را برای همین امر تربیت میکرده.
4-2- یا خود سوروس آنها را اختراع کرده( هنگام جدال با هری، هری طلسمی از طلسمهای او را بر زبان آورد و اسنیپ به او تشر زد که چرا از طلسهای خودش استفاده میکند و همانجا بود که اعتراف کرد شاهزاده ی دو رگه است.) که این نشان دهنده ی شخصیت پلید درون اسنیپ است. که البته باز هم می تواند تحت تاثیر آزارهای جیمز باشد.

5- شخصیت مغرور اسنیپ. با توجه به اینکه در کودکی، جیمز سوروس را از رفتن به طرف اقامتگاه لوپین نجات می دهد، و او از همان زمان از جیمز بیشتر از همیشه متنفر میشود، می توان نتیجه گرفت که او شخصیتی بسیار مغرور دارد. به طوری که به هیچ عنوان نمی خواهد از دشمن خود طلب مساعده و کمک کند.

از همه ی این صحبتها می توان 3 نتیجه ی زیر را گرفت:
1- از شماره ی 2 میتوان چنین نتیجه گرفت که اسنیپ درونی پاک دارد و مایل به همکاری با محفل ققنوس بوده. به همان علت به مرگخواران می پیوندد و با مرگ جیمز دچار عذاب وجدان شده و واقعا به محفل می پیوندد و جاسوسی ولدمورت را میکند.

2- از شماره ی 4 میشه اینطور نتیجه گرفت و که اسنیپ واقعا درونی خبیث و پلید داره که حال میتونه تحت تاثیر تربیت مادرش باشه، یا بر مبنای شماره ی 1، واقعا از ماگلها متنفر باشه و دوست داشته باشه اونها رو از بین ببره. به همین علت واقعا یکی از یاران لرد سیاه است و جاسوسی محفل را میکند.
3- با توجه به شماره ی 3 ، اون خودش رو فردی برتر میدونه و دوست داره با نفوذ به هر دو گروه، آنها رو نابود بکنه و خودش قویترین جادوگر اعصار بشه و گروه خودش رو داشته باشه.
4- با توجه به شماره ی 5، اون می خواد تا موقعیتش در هر دو گروه تثبیت شده باشه تا اگه یک کدومشون از بین رفت، در گروه دیگر مقام و منزلتی داشته باشد.

که در نتیجه، با توجه به مقاله ی «اسنيپ خائن يا سمبل شجاعت و وفاداري» میشه گفته که امکان نتیجه ی شماره ی 1 از همه بیشتر هست.

نکته: دلیل اینکه من همه ی این خصائص رو به کودکی اسنیپ مربوط کردم، اینه که:
وقتی هری و سوروس در حیاط هاگوارتز با یکدیگر به جدال می پردازند، هری یکی از طلسمهای شاهزاده ی دورگه رو روی سوروس انجام میده. و اسنیپ با عصبانیت به اون میگه اون هم مثل پدرش طلسمهای اختراعی اون رو استفاده میکنه.
و از اینجا میشه نتیجه گرفت که اسنیپ هیچگاه سختی های دوران کودکی اش را فراموش نکرده و همه ی آنها مثل روز برایش روشن اند.

با تشکر از توجه شما.
منتظر نظراتتون هستم.