هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

مقاله‌ها :: تـئوری‌ها و استدلال حوادث

راز زنده ماندن هري و نكشتن ولدمورت توسط دامبلدور


به نام خدا
در حدود یک سال پیش رولینگ در یک مصاحبه خبری اعلام کرد که هر کس به دو سئوال جواب دهد راز کتابهایش را کشف می کند. این دو سئوال عبارتند از :
1 : چه طور بچه ای که کوچکترین تعلیمات جادوگری ندیده می تواند در مصاف با بزرگترین جادوگر قرن زنده بماند و حتی او را شکست دهد. (این سئوالیه که ولدمورت در کتاب چهار از هری پرسید. یعنی خود او هم جواب این سئوال را نمی دانسته است.)
2: در کتاب پنجم دامبلدور می توانست ولدمورت را بکشد. چرا این کار را نکرد؟
________________________
(مديريت مقالات ) صحت مطلب بالا تاييد نميشود.
________________________
من یه نظریه دارم که تقریبا این سئوالات رو جواب می ده.البته باید بگم که نظریه من بر پایه ی چند تا اصله که می شه اونا رو ثابت کرد و لی برای ارتباط بین این اصول یه سری احتمالات رو نوشتم که شاید داستان اونا رو طور دیگه ای روایت کنه.
اول اینکه در چند جای کتابها به طور صریح اشاره شده است که لازم نیست پیشگویی حتما اتفاق بیفتد یعنی خیلی اوقات ممکن است اشتباه از آب در بیاید .به عنوان مثال سال سوم تریلاونی پیش گویی کرد که در اینده یک نفر از کلاس میرود ومسلما منظورش هری بود . اما در پایان سال این هرمیون بود که از کلاس رفت . یعنی درهر صورت پیشگویی اتفاق می افتد اما نه توسط هری.پیشگویی نقطه ی پایان رو نشون میده نه مسیر رسیدن به اون نقطه رو و نه کسی رو که به اون نقطه میرسه .
یه مثال قابل فهم تر . یه روز پادشاه یه کشور میخواد به امپراطوری دیگه حمله کنه برای اینکه بفهمه چی میشه میره سراغ پیش گو . جناب پیشگو میگه یه امپراطوری بزرگ در این جنگ شکست میخوره . جناب حاکم خوشحال و خندون میره جنگ . اما آخرش شکست می خوره. پیش گویی هنوز هم درست بوده. چون امپراتوری بزرگی که پیشگو از اون حرف زده بود امپراتوری خود اون پادشاه بوده.
اصل مطلب اینه که ولدمورت . دامبلدور و اسنیپ و خیلی های دیگه بودند که با عمل به پیشگویی اونو واقعیت بخشیدند. اگه ولدمورت خودش دست به کار نمی شد ممکن بود هری بزرگ بشه. با اخلاقی شبیه اخلاق والدینش و به مبارزه با ولدمورت بپردازه و خیلی راحت توسط او کشته بشه. میبینین؟ هنوز هم پیشگویی درسته. یکی از این دو نفر توسط دیگری کشته شد.
در اینجا دو تا مسئله هست:
چرا در اواخر عمر لیلی و جیمز اونها در خفا و به صورت جداگانه از بقیه محفلی ها زندگی کنن و یه نفر راز دار خونه شون باشه.شاید شما جواب بدین به خاطر هری. اما حالا مشکل بعدی پیش میاد.
چرا با اینکه پیشگویی دوتا پسر یعنی نویل و هری رو به عنوان دشمن های ولدمورت می شناسه محفل فقط به محافظت از هری می پردازه و به احتمال اینکه پسر مورد نظر نویل باشه اهمیتی نمی ده. مطمئنا"محفل حاضر نبوده جون یکی از بچه ها رو به خاطر دیگری به خطر بندازه پس یا باید از هر دو بچه محافظت کنه یا از هیچ کدوم چون در کتاب هیچ جا از مخفی کردن نویل صحبت نشده پس ما فعلا" این احتمال رو کنار می ذاریم چون خیلی ضعیفه و اگر چیزی بود در شش کتاب گذشته اشاره ای به آن می شد .
حالا بیاید احتمال بعدی رو در نظر بگیریم از هیچ کدوم محافظت نمی شده منظورم این نیست که جون دو تا بچه برای محفل اهمیتی نداشته به نظر من حتما" یه سری موضوعات امنیتی بوده که حالا هر دو تا پسر زنده هستند اما شاید چیز دیگری در الویت بوده
به نظر شما مسخره نیست که در دوره ی اوج قدرت والدمورت که جادوگرا دسته دسته می مردن و همه جا جادوی سیاه والدمورت حکمفرما بود دامبلدور فقط به خاطر پیشگویی یک زن نیمه دیوانه تمام اعضای محفل رو بسیج کنه و تازه فقط یکی از اون بچه ها تحت امنیت فوق العاده ی محفل قرار داشته باشه؟ پس نتیجه می گیریم یه چیز مهم تر وجود داشته . شاید یه هورکراکس.
حالا با این توضیحات می خوام بگم چرا هری زنده موند ؟
با توجه به ناجینی نتیجه می گیریم که یه موجود زنده هم می تونه هورکراکس باشه. ولی به دلیل خطر زیادی که این کار داره هیچ کس اونو انجام نمی ده. این کار تا حالا امتحان نشده و می تونه عواقب عجیبی داشته باشه. شاید بتونه فرد رو در مقابل نفرین مرگ جسم اصلی حفظ کنه. بنابراین به نظر میاد هری یه هورکراکسه . اگه بخوایم روح رو تقسیم کنیم هری روح خودشو داشته به علاوه ی یک هفتم از روح والدمورت اما والدمورت چی؟ یک هفتم روح . می بینید که هری هشت برابر روح والدمورت رو داره البته یک هفتم روح والدمورت به اندازه کل روح هریه و شاید خیلی بیشتر که تونسته بر تمام رو ح جیمز و لیلی و قربانیای قبلیش مسلط بشه اما اینجا یک هفتم دیگه از والدمورت داریم و این موضوع رو عوض می کنه و از یه قتل به یه خودکشی تبدیل میشه دلیل نمردن هری همینه . ببینید دلیل وجود هورکراکس چیه؟ مگه غیر از اینه که همواره تکه هایی از روح که هنوز زنده ان بعد از مرگ روح اصلی به جسم بپیوندن ؟هورکراکس بدون جسم هیچ کاری نمی تونه بکنه پس چه جسمی بهتر از جسم اصلی در کتاب دوم تام ریدل دنبال جسم می گشت حتی جسم یه بچه ی سال اولی مثل جینی .
بین هری و والدمورت کی برنده است ؟ اونی که روح کا مل تری داره. با این حرفها من نتیجه میگیرم والدمورت در برابر هری در هر صورت می مرد . هفت تا هورکراکس واقعا اونو ضعیف کرده بود. ولی هورکراکس جدید با یه جسم که روح کاملی داره در برابر والدمورت مقاومت کرد . البته اونو نکشت. چون در هر صورت جسم واقعی اون جسم والدمورت بود. اما اون قدر اونو ضعیف کرد که دوازده سال طول کشید تا والدمورت دوباره تونست خودشو ترمیم کنه.
خیلی جاها هری از اینکه به ولدمورت شباهت داشته ناراحت بوده مثلا اینکه هر دو یتیم هستند یا هاگوارتز تنها جایی هست که به عنوان خونه میشناسن . بعضی از شباهت ها ممکنه اتفاقی بوده باشن اما بعضی چیزها مثل مار زبونی یا مقاومت در برابر نفرین ایمپریوس ناشی از شباهتهای هور کراکس نسبت به جسم اصلیه.
ولی یه سئوال: مگه والدمورت دیوونه بوده که هری رو هورکراکس کنه؟ خوب شاید خودش این کار رو نکرده. نظر من اینه.:
همه جا اشاره شده که لیلی جون خودشو برای هری فدا کرده. چرا؟ توی کتاب گفته شده که والدمورت فقط دنبال جیمز و هری بوده. یعنی کاری با لیلی نداشته. پس چرا لیلی مرده؟ برای اینکه در آخرین لحظات لیلی داشته هورکراکس والدمورت رو به هری منتقل می کرده. در صورتی که می تونسته اونو به خودش منتقل کنه تا زنده بمونه. یا اونو بده به والدمورت تا خودشو نجات بده. کسی چه می دونه. شاید زخم هری بر اثر نفرین نیست. شاید به دلیل انتقال با عجله هورکراکس به وجود اون باشه.
حالا بهتره کمی راجع به زخم صحبت کنیم. چرا زخم هری درد می گیره و به قول خودش به صورت هشدار عمل می کنه. توی کتابها داریم که گاهی اوقات زخم هری در مواجهه با والدمورت یا افرادی که با اون مرتبط هستن درد می گیره. در مواجهه با اسنیپ . وقتی سال چهارم خواب دید . در دیدار با کوییرل و سال پنجم وقتی که اون نقشه وزارت خونه رو در سر داشت و خیلی وقتهای دیگه. من فکر می کنم زخم به عنوان یه منفذ برای ورود هورکراکس بوده. طبیعیه که وقتی یکی از افرادی که برای ولدمورت کار میکنه یا در ارتباط با اونه باعث تحریک هورکراکس بشه . و همین دلیل درد زخم هریه.
رولینگ طوری نشون داده که انگار زخم خطر رو اعلام میکنه . در حالیکه همیشه این طور نیست و بعضی چیز های خاص وجود داره که زخم نسبت به اونا واکنش نشون میده. مثلا زخم در برابر لوسیوس یا کار کاروف عکس العملی نداشت.
ممکنه بپرسید هورکراکس از کجا به دست لیلی رسیده ؟ به نظر من اسنیپ هورکراکس رو از رگولوس گرفته ( همون هورکراکس توی غار . به نظر من استدلال بلیز در مورد هورکراکس توی غار و ر.آ.ب و کریچر درسته. ) و بعد از اینکه فهمیده ناخواسته پسر لیلی و جیمز رو به خطر انداخته هورکراکس رو برای جبران به دامبلدور داده. علت اطمینان بسیار زیاد دامبلدور به اسنیپ با وجود این همه رفتارای مشکوک می تونه همین باشه. اسنیپ به جیمز و حتی لیلی احساس دین می کرده. علتش هم همونیه که همه می دونن. جیمز یک بار جون اونو نجات داده.
با وجود تلاش اسنیپ برای زنده موندن جیمز و لیلی دامبلدور یه اشتباه بزرگ می کنه. و اون اینه که هورکراکس رو که بسیار خطر ساز بوده به لیلی و جیمز می ده تا مخفیش کنن.
اما والدمورت از کجا می فهمه. مطمئنا والدمورت نمی دونه هری هورکراکسه. هنوز هم از سرنوشت هورکراکس گمشده ش خبر نداره. پس چرا به خونه ی پاتر ها رفت؟ من فکر می کنم والدمورت به قصد دیگه ای به خونه ی اونا رفته. از نظر من والدمورت متوجه شده که رگولوس هورکراکس رو برداشته و با خودش فکر کرده که احتمالا رگولوس اونو به سیریوس داده که یکی از محفلی هاست تا اونو به دامبلدور برسونه. اما سیریوس اونو به نزدیک ترین دوستش داده. یعنی جیمز.( دلیل دیگه ای برای اینکه در جریان حمله به خونه ی پاترها لیلی لازم نبود بمیره.) جیمز برای رسیدن به هورکراکس و هری به خاطر پیشگویی. همچنین با توجه به اینکه برای خونه ی پاترها رازدار مشخص کرده بودند والدمورت نتیجه گرفته که حتما چیزی مهمتر از یه بچه ی یک ساله اونجا هست.
اما نقش دامبلدور این وسط چیه ؟ چرا این همه مدت به هری چیزی نگفت در حالی که گفتنش به نظر بی ضرر میاد. خوب امکان این وجود داره که هری فکر کنه قسمتی از والدمورته. پس باید نابود بشه و یه بلایی سر خودش بیاره. یا اینکه از داشتن این همه قدرت مغرور بشه. هری باید خودش همه ی این چیزا رو می فهمید. باید همه ی این ماجرا ها رو تجربه می کرد تا درست تربیت بشه. همه چیز باید براش عادی جلوه می کرد.
در مورد رفتن بیهوده به غار هم می تونیم بگیم که دامبلدور نمی دونسته که هورکراکسی که توی غاره همونیه که رگولوس برداشته. با توجه به چیزی که قبلا هم گفتم هورکراکس بوده یه موجود زنده می تونه نتایج عجیبی داشته باشه. شاید اگر جسم اصلی از بین بره هورکراکسی که در وجود هریه فعال بشه. اون وقت به جای هری چی خواهیم داشت ؟ والدمورتی جوان تر و با نیرویی مضاعف.
در کل داستان هری پاتر جالبه که هری هیچ وقت به تنهایی با والدمورت روبه رو نشده. خیلی وقتها شانس آورده. همیشه چیزای دیگه کمکش کردند.من فکر می کنم در کتاب هفت شانس از کل ماجرا حذف بشه و هری فقط با قدرت خودش بجنگه. به نظر میاد که کتاب هفت باید با یه دلیل منطقی تموم بشه. رولینگ نمی تونه این همه خواننده رو با یه توجیهی مثل عشق مادری قانع کنه. با توجه به سبک رولینگ احتمالا اتفاقات با یه رشته ی ظریف به هم متصل می شه و پایان زیبایی رو رقم می زنه.
آقا. ..خانوم . ..... بیدار شو. تموم شد. شرمنده که طولانی شد. بچه ها نظر بدید. خوشحال می شم. ولی متاسفانه معلوم نیست بتونم بیام بخونمشون !

تقدیم به سر به زیر سر به هوا
ارادتمند تدی اسنیپ
قبلی « لوسیوس مالفوی دنياي مردگان - فصل 2 » بعدی
API: RSS | RDF | ATOM
جادوگران®
بی‌شک دیدگاه هر کس نشانه‌ی تفکر اوست، ما در برابر نظر دیگران مسئول نیستیم
فرستنده شاخه
omidp7
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۸/۲۱ ۱۱:۰۶  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۸/۲۱ ۱۱:۰۶
عضویت از: ۱۳۸۵/۲/۴
از:
پیام: 3
 راز رولینگ
راز کتابهای رولینگ فقط عشقه.عشق
اینها هم همش تفسیر و توضیح اضافه است
taban
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۶/۲۷ ۱۸:۲۹  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۶/۲۷ ۱۸:۲۹
عضویت از: ۱۳۸۵/۵/۹
از:
پیام: 11
 جالبه!!!
با نظرت موافقم که هری ممکنه یک هفتم روح لرد سیاه رو در وجودش باشه ولی باید تا اومدن کتاب 7 صبر کرد
alialiali
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۶/۲۷ ۱۴:۱۸  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۶/۲۷ ۱۴:۱۸
عضویت از: ۱۳۸۴/۹/۲۳
از: چون اسمشو نبر دنبالمه ، نمیتونم بگم!!
پیام: 99
 دستت درد نکنه
منم با هورکراکس بودن هری موافقم
و فکر میکنم که نویل باید هری رو بکشه
dj_negar
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۶/۲۷ ۱۳:۴۸  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۶/۲۷ ۱۳:۴۸
عضویت از: ۱۳۸۵/۴/۶
از: یه جای خوب
پیام: 78
 نظر
من هم با نظراتت موافقم هم مخالف من که هنوز میگم تا کتاب نیاد نظرات ما معلوم نیست
که درسته یا غلط
سانی بودلر
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۶/۲۷ ۱۱:۲۷  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۶/۲۷ ۱۱:۲۷
عضویت از: ۱۳۸۵/۵/۲۸
از: V.F.D
پیام: 125
 جالب بید !
خیلی جالبه . امّا باید صبر کنیم تا کتاب هفت بیاد.
ما که نفهمیدیم رولینگ می خواد با هری بیچاره چی کار کنه!
erica
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۶/۲۷ ۱۰:۱۴  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۶/۲۷ ۱۰:۱۴
عضویت از: ۱۳۸۴/۶/۲۸
از: يه جايي نزديك خدا
پیام: 570
 جالب بود
خيلي خيلي جالب بود . واقعا مقاله ي پر باري بود . معلوم بود كه حسابي روش وقت گذاشتي . اما خب ، چرا بايد انتقال هوركراكس به بدن هري يه زخم از خودش به جا بذاره ، اين براي من يه سوال بزرگه كه جوابش رو هم نمي فهمم .
hibernius
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۶/۲۷ ۰:۵۱  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۶/۲۷ ۰:۵۴
عضویت از: ۱۳۸۴/۶/۵
از:
پیام: 3
 قشنگه ولی مشکوک!!
نظرت منطقی نیست اگه اینجوریه چرا نامه توی غار از طرف خود ریگولوس بوده؟ (تازه اگه بوده باشه) یا اصلا چرا اونجا باید یه نامه باشه؟ نه ریگولوس نه سوروس و نه هیچ احمق دیگه ای حاضر نیست خودشو با ولدمورت در بندازه مگر اینکه از جونش سیر شده باشه یا از مرگخوار بودن که در این صورت خودکشی ساده ترین راهه!
saman_shik_a
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۶/۲۶ ۲۱:۴۴  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۶/۲۶ ۲۱:۴۴
عضویت از: ۱۳۸۵/۴/۵
از:
پیام: 138
 جالب بود
هوووم..تدي جان خيلي خوف بود..يه مورد خوبي اشاره كردي..ولي به نظر من دامبل خيلي مهم تر از هري هست تو كتاب 7..(از لحاظ اطلاعات در مورد هوركراكس)
snake_rayan
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۶/۲۶ ۱۹:۲۴  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۶/۲۶ ۱۹:۲۴
عضویت از: ۱۳۸۵/۶/۱۸
از: کنار ارباب لرد سیاه
پیام: 8
 Re: چرا دامبلدور ولدمورت را نکشت
بد نبود من با نظر ژیوار پاتر قدرت جادویی در بدن آدمه وروح فقط برای زنده موندنه تازه ولدمورت خون هری رو که بی خودی نداره :proctor:
snake_rayan
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۶/۲۶ ۱۹:۱۹  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۶/۲۶ ۱۹:۱۹
عضویت از: ۱۳۸۵/۶/۱۸
از: کنار ارباب لرد سیاه
پیام: 8
 Re: چرا دامبلدور ولدمورت را نکشت
ژیوار رشیدپور
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۶/۲۶ ۱۸:۴۲  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۶/۲۶ ۱۸:۴۲
عضویت از: ۱۳۸۵/۴/۳
از: نا معلوم
پیام: 17
 چرا دامبلدور ولدمورت را نکشت
آقای تدی اسنیپ زحمت کشیدی ولی من با99 درصد نظراتت مخالفم اگه ولد مورت یک هفتم روحشو داره دلیل این نمیشه که ضعیف بشه اگه یادتون باشه وقتی دامبلدور درباره هورکراکسس به هری توضیح میداد یه همچین چیزی گفت ( البته تمومشو یادم نیست ) که قدرت جادویی در بدن آدمه وروح فقط برای زنده موندنه (امیدوارم درست گفته باشم ) و این که شما میگید فرق فوکوله :no: ولی بازم زحمت کشیدی
samatnt
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۶/۲۶ ۱۴:۲۸  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۶/۲۶ ۱۴:۲۸
عضویت از: ۱۳۸۴/۴/۱
از: از جهندم سياه همسادتونم نمي شناسي؟؟؟؟؟؟
پیام: 998
 عنوان
هومك هوشمندانست
Prof_snape
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۶/۲۶ ۱۱:۰۳  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۶/۲۶ ۱۱:۰۳
عضویت از: ۱۳۸۵/۶/۷
از: تهران ، ...
پیام: 18
 اين نظريه خودش به يك نظريه ديگه بنده *
به نظر من اين هم يه نظريه تخيلي ديگس . تو اكثر حرفها و نظريه هايت را بر مبناي درست بودن نظريه توي غار و ريگلوسه . اگه اين نظريه غلط باشه همش علكي ميشه
negin.sdh
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۶/۲۶ ۰:۲۲  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۶/۲۶ ۰:۲۲
گریفیندور
عضویت از: ۱۳۸۵/۳/۲۵
از: عمارت پوگین
پیام: 467
 عالی
من با همه نظر هات موافقم می دونستم و بارها گفتم که هری هوکراکسه اما نمی دونستم چه جوری روح ولدمورت وارد بدن هری شده در این باره نظر های جالبی دادی میشه روش فکر کرد و امیدوار بود hammer:

آفرین واقعا مرسی
voltan
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۶/۲۵ ۲۱:۱۹  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۶/۲۵ ۲۱:۱۹
عضویت از: ۱۳۸۳/۶/۷
از: 127.0.0.1
پیام: 1391
 نظر
من این حرف رو قبول ندارم که هری هروکراکس باشه. ما در مورد جای زخم خیلی صحبت کریدم ولی به نتیجه ای نرسیدیم . یا دمه یا جایی توی همنی سایت (اخبار یا مقالات) خوندم که رولینگ گفته اون شکلرعد و برقفی روی پیشونی هری زخم نیست یه چیز دیگست ولی میدونم به این موضوع که هری هروکراکس باشه ربط نداره .اگبه قرار بود با کشتن هری یه هروکراکس درست بشه ولی خوب نمیشه با مدرک حرف زد
shadmehr
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۶/۲۵ ۲۱:۱۳  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۶/۲۵ ۲۱:۱۳
عضویت از: ۱۳۸۵/۱/۲۳
از: آمپول می ترسم !!
پیام: 646
 نظر
مقاله ي جالبي بود و خيلي از مباحث مبهم كتابو باز كرده بود ، منم خيلي فكر كردم كه ليلي و جيمز چرا بايد توي يه جاي پرت دور از محفل و مخيانه زندگي كنن؟ و در مورد شانس هري پاتر با نظرت موافقم .
الکس واتسون
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۶/۲۵ ۱۸:۵۷  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۶/۲۵ ۱۸:۵۷
عضویت از: ۱۳۸۴/۱۰/۱
از: جایی به نام هیچ جا...
پیام: 36
 Re : نگرفتم. چی شد؟
یه جورایی پیچیده بود, من واقعا گیج شدم می شه یه خورده بیشتر توضیح بدین؟

هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.