هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

مقاله‌ها :: کارگاه داستان‌نویسی :: هری پاتر و مار آتشین 2

هری پاترو مار آتشین 2 - فصل 3


: حمله ی ران


هری پایین پلکان مرمری منتظر ران و هرماینی بود اونها رفته بودن نویل و لونا رو پیدا کنه ولی دست خالی برگشتن وقتی جینی رسید از دیدن این منظره خندش گرفت و با چشم غره ی ران مواجه شد.
-ران مواظب حرکت چشمات باش منم از دیدن این صحنه خندم گرفت تو اجازه نداری روی جینی بخندی.
صورت ران مانند سگانی شده بود که صاحبشان سگ دیگری خریده باشد در عوض جینی مانند پیروزان جنگهای صلیبی بود.
هری احساس می کرد باید تنهایی بره ولی هرماینی مخالف سر سختش بود.
-هرماینی می تونم با تو صحبت کنم؟
-البته هری الان میام.
آنها به طرف مجسمه ی ساحره ی مو قرمز رفتند ران هم با انها رفت ولی وقتی در دو قدمی انها بود کسی زمزمه کرد پرفیکوس توتاروس ران مثل سنگ سخت شد و روی زمین افتاد.همه به ران که مثل جوراب مچاله شده روی زمین افتاده بود نگاه می کردن این جینی بود که ران را تلسم کرده بود.
-ببخشید داشت فوضولی می کرد مجبور شدم.
جینی با موهاش شروع به بازی کردن کرد مثل اینکه خیال نداشت ران را آزاد کنه سرانجام هرماینی دست به کار شد و ران را بلند کرد.بعد برگشت به سوی هری.
-خوب چی می خواستی بگی؟
-هرماینی من باید تنها برم من نمی تونم شما برای من با ارزش ترین چیزی هستید که باقی مونده من نمی تونم بزارم یک تار مو از سر یکیتون کم بشه مثلا جینی جوان تر از اونه که یک هرکراکس را از بین ببره.نه من باید تنها برم.
-چی داری می گی هری ما بچه نیستیم ما تو وزارتخونه با تو جنگیدیم ما بچه نیستیم ولی بدون هری حتی اگه رانولد کنار بکشه از شر من نمی تونی خلاص بشی من بهت کمک می کنم ول.ولد.......ولدمورت رو بکشی .ببین حالا می تونم اسمشو بگم.
هری لبخند زد به این دوستهای شجاعش افتخار می کرد اونا حتی حاضر بودن جانشون رو به خطر بندازن.لحظه ای هری با در نظر نگرفتن مرگ والدینش خودشو خوش بخت تریم انسان جهان دانست.
-فکر می کنم پاترنمی تونی جز اینها طرفدارهای دیگه ای انتخاب کنی.
-دهن کثیفتو ببند مالفوی وگرنه می دوزمش.
-آخه تو خونه ی ویزلی ها جز خیاطی چیزی به دخترانشان یاد نمی دن.
قبل از اینکه جینی حرکتی کنه افسون ران از کنارش گذشت و به مالفوی خورد .مالفوی تغییر رنگ داد و صورتش سبز رنگ شد و از آنجا گریخت.
-این برای ان بود که بدونی با یک ویزلی چه طور صحبت کنی مالفوی.
همه به ران نگاه می کردنهری به شانهی ران زد
-ایول پسر عالی بود.
ران دستشو فاتحانه بالا برد و قاه قاه خندید.اما هرماینی هنوز به ران نگاه می کرد.
-اون چی بود ران ؟
-این افسون فرد و جرجه عالی بود نه؟باور کن اثر مخرب نداره اگه هم داشته باشه خب اون مالفوی بود مگه نه؟
-بله اون مالفوی بود ولی ران تو حق نداری تو مدرسه به کسی حمله کنی اگه بار دیگه این کار را بکنی به مک گاناگل می گم.
اعتراض همه بلند شد و هری گفت
-هرماینی درسته تو ارشدی ولی لطفا به مالفوی ترحم نکن.باشه!حالا بهتره هممون بریم بخوابیم.
بقیه ی راه ران و هرماینی با هم جر و بحث می کردن هرماینی می خواست ثابت کنه که ران نباید از اون افسون استفاده کنه.هری از آنها نخواست تا به بحث شون خاتمه بدن او حق را به ران می داد و از اینکه خودش برای جینی کاری نکرده بود شرمنده به نظر می رسید.
-هرماینی اینجوری به من نگاه نکن.هری هم یه بار به مالفوی حمله کرده.
-ولی اون بار اگه اسنیپ نبود مالفوی مرده بود.
هری لبخندی زد و با خود گفت
-پس مالفوی شانس اورده که یه بادیگارد داشته.
وقتی اونا به طرف بانوی چاق می رفتند هری احساس کرد مالفوی رو دیده که به دیوار تکیه داده و سرش رو بین دستانش گرفته.ولی نتونست برگرده و بهتر ببینه چون هرماینی داد زد
-هری درباره ی حرف هام فکر کن فعلا خداحافظ.
هری و ران تا رسیدن به تختخواب حرفی نزدند فقط رفتن و پتوهاشونو روی سرشون کشیدن.
قبلی « هری پاترو مار آتشین 2 - فصل 2 هری پاترو مار آتشین 2 - فصل 7 » بعدی
API: RSS | RDF | ATOM
جادوگران®
بی‌شک دیدگاه هر کس نشانه‌ی تفکر اوست، ما در برابر نظر دیگران مسئول نیستیم
فرستنده شاخه
sorena
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۴/۱۶ ۲۱:۳۵  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۴/۱۶ ۲۱:۳۵
عضویت از: ۱۳۸۴/۱۱/۱
از: اتاق خون محفل
پیام: 3113
 کم بود.
کم بود.میتونستی قبلی رو با این قاطی میکردی.
SHAGGY_MEISAM
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۲/۱۷ ۳:۲۷  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۲/۱۷ ۳:۲۷
عضویت از: ۱۳۸۴/۹/۲۰
از: bestwizards.com
پیام: 403
 بي نام
جالب بود مثل قبلي ها
33166655
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۷/۲۸ ۱۵:۵۵  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۷/۲۸ ۱۵:۵۵
عضویت از: ۱۳۸۴/۷/۱۲
از: هرجايي كه ميشه زنده موند
پیام: 226
 kam minevisi
kam minevisi kheyli kam darzemn malfoy nabayad mesleghabl bashe ba oon balayi ke sare dambeldor avord hata bakhshidanesh mahal ast

هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۰-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.