هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

مقاله‌ها :: تـئوری‌ها و استدلال حوادث

معمای جاودانه سازهای لرد ولدمورت


معمای جاودانه سازهای لرد ولدمورت
همه ی ما می دانیم که نقش اول گروه شر داستان لرد ولدمورت جاودانه سازهایی ( جانپیچ) برای خود ساخته است تا به وسیله ی آنها از چنگ مرگ فرار کند و برای ساختن آنها از گنجینه های چهار بنیان گذاران هاگوارتز استفاده کرده است که عبارتند از:
سالازار اسلایترین: انگشتر سالازار و قاب آویز طلای مادر او (جاودانه سازهای شماره ی2 و 3 )
هلگا هافلپاف : فنجان هلگا هافلپاف ( جاودانه ساز شماره ی 4 )
رونا ریونکلا : نامعلوم ؟؟؟؟ ( جاودانه ساز شماره 5 )
البته علاوه بر این ها لرد ولدمورت از اشیای دیگری همچون: دفترچه ی خاطرات تام ریدل ( خود لرد ) و مار عزیزش نجینی ( نگینی ) برای جاودانه سازهای شماره ی 1و 6 استفاده کرده است.
جاودانه سازهای معدوم شده : در طی شش سال داستان هری پاتر، دو جاودانه ساز از جاودانه سازهای لرد از بین رفته است که انگشتر سالازار و دفترچه ی خاطرات هستند که یکی درسال دوم و دیگری در سال ششم تحصیل هری پاتر درهاگوارتز نابود شده اند . چهار جاودانه ساز دیگر و لرد ولدمورت هنوز پابرجا هستند.
قاب آویز اسلایترین : در کتاب شش فصل غار آلبوس دامبلدور و هری پاتر به محل اختفای جاودانه ساز نفوذ می کنند و برای بردن آن از آنجا تلاشی بیهوده می کنند . زیرا جاودانه ساز لرد ولدمورت قبلا توسط شخص دیگری با نام ر.ا.ب از آنجا خارج شده بود ( در مورد خارج شدن یا نشدن جانپیچ در زیر خواهم نوشت ) و حاصل این تلاش ضعیف شدن آلبوس دامبلدور به دلیل خوردن معجون دیوانه ساز ( به دلیل اینکه دامبلدور بعد از خوردن معجون، شکنجه گران نا پیدایی را در اطراف خود حس می کرد و به یاد خاطرات تلخ گذشته افتاده بود و همچنین برای خلاصه تر شدن توضیح در مورد آن معجون به جای آنکه بگویم معجون درون قدح سنگی محافظ جاودانه ساز از این نام استفاده کرده ام ) و اتفاقات مرموز بعد از آن در هاگوارتز و برج نجوم بوده است .
آیا جاودانه ساز از غار خارج شده است ؟؟
پاسخ و نظر من در رابطه با این سوال اینست که خیر جاودانه ساز از غار خارج نشده است و در میان آب دریاچه و نزد همان ر.ا.ب که به یک دوزخی مبدل شده، است . مدرک من برای این موضوع اینست ، زمانی که هری با طلسم جمع آوری جاودانه ساز را فراخواند چیزی از میان آب بالا آمد که بلافاصله توسط موجودی به آب برگردانده شد نه از درون قدح و معجون دیوانه ساز ..
ر.ا.ب ؟ در اینکه ر.ا.ب یک مرگخوار پشیمان بوده شکی نیست و اگر نبوده ولدمورت را لرد سیاه نمی خواند و نمی توانست از پس جادوهای سیاه محافظ بربیاید با توجه به اینکه معجون دیوانه ساز دست نخورده باقی مانده بود و یقینا او با یک جادوی سیاه به جاودانه ساز اصلی دست پیدا کرده بود (توجه داشته باشید که در آنجا فرصت درست کردن معجون وجود نداشته است)
در راه آمدن به مرکز دریاچه و محل جان پیچ قلابی هری چشمش به یک دوزخی جادوگر می افتد که اینگونه توصیف شده است :
این بار جنازه ی مردی را به او نمایاند که در چند سانتی متری سطح آب ، رو به بالا شناور بود. چشمهای بازش تار بود گویی تار عنکبوت روی آن را پوشانده بود. مو و ردایش همچون دودی در اطرافش در اهتزاز بود (ش.غ)........ این احتمال وجود دارد که این مرد همان ر.ا.ب باشد !؟!؟!
فنجان هلگا : ما هم می دانیم که گنجینه ی هافلپاف چیه هم می دانیم که لرد آن را از کجا آورده ولی نمی دانیم که لرد جاودانه ساز را در کجا مخفی کرده است .لرد جاودانه ساز اول را به لوسیوس ( یا به بلاتریکس ) داده بود تا دفترچه در نبود او در هاگوارتز حفره ی اسرار را باز کند . جاودانه ساز دوم را بدون طلسم های آنچنانی فقط با جادوهای ناپدیدسازی نامرئی کرده و در خانه ی گونت قرار داده بود. جاودانه ساز سوم را در یک غار که در بچگی به آنجا رفته بود با گذاشتن دوزخی ها محافظت می کرده و جاودانه ساز سوم را که گنجینه ی هلگاست را احتمالا در یک جایی مخفی کرده که حداقل در دوران نوجوانی یا قبل از آن به انجا رفته بوده . من حدس های زیادی در مورد آنجا ها دارم امکان داره در یک جایی در هاگزمید یا بانک و یا حتی در مکان ییلاقی که در دوران پرورشگاه به آنجا می رفته . اما من به دو مورد اول احتمال کمتری نسبت به مورد سوم می دهم شما چطور؟؟؟
گنجینه ی رونا ریونکلا : درباره ی گنجینه ی ریونکلا مدرکی در دست نداریم اما می توانیم حدس بزنیم که آن چیز باید هم نماد علم و دانش و هم با شخصیت یک زن جور باشد علت این حرف اینست که: اگر مروری بر گنجینه های هر یک از بنیان گزاران داشته باشیم صحت این گفته را در می یابیم . به طوری قبلا گفته شد ارثیه ( گنجینه )ی اسلایترین یک انگشتر و یک قاب آویز است که هر دو از جواهرات و نمایانگر جاه طلبی است . ارثیه ی گریفیندور یک شمشیر است که در دفتر آلبوس دامبلدور ( در حال حاضر دفتر پروفسور مک گونگال ) واقع است و نماد شجاعت و بی باکی است . اما ارثیه ی هلگا هافلپاف یک فنجان است که در نگاه اول با نماد تلاش و کوشش (در یونان باستان خدای سختی و تلاش هفیستوس با نماد یک چکش آهنگری نشان داده می شده ) متفاوت است اما یک زن را با یک چکش آهنگری فرض کنید !! واقعا خنده دار است . احتمالا رولینگ این فکر را کرده است و سرانجام احتمالا به یاد یک چای یا قهوه داغ افتاده است که بعد از یک کار سخت خستگی را دور می کند و به همین دلیل ارثیه هلگا را یک فنجان قرار داده است ( در مورد نیرو های جادویی فنجان بحث هایی به وجود آمده بود که به نظر من شاید اگر یک آدم خسته فنجان را دستش بگیره فنجان پر از چای یا قهوه بشه کی می دونه!!؟؟!؟!)
پس با این مدارک می توانیم گفته ی فوق الذکر را باور داشته باشیم من حدس می زنم که ارثیه ریونکلا می تواند یک چیزی شبیه به یک کتاب یا دفترچه شبیه دفترچه ی ولدمورت یا یک تلسکوپ و یا حتی یک صندوقچه ی ضروریات و ... باشد ؟!؟!؟ با توجه به گفته های بالا شما چه فکر می کنید ؟؟؟
در مورد گنجینه رونا باید بگویم که به صندوقچه و هر چیز ی که کارایی مثل اتاق ضروریات و یا آینه نفاق انگیز ( آرزوها ) و یا با جادوی های پیشرفته ای که به ذهن جویی ارتباط داشته باشه احتمال بیشتری می دهم من به شخصه فکر می کنم ساختن اتاق ضروریات کار رونا ریونکلا سرآمد باهوشان بود!!!
احتمال می دهم که لرد ولدمورت زمانی که در بورگین و برکز کار می کرده گنجینه ای از ریونکلا پیدا نکرده چون درست چند روز بعد از اینکه هیزپا اسمیت را به قتل می رساند از کار در بورگین و برکز استفا می دهد و ناپدید می شود و بستگان هیزپا اعلام می کنند که دو تا از گنجینه های هیزپا مفقود شده است. و لرد پس از ده سال دوباره برمی گردد و به قویترین جادوگر سیاه تبدیل می شود.
حرف آخر : باز هم مثل دفعه های قبل می گویم که امکان داشته من در تهیه ی مقاله به دلیل عجله در نوشتن اشتباه کرده باشم که از این بابت از شما عذر می خواهم. وهمین طور امکان دارد که شما نظرات من را قبول نداشته باشید. از شما خواهش می کنم که در پیام ها ونظراتتان ، نظر خودتان را اعلام کنید که برای هر چیز دلیلی قانع کننده بیاورید و مشکلات و اشتباهات را مطرح کنید تا من در نظرات بعدی خودم جواب را بگویم یا اینکه آن موضوع را بیشتر بررسی کنم و همچنین نظرتان را درباره ی اینکه گنجینه ی ریونکلا چیست و جاودانه ساز شماره ی 4 در کجا قرار دارد را نیز ذکر کنید منتظر نظرات ، انتقادات و همین طور پیشنهادات شما هستم .
به امید اینکه مورد توجه شما دوستان عزیز قرار بگیرد.
تهیه شده توسط:[1] The End

یادداشت ها
  1. ادوارد بونز رئیس سازمان سوابق جادوگری
قبلی « نامه های هری پاتری ( نیو ورژن ) اسرار مرگ آلبوس دامبلدور » بعدی
API: RSS | RDF | ATOM
جادوگران®
بی‌شک دیدگاه هر کس نشانه‌ی تفکر اوست، ما در برابر نظر دیگران مسئول نیستیم
فرستنده شاخه
پروف
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۸/۱۵ ۱۱:۳۴  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۸/۱۵ ۱۱:۳۴
عضویت از: ۱۳۸۴/۷/۲۳
از: اینوره!
پیام: 475
 Re: خوبه
مار لرد سیاه شما در طی این شش سال دیدین که دامبلدور یه جادوی سیاه به کار ببره بعدشم تو کتاب شش دامبلدور می گه که اگه اسنیپ نبود من مرده بودم یه بار دیگه هم می گه که هری بره اسنیپو بیاره چون اون از همه ی ما اطلاعات بیشتری در مورد جادوی سیاه داره آقای مار لرد مرگ خوارها و لرد به خاطر مهارت های جادویی و تجربه و هوش و قدرت بالای دامبلدور از این پیر مرد می ترسن نه چیز دیگه همی مرگ خوارها در زمینه ی جادوی سیاه از همهی جادوگرایی که ما میشناسیم بالاترن راب هم همینطوه پس می تونه از پس جادوهای سیاه محافظ بر بیاد اما آلبوس نه لرد هم رو همین حساب همه ی جادوهای محافظو از جادوی سیاه انتخاب کرده چون دشمنش از اون بی بهره است و باز هم از بی عقلیش نمیتونه تصور خیانت از طرف مرگ خواراش بکنه یا فکر می کنه که وقتی اونا رو بکشه همه چی تموم می شه
پروف
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۸/۱۵ ۱۱:۲۱  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۸/۱۵ ۱۱:۲۱
عضویت از: ۱۳۸۴/۷/۲۳
از: اینوره!
پیام: 475
 Re: .
آقای لسترنج خان رو چه حسابی این حرفو می زنی اصلا هری چه ربطی به گنجینه ی ریونکلا داره بعدشم هزار بار گفتم یه باره دیگه هم می گم طبق پیشگویی یکی باید بمیره تا دیگری زنده بمونه
samatnt
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۷/۷ ۱۱:۱۹  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۷/۷ ۱۱:۱۹
عضویت از: ۱۳۸۴/۴/۱
از: از جهندم سياه همسادتونم نمي شناسي؟؟؟؟؟؟
پیام: 998
 غ
خب بد نبود ولي نمي شه قبولشون كرد هيچي غير ممكنم نيست
shadmehr
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۷/۶ ۲۳:۳۹  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۷/۶ ۲۳:۳۹
عضویت از: ۱۳۸۵/۱/۲۳
از: آمپول می ترسم !!
پیام: 646
 .
توضيحان خوبي داده بودي ولي از نظر من گنجينه ي ريونكلايي وجود نداره و اون همون هريه كه آخرش خودكشي مي كنه.
snake_rayan
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۷/۶ ۱۹:۴۵  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۷/۶ ۱۹:۴۵
عضویت از: ۱۳۸۵/۶/۱۸
از: کنار ارباب لرد سیاه
پیام: 8
 Re: خوبه
این نظر من ولی اگر در زمینه جادوه سیاه اطلاعات نداشت به دامبلدور قویترین جادوگر نمی گفتن
تازه در کتاب قنوس وقتی مرگخواران دامبلدر دیدن
همه فرار کردن ولی دستگیر شدن
تاز خود لردسیاه همیشه از دامبلدر می ترسید
rory
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۷/۶ ۱۱:۵۵  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۷/۶ ۱۱:۵۵
عضویت از: ۱۳۸۵/۶/۱۳
از: پيش نويل
پیام: 21
 خوب بود
خيلي متن جالبي بود دستت درد نكنه
پروف
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۷/۶ ۱۱:۱۴  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۷/۶ ۱۱:۱۴
عضویت از: ۱۳۸۴/۷/۲۳
از: اینوره!
پیام: 475
 درست نیست
درست که دامبلدور قویترین جادوگر اما در زمینه ی جادوههای پاک نه جادوی سیاه اتفاقا آلبوس در زمینه ی جادوهای سیاه خیلی هم ضعیفه و همیشه اینو گفته :proctor: .. فکر می کنید اگر لرد بفهمه که یکی یکی به راز جانپیچ هاش پی می برد همینجوری می مونه عمرا
torshi
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۷/۵ ۲۰:۱۷  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۷/۵ ۲۰:۱۷
عضویت از: ۱۳۸۵/۲/۲۲
از: خونمون
پیام: 360
 خوبه
خيلي جالب بود.
snake_rayan
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۷/۵ ۱۷:۰۳  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۷/۵ ۱۷:۰۳
عضویت از: ۱۳۸۵/۶/۱۸
از: کنار ارباب لرد سیاه
پیام: 8
 بد نبود
بد نبود ولی به نظر من ر.ا.ب یک نقشه لردسیاه بیشترنبود
چون قویتراز دامبلدرکسی نیست و با اون همه اطلاعات
نتونست معجون با ورد از بین ببرو اون خورد.در نتیجه
لردسیاه قبلا از کاری که ر.ا.ب می خواست بکن اگاه بوده
و اون کشت وقاب آویز برداشت واون کاغذرو جا قاب گذاشت
چون می ترسید ر.ا.ب قبلا به کسی گفته باش که چی می دونه
وبرای اینکه دست کسی به قاب نرسه قاب از غار برداشت
این نظر من بود.
komeiloonia
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۷/۵ ۰:۰۶  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۷/۵ ۰:۰۶
عضویت از: ۱۳۸۴/۵/۱
از: سرزمین مردگان
پیام: 39
 Re: واقعا که
بابا خودت رو ناراحت نکن جیگریوس اون بالا ندیدی چی نوشته نظر هر کس ... خوب دیگه ما هم نظر دادیم پست گیری کنیم
پروف
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۷/۴ ۲۰:۱۰  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۷/۴ ۲۰:۱۰
عضویت از: ۱۳۸۴/۷/۲۳
از: اینوره!
پیام: 475
 واقعا که
من برای خودم متاسفم در انتهای مقاله نوشته بودم نظرتونو در مورد محل اختفای فنجان و در مورد گنجینه ی رونا بگید اما کو؟؟!؟!؟؟! ها آناکین من در مورد جادوهای محافظ محل اختفای انگشتر( خانه ی گونت) گفته بودم نه در مورد خودش در هر صورت بازم منتظرم اما نظرتونو در مورد اون دو تا بگید
voltan
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۷/۴ ۱۹:۰۰  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۷/۴ ۱۹:۰۰
عضویت از: ۱۳۸۳/۶/۷
از: 127.0.0.1
پیام: 1391
 نظرات
نظرات جالبی داشتی
من هم چند نکته رو که به چشکک خورد اینجا میگم

در مورد حلقه : خوب شما گفتی فقط یه طلسم ناپدید کننده داشته . ولی دیدی توی کتاب 6 با دست دامبل چیکار کرد؟ نظر من اینه هر کسی غیر از دامبلدور بود حتما میمرد

در مورد ر ا ب: این فرضه که گفتی ر ا ب ته دریاچه باشه قبلا داده شده و البته مدرک مهکمی برای ردش ارئه نشده ولی تو نفر اول هستی که به بیرون اومدم یه جنازه از آب اشاره میکنی به عنوان مدرک و مدرک خوبی هم هست
من در مورد ر ا ب یه نظر داشتم که هم توی تاپیکش گفتم هم یه مقاله دادم نظر این بود که ولدمورت از جریان خبر داشته یه نقشه کشیده که افراد بعدی رو گیر بندازه


در مورد فنجان هم نظر خاصی ندارم . غیر از اینکه ممکنه یه جوری باعث رفع خستگی و امید دادن به فرد بشه

در کل مقاله یخوبی بود
سانی بودلر
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۷/۴ ۱۷:۲۶  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۷/۴ ۱۷:۲۶
عضویت از: ۱۳۸۵/۵/۲۸
از: V.F.D
پیام: 125
 چی بگم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
نمی دونم . این رولینگ همه رو می ذاره سر کار .
شاید مال ریونکلا رو هم یکی از بین برده باشه!!!!!!
مگه نه حمممممممممممممممممید؟؟؟
harry_blood
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۷/۴ ۱۵:۳۸  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۷/۴ ۱۵:۳۸
عضویت از: ۱۳۸۴/۵/۲۲
از: قصر خانواده مالفوی
پیام: 807
 جاودانه ساز!
هوم چه مشکوک ...!


D-Y-Z-2005
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۷/۴ ۱۵:۳۲  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۷/۴ ۱۵:۳۲
عضویت از: ۱۳۸۳/۱۱/۱۵
از: مریخ
پیام: 241
 بماند
این جمع بندی ها لازم بود. ممنونم.
ایلیا
komeiloonia
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۷/۴ ۱۵:۲۴  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۷/۴ ۱۵:۲۴
عضویت از: ۱۳۸۴/۵/۱
از: سرزمین مردگان
پیام: 39
 Re: هشدار...
سلام مرسی جالب ولی حق با سابی اینا محرمانه است
parsanm
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۷/۴ ۱۵:۱۲  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۷/۴ ۱۵:۱۲
عضویت از: ۱۳۸۵/۶/۲۳
از: آنجا که لرد سیاه بگوید
پیام: 44
 هشدار...
آفرین پسر ... ولی می دونی اینا جزو اطلاعات محرمانست ...؟!؟ هه دامبلدور با نوشیدن معجون سینا فاش تی ما که جادوی کامارا تی نا (سینا در فرهنگ جادوگری سیاه به معنای اندرون گرایی و یا به قول امروزی ها انژی منفی و فاش همان فاش شدن مطلالب و تی به معنای نوشیدنی و یا همان چای می باشد پس معنی لغوی آن می شود چای فاش کننده درون منفی جادوی کاماراتی نا همون جور که از اسمش میاد کاماراتی= بی هوش کننده- توهم آور نا= جمله منفی کننده و تی= در این جادو نشان دهنده این است که این جادو مختص نوشیدنی ها می باشد) به حالت توهم منفی دچار شد به شکلی که تمام نیرویش را از دست داد ... کاش هری هم کمی از آن می خورد... ولی نمی دانم این پیرمرد از کجا می دانست که مقدار زیاد این معجون اثر منفی برای خود معجون دارد ..؟
saman_shik_a
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۷/۴ ۱۱:۲۴  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۷/۴ ۱۱:۲۴
عضویت از: ۱۳۸۵/۴/۵
از:
پیام: 138
 خوفه
هووم..
نظريات جالب بود..
ولي در كل بيشتر اينا رو بچه ها بهش اشاره كردن..
ولي كلا جمع آوري خيلي خوبي بود..
پروف
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۷/۴ ۱۱:۰۹  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۷/۴ ۱۱:۰۹
عضویت از: ۱۳۸۴/۷/۲۳
از: اینوره!
پیام: 475
 خوبه این دفعه زود رسیدم منتظرم
منتظر نظراتون هستم هرچه زودتر بهتر

هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.