ریونکلاو گروهِ قهرمانانی با ذهن آماده است. درحالی که تا الان کمی در سایهی گریفیندور بوده است. اما ریونکلاو چیزهایی فراتر از شهرتش برای هوش دارد.
به پذیرفتن افراد عجیب غریب مشهوریم!
ما افرادی با ذهنهای بی نظیر و توانا را تولید کردیم که بسیاری از آن ها بر زندگی هری تاثیر گذاشتند. از چوچانگ و میرتل گریان گرفته تا جذابیت ذهنی بی انتهای لونا لاوگود.
به شدت باهوش هستیم، ما بسیار خاص و فراتر از چهاچوب فکر میکنیم. این معمولا خصوصیت خوبی برایمان محسوب میشود؛ به غیر از وقتی که منظور از "خارج چهارچوب فکر کردن"، دزدیدن داستانهای بقیه جادوگران و پاک کردن حافظهی آنها، مثل یک ریونکلاوی اصیل به اسم گیلدروی لاکهارت باشد.
تالار عمومی ما پر از سرگرمی است.
ما گروهی هستیم که از طریق ذهنهایمان موفق میشویم، پس اصلا متعجب کننده نیست که برای ورود به برج ریونکلاو نیاز به حل معما داشته باشیم.
هری این را زمانی کشف کرد که لونا لاوگود را تا سرسرای عمومیشان همراهی کرد. لونا به سوال عمیق "اول ققنوس بوده یا شعله؟" با پاسخ خیلی عمیق "یک دایره هیچ آغازی ندارد" جواب داد. سپس هربار که یک دانش آموز میخواهد کمی استراحت کند، باید در یک بحث فلسفی شرکت کند... سرگرمی های سنتی ریونکلاو!
ما فقط به دنبال افتخار آفرینی نیستیم!
بیشتر ما از سدریک دیگوری به جای هری در مسابقات سه جادوگر حمایت کردیم. بسیاری از ما مثل رون فکر میکردیم هری با حقه خودش را وارد رقابت کرده.
غیر از پروفسور لاکهارت، ما زمانی که بحث افتخار مطرح باشد، محتاط هستیم.
ما افکارمان را بازگو میکنیم!
برای ما که مردم باهوشی هستیم، میتوانیم به طرز شگفت آوری رک باشیم. سخنگوی بی توجه و رک، لونا است، کسی که بعضی اوقات سرد و خشک میشود. او میتواند در زندگی بعدی خود یک استندآپ کمدین موفق باشد.
با توجه به این که دوست هری، رون و هرمیون، هاگرید، معلم خوبی برای اینکه به رون بگوید، پادما پاتیل علاقهای برای شرکت در مهمانی کریسمس با او ندارد، نیست، ممکن است، لونا را استخدام کنیم که به مردم چیزهایی را که گفتنش برای ما سخت است را بگوید؟
نماد فوق العادهای داریم.
با وجود یک عقاب مغرور به عنوان نماد، ترکیب با شکوه آبی و برنزی به عنوان رنگ های گروه، هرکسی که در گروهمان میافتد به طور خودکار، شگفت انگیز شناخته میشود.
علاوه بر زیبا کردن یه نفر به شکلی تملق آمیز در یک مسابقه کوییدیچ، ما میتوانیم با فکر این که پرنده گروهمان، عقاب، یکی از جالب ترین پرندگان روی زمین است، خوشحال باشیم. عقاب سمبل قدرت و ابدیت است و رابطهی تنگاتنگی با زئوس و اوذین، خدایان باستانی دارد. در نتیجه پادشاهانهتر و با شکوهتر از یک گورکن است.
موسس گروه ما، غمانگیزترین و خیرهکنندهترین داستان را دارد.
داستان روونا ریونکلاو ناراحت کننده ترین و مسحور کننده ترین داستان بین موسسان هاگوارتز است. دختر او، هلنا، بانوی خاکستری، روح برج ما است. هری داستان غم انگیز او را زمانی متوجه شد که دنبال وسایل جادویی میگشت که توسط لرد ولدمورت به هورکراکس تبدیل شدند و شامل دیهیم گمشده ریونکلاو هم میشد.
بانوی خاکستری بی مقصد و ساکت در راهرو های هاگوارتز می چرخید. بدون هیچ توضیحی برای سال های متمادی، در نهایت متوجه شدیم که دلیل هرگز لبخند نزدن این روح، یک راز تاریک است. او به خاطر حسادت به هوش مادرش، دیهیم روونا را که به پوشندهی آن فرزانگی عطا میکند را میدزدد.
با وجود دزدی هلنا، روونا ریونکلاو که سخت مریض بود بارون خون آلود را میفرستد تا او را بیابد، کاری که او انجام داد اما عواقب بدی را به همراه داشت.
به پذیرفتن افراد عجیب غریب مشهوریم!
ما افرادی با ذهنهای بی نظیر و توانا را تولید کردیم که بسیاری از آن ها بر زندگی هری تاثیر گذاشتند. از چوچانگ و میرتل گریان گرفته تا جذابیت ذهنی بی انتهای لونا لاوگود.
به شدت باهوش هستیم، ما بسیار خاص و فراتر از چهاچوب فکر میکنیم. این معمولا خصوصیت خوبی برایمان محسوب میشود؛ به غیر از وقتی که منظور از "خارج چهارچوب فکر کردن"، دزدیدن داستانهای بقیه جادوگران و پاک کردن حافظهی آنها، مثل یک ریونکلاوی اصیل به اسم گیلدروی لاکهارت باشد.
تالار عمومی ما پر از سرگرمی است.
ما گروهی هستیم که از طریق ذهنهایمان موفق میشویم، پس اصلا متعجب کننده نیست که برای ورود به برج ریونکلاو نیاز به حل معما داشته باشیم.
هری این را زمانی کشف کرد که لونا لاوگود را تا سرسرای عمومیشان همراهی کرد. لونا به سوال عمیق "اول ققنوس بوده یا شعله؟" با پاسخ خیلی عمیق "یک دایره هیچ آغازی ندارد" جواب داد. سپس هربار که یک دانش آموز میخواهد کمی استراحت کند، باید در یک بحث فلسفی شرکت کند... سرگرمی های سنتی ریونکلاو!
ما فقط به دنبال افتخار آفرینی نیستیم!
بیشتر ما از سدریک دیگوری به جای هری در مسابقات سه جادوگر حمایت کردیم. بسیاری از ما مثل رون فکر میکردیم هری با حقه خودش را وارد رقابت کرده.
غیر از پروفسور لاکهارت، ما زمانی که بحث افتخار مطرح باشد، محتاط هستیم.
ما افکارمان را بازگو میکنیم!
برای ما که مردم باهوشی هستیم، میتوانیم به طرز شگفت آوری رک باشیم. سخنگوی بی توجه و رک، لونا است، کسی که بعضی اوقات سرد و خشک میشود. او میتواند در زندگی بعدی خود یک استندآپ کمدین موفق باشد.
با توجه به این که دوست هری، رون و هرمیون، هاگرید، معلم خوبی برای اینکه به رون بگوید، پادما پاتیل علاقهای برای شرکت در مهمانی کریسمس با او ندارد، نیست، ممکن است، لونا را استخدام کنیم که به مردم چیزهایی را که گفتنش برای ما سخت است را بگوید؟
نماد فوق العادهای داریم.
با وجود یک عقاب مغرور به عنوان نماد، ترکیب با شکوه آبی و برنزی به عنوان رنگ های گروه، هرکسی که در گروهمان میافتد به طور خودکار، شگفت انگیز شناخته میشود.
علاوه بر زیبا کردن یه نفر به شکلی تملق آمیز در یک مسابقه کوییدیچ، ما میتوانیم با فکر این که پرنده گروهمان، عقاب، یکی از جالب ترین پرندگان روی زمین است، خوشحال باشیم. عقاب سمبل قدرت و ابدیت است و رابطهی تنگاتنگی با زئوس و اوذین، خدایان باستانی دارد. در نتیجه پادشاهانهتر و با شکوهتر از یک گورکن است.
موسس گروه ما، غمانگیزترین و خیرهکنندهترین داستان را دارد.
داستان روونا ریونکلاو ناراحت کننده ترین و مسحور کننده ترین داستان بین موسسان هاگوارتز است. دختر او، هلنا، بانوی خاکستری، روح برج ما است. هری داستان غم انگیز او را زمانی متوجه شد که دنبال وسایل جادویی میگشت که توسط لرد ولدمورت به هورکراکس تبدیل شدند و شامل دیهیم گمشده ریونکلاو هم میشد.
بانوی خاکستری بی مقصد و ساکت در راهرو های هاگوارتز می چرخید. بدون هیچ توضیحی برای سال های متمادی، در نهایت متوجه شدیم که دلیل هرگز لبخند نزدن این روح، یک راز تاریک است. او به خاطر حسادت به هوش مادرش، دیهیم روونا را که به پوشندهی آن فرزانگی عطا میکند را میدزدد.
با وجود دزدی هلنا، روونا ریونکلاو که سخت مریض بود بارون خون آلود را میفرستد تا او را بیابد، کاری که او انجام داد اما عواقب بدی را به همراه داشت.