هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

مقاله‌ها :: نقد ادبی، تجزيه و تحليل

تحلیل پایان کتاب هفتم هری پاتر


در این مقاله به بررسی دلایل پایان کتاب هفتم هری پاتر خواهم پرداخت و پایان به ظاهر سریع آن را بررسی خواهم کرد.
انتخاب این عنوان به خاطر عدم افشا سازی کتاب بوده است.
این مقاله پر از افشا سازی های کتاب هفتم است اگر کتاب هفتم را نخوانده اید یا حتی اگر ترجمه ای مناسب از آن را نخوانده اید از خواندن این مقاله خود داری کنید.

ولدمورت به صورت کاملا تدریجی و با دست خود از بین رفت و آن نتیجه اشتباهات فراوان و غیر قابل بازگشتی بود که خودش به دست خود مرتکب شد که اگر نمیشد اصلا ولدمورت نبود.

بله در آخرین لحظه ولدمورت مثل  پر کاهی در باد از بین رفت و حتی راحتتر از آن زیرا ولدمورت اشتباهاتی مرتکب شده بود که دیگر هیچ گریزی از آنها نداشت هیچ راه برگشتی نبود و نابودیش مسلم بود. از همان ابتدا به دست خود با درست کردن هورکراکس ها قدم در راه بی بازگشت گذاشت. هیچ  ضد طلسمی برای هورکراکس ها در کتاب نیست و به نظر میرسد کسی که روحش را قسمت کند دیگر هیچ راهی برای یکی کردن آن ندارد در نتیجه سقوط به تباهی تنها راه او بوده است. ولی اگر هورکراکش ها را نمیساخت دیگر اصلا ولدمورتی در کار نبود. اشتباه دوم و اسفناک او  اهمیت دادن به پیشگویی و حمله به هری بود که در واقع به این ترتیب بزرگترین دشمن خود را ساخت (آلبوس دامبلدور- کتاب ششم) ولی این نیز جزو لاینفک ولدمورت بودن اوست که تاب تحمل چیزی علیه خودش یا قدرتی بالا تر از خودش را حتی در قالب پیشگویی نداشت. اشتباه بعدی نا آگاهی حقیرانه او نسبت به عشق مادر به فرزند بود و چگونه میتوانست این طلسم را در نظر داشته باشد وقتی خودش در پرورشگاه رها شده بود و بی مادر بود بی محبت بی آنکه در این وادی قدمی گذاشته باشد او ولدمورت بود و ولدمورت چیزی به نام نیروی عشق را مسخره میکرد که از آن به این صورت ضربه خورد و چیزی بدتر اتفاق افتاد و آن وارد شدن یک تکه از روح ولدمورت به تنها بدن زنده آنجا یعنی هری بود که باعث شد هورکراکس هفتم از او ساخته شود.

 این روح در طی زمان به زندگی انگلی خود در بدن هری ادامه داد و به مرور قوی و قویتر شد ( آلبوس دامبلدور - کتاب هفتم فصل 35) و خصوصیات ولدمورت مانند مار زبانی و ارتباط ذهنی او را به هری ارزانی داشت. نکته بعدی و در واقع شکست بعدی ولدمورت عدم توانایی او برای ورود به ذهن هری است زیرا بعد از بار اول دیگر این کار برای او عذابی شدید داردچون روح ناقص او تحمل روح کامل هری را ندارد ( کتاب هفتم - فصل 33). اشتباه مصیبت بار بعدی ولدمورت استفاده او از خون هری برای درست کردن بدن خودش بود در نتیجه مصونیتی که هری از مادرش به دست آورده بود وارد روح علیل ولدمورت شدولی این روح توانایی حمل چنین جسمی ساخته شده از نیروی عشق مادری را ندارد و مدام در پی گریز از آن است که این باعث میشود هری ارتباط باز محکمتری با ولدمورت پیدا کرده و راحتتر به افکار او نفوذ کند.

اشتباه بعدی ولدمورت که باز ناشی از خود محوری و خود بزرگبینی اوست عدم دانشش نسبت به چوب های جادوست. ولدمورت به عنوان کسی که خودش را انسان برتر میداند و هیچ فردی را بالاتر و حتی همسان با خودش قبول ندارد چطور میتواند چنین چیزی را قبول  کند که چوب جادو از او بالاتر باشد و حق انتخاب کردن داشته باشد. اگر ولدمورت همچین چیزی را بپذیرد دیگر ولدمورت نیست. در نتیجه هسته های دو قلو باعث میشود قدرت او باز هم بیشتر به چوب جادوی هری منتقل شود. ولی از خوش شانسی او و بد شانسی هری ( بله هری هم در کتاب بد شانسی آورده همانطور که شانس هایی آورده ولی نه آن شانس هایی که عده ای مغرض یا بی اطلاع از سطح کتاب میگویند و بعدا در مقاله دیگری نقش شانس در کتاب های هری پاتر را مفصل بررسی خواهم کرد) چوب جادوی هری توسط هرمیون شکست ولی بعدا هری با خوش شانسی دقیقا چوب جادوی دراکو به دستش می افتد.

چوب جادوی ارشد در دست ولدمورت در برابر سایر افراد یک چوب جادوی معمولی است ولی در برابر هری که ارباب واقعی و پذیرفته شده چوب جادوی ارشد است کاملا بی اثر است. ولدمورت در گمراهی آشکار وقتی در جنگل در برابر هری از طلسم مرگ استفاده میکند  در حالیکه هری هیچ دفاعی از خودش نمیکند. فقط امکان کشتن روح انگلی خودش را دارد و این ارتباط قطع میشود از نظر نگارنده این مقاله  هری بی هوش شد چون این ارتباط تنگاتنگ از بین رفت و در فصل 35 باید روح حقیقی خودش را پیدا میکرد. ولی چوب جادوی ارشد هرگز به صاحبش که هری است صدمه نزد و نخواهد زد.  و در ادامه  میبینم طلسم شکنجه نیز روی هری هیچ اثری ندارد. ولی باز ولدمورت متوجه اینها نمیشود چون ولدمورت هیچ دوست واقعی ندارد  نه نارسیسا و نه هیچ کس دیگر حتی بلاتریس هم عاشق اوست نه دوست صمیمی او و تمام مرگخواران دیگر نیز در واقع دور قدرت او جمع شده اند. ولدمورت دوستی را مسخره میکرد و به فرد گرایی اعتقاد داشت و به همین دلیل است که با وجود اینکه بزرگترین جادوگر است و مرز های جادو را بیش از هر کسی در نوردیده ولی به مرز هایی هم اصلا نتوانسته نزدیک شود چون اگر نزدیک میشد دیگر ولدمورت نبود. ( در مقاله های متعدد دیگری شخصیت های کتاب هری پاتر از جمله ولدمورت را مو شکافی خواهم کرد) در آخر کار وقتی میخواهد هری را بکشد واقعا ولدمورت چه شانسی دارد؟  روحی علیل و منفرد با هورکراکس های نابود شده با جسمی که از هری عاریه گرفته است با چوب جادویی که باز مال هری است و گمراهی آشکاری که نسبت به  همه اینها دارد یک پشه بیشتر میتوانست به هری صدمه بزند. فقط کافی بود هری یک پلک بزند تا ولدمورت پرت شود به کار بردن طلسم اکسپلیراموس که دیگر جای خود داشت و باعث شد ولدمورت له و لورده و مچاله شود ( کتاب هفتم - فصل 36)

دو نکته هم در آخر جالب به نظر میرسد:

اول اینکه در این بین حتی هری هم صد در صد با اطمینان نگفت چوب جادوی ارشد مال اوست چون خودش هم قلبا اطمینان نداشت. چوب جادو جادوگر را انتخاب میکند و هری امیدوار بود چوب جادوی ارشد چوب جادوی دراکو را بشناسد و در نتیجه او را هم بشناسد. هری با توجه به تمام قراین حدس میزد چوب جادوی ارشد مال اوست. در واقع هری در آخر کار شبیه دامبلدور شده بود که حدس هایش همیشه درست از آب در می آمدند 

دوم اینکه کتاب شاهکار این است که خودش را به در و دیوار نزند مخصوصا در آخر کار باید همه چیز واقعی و مسلم باشد اگر نویسنده ای  بیاید  و نبرد آخر کار را مثل صحنه های هایوودی کش دهد یا در آخر کلی طلسم و فیلم جدید رو کند معلوم است که روی کتاب اصلا فکر نکرده و پایه ریزی برای پایان کتاب نداشته است. هری جادوگری معمولی است از اول معمولی بود تا آخر عمرش هم معمولی ماند و به هیچ وجه این فرد نمیتوانست  به اتکای خودش یک ثانیه در برابر ولدمورت مقاومت کند. طلسمی جدید یا گرم کردن برای مبارزه با ولدمورت همه بیخود بودند. کتاب شاهکار این است که دنیای ساخته شده خودش را خیلی گسترش دهد ولی خودش از چیز های عجیب و غریب آن استفاده نکند. هری هرگز طلسمی بهتر از اکسپلیراموس را نمیتوانست به کار برد و طلسمی 10 برابر کمتر از آن هم ولدمورت را شوت میکرد.

 

قبلی « جاذبه های هری پاتر ! قهرمان خاموش(حاوی نکاتی در مورد کتاب 7) » بعدی
API: RSS | RDF | ATOM
جادوگران®
بی‌شک دیدگاه هر کس نشانه‌ی تفکر اوست، ما در برابر نظر دیگران مسئول نیستیم
فرستنده شاخه
dadash farzin
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۶/۶/۲۴ ۲۳:۴۱  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۶/۶/۲۶ ۱۴:۱۳
عضویت از: ۱۳۸۵/۱۱/۱۸
از: دره گودریک
پیام: 42
 Re: تحلیل پایان کتاب هفتم هری پاتر
مقاله ی خوب و جالبی بود
در کل خوب تحلیل کردی ولی خیلی ادبی نوشته بودی ولی جالب بود
دستت درد نکنه
sarvenaz
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۶/۶/۱۵ ۰:۳۵  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۶/۶/۱۵ ۰:۳۵
عضویت از: ۱۳۸۵/۵/۱۴
از: گودريك هالو
پیام: 6
 Re: تحلیل پایان کتاب هفتم هری پاتر
جالب بود
neli666
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۶/۶/۱۴ ۲۳:۲۶  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۶/۶/۱۴ ۲۳:۲۶
عضویت از: ۱۳۸۶/۳/۳۰
از: دفتر دامبلدور
پیام: 5
 Re: تحلیل پایان کتاب هفتم هری پاتر
خوب بود ! خوب بود ! در كل جامع بود
romulus
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۶/۶/۸ ۱۷:۰۱  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۶/۶/۸ ۱۷:۰۱
عضویت از: ۱۳۸۶/۵/۲۵
از: Barrow
پیام: 67
 Re: تحلیل پایان کتاب هفتم هری پاتر
تحلیل خوبی بود. خسته نباشید!
white wizard
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۶/۶/۶ ۰:۰۸  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۶/۶/۶ ۰:۰۸
عضویت از: ۱۳۸۳/۸/۱۵
از:
پیام: 3
 Re: تحلیل پایان کتاب هفتم هری پاتر
be nazaram harry bayad mimord...yani akharesho ye zarre pichund rowling...

aslan bayad hame mimordan
اسنیپ
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۶/۶/۵ ۱۲:۰۴  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۶/۶/۵ ۱۲:۰۴
عضویت از: ۱۳۸۲/۱۰/۲۰
از: نا معلوم ...
پیام: 102
 Re: تحلیل پایان کتاب هفتم هری پاتر
sara_firegirl_1990
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۶/۶/۵ ۲:۱۸  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۶/۶/۵ ۲:۱۸
عضویت از: ۱۳۸۵/۷/۲۷
از: khabgahe grifendor
پیام: 51
 Re: تحلیل پایان کتاب هفتم هری پاتر
wow movafegham age rowling khoob tamoomesh nemikard
ama age dastam be harry miresid kare voldio rahat mikardamo harryo leh mikardam akhe mage ron behesh nagoft esme voldemorto nabare oonhame hermioone bichare shekanje shod doby mord
ama khob akharesh be nafeshoon shod malfoyro khale selah kardo darbareie gringots fahmido ...
hamedbaratimehr@gmail.com
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۶/۶/۴ ۲۱:۳۵  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۶/۶/۴ ۲۱:۳۵
عضویت از: ۱۳۸۶/۴/۱۵
از: هر آنجا كه هنوز عشق معنا دارد .
پیام: 83
 Re: تحلیل پایان کتاب هفتم هری پاتر
عالي بود و كاملا درست ولدمورت اين آخريا قاط زده بود خدا رو شكر كه رولينگ كتاب رو خوب تموم كرد و گرنه الان در بين ما نبود
راستي مقاله ات هم خيلي خوب و جامع بود مرسي

هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۰-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.