سوروس اسنیپ ما رابا وفاداریش تحت تاثیر قرار داد. اما یک چیز وجود دارد که همهی ما با آن موافقیم؛ نمیتوان او را به عنوان یک فرد شاد در نظر گرفت!
میتوان؟
به باور اکثر ما او به یک سرگرمی نیاز داشت؛ مثلا سنگ بازی(هرچه نباشد مادرش سردستهی کلوب سنگ بازیِ هاگوارتز بود.) یا شاید همراهی با دامبلدور در بولینگ مشنگی .
اگرچه چند کار هیچوقت نگذاشت پوزخند آن چهرهی خشک و رسمی از بین برود و به نوعی شادی او محسوب میشود.
سخت گیری نسبت به هری
همهی دنیای جادوگری به آقای پاتر علاقه ندارند. فقط کافیست از فیلچ یا اسلیترینی ها دربارهاش بپرسی!
ولی اسنیپ احساس ضد پاتری را به مرحله ی جدیدی برد. او به طور مداوم با بدخلقی و عصبانیت با «هری پاتر مشهور» برخورد میکرد و هیچ وقت هیچ شانسی را برای نشاندن «فرد برگزیده» در سرجایش از دست نمی داد.
همهی اینها برخواسته از چند مشکل شخصی بود: همه به هری میگفتند که او شبیه پدرش است اما فقط اسنیپ بود که از این موضوع به عنوان توهین استفاده میکرد.
پیش بردن هر کاری برای اسلیترین
اسنیپ در انتخاب کردن دانش آموزان محبوبش بسیار سریع بود و همه ی آنها یک ویژگی مشترک داشتند؛ سبز به آنها میآمد!
اگرچه که هر ریس گروهی از دیدن موفقیت اعضای گروهش لذت میبرد اما علاقهی اسنیپ در حدی بودکه کجروی های اسلیترینها را نادیده بگیرد. این مهم نبود که یک اسلیترینی دعوا را شروع کرده و واقعا بی گناه است یا مقصر؛ در هر صورت از گروه طرف مقابل امتیاز کسر میشد.
قاعدتا معجون سازی
«من واقعا انتظار ندارم که شما زیبایی ملایم به جوش آمدن پاتیل ، دود درخشان آن ، قدرت ظریف مایعاتی که در رگ های انسان جریان می یابد، ذهن را سحر میکنند و احساس را تسخیر، درک کنید.»
(هری پاتر و سنگ جادو)
راه شاعرانه و تقریبا عاشقانهای که او هنر معجون سازی را در سال اول برای دانش آموزان توصیف کرد، نشانگر عشق حقیقی اسنیپ به این حرفه است.
به طور قابل فهم، همان طور که کتاب معجون قدیمی او استعداد بی حد و اندازهاش را نمایان میکند، هر دانش آموزی نمی تواند مصحح یک کتاب درسی باشد!
استفاده معمول از جادوی سیاه
نکات معجون سازی تنها دست نوشته های موجود در کتاب شاهزاده دورگه نبودند.
اسنیپ از دوران مدرسه به طور تفریحی در حیطه ی جادوی سیاه کار میکرد و تعداد زیادی طلسم میساخت. مشهورترین آنها طلسم شوم سکتوم سمپرایی بود که هری روی دراکو مالفوی امتحانش کرد.
به گفتهی سیریوس، دانش سوروس دبارهی طلسم ها در سال اولش بیشتر از یک سال هفتمی بوده.
پس دیدن او در طرف سیاه داستان جای تعجبی نداشت.
امتیاز کم کردن از گریفیندور
اسنیپ آنقدر عاشق تنبیه کردن دانش آموزان گریفیندور بود که تقریبا از هر بهانه ای برای این کار استفاده می کرد.هرمیون به خوبی با این بی عدالتی آشنا بود و امتیاز های زیادی را به خاطر انجام گناهانی مثل کمک کردن به هم کلاسی هایش (معمولا نویل) یا درست پاسخ دادن به پرسش ها ، از دست داد. و به قول اسنیپ این برای «یک علامه دهر» غیرقابل تحمل بود.
دوری از شامپو
حتما فکر میکنید یک معجون ساز حرفهای و با استعداد مثل سوروس میتواند مقداری مرهم جادویی درست کند تا پوست های چرب را درمان کند یا چطور با استفاده از یک طلسم ، شامپویی بسازد تا گره های آن مو های سیاه را باز کند، مثل اینکه او به اندازهی کافی از وضعیتش راضی بود!
ذهن خوانی
هر معلمی متوجه میشود که کی یک دانش آموز میخواهد دردسر درست کند اما یک یا دو نفر در هاگوارتز هستند که دارای موهبت هستند.
استعداد اسنیپ برای گیر انداختن یک دردسر ساز چیزی بیشتر از احساس بود. این مهارت جادویی نیرومند به او اجازه میداد تا ذهن افراد را بخواند و دادههایش را تفسیر کند. و این موضوع باعث شده بود تا هر دانش آموز احمقی هم بداند که موقع دروغ گفتن باید از نگاه کردن به چشمان این پروفسور اجتناب کند.
جبهه گیری شدید در برابر استادان جادوی سیاه
اسنیپ از اینکه افرادی که به آنها علاقهای نداشت تنبیه یا توبیخ شوند لذت میبرد؛ مخصوصا اگر آن فرد شغل رویاییش را تصاحب کرده بود. او به گیلدوری لاکهارت خودشیفته این حق را داد که در دوئل خودنمایی کند اما صادق باشیم چه کسی ازآن لذت نبرد؟
اسنیپ همچنین نقشه ی دلوروس آمبریج را برای بازجویی از هری با معجون راستگویی خنثی کرد. البته اگر او پیشنهاد نمیداد تا هری را مسموم کند مطمئنا این مورد قهرمانانه تر به نظر می رسید!
طعنه زنی
«لانگ باتم باعث خرابی ساده ترین طلسم ها میشود. هرآنچه از فینچ فلچی باقی مانده باشد را باید درون یک قوطی کبریت به بیمارستان بفرستیم.»
(هری پاتر و تالار اسرار)
طلسم را فراموش کنید، نیش زبان های اسنیپ جادوی سیاه واقعی بود که مطمئنا هرکسی آرزو می کرد تا بتواند در برابر آن از خود دفاع کند. کاملا قوی و برنده مانند میخ.
تن صدای پایین اما دلهره آور اسنیپ به طور هنرمندانه ای توسط آلن ریکمن در فیلم اجرا شد و برتاثیرگذاری آن افزود. هر کس که طعنه زنی را نوعی بذله گویی میداند باید در کلاس معجون سازی شرکت کند تا نظرش عوض شود.
لیلی
خیلی چیزها بود که اسنیپ واقعا به آنها علاقه داشت ولی احتمالا تنها یک چیز بود که او واقعا عاشقش بود.
فقط پاترونوسش را ببینید که بعد از آن همه سال هنوز یک آهو باقی مانده بود. اگرچه لیلی اوانز این جهان را ترک کرد اما هیچ گاه از قلب اسنیپ نرفت. برای خیلی ها این یک مدرک بود که او کسی را داشت که بتواند با او شروع کند.
میتوان؟
به باور اکثر ما او به یک سرگرمی نیاز داشت؛ مثلا سنگ بازی(هرچه نباشد مادرش سردستهی کلوب سنگ بازیِ هاگوارتز بود.) یا شاید همراهی با دامبلدور در بولینگ مشنگی .
اگرچه چند کار هیچوقت نگذاشت پوزخند آن چهرهی خشک و رسمی از بین برود و به نوعی شادی او محسوب میشود.
سخت گیری نسبت به هری
همهی دنیای جادوگری به آقای پاتر علاقه ندارند. فقط کافیست از فیلچ یا اسلیترینی ها دربارهاش بپرسی!
ولی اسنیپ احساس ضد پاتری را به مرحله ی جدیدی برد. او به طور مداوم با بدخلقی و عصبانیت با «هری پاتر مشهور» برخورد میکرد و هیچ وقت هیچ شانسی را برای نشاندن «فرد برگزیده» در سرجایش از دست نمی داد.
همهی اینها برخواسته از چند مشکل شخصی بود: همه به هری میگفتند که او شبیه پدرش است اما فقط اسنیپ بود که از این موضوع به عنوان توهین استفاده میکرد.
پیش بردن هر کاری برای اسلیترین
اسنیپ در انتخاب کردن دانش آموزان محبوبش بسیار سریع بود و همه ی آنها یک ویژگی مشترک داشتند؛ سبز به آنها میآمد!
اگرچه که هر ریس گروهی از دیدن موفقیت اعضای گروهش لذت میبرد اما علاقهی اسنیپ در حدی بودکه کجروی های اسلیترینها را نادیده بگیرد. این مهم نبود که یک اسلیترینی دعوا را شروع کرده و واقعا بی گناه است یا مقصر؛ در هر صورت از گروه طرف مقابل امتیاز کسر میشد.
قاعدتا معجون سازی
«من واقعا انتظار ندارم که شما زیبایی ملایم به جوش آمدن پاتیل ، دود درخشان آن ، قدرت ظریف مایعاتی که در رگ های انسان جریان می یابد، ذهن را سحر میکنند و احساس را تسخیر، درک کنید.»
(هری پاتر و سنگ جادو)
راه شاعرانه و تقریبا عاشقانهای که او هنر معجون سازی را در سال اول برای دانش آموزان توصیف کرد، نشانگر عشق حقیقی اسنیپ به این حرفه است.
به طور قابل فهم، همان طور که کتاب معجون قدیمی او استعداد بی حد و اندازهاش را نمایان میکند، هر دانش آموزی نمی تواند مصحح یک کتاب درسی باشد!
استفاده معمول از جادوی سیاه
نکات معجون سازی تنها دست نوشته های موجود در کتاب شاهزاده دورگه نبودند.
اسنیپ از دوران مدرسه به طور تفریحی در حیطه ی جادوی سیاه کار میکرد و تعداد زیادی طلسم میساخت. مشهورترین آنها طلسم شوم سکتوم سمپرایی بود که هری روی دراکو مالفوی امتحانش کرد.
به گفتهی سیریوس، دانش سوروس دبارهی طلسم ها در سال اولش بیشتر از یک سال هفتمی بوده.
پس دیدن او در طرف سیاه داستان جای تعجبی نداشت.
امتیاز کم کردن از گریفیندور
اسنیپ آنقدر عاشق تنبیه کردن دانش آموزان گریفیندور بود که تقریبا از هر بهانه ای برای این کار استفاده می کرد.هرمیون به خوبی با این بی عدالتی آشنا بود و امتیاز های زیادی را به خاطر انجام گناهانی مثل کمک کردن به هم کلاسی هایش (معمولا نویل) یا درست پاسخ دادن به پرسش ها ، از دست داد. و به قول اسنیپ این برای «یک علامه دهر» غیرقابل تحمل بود.
دوری از شامپو
حتما فکر میکنید یک معجون ساز حرفهای و با استعداد مثل سوروس میتواند مقداری مرهم جادویی درست کند تا پوست های چرب را درمان کند یا چطور با استفاده از یک طلسم ، شامپویی بسازد تا گره های آن مو های سیاه را باز کند، مثل اینکه او به اندازهی کافی از وضعیتش راضی بود!
ذهن خوانی
هر معلمی متوجه میشود که کی یک دانش آموز میخواهد دردسر درست کند اما یک یا دو نفر در هاگوارتز هستند که دارای موهبت هستند.
استعداد اسنیپ برای گیر انداختن یک دردسر ساز چیزی بیشتر از احساس بود. این مهارت جادویی نیرومند به او اجازه میداد تا ذهن افراد را بخواند و دادههایش را تفسیر کند. و این موضوع باعث شده بود تا هر دانش آموز احمقی هم بداند که موقع دروغ گفتن باید از نگاه کردن به چشمان این پروفسور اجتناب کند.
جبهه گیری شدید در برابر استادان جادوی سیاه
اسنیپ از اینکه افرادی که به آنها علاقهای نداشت تنبیه یا توبیخ شوند لذت میبرد؛ مخصوصا اگر آن فرد شغل رویاییش را تصاحب کرده بود. او به گیلدوری لاکهارت خودشیفته این حق را داد که در دوئل خودنمایی کند اما صادق باشیم چه کسی ازآن لذت نبرد؟
اسنیپ همچنین نقشه ی دلوروس آمبریج را برای بازجویی از هری با معجون راستگویی خنثی کرد. البته اگر او پیشنهاد نمیداد تا هری را مسموم کند مطمئنا این مورد قهرمانانه تر به نظر می رسید!
طعنه زنی
«لانگ باتم باعث خرابی ساده ترین طلسم ها میشود. هرآنچه از فینچ فلچی باقی مانده باشد را باید درون یک قوطی کبریت به بیمارستان بفرستیم.»
(هری پاتر و تالار اسرار)
طلسم را فراموش کنید، نیش زبان های اسنیپ جادوی سیاه واقعی بود که مطمئنا هرکسی آرزو می کرد تا بتواند در برابر آن از خود دفاع کند. کاملا قوی و برنده مانند میخ.
تن صدای پایین اما دلهره آور اسنیپ به طور هنرمندانه ای توسط آلن ریکمن در فیلم اجرا شد و برتاثیرگذاری آن افزود. هر کس که طعنه زنی را نوعی بذله گویی میداند باید در کلاس معجون سازی شرکت کند تا نظرش عوض شود.
لیلی
خیلی چیزها بود که اسنیپ واقعا به آنها علاقه داشت ولی احتمالا تنها یک چیز بود که او واقعا عاشقش بود.
فقط پاترونوسش را ببینید که بعد از آن همه سال هنوز یک آهو باقی مانده بود. اگرچه لیلی اوانز این جهان را ترک کرد اما هیچ گاه از قلب اسنیپ نرفت. برای خیلی ها این یک مدرک بود که او کسی را داشت که بتواند با او شروع کند.