هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

مقاله‌ها :: نقد ادبی، تجزيه و تحليل

تحلیل حماسی داستانهای هری پاتر


تحلیل حماسی داستانهای هری پاتر
تحلیل حماسی هری پاتر در ترازوی وِیژگی های حماسه و به چه علت می توان از نظر فکری و ادبی آن را حماسه نامید

هری پاتر را همه با چهره ی زخم صاعقه مانند خورده می شناسند.اما واقعا هری پاتر کیست؟چه شد که نیم میلیارد انسان را یک دهه به دنبال خود کشاند؟چرا هری پاتر راحماسه می نامند؟

 

سه هزار سال است که کرسی اعلای حماسه را هومر شاعر بزرگ آتن از آن خود کرده است.شاهکار والای او ایلیاد و اودیسه دو چهره ی بزرگ حماسی جهان اند.

طی این سه هزار سال ده ها شاعر و نویسنده ی بزرگ و نامی از چهارگوشه ی جهان دست به حماسه سرایی و حماسه نویسی زدند.برخی مانند فردوسی بدون تاثیر پذیری از ایلیاد و با توجه به حافظه ی جمعی انسان ها در اسطوره ها حماسه آفرینی کردند و برخی مانند گوته ی آلمانی به شدت از اسطوره ها و داستان های ایلیاد استفاده کردند(نمایشنامه ی فاوست).اما به راستی حماسه چیست؟

 

حماسه اثری است تخیلی با زمینه ی قهرمانی و پهلوانی و ملی و رنگ اغراق آمیز که حوادث فراتر از عادت در آن رخ می نماید.حماسه این 4 ویژگی را دارد:

1-اغراق

2-تخیل

3-انسان های آرمانی و برگزیده

4-زمینه ی ملی

 

البته ویژگی های دیگری نیز برای حماسه برشمردند اما این چهار ویژگی مورد

قبول اکثر منتقدان ادبی است.

ایلیاد و اودیسه در یونان,شاهنامه و گرشاسب نامه و گشتاسب نامه در ایران,بالدر در اسکاندیناوی و رامایانا و مهابهاراتا از هند حماسه ی های برتر تاریخ اند که 4 ویژگی را در خود دارند.این حماسه ها اغلب در قالب شعری گفته شده اند و شاخص های ادبی عصر خود هستند.یعنی آثاری که درعصر خود برتر و الگوی دیگر نوشته ها هستند.

 

اکنون نگاهی به هری پاتر بیاندازیم:

 

هری پاتر داستانی است طولانی در هفت مجلد که طی 17 سال تحریر گشته است.این مبنی بر زندگی پسری جادوگر است که لرد سیاه قصد نابودی او را دارد.

نگاهی ساده و گذار بود.اما در باطن چیزی دیگری نهفته است:

 

1-زمینه ی اغراق در هری پاتر کاملا مشهود است.داستان های ادب خیال(وارکرفت,ارباب حلقه ها,نارنیا و...)همگی دارای زمینه ی اغراق هستند زیرا جادوی خود یعنی فراتر از توان کاری را انجام دادن.این زمینه در همه داستان از شخصیت ها(مانند قدرت دامبلدور و ولدمورت) گرفته تا جادوها(زمان برگردان و جسم یابی)مشهود است.

2-تخیل نیز که دیگر شرط اصلی ادب خیال است.جادو از تخیل انسان سرچشمه می گیرد و بدون تخیل حتی زمینه های دیگر غیر خیالی و رئالیسم نیز منفعل می مانند.

3-انسان های آرمانی برگزیده:هری پاتر و قدرت وی در برابر آواداکداورا.نیروی عظیم دامبلدور در دوئل ها.جیمز پاتر و لیلی پاتر که جان خود را فدا کردند.مرلین, جادوگر جادوگران.ولدمورت که مرزهای جادو را توسعه داده است و حتی هاگرید با نیروی جسمانی عظیم اش.

4-زمینه ی ملی:در این مورد می توان دو مورد زیر را در نظر گرفت:

الف-این که هاگوارتز را وطن بگیریم که در این صورت دفاع از آن در نبرد نهایی اوج زمینه ی ملی است.جان برکفانی مانند فرد و لوپین و دانش آموزان ریونکلاو و گریفندور.

ب-خود کشور انگلستان.البته این جا منظور جامعه ی جادوگری انگلیس است.البته در این زمینه نمی توان زمینه ی ملی چندانی تصور کرد زیرا جنگ داخلی است و اسمی از جوامع خارجی جادوگری به میان نمی آید.

 

نکته ی دیگر این که هری پاتر نیز مانند حماسه ی مطرح مشتمل بر یک موضوع تنها نیست و نکات,اسرار و داستان ها فرعی زیادی دارد.به این مقایسه دقت کنید:

 

در داستان ارباب حلقه ها موضوع از ابتدا تا انتها نابودی حلقه توسط فرودو بگینز و جنگ دو سپاه موردور و مردان غرب است.

 

هر کتاب هری پاتر در عین وحدت موضوع اصلی(نبرد لردسیاه با پاتر) مشتمل بر یک موضوع و حادثه ی هیجان انگیز است.در عین حال داستان ها و نکات فرعی بسیار زیادی نیز در آن وجود دارد.

 

کتاب ایلیاد نیز در راستای موضوع اصلی(اساطیر و خدایان)خود داستان ها و حوادث بسیار شاهکارانه ای چون جنگ تروا در خود دارد.

 

اکنون نگاهی بیاندازیم به مقایسه ی هری پاتر و ایلیاد:

 

1-از نظر سیر داستانی:هری پاتر:نبرد خیر و شر و جادو

                              ایلیاد:اساطیر و خدایان و جادو

 

2-نکات فرعی:هری پاتر:هر نام فرد و مکان در هری پاتر.هر تاریخ و توضیح که مثلا ضمن سوالات امتحانات سمج در کتاب ذکر شد.تاریخچه ی کوئیدیچ.سرگذشت افراد.تاریخچه ی ی مکان ها.کتاب های فرعی کوئیدیچ در گذر زمان.موجودات جادویی.کتابی که درباره ی هاگوارتز و مکان هایش نوشته شد.

 

ایلیاد:نام ها.سرگذشت انسان ها  و خدایان که ضمن داستان جنگ تروا مطرح می شوند.سرگذشت اودیسه در جنگ تروا.سرگذشت خدایان.اشاره به اعتقادات مردمان آسیای صغیر و آتن در مسائل مختلف.حکایات عشقی.

 

توضیح:شاید در نظر بعضی ها ذکر تاریخ قهرمانی انگلیس در جام جهانی کوئیدیچ یا این مسائل ضرورتی نداشته است.اما همه ی این مسائل فرعی که گاه درقالب یک نام می آیند یا یک جمله جهت پروردگی و وسعت حماسه است.حماسه تنها ذکر قهرمانی ها نیست.حماسه خود دنیایی است مستقل که نیاز به اشخاص و تاریخ خود دارد.

 

رولینگ برای نوشتن هری پاتر سه سال طرح ریزی ذهنی داشت.پس از آن بیش از یک دهه از عمر خود را صرف نوشتن هری پاتر کرد.در این راه از هر منبع و اطلاعاتی استفاده می کرد.انتخاب نام ها,مکان ها و اشاره به عقاید جادویی تاریخی و همه و همه نیازمند تلاشی بی وفقه است.این که شما اساطیر اروپا را نگاهی گذرا داشته باشید.میان هزاران صفحه نام های عجیب و غریب ورد و طلسم بسازید و نام هایتان طوری انتخاب شوند که خود از لحاظ ریشه شناختی با روان و شخصیت داستانی مطابقت داشته باشند خود شاهدی بر شاهکاری غنی است.

 

شاید هری پاتر در گستردگی و عظمت به پای ایلیاد نرسد اما هنگامی که تاریخ را در این 3 هزار سال بررسی می کنیم هری پاتر با این نوآوری ها و سبک جدید لیاقت این را دارد که در رتبه ی ایلیاد قرار گیرد.بسیاری از موضوعات در هری پاتر در قالبی پنهان رخ نشان دادند:مثلا در ایلیاد حکایات عشقی بسیاری هست اما در هری پاتر فصل خاصی به این موضوعات اختصاص داده نشده بلکه لابه لای حوادث آمده است:عشق دامبلدور و گریندل والد.عشق هری و جینی.عشق هرماینی و رون و... که هرکدام توانایی های خاصی به طرفین خود داده است:

نیروی عشق مادر هری وی را از طلسم مرگ نجات داد...عشق اسنیپ به لی لی سبب شد وی به پاس آن عشق از دست رفته از هری حمایت کند و ... .

 

البته منظور این نیست که ارباب حلقه ها یا وارکرفت این لیاقت را ندارند بلکه از نظر کهنگی و افسانه ها به ایلیاد نزدیک تراند اما بزرگی و جذابیت و شیوه های بیان و سبک هری پاتر که مدرن اند با افسانه ها و اسطوره ها و روح حماسی درآمیخته و اثری والا به وجود آورده است.

 

هری پاتر شاخص عصر ما

 

بی شک باید هری پاتر را شاخص و رولینگ را سنت گذار دانست.منظور از شاخص آثاری است که در عصر ادبی خود برتر و الگوی دیگر آثارند و ویژگی آثار قبلی را به نحوی اعلا در خود دارند.منظور از سنت گذار نیز کسی است که شاخص ادبی اثر خود و ژانر خود است.کسانی که سبک یا مکتبی جدیدی پایه گذاری می کنند یا سبک قبلی را به اوج می رسانند.

 

آیا هری پاتر شاخص است؟

 

-بله.هری پاتر در عصر ما برتر است.طرفداران چند میلیونی از هر سن و جنس و نژاد و زبان شاهدی بر این موفقیت است.هری پاتر ویژگی آثار قبلی(ارباب حلقه ها,وارکرفت) را به نحوی عالی در نبردنهایی هاگوارتز به نمایش گذاشت.سبک نگارش هری پاتر برخلاف دو اثر قبل که کلاسیک و کهنه گرا با متنی سنگین و فاخر بودند ساده و درعین حال در اوج است.


آیا رولینگ سنت گذار است؟

 

-خانوم رولینگ مسیر تازه ای در داستان نویسی خیال باز نمودند.تا قبل از ایشان نویسندگان به زبان فاخر و سنگین(وارکرفت) و کهنه (ارباب حلقه ها) سخن می گفتند.کار رولینگ انقلابی در حوزه ی ادب خیال به شمار می رود:برخلاف داستان های پیشین دیگر جادو و نبرد در زمان های گذشته و با اسب و شمشیر انجام نمی شود.جادوگران در عصر مدرن در خانه های عادی زندگی می کنند.سوار اتومبیل می شوند و برخی از آن ها مشنگ(غیر اصیل) هستند.این کاری بود که پیش از این در حوزه ی ادب خیال دیده نشده بود.شاید منظور از این انقلاب نزدیکی جادو و تخیل به زندگی عادی و روزمره باشد.فضای ارباب حلقه ها در جایی نامعلوم-میانه ی زمین- بین گروه ها مختلف موجودات اتفاق می افتد.اما در هری پاتر جنگ در کشور و جامعه ی عادی رخ می دهد.

 

توضیح:فضاسازی تمامی آثار ادب خیال خود اتوپیا(آرمان شهر) است.این که قلعه ای باشد که در آن رفاقت و صداقت در اوج است.شهری که پلیدی به آن راه ندارد و حتی رنگ سیاه آنجا پیدا نمی شود علاوه بر اغراق خود آرمان شهر نویسنده و جامعه ی او را نشانگر می سازد.رولینگ و تالکین و ناک همه دردهای جامعه و انسان را در قالب آرمان شهری پاک در مبارزه با پلیدی های اجتماع نشان می دهند.این است که حوزه ی ادب خیال بسیار محبوبیت دارد و در ادامه خواهیم گفت که یکی از عوامل محبوبیت هری پاتر همین ویژگی بوده است.

 

اگر بخواهیم مقایسه ای انجام دهیم:

 

رولینگ=نیما یوشیج            نویسندگان قبل=سنت گرایان

 

از این زمان به بعد هرکس که بخواهد دعوی نویسندگی با رولینگ کند ملزم به پیروی از این سبک جدید است.سبکی مشتمل بر سادگی لفظ و آسانی معنی.سبکی که به واقعیت جامعه نزدیک تر و مردمی تر است.

 

عوامل محبوبیت هری پاتر

 

1-نزدیکی به سبک رئالیسم و مردمی بودن:

 

سال هاست که تصور مردم از حوزه ی ادب خیال جادوگران  بلند دماغ و نبردهای اساطیری با اسب و شمشیر است.اما هری پاتر مردمی بود.ناگهان کتابی آمد که جادوگری را دل جامعه نشان می داد.مردم در مقام تصور و نمادگرایی با هری پاتر آسان تر کنار آمدند.سخت است برای عامه ی مردم که خود را در زمانی دور و کشور نامعلوم به جای قهرمان بنشانند یا بخواند نمادهای آن را شناسایی کنند.با ظهور هری پاتر هرکس می توانست جادوگری باشد در هاگوارتز که روزها به سرکار می رود و شب ها در آن دنیا سیر می کند.چون هری پاتر در جامعه ای مشخص با مرزهای جغرافیایی و تاریخ مشخص(انگلستان قرن 20) زندگی می کند بنابراین به طرز فکر مردم,آداب کنونی آن ها و مشکلات اجتماعی آن ها نزدیک تر است.نمادها در دل جامعه ی کنونی نهفته است.مثلا اکثر نماد های وارکرفت خیر و شر و بدی و خرد است.اما در هری پاتر ما با دیگر مسائل از مشکلات والدین,کوته بینی مردم(دورسلی ها) و مشکلات روزمرگی(شکایت هاگرید از پله برقی) و نیاز به آرامش روانی و حتی بروز عقده و احساسات سرخورده مواجه ایم. مثلا ارباب حلقه ها  نمادهایش به روز نیست:

مثلا سارومان نماد انقلاب صنعتی و برده داری سرمایه داران است اما انقلاب صنعتی در قرن 18رخ داد و کتاب در قرن 20 نوشته شد.اما در هری پاتر مثلا همین کوته بینی و نیاز به رفع عقده ها و سرخوردگی های روزمره(عصبانیت هری و بادکردن عمه اش یا وردهایی که آرزوی بشر است:طلسم فرمان و حتی نماد هایی مانند دامبلدور که سمبل انسان های بزرگی است که کارنامه ای مخفی و شاید بعضی جاها سیاه دارند(ناشناختگی انسان ها) ) همه مسائل روانی و اجتماعی جامعه ی امروز ما هستند.حتی عامل اصلی پیدایش هری پاتر نیز روزمرگی و مشکلات آن است:قطار رولینگ تاخیر کرد و همین تاخیر جرقه ی داستانی را در ذهن رولینگ زد که تا پایان سفرش با آن قطار ذهنش را فرا گرفت.

 

2-انعکاس جامعه:

 

چرا بعد هریک از طرفداران و خوانندگان برای خود شخصیتی محبوب انتخاب می کند تا آنجا که خود را جای او می گذارد؟چرا این انتخاب با روحیه ی فرد در اکثر موارد سازگار است؟چرا فردی نام مستعارش می گذارد دامبلدور دیگری ولدمورت دیگری آراگون؟

 

به این دلیل که آرمانی بودن شخصیت ها و ویژگی ها بارز آن ها در انسان ها نمونه دارد.مثلا کسی که در درون خود علاقه ی عجیبی به دامبلدور دارد شاید یکی از دلایلش علاقه اش به خرد است(مانند خود من).یا کسی که ولدمورت را می پسندد جاه طلب و بلند پرواز است.

 

این انعکاس و نمونه ها در تمامی آثار ادب خیال مشهود است اما در مورد هری پاتر در اوج است زیرا بنابه دلیل قبلی نزدیکی به جامعه ی امروز سبب شده ویژگی های روانی و اجتماعی انسان مدرن در طرح ریزی رولینگ تاثیر بگذارد(از طریق ضمیر ناخودآگاه) و شخصیت هایی را به وجود آورد که یا آرزوی انسان امروزی است یا نمونه آن وجود دارد.از این رو به حق است که هری پاتر را آینه ی مدرن بخوانیم.هرکس از پدر سالخورده ی من تا کودکی 5-6 ساله خود را در آن می یابد.عقده ها,آرزوها,استعداد ها و ویژگی هایش را در شخصیت مورد نظر می یابد.این نکته ی مهمی است زیرا برای نسل جوان که در پی انتخاب هویت خویش است سبب شکل گیری هویتشان می شود.به بیان دیگر هری پاتر و آثار دیگر الگوهای هویت یابی اند.از طرف دیگر احساس هماهنگی و همدردی با شخصیتی خاص سبب می شود که فرد زود از داستان دلزده نشود و پی قهرمانش را بگیرد.

 

3-سبک بیان ساده:

 

اگر شما وارکرفت شاهکار ریچارد ناک را خوانده باشید ضمن تحسین شاید از سنگینی متنش شکایت کرده باشید.متنی ادبی و سنگین و فاخر که غالبا ترجمه اش نیز مشکل است.انسان امروز و مدرن که شاید وقت مطالعه ی زیادی ندارد و با متن های گذشته و ادبی آشنایی ندارد و  از آرایه های ادبی سردرنیاورد و بعد از ساعت ها کار فکری توان حلاجی تشبیهات سنگین را ندارد با متن ساده و آسان و امروزی کنار می آید.هیچ کس منکر غنای ارباب حلقه ها و وارکرفت و فاوست نیست اما متن آن ها شاید عامه پسند نباشد.خصوصا برای نسل نوجوان و جوان که تحصیلات دانشگاهی نداشته و با خیلی از مفاهیم آشنا نیست.این ویژگی در آثار دیگر چون دارن شان نیز دیده می شود.

 

 

4-اتوپیایی عظیم:

 

آرمان شهری که رولینگ ساخته(هاگوارتز) دنیایی است که رفاقت و صداقت و حتی دشمنی در اوج و برهنگی است.جایی که عقده هامان را دوئل های تن به تن بازگشایی می کنیم.جایی که افرادی مانند خود را آنجا می یابیم.آری هری پاتر برای همه, مخصوص کسانی است که روحی والا دارند.کسانی که تنها به قصد تفریح و لذت آن را نمی خوانند.آن ها با او زندگی می کنند.آرزویشان رهایی از روزمرگی و بی هدفی است.آرزویشان تحقق خواسته های بی حد و حصر با جادوست.آزادی از قید و بند ها.در عصر امروز ما نیز که بندها و حصرهای بشر بیشتر شده زندگی ماشینی و روزمرگی ساعات ملال آوری را برای انسان به ارمغان آورده اند.جوان ها زندگی را پوچ می شمرند..مشکلات خانوادگی و بدتر از همه اقتصادی گریبانگیر انسان شده و در این میان روان او نیز مغشوش است.

 

نکته:توجه کنید که هرچند کشورهای توسعه یافته ی امروزی معیارهای توسعه ی خود را بالا برده اند  اما نشانه ها عصر مدرنیسم هنوز بر زندگی هویداست.حتی انگلستان نیز از بحران اقتصادی مصون نیست.مشکلات خانوادگی و افسردگی یادگارهای عصر ماشینی پیشین است.این ویژگی ها در جهان سوم بسیار بارزتر است.

 

 

5-پختگی داستانی و سبک:

 

آن کجا که شما یک شبه رمان بنویسید و آن کجا که  مانند تالکین و رولینگ سر واژه ها نیز دقت و ابتکار عمل خرج دهید.گفتیم شاخص ها ویژگی آثار قبلی را در خود دارند.در هری پاتر کاملا مشهود است:رولینگ با تمامی جدایی و استقلال در مسیر داستان نویسی خیال از مدار این ژانر خارج نشد.وجود اژدها.قلعه ی سبک باستانی هاگوارتز.نبرد نهایی که با حضور غول ها و دیوانه سازان و مجسمه ها پی گیری می شود.به این دلیل که از ویژگی های عرفی این سبک وجود موجودات فراتر از عادت است.این محور در کتاب یادگاران مرگ و جام آتش شدت زیادی می گیرد.هم چنین باید این نکته را ذکر کنیم که رولینگ خود مبدع موجودات جادویی و مکان هایی است که از این به بعد چون ایلیاد الگو قرار خواهند گرفت:کتاب موجودات جادویی و کوئیدیچ در گذر زمان شاهدی بر این مبناست.پس رولینگ بر صرف غول ها و نبردهای قبلی تکیه نکرده خود دست به ابداع صدها مکان و اشخاص و موجودات زده.

 

شیوه ی ترکیب داستانی و بسیار رازآمیز بودن هری پاتر نیز از عوامل موفقیت آن است.این که رولینگ توانست بسیاری از اسرار و رموز شخصیت ها را که برخی در کتاب 1 مطرح شده بودند چندین سال پنهان نگه دارد و تازه بخشی را در آخرین کتاب مطرح کند و بخش اعظم دیگر را برای پروژه ی جدیدش پاترمور نگه دارد حاکی از هنر والای او در ترکیب مفاهیم و عبارات و قالب بندی مناسب و طرح ریزی منطقی است.(اوج این راز آمیزی درشخصیت اسنیپ و دامبلدور دیده می شود)هرچند سستی هایی در بعضی مسائل مانند بحث شنل نامرئی کننده دیده می شود اما با توجه به عظمت این اثر و این که هیچ اثری کامل نیست به عنوان یک عیب بزرگ یا انگشت نما به حساب نمی آید.

 

جملات و عبارات و سیر داستانی و وقایعی که او برای هرسال در هاگوارتز در نظر گرفته به نحوی که با موضوع اصلی پیوند داشته باشد همه و همه از جذبه های هری پاتر است.هستند بزرگ شاهکارهایی که ملال آور و حتی سردرگم اند.اما هری پاتر به رغم وجود برخی مسامحه ها از این آزمون نیز سربلند بیرون آمده است.

 

هم چنین خود موضوع نیز جذاب است.جنگ لرد سیاه برای کشتن پسر بچه ای هزاران سوال و راز پشت خود دارد؟لرد کیست؟چه انگیزه هایی داشته؟سرگذشتش چیست؟چرا از دامبلدور می ترسد؟چرا هری در برابر او مقاومت کرد؟چرا هری بر اثر طلسم او نمرد؟و... .سیری جذاب و موضوعی عالی.

 

استفاده از سبک های بیانی نیز فراموش نشود.قدح اندیشه کمک کار رولینگ برای بیان داستان در دو زمان گذشته و حال و گوی پیشگویی برای آینده است.این ابداع(قدح اندیشه) دست رولینگ را برای پرورش داستان و جذاب نمودن آن باز کرد.این که گذشته به جای این که در خواب دیده شود و یا توسط کسی تعریف شود مستقیما با حضور در آن زمان و مکان حس شود غنای بیانی را بالا می برد.زمان برگردان کتاب 3 نیز از جمله عوامل موثر در تاثیر بیان بوده است.

 

 نمادشناسی هری پاتر

در این بحث که وارد می شویم با دنیایی عظیم روبه رو هستیم که هرچیز می تواند نماد صدها چیز دیگر باشد.این نمادگرایی در مورد شخصیت ها پیچیده تر نیز می شود.اما در بحث نمادشناسی هری پاتر به این نکته باید بسیار توجه کرد که اولا پیش زمینه های ذهنی نویسنده چه بوده اند و دوم این که سیر داستان در جامعه ی امروزی جریان دارد و نمادهای تاریخی را یا به کار نبندیم یا با معادل های امروزی آن ها بسنجیم مثلا:

 

آلبوس دامبلدور:از نظر تاریخی دامبلدور مانند گاندولف در ارباب حلقه ها پیر دانای داستان است که نماد خرد انسانی است.خردی که راهگشای قهرمان اصلی و الهام بخش اوست.خردی که بسیاری از رازها به او ختم می شوند و بسیاری دیگر از او سرچشمه می گیرند.

 

اما در نمادی دیگر دامبلدور را می توان شخصیت های بزرگ جامعه دانست که برخلاف چهره ی محبوب خود زندگی ای تلخ داشته اند.در یک کلام کسانی که به رغم بزرگیشان یا از زندگی لذت نبرده اند یا خود را فدای آرمان هایشان کرده اند.آرمان گرایی در دامبلدور جوان سبب کناره گیری او از خانواده و تفریحات جوان و همدستی با گریندل وال برای کسب یادگاران می شود.این کارنامه ای است که دامبلدور سعی در پنهان کردنش دارد:هری من همیشه خودم را در آینه با یک جفت جوراب پشمی ضخیم می بینم...آیا واقعا دامبلدور این صحنه را می بیند؟ خیر.رولینگ در مصاحبه ای به این پرسش پاسخ داد و گفت:او خود و آریانا و ابرفورث را می بیند که از هم جدا نشده اند و آریانا نمرده است.این بخشی از زندگی پرتلاطم اوست که سعی درپنهان کردنش دارد.

 

نمادی دیگر نیز برای او وجود دارد:هوشمندانی که آرمان ها سبب انحرافشان می شود.انسان هایی با استعداد که عمرشان در مسیری غیر از آنچه می خواهند قرار می گیرد.به رغم تلاش علمی شان شاید لذت زیادی نداشته اند زیرا خود را وقف آرمان و علم کرده اند.و کوچک ترین خاطرات زندگی برایشان مهم ترین بخش زندگی است.دامبلدور جوان بعد ازمرگ آریانا فهمید که چه کسی را از دست داده است.گویی این انسان ها تا زمانی که ضربه نخورند به حالت عادی خود بازنمی گردند.

 

علت این که چندین نماد(نه تنها این 3 نماد) می توان برای یک شخصیت در نظر گرفت علاوه بر اختلاف نظر افراد و دیدگاه ها,پیچیدگی و رازآمیز بودن خود شخصیت ها نیز هست مانند شخصیت اسنیپ که البته اگر از پیشینه ی او و پشیمانی اش از همکاری با ولدمورت باخبر نمی شدیم نمادیابی برای او مشکل تر نیز می شد.

 

 

 

هری پاتر و جامعه ی ما

 

در ایران سرسخت ترین طرفداران هری پاتر وجود دارند.کسانی که القاب سینه چاک,دیوانه,پر و پا قرص به خود می دهند .جامعه ی ایران به دلیل نداشت تبادل فرهنگی مناسب با جوامع دیگر و خصوصا ادبیات و اجتماع غرب و حتی ضدارزش های دو جامعه, نسبت به هری پاتر به دو شکل برخورد کرد:

 

الف-گروهی طرفدار شدند

ب-گروهی مخالف

 

که البته در کشورهای دیگر نیز این دو دسته وجود دارند اما نکته ی اصلی اینجاست که جامعه ی هری پاتریست ایران در مقایسه با کل کوچک است و رسانه های ملی نیز به طرفدارای از مخالفان برخاسته اند.

 

این که چرا هری پاتر محبوبیتی بسیار والا میان ایرانیان یافت به فضای فکری و فرهنگی و اجتماعی باز می گردد.هری پاتر آرمان شهر عریان آزادی از قیدهاست.هری پاتر دارای ارزش های ضد ارزش های تحمیلی است و برای جهان سومیان نماد آزادی و رهایی از بستگی فکری و فرهنگی و حتی اجتماعی است.

ولدمورت نماد قدرت طلبانی است که از هیچ کاری دست نکشیده اند.قدرت طلبانی که مردمان نیک را به اسارت می کشند.این نماد در کشورهای دیکتاتوری مانند چین و کوبا و نظامی گری های مصر و لیبی و عربستان مصداقی واقعی دارد.

هری پاتر آرزوی جوان ایرانی برای انجام بسیاری از کارهاست  که فضای جامعه امکان انجام آن را به او نمی دهد.بنابراین از اصلی ترین دلایل موفقیت هری پاتر در ایران ضدارزشی بودن آن است.

 

یک نکته:گیت به معنای طرفدار سرسخت دنیای فانتزی است که از قرن بیست در انگلیس مد شد.گیت ها سرسخت ترین طرفداران اند که جامعه آن ها را توبیخ و سرزنش می کند و آن ها با دوری از آن خود را به دنیای دیگری(فانتزی)می سپارند تا آنجا که در عادات روزانه برنامه های آن دنیا را پیاده می کنند.مصداق واقعی گیت ها جامعه ی ایرانی هری پاتر است.

 

 

هری پاتر و دنیای امروز

 

تاثیر هری پاتر آشکار است:پیرمرد و پیرزنی که فقط به فیلم ها بسنده می کنند تا جوانانی که تا صبح به خواندن کتاب ها مشغول اند.از آفریقا گرفته تا تبت و ایران و لهستان و آمریکا و آرژانتین.رولینگ خشونت های خون بارترین سده ی بشر را دید.جنگ جهانی اول.ظهور موسولینی.ظهور هیتلر.کشتار یهودی ها.جنگ خون بار دوم.ظهور کمونیست و حصار سرخ.کشتار تبتی ها.کشتار میدان تیان آن من.کشتار کامبوجی ها و وحشی گری های پل پرت.ظهور کره ی شمالی و جنگ ویتنام.جنگ افغانستان.جنگ ایران و عراق.ظهور صدام.خون بارگی نیکولای چائوشسکو.سقوط شوروی.کشتار منطقه بالتیک.جنگ های صرب ها با بوسنی ها و نهایتا حادثه ی 11 سپتامبر.این قرن ننگین ترن نمره ی بشر در تاریخ اوست.

همه ی این ها در ناخودآگاه نویسنده نقش بسته بود .هری پاتر واقعیت دنیای ماست.ولدمورت عصر ما دیکتاتورهایی هستند که می خواهند زنجیر اسارت به گردن مردمان بیاندازند اما موفق نخواهند شد.

 

 

سخن آخر

 

هری پاتر دنیایست عظیم.خارق العاده و شگفت انگیز.در این دنیا برای همه ی انسان ها  آینه ای وجود دارد.آینه ای که خود را در آن می بیند.هری پاتر مقدس و دینی نیست.الهی و عرفانی نیست.بلکه به دست انسانی خلق شده.هری پاتر سرشار از راز و نماد است.حماسه ای که هیچ گاه فراموش نخواهد شد و تازه نقش خود را به عنوان شاخص ادبی آغاز کرده است.بیش از یک دهه با هری پاتر بودن خداحافظی ندارد.هری پاتر بخشی از وجود طرفداران است.

بخشی از هویت.زندگی.حافظه.

هری پاتر شاهکاری است ادبی.قصد ندارم آثار دیگر را پایین تر و یا خفیف بدانم.هیچ کس منکر غنای ارباب حلقه ها,فخر وارکرفت و هیجان انگیزی نارنیا و دارن شان و... نیست.نه رولینگ برتر از تالکین است نه ناک پایین رتبه تر از آنان.تنها تفاوت این است که رولینگ به جای دنبال کردن سبک آن ها خود سبکی جدید به وجود آورد و میراث گران قدر تالکین و ناک را به اوج رساند.شاید بپرسید که رولینگ وارکرفت نخوانده است پس چه جوری از آن ها میراث برده؟در جواب باید گفت که اساطیر ,تخیل,نبرد خیر و شر و پیروزی خیر و در یک کلام ادب خیال از آغاز پیدایش بشر در ذهنش بوده و آن را نسل به نسل از طریق حافظه ی جمعی انتقال داده و پرورانده مثلا یکی از ویژگی های مشترک هری پاتر و ارباب حلقه ها در نماد ها غار آبی است.غار نماد ناشناخته ها و ترس های پنهان است.غار آبی وحشتناک تر(به دلیل این که خود آب مامن ناشناخته ها و  غرق شدن(مرگ) ) است.هم در هری پاتر و هم در ارباب حلقه ها از غارآبی نام برده شده و در فیلم ها نیز این غارها شباهت زیادی به یکدیگر دارند.بنابراین این حافظه ی جمعی است که سبب ابداع ادب خیال شده است.ژانری که به طور رسمی و حماسی هومر بنیانش نهاد و بعد از سه هزار سال این میراث گران قدر به رولینگ رسید و در سبکی جدید به اوج خود نشست.مطمئنا بعد از رولینگ نویسندگان پرمایه و توانای دیگری خواهند آمد که سبک وی را به اوج رسانند.شاید آن موقع آن ها ما را سنت گرا بدانند.این قانون تاریخ است.

 

در نهایت سخن را اینجا به پایان می برم که انسان ها با جهانی عظیم و خارق العاده-زاییده ی مغزی نابغه- روبه رو شدند که به نحوی عالی مسائل و مشکلات آن ها را در قالبی حماسی و متفاوت بیان می کند.آری!هری پاتر در دل تاریخ

جاودان شد.

قبلی « معمای پنج پرنده ۵ چرا و چگونه باید هری پاتر بخوانیم » بعدی
API: RSS | RDF | ATOM
جادوگران®
بی‌شک دیدگاه هر کس نشانه‌ی تفکر اوست، ما در برابر نظر دیگران مسئول نیستیم
فرستنده شاخه
hermionejain
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۹۳/۱/۹ ۲۳:۵۱  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۹۳/۱/۱۰ ۱۰:۳۰
عضویت از: ۱۳۹۲/۱۲/۳
از: همین دور و برا...
پیام: 355
 پاسخ به تحلیل حماسی هری پاتر
فوق العاده بود.
خیلی خوب بود.
من موندم چرا کسی نظر نداده.
من جای تو بودم واسه همشون نامه ی عربده کش می فرستادم.

هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.