هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

مقاله‌ها :: مقاله‌ها

رویایی دست نیافتنی


یه روز صبح از خواب بیدار می شی...
یه روز صبح از خواب بیدار می شی و می بینی یک جغد زیبا روبه روته که یک نامهء مهر وموم شده به پاش بسته شده تعجب می کنی اما میل کنجکاویت باعث می شه داد و فریاد نکنی آهسته دستتو به طرف جغد می بری جغد هیچ مقاومتی نمی کنه انگار وظیفش رسوندن این نامه به دست تو بوده یواش نامه رو از پاش باز می کنی جغد یواش به دستت نوک می زنه و پرواز می کنه و میره هنوز از تعجب دهنت باز مونده. نامه رو بر می گردونی. این بار بیشتر تعجب می کنی چون روی نامه اسم و محل دقیق زندگی تو رو نوشته و روی پاکت علامت زیبایی به شکل H بزرگ و چهار حیوان اطراف آن توجه تو رو جلب می کنه. یک شیر یک مار یک عقاب ویک گورکن . با خودت فکر می کنی اینا چه معنی می تونن داشته باشن.با دستهای لرزان نامه رو باز می کنی وقتی از اول تا آخرشو ۵ بار می خونی از خودت یه نشکون می گیری تا بفهمی خوابی یا بیدار................اما متاسفانه متوجه می شی هیچ دردی احساس نمی کنی . این همش یه خواب زیبا بود که تو یه جادوگری و به مدرسهء هاگوارتز دعوت شدی.کاش این رویا واقعیت داشت.

از خواب می پری میری طرف کتابخونت دستی رو کتابای هری پاترت می کشی نمی دونم شاید مثل من بغض گلوت رو فشار می ده ودوست داری گریه کنی داد بزنی و از خدا بخوای کاش اینا واقعیت داشت.

وقتی به دلت رجوع می کنی می بینی یکی از آرزوهای بزرگت اینه که سوار جاروی آذرخشت بشی و تا هاگوارتز پرواز کنی بری به سالن اصلی و همراه بقیهء بچه ها پشت یکی از میزای تالار اصلی بشینی فرقی نمی کنه گریفیندور ,ریونکلا ,هاپلپاف یا حتی اسلایترین. دلت می خواد بشینی و گروه بندی سال اولی های تازه وارد رو تماشا کنی وبعد به صورت آرام دامبلدور نگاه کنی و تو هم آرامش بگیری.نگاهی به بقیه استاد ها می کنی پر فسور مک گانگال سخت گیر پرفسور اسنیپ مغرور پرفسور فلیت ویک کوتاه قد پرفسور بینز خسته کننده پرفسور هاگرید خوش قلب پرفسور سینسیرای ستاره شناس پرفسور تریلانی متقلب ..........اما جای یه استاد خالیه .......پرفسور لوپین...

فکر می کنم خانم رولینگ با نوشتن این مجموعه داستان به ما نشون داد که قوهء تخیل آدم ها تا کجاها می تونه سیر کنه .به ما نشون داد که می تونیم هاگوارتز واقعی رو توی قلب های خودمون پیدا کنیم و با لرد ولدمورت کار های خودمون بجنگیم.می تونیم با یه افسون ساده تغییر شکل بدیم وبه آدم خوبی تبدیل بشیم.می تونیم با یه معجون تمام افکار بیهوده را از مغزمون خارج کنیم .می تونیم با یه ورد جادویی همیشه شاد وخندان باشیم.می تونیم از تاریخ درس بگیریم . می تونیم با یک نمودار ستاره های وجود خدمون رو بشناسیم می تونیم به گوی سفید گذشتمون نگاه کنیم واز آینده با خبر بشیم و بالاخره می تونیم با یه ورد وافسون ساده در برابر دنیای تاریک وجودمون از خودمون دفاع کنیم!

بیایید یک جادوگر یا ساحرهء خوب باشیم به یاد حوض برادران جادویی بیوفتیم وسعی کنیم اونو به واقعیت تبدیل کنیم

برای ارزش دونیای جادوییمان بلند شوید چوبدستی خود را بالا بگیرید و سه ثانیه سکوت کنین و بعد بگویید درود بر هری پاتر

قبلی « تاريخچه کوییدیچ جنگ خونین » بعدی
API: RSS | RDF | ATOM
جادوگران®
بی‌شک دیدگاه هر کس نشانه‌ی تفکر اوست، ما در برابر نظر دیگران مسئول نیستیم
فرستنده شاخه
sorena
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۱۰/۱۹ ۲۰:۱۶  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۱۰/۱۹ ۲۰:۱۶
عضویت از: ۱۳۸۴/۱۱/۱
از: اتاق خون محفل
پیام: 3113
 جالب بود!
قشنگ مینویسی!
333444
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۱۰/۱۹ ۱۹:۳۰  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۱۰/۱۹ ۱۹:۳۰
عضویت از: ۱۳۸۵/۹/۲۴
از: دریای محبت
پیام: 134
 !!!!!!!!!!
فوق العاده بود.واقعا قشنگ نوشتی.تو حتما می تونی نویسنده بشی. چه می کنه این دختر(دختری دیگه؟ )
رامینا
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۱۰/۱۹ ۱۶:۵۱  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۱۰/۱۹ ۱۶:۵۱
عضویت از: ۱۳۸۵/۴/۱۱
از: خودمم نمیدونم !بیام به شماها بگم؟؟!!
پیام: 19
 !!!...!!!!
حلا واقعاً تو همچین خوابی دیدی؟
بدک نبود رفیق ولی اگه یه کم بیشتر و داستانیش میکردی بهتر بود.
فاطمه خانوم
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۱۰/۱۹ ۱۵:۱۲  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۱۰/۱۹ ۱۵:۱۲
عضویت از: ۱۳۸۵/۷/۲۵
از: ناکجا اباد
پیام: 173
 افرین!!!
عالی بود!!
samatnt
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۷/۷ ۱۴:۰۱  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۷/۷ ۱۴:۰۱
عضویت از: ۱۳۸۴/۴/۱
از: از جهندم سياه همسادتونم نمي شناسي؟؟؟؟؟؟
پیام: 998
 عنوان
مرسي رفيق بد نبود
samatnt
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۷/۷ ۱۳:۴۶  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۷/۷ ۱۳:۴۶
عضویت از: ۱۳۸۴/۴/۱
از: از جهندم سياه همسادتونم نمي شناسي؟؟؟؟؟؟
پیام: 998
 عنوان
مرسي بابا
Aripotter
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۲/۲۹ ۱۴:۲۲  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۲/۲۹ ۱۴:۲۲
عضویت از: ۱۳۸۴/۹/۱۶
از: ناکجا آباد
پیام: 400
 ای
به نظر من که اصلا خوب نبود یه چیزی بود که همه می دونستن
ولی باز چون وقت گذاشتی ممنون
33166655
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۲/۲۸ ۲۲:۴۷  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۲/۲۸ ۲۲:۴۷
عضویت از: ۱۳۸۴/۷/۱۲
از: هرجايي كه ميشه زنده موند
پیام: 226
 Re: براووووووووو
خوب بود البته من نه متحول شدم نه منقلب اما قشنگ نوشته بودي
erica
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۲/۴ ۲۲:۱۷  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۲/۴ ۲۲:۱۷
عضویت از: ۱۳۸۴/۶/۲۸
از: يه جايي نزديك خدا
پیام: 570
 براووووووووو
خيلي خيلي قشنگ و پر احساس بود . من واقعا متحول و منقلب شدم . قلم توانايي داري . بهت تبريك مي گم .
abz
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۱/۱۸ ۰:۳۲  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۱/۱۸ ۰:۳۲
عضویت از: ۱۳۸۵/۱/۱۶
از: هاگوارتز
پیام: 17
 آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه
SHAGGY_MEISAM
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۲/۱۲ ۲:۲۳  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۲/۱۲ ۲:۲۳
عضویت از: ۱۳۸۴/۹/۲۰
از: bestwizards.com
پیام: 403
 قشنگ
قشنگ بود ممنون
natrisha
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۸/۱۷ ۲۰:۵۹  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۸/۱۷ ۲۰:۵۹
عضویت از: ۱۳۸۴/۴/۲۱
از: لندن میدان گریمولد شماره ۱۲
پیام: 10
 Re: قشنگ نوشتی.
مرسی از تعریف هاتون

من احساساتی شدم
khodom
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۸/۱۱ ۱۳:۱۰  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۸/۱۱ ۱۳:۱۰
عضویت از: ۱۳۸۴/۶/۲۵
از: The Burrow
پیام: 597
 قشنگ نوشتی.
قشنگ بود و پراحساس.
در کتابای هری پاتر فقط جادو غیر واقعیه. بقیه داستان واقعیه و توی زندگی روزمره با این آدما و وقایع روبرو می شیم.
شاید بد نیست یه نگاهی به اخلاق و رفتارمون بندازیم و بعد ببینیم توی هری پاتر شبیه کی هستیم.
ژان
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۸/۱۱ ۱۰:۲۸  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۸/۱۱ ۱۰:۲۸
عضویت از: ۱۳۸۴/۴/۱۲
از:
پیام: 433
 خیلی عالی بود...
واقعا زیبا نوشتی منم احساساتی شدم بابا اشکمونو در اوردی دستت درد نکنه
فرد ويزلي
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۵/۳۱ ۲۰:۱۱  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۵/۳۱ ۲۰:۱۱
عضویت از: ۱۳۸۴/۴/۲۳
از: بارو
پیام: 271
 كاشكي...
كاشكي واقعيت داشت...
در ضمن انشات خوبه...
HARRY POTTER 598
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۴/۲۶ ۱۹:۰۵  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۴/۲۶ ۱۹:۰۵
عضویت از: ۱۳۸۴/۴/۱۲
از:
پیام: 4
 fÔI àÈC® C¼BÓ
آه واقعا منقلب شدم. تو واقعا...وواقعا نویسنده گریه آوری هستی.
verry good
D-Y-Z-2005
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۴/۲۶ ۱۸:۴۶  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۴/۲۶ ۱۸:۴۶
عضویت از: ۱۳۸۳/۱۱/۱۵
از: مریخ
پیام: 241
 آهههههههههههههههههههههههههه
آه واقعا منقلب شدم. تو واقعا...وواقعا نویسنده گریه آوری هستی. یکی به من دسمال کاغذی بده. فیییییییییییییییییییین.

هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.