هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

مقاله‌ها :: تـئوری‌ها و استدلال حوادث

آلبوس دامبلدور، كارگردان وقايع هري پاتر


بررسي نقش دامبلدور در وقايع سالهاي اول تا ششم هري در مدرسه هاگوارتز
به نام مهندس جهان خب حالا اگر با یک دید کلان به قضیه بنگریم میبینیم که شاید کل قضایا و یا کل اتفاقات این 6 کتاب و رویاروئیهای مستقیم هری با ولدمورت نقشه های دامبلدور بوده است تا شاید طبق پیش بینی/هری بتواند ولدمورت را نابود کند و یا احتمال بسیار محتمل تر همان چیزی است که در کتاب یک از قول هری گفته شده و منم ان را در توضیح کتاب یک گذاشته ام یعنی اینکه اگر اینطور فرض کنیم که دامبلدور میدانسته است هری با وجود سن کم و مهارت بسیار بسیار کمترش نسبت به ولدمورت نمیتواند او را از پای دربیاورد پس حداقل این رویاروئیها میتوانسته است تجربه و اموزشهائی بس بزرگ و به حد توصیف ناشدنی مفید برای رویاروئیهای بعدی هری و ولدمورت باشد. اگر با این دید به این 6 کتاب و همینطور کتاب بعدی نگاه کنیم قضایا خیلی جالب میشود/چون خیلی از عملها یا عکس العملهای دامیل/اسنیپ و سایر طرفداران دامبلدور نقش بازی کردنی برای رسیدن به همین هدف بوده است. به عنوان مثال موقعیتهائی را مجسم کنید که هری دارد به دامبل و هاگرید اصرار میکند که اسنیپ طرفدار ولدمورت است ولی از هری اصرار از انها انکار چرا که انها خودشان اسنیپ را ستون پنجمی در بین طرفداران ولدمورت قرار داده اند. یا موقعیتی را تجسم کنید که هری و رون و هرمیون در کتاب یک سعی دارند که مک گونگال را قانع کنند که سنگ کیمیا در خطر است ولی اون توجه زیادی نمیکنه و تازه بعد از اینکه انها به سرعت از او دور میشوند که خب واضح و مبرهن است که دارند به سوی سنگ میروند او هیچ عکس العملی برای متوقف کردن انها نمیکند!!! موقعیتی دیگر:هاگرید در جلوی هری و هرمیون و رون از دهانش میپرد که به شخص ناشناسی در کافه گفته است که چگونه میشود با اهنگ زدن سگ سه سر را رام کرد و به خواب برد و در برابر این حرف او اون سه تن به سرعت از او دور میشوند در حالی که هاگرید سعی نمیکند مانع انها شود!!!در حالی که میداند با گفتن اینکه چطور میشود سگ را به خواب برد به انها ممکن است از این حربه استفاده کنند و از سگ عبور کنند/ واین ممکن است خیلی برایشان خطرناک باشد!!!حد اقل هاگرید میتوانست به دامبل یا مک گونگال بگوید که این حرف را به هری و.. گفته است تا دامبل و..مانع انها شوند!!! حالا بگذارید یک بار با هم مرور کنیم: کتاب یک: دامبلدور با همکاری اسنیپ که نقش مهمی در فریب دادن کوئیرل به عهده دارد رویاروئی هری با ولدمورت را مسجل میکند. مثال عینی از خود کتاب: فصل 17_هرمیون خطاب به هری:(وقتی که هری با هرمیون و رون عد از بستری شدنش در بیمارستان به علت درگیری با ولدمورت ملاقات میکند.) وقتی میخواستم بروم تا برای دامبلدور جغد بفرستم کدفعه خودش پیداش شد و امد دنبال تو! ******************* رون خطاب به هری: به نظرت نمیاد که خود دامبلدور میخواسته تو وارد این ماجرا بشی؟اخه خودش شنل نامرئی را برات فرستاد. هرمیون:اگر اینطور باشه...منظورم اینه که...این کار خیلی وحشتناک بود ممکن بود تو کشته بشوی. هری که به فکر فرو رفته بود/گفت: نه بابا.دامبلدور ادم عجیبیه.به نظر من اون میخواسته یه جوری به من فرصت بده.میدونین به نظر من اون کمابیش از همه اتفاقهائی که اینجا میفته خبر داره. من حدس میزنم که اون میدونسته ما چه خیالی داریم و به جای اینکه مانعمون بشه/با یاد دادن چیزهائی که باید میدونستیم کمکمون کرده.پیدا کردن اون اینه اتفاقی نبود.شاید اون پیش خودش فکر کرده که من استحقاق رویاروئی با ولدمورت را دارم. کتاب دو: هری ناخوداگاه دفترچه خاطرات تام ریدل را پیدا میکند و همین مقدمه رویاروئی هری و ولدمورت میشود و چیزی که مدعای من را بیشتر ثابت میکند این است که ققنوس شمشیر گریفندور را برای هری می ارد تا هری بتواند مار را از بین ببرد! به نظر شما ممکن است این کار ققنوس بدون الهام یا بدون اجازه دامبلدور انجام گرفته باشد؟ کتاب چهار: دامبلدور خودش میدانسته است که جام اتش یک رمزتاز است و هری را به سوی ولدمورت سوق خواهد داد/پس با این کار سبب میشود که هری به محلی که پتی گرو در حال انجام مقدمات برای جسم بخشیدن به ولدمورت است رهنمون شود و با این کار سبب تسریع در قدرت گرفتن و بازگشت ولدمورت شود تا او از حالت قبل که میتوانست در بدن انسانهای دیگر نفوذ کند و نمیشد او را کشت خارج شود و مانند انسانهای معمولی دارای جسم شود تا بتوان بعد از نابودی هورکراکسها اورا نابود کرد! (اون چیزی را که هری در کتاب یک گفت هیچ وقت یادمان نرود:به نظر میرسد دامبلدور از همه اتفاقهائی که در اینجا میفتد با خبر است!) یک مثال عینی از خود کتاب:در فصل 17_کتاب 1_انتشارات تندیس/دامبادور به هری میگوید که ولدمورت را نمیشود نابود کرد و فقط میشود دوباره تبدیل به جسم شدنش را به تاخیر انداخت. مدارکی از خود کتاب چهار برای اثبات اینکه دامبلدور در جریان قضایا بوده است. کتاب چهار_فصل سی و چهارم_ص762:(همه کتابهای به کار برده شده در این مقاله متعلق به انتشارات تندیس است) شرح کلی:هری طلسم خلع سلاح را به سوی ولدمورت میفرستد و ولدمورت هم اواکادرا(اجی مجی لا ترجی)را به سوی هری روانه میکند/نور سبز رنگ چوبدستی ولدمورت به نور قرمز رنگ چوبدستی ری برخورد میکند و نورها در هم میپیچد و...: عین متن کتاب:با اینکه فقط یکبار در عمرش ان صدا را شنیده بود ان را شناخت...اواز ققنوس بود... ...احساس میکرد این صدا از درونش به گوش میرسد نه از بیرون..این همان صدائی بود که او را با دامبلدور پیوند میداد و همچون دوستی در گوشش زمزمه میکرد... کتاب پنج: دامبلدور برای امادگی و اموزش بیشتر هری برای رویاروئی با ولدمورت و مرگخوارانش اجازه میدهد هری در تالار اسرار وزارتخانه با انها روبرو شود و جالبیش هم اینجاست که وقتی هری تک و تنها با ولدمورت روبرو میشود و ولدمورت اواکادرا را به سوی او شلیک میکند در اخرین لحظات خود دامبل وارد ماجرا میشود و مانع کشته شدن هری میشود. کتاب شش: حال که دامبلدور به واسطه نقشه های طرح ریزی کرده در کتابهای قبل باعث شده بود هری بیشتر با ولدمورت اشنا شود اینبار خود راسا وارد عمل میشود و اطلاعلتی را که توانسته است از ولدمورت جمع اوری کند در اختیار هری میگذارد تا اخرین مراحل یا حد اقل قسمتهائی دیگر از مراحل اموزشی هری به پایان برسد و دامبلدور بعد از اینکه خیالش از بابت این قضیه اسوده میشود میرود تا اخرین مراحل نقشه خود را پیاده کند و با کشته شدنش توسط اسنیپ به دستور خودش سبب شود اسنیپ بسیار بیشتر به ولدمورت نزدیک شود تا کمکی باشد برای هری.درباره اینکه چرا من فکر میکنم کشته شدن دامبلدور به دست اسنیپ نقشه خودش بوده است باید بگویم که من این چیزی که الان میخوام مطرح کنم چند بار دیگر هم در تایپیکها گفته بودم ولی دوباره میگم: دامبل در اخرین لحظات قبل از مرگش به اسنیپ میگوید خواهش میکنم در حالی که ما میدونیم دامبلدور انسان بزرگی است و از مرگ ترسی ندارد/اگر داشت این خواهش را از مرگخوارهائی که قبل از کشتن اسنیپ انجا بودند و میخواستند او را بکشند میکرد. پس این نشان میدهد که اسنیپ در انجام ماموریتی که دامبل به عهده اش گذاشته بوده است مردد بوده و دامبل با این عبارت خواهش میکنم مجوز کشتنش را به اسنیپ میدهد در واقع میشود گفت که این خواهش میکنم معنائی متفاوت با اون چیزی که اول به ذهن مترتب میشود دارد میشود گفت که این عبارت یا فعل یک فعل یا عبارت معکوس به سبک برره ایها میباشد.
قبلی « هری پاتر و آغاز پایان-فصل33 کارگاه پاتر_ فصل 11 » بعدی
API: RSS | RDF | ATOM
جادوگران®
بی‌شک دیدگاه هر کس نشانه‌ی تفکر اوست، ما در برابر نظر دیگران مسئول نیستیم
فرستنده شاخه
آنتونین
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۶/۵/۲۰ ۲۳:۲۳  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۶/۵/۲۰ ۲۳:۲۳
عضویت از: ۱۳۸۵/۷/۳
از: کره آبی
پیام: 2608
 Re: آلبوس دامبولدور، كارگردان وقايع هري پاتر
خوب با خواندن کتاب هفت متوجه شدم که فرضیه هام تا حد زیادی تبدیل به نظریه شدن...با صحبتهائی که دامبلدور یا در واقع روح او در آخر کتاب کرد بر همه واضح و مبرهن شد که او طراح اصلی و بی چون و چرا/و در واقع کارگردان اصلی عمده ماجراهای کتاب بود...از ماجرای دراکو در کتاب شش گرفته تا دستور او به سوروس در همان رابطه و البته مقدمه چینی برای درگیریهای نهائی هری و ولدمورت...همینطور اون خاطره در ذهن سوروس که او بدستور دامبلدور اجازه دیدنش را به هری داد تا هدایت کردن او بسمت نابودی ولدمورت و البته وسایل! و راهنمائیهای اکثرا غیر مستقیمی که بعد از مرگش برای هری/رون و هرمیون با آینده نگری فوق العاده ای بجا گذاشت... البته با صحبتهائی که او در کینگزکراس! با هری داشت کاملا مشخص شد که او مانند یک کارگردان زبردست همه مقدمه ها را فراهم کرده تا هری را حتی بعضی اوقات بر خلاف میلش بسمت بزرگترین هدف جامعه جادوگری یعنی نابودی ولدمورت پیش ببرد...و البته نه هری که خیلیای دیگه مثل رون و هرمیون و سوروس و غیره را نیز بدین سمت رهنمون کرده.
روح و خاطرات و اعمال نیکوی این مرد شریف همیشه گرامی باد.
پ.ن:سعی کردم کلی یا غیر مستقیم بگم که افشاگری نشه.
لرد پاتر
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۱۲/۱۱ ۱۴:۰۲  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۱۲/۱۱ ۱۴:۰۲
عضویت از: ۱۳۸۵/۱۲/۱
از: بالای جسد ولدومورت
پیام: 206
 Re: آلبوس دامبولدور، كارگردان وقايع هري پاتر
من فقط با یکی از گفته هات موافقم اونم اونجایی که گفتی اسنیپ به دستور دامبلدور اونو کشته و خواهش دامبلدور از اون این بوده که اونو بکشه بقیه را اصلآ قبول ندارم
dadash farzin
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۱۱/۲۲ ۱۶:۰۵  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۱۱/۲۲ ۱۶:۰۵
عضویت از: ۱۳۸۵/۱۱/۱۸
از: دره گودریک
پیام: 42
 Re: آلبوس دامبولدور، كارگردان وقايع هري پاتر
دلایلت کافی و محکم نبود
من که مخالفم
ولی مطمئنم که دامبلدور به اسنیپ دستور کشتن خودشو میده و برای این حرف دلایل خیلی زیادی
هست
آنتونین
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۷/۱۵ ۲۱:۳۴  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۱۱/۵ ۱۹:۱۸
عضویت از: ۱۳۸۵/۷/۳
از: کره آبی
پیام: 2608
 Re: چرا گير ميدي؟
پايان بحث را اعلام ميكنم.البته درست است كه بنا به قسمتي از كتاب 5 كه در ادامه ميارم قسمت اعظم مقاله زير سوال ميره ولي خدائي ارتباطي كه بين بعضي مطالب در كتاب وجود دارد و در اين مقاله انعكاس يافته غير قابل انكار است ولي ميخواهم به اشتباهم در مباني اصلي نتيجه گيريهايم اعتراف كنم.
بنا به مطالب زير در واقع دامبلدور نقشه روياروئي هري و ولدمورت را نكشيده و از اين برخورد هم خرسند نشده.
كتاب 5/يكي از فصول اخر/مضمون صحبت دامبلدور با هري:
حتي به ذهن من هم خطور نميكرد كه تو به اون زودي در سال اول و دوم اقامتت در هاگوارتز با ولدمورت روبرو شوي!
keira
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۷/۱۵ ۱۹:۴۴  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۷/۱۵ ۱۹:۴۴
عضویت از: ۱۳۸۵/۶/۵
از: تالار هافلپاف
پیام: 457
 چرا گير ميدي؟
حالا من هرچی ميگم تو بيا ضايع کن يه چيز ميگم ديگه جواب نده...آقاجان مقاله ت غيرقابل قبوله ممکنه زحمت زيادی کشيده باشی اما داری به دامبلدور تهمت ناروا ميزنی و من که دوبار مقاله تو خوندم اولاً تشکر ميکنم دوماً هيچ کدومشو باور نميکنم
معذرت ميخواما،رک و راست گفتم
آنتونین
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۷/۱۵ ۱۸:۲۳  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۷/۱۵ ۱۸:۳۴
عضویت از: ۱۳۸۵/۷/۳
از: کره آبی
پیام: 2608
 توضیح
سلام دوستان من سعی میکنم هر موقع شبهه ای پیش بیاد پاسخگو باشم.اول از اظهار لطف دوستان تشکر میکنم.
بعد ببین ملیندا جان با این برداشتی که از مقاله داشتی در حقیقت رک بگم تقریبا هیچی از مقاله را متوجه نشدی و یا در خواندن ان دقت نکردی ولی حداقل میتونستی به نظرات و جوابهائی که قبل از نظر شما گذاشته شده بود توجه کنی تا ببینی جواب سوال شما را که سوال بعضی دیگر از دوستان هم بوده من پاسخ گفته ام.(با خط درشت ابی!!! با عنوان:تکمیلیه در قسمت نظرات جواب شما قبلا داده شده!!!)یه توضیح کوتاه دیگه هم میدم ولی این دفعه اخره که چیزائی که در خود مقاله یا در نظرات پاسخ گفته ام دوباره مینویسم دفعات بعد فقط به ذکر عبارت به مقاله یا به قسمت نظرات مراجعه شود بسنده میکنم.
از اون تکمیلیه گذشته باید بگم من چندین بار هم قبلا اشاره کردم ودر خود مقاله هم گفته ام دامبلدور به هیچ وجه قصد کشتن هری را ندارد و همیشه سر بزنگاه و در لحظات اخر یا خودش یا ققنوسش به کمک هری امده اند ولی اگر پاش بیفتد برای بزرگترین هدف جامعه سفیدان یعنی نابودی لرد سیاه به نظر من همچین کاری هم حاضر است بکند کما اینکه خودشم در این راه کشته شد!
راستی ما دیگه کارمون از 20 گرفتن گذشته باید خوب تست بزنیم!
موفق باشید
ملیندا
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۷/۱۵ ۱۶:۲۲  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۷/۱۵ ۱۶:۲۲
عضویت از: ۱۳۸۵/۷/۱۵
از: Canada
پیام: 137
 Re: بشین درساتو بخون
ببین عزیزم زیادی خودتو خسته کردی چون دامبل این کاره نیست... اون عمرا هری رو بکشه حتی این فکر به مغز دامبل هم خطور نکرده چه برسه به کشتن... یه پیشنهاد خوب برات دارم بشین درسات رو بخون تا 20 بگیری و از این مقاله های چرت تو سایت قرار ندی...
parsanm
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۷/۱۵ ۱۴:۳۸  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۷/۱۵ ۱۴:۳۸
عضویت از: ۱۳۸۵/۶/۲۳
از: آنجا که لرد سیاه بگوید
پیام: 44
 نه بابا .. این کاره ...
آفرین .. از اول منم همین رو میگم .. این یارو .. دامبل فقط همین کار ا رو بلد بود ... فقط کشتن .. خوب البته یه جورایی خق با تو بود .. ولی از حق نباید گذشت .. هری باید خیلی سختی بکشه .. بعد به میره .. دامبل هم از دوستان ماست .. همه این نقشه ها توسط لرد سیاه کشیده شده .. دامبل و اسنسپ فقط اجرا کردند... این دامبل هم دیگه داشت پر رو می شد ... باید می مرد....
هری هم می میره .. دوستاشم میمیرن ...
pendar mohajeri
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۷/۱۵ ۱۴:۰۸  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۷/۱۵ ۱۴:۰۸
عضویت از: ۱۳۸۵/۶/۱۴
از: دارقوز آباد !
پیام: 916
 دليلت عالي بود !
دلايلت بسيار عالي بود مقاله اي كامل و عالي فتبركالله !
آنتونین
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۷/۱۵ ۱۴:۰۶  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۷/۱۵ ۱۴:۰۶
عضویت از: ۱۳۸۵/۷/۳
از: کره آبی
پیام: 2608
 توضیح
انجلینای عزیز اگر مقاله را کامل خوانده باشی میبینی که من تاکیدم بر اهداف اموزشی رویاروئی هری و ولدمورت است واصلا در خود مقاله گفته ام که همیشه در اخرین لحظات یا خود دامبلدور یا ققنوسش به کمک هری می امده اند و در واقع دامبلدور نقش ناظر را داشته است.
و اما من کاملا نظری خلاف عقیده شما دارم ما دیدیم که اگر پاش بیفتد دامبل در راه هدفشون حتی حاضر است خودش را هم قربانی کند و حتی در مورد هری هم این موضوع صادق است اصلا همه از اون موقعی که در کتابها
خواندند مبارزه اخر باید بین هری و ولدمورت باشد خیلیها یا بر این عقیده بودند که هری هم در نهایت کشته میشود و این هم در زیر گروه اهداف دامبلدور برای غلبه سفیدی بر سیاهی طبقه بندی میشود.
keira
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۷/۱۵ ۱۳:۳۶  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۷/۱۵ ۱۳:۳۶
عضویت از: ۱۳۸۵/۶/۵
از: تالار هافلپاف
پیام: 457
 دامبلدور اينجوری نيست
غيرممکنه دامبلدور بخواد بقيه(و مخصوصاً هری)رو قربانی کنه،چون اين کار آدمهای پستيه که فقط هدفشونو ميبينن و جون آدما براشون اهميتی نداره ...
و دامبلدور اينجوری نيست
ilia.hermione
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۷/۱۵ ۵:۰۱  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۷/۱۵ ۵:۰۱
عضویت از: ۱۳۸۵/۷/۱۱
از: هرجا که حال کنیم. که فعلا هیچ جا حال نمیکنیم.
پیام: 219
 بماند دیه.
مقالات استدلالی باید قدرتمند باشن. نه اینکه جمع بندی بشن و بیان روی سایت.
این رو شما ثابت کردی.
ایلیا
ghiozila
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۷/۱۵ ۳:۲۵  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۷/۱۵ ۳:۲۵
عضویت از: ۱۳۸۵/۴/۱۱
از: بالاتر از دست راست !
پیام: 291
 جالب بود
قبول دارم تمام اینها منطبق بر این نظریه اس که خود دامبلدور از تمام قضایا مطلعه و هری را در این بستری که خودش از اون اطلاع داره و کمی کمک در ساخت آن کرده به پیش می بره ولی با این حال کمی دور از ذهن میاد که دامبلدور قصد رویایی هری و ولدمورت را بدون هیچ پیشگیری داشته باشه که کاری خطرناکه
ولی شایدم اینها از الزامات به واقعیت پیوستن پیشگویی باشه
ولی در کل موضوع جالبی بود و در نهایت خجبر کمال تشکر را از امیر کبیر داره
آنتونین
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۷/۱۵ ۳:۰۴  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۷/۱۵ ۳:۱۰
عضویت از: ۱۳۸۵/۷/۳
از: کره آبی
پیام: 2608
 تکمیلیه
یه چیزائی درباره مقاله که ممکنه سوال بعضی از دوستان هم باشه به نظرم رسید که میزارم:شاید بعضی بگویند که چه طور ممکن است که دامبلدور راضی بشود که در راه نقشه هایش کسانی کشته شوند خوب جوابش این است که ممکن است دامبلدور به حدی از فرهیختگی و فراست رسیده باشد که همانطور که قبول کرد خودش در این راه کشته شود به خود قبولانده باشد که کسان دیگری هم در راه سپیدی کشته شوند تا به هدف اصلی برسند.
saman_shik_a
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۷/۱۴ ۲۳:۰۲  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۷/۱۴ ۲۳:۰۲
عضویت از: ۱۳۸۵/۴/۵
از:
پیام: 138
 خوب
هووم..
جالب بید.
من با اون نظر موافقم که دامبل برای اینکه هری ترسی از ولدی نداشته باشه اونو زده..
به هر حال..مقاله جالبی بود
آنتونین
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۷/۱۴ ۲۰:۲۴  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۷/۱۴ ۲۰:۴۲
عضویت از: ۱۳۸۵/۷/۳
از: کره آبی
پیام: 2608
 توضیح
انجلینای عزیز اتفاقا خلاف چیزی که شما گفتی من سعی کردم مسائل بی ربط را به هم ربط ندم این مقاله حاصل چندین بازر زیر و رو کردن کتابها و فکر کردن راجع به چگونگی ارتباط انها برای رسیدن به یک خط سیر در همه کتابها میباشد.
سالیر بلک عزیز مطمئن باش در موردی که گفتی قصدی در کار نبوده اگر تایپیکها را هم ببینی در خیلی جاها برای اسونتر بودن مینویسند دامبل اگر کل مقاله را بخوانی خواهی دید که من چند بار کامل نوشته ام:دامبلدور.
موفق باشید
یه چیز دیگه سالی یر جان با حرف شما خودم هم به شک افتادم ولی الان که دوباره یه نگاه کلی به مقاله کردم دیدم تعداد دفعاتی که من اسم دامبلدور را به صورت مخفف یعتی:دامبل به کار بردم واقعا انقدر کم است که به چشم نمیاید.
بازم موفق باشید
zohreh_perave
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۷/۱۴ ۲۰:۲۲  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۷/۱۴ ۲۰:۲۲
عضویت از: ۱۳۸۴/۱۰/۱۸
از: لندن
پیام: 90
 سلام به همه
سلام مستر دالاهوف
مقاله ی جالبی بود ولی با نیاوردن اسم دامبلدور کاملا" از ارزش افتاد
می بخشید ولی مگر شما اسم بزرگان را برای مثال(فقط برای مثال)حضرت محمد (ص) را به طور خلاصه بیان می کنید (قصد توهین به حضرت نیست) ممد می گین
نه چون ایشان شخص والا و بزرگواری بودن دامبلدور هم همینطوره و به نظرم همه قبول دارن که ایشون شخص بزرگ و قابل احترامی هستن (حتی در عالم تخیل)
از شما خواهش می کنم برای ایشون احترام قایل شده وحداقل نام ایشون رو کامل تایپ کنید فکر می کنم خیلی ها با من موافقن ای طور نیست
با تشکر سالی یر بلک
خدا حافظ و موفق باشید
keira
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۷/۱۴ ۲۰:۱۱  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۷/۱۴ ۲۰:۱۱
عضویت از: ۱۳۸۵/۶/۵
از: تالار هافلپاف
پیام: 457
 فکر نميکنم!
درسته که رولينگ بعضی وقتها از چيزهاي جزيي داستان کلی ساخته اما شما ديگه زيادی وسواس به خرج دادي و از هرچيزی يه نتيجه ای گرفتی
voltan
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۷/۱۴ ۱۹:۱۵  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۷/۱۴ ۱۹:۱۵
عضویت از: ۱۳۸۳/۶/۷
از: 127.0.0.1
پیام: 1391
 جالب
مقاله ی جالبی بود
من اون بخش مربوط به کتاب 1 رو قبول دارم. به نظر من هم دامبلدور میخواسته که هری با ولدمورت مقابله کنه
ولی در بقیه یموارد نمیشه زیاد با یقین حرف زد . چون واقعا همه چیز ممکنه

هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.