هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

مقاله‌ها :: نقد ادبی، تجزيه و تحليل

آیا کلاه گروهبندی خیلی زود گروهبندی می‌کند؟


آیا کلاه گروهبندی خیلی زود گروهبندی می‌کند؟
کلاه گروهبندی
وبسایت رسمی پاترمور
در این مقاله به بررسی این می‌پردازیم که آیا کلاه گروهبندی زمان مناسبی را برای گروهبندی ساحره ها و جادوگران انتخاب کرده و یا آن ها بیش از حد برای گروهبندی شدن نابالغ و کوچک هستند.
اولین اتفاقی که بعد از رسیدن شما به هاگوارتز، می‌افتد این است که متوجه می‌شوید به کدام گروه چهارگانه تعلق دارید. اما همانطور که زمانی به ذهن آلبوس دامبلدور خطور کرد، آیا دانش‌آموزان خیلی زود گروهبندی می‌شوند؟
دو نویسنده مزیت ها و معایب این موضوع را بررسی می‌کنند.

بله، کلاه گروهبندی، خیلی زود گروهبندی میکند
"و تو وسوسه شدی که بهش بپیوندی؟"
اسنیپ در حالی که چشم های مشکی‌اش روی فلور و پیکر منزوی راجر بود گفت: "نه، من انقدر بزدل نیستم."
دامبلدور موافقت کرد: "نه، تو مرد بسیار شجاع تری از ایگور کارکاروف هستی. میدونی، گاهی فکر می‌کنم ما خیلی زود گروهبندی می‌کنیم."
هری پاتر و یادگاران مرگ

این را خود دامبلدور، زمانی که به این اشاره می‌کرد که او چقدر شجاع بوده است، به اسنیپ گفت و شاید به این اشاره می‌کرد که بلکه در یک زندگی دیگر اسنیپ می‌توانست یک گریفیندوری باشد. و همچنین این درست اس که تعدادی از دانش‌آموزان هاگوارتز هستند که بسیار متفاوت ازبرداشت اولیه مردم، از آب درآمدند. کلاه گروهبندی نوعی از ذهن خوانی را برای تصمیم گیری در مورد گروه دانش‌آموزان هاگوارتز استفاده می‌کند، اما به طور قطع نمی‌تواند همه چیز را با نگاه کردن به درون ذهن کسی بفهمد. ذهن انساان ها پیچیده است! مخصوصا زمانی که خیلی جوان هستند.
بهترین مثال برای بررسی کردن پیتر پتی‌گرو است، کسی که در گریفیندور گروهبندی شد و بعد با جیمز پاتر، سیریوس بلک و ریموس لوپین دوست شد. اما حتی زمانی که به یک خاطره قدیمی فرو می‌رویم، پیتر در جای اشتباهی به نظر می‌رسد، همیشه دنبال دیگران میافتد و بیشتر شبیه یک مزاحم به نظر می‌رسد تا یک دوست. اما با این حال در گروه شجاعان بود، "جایی که قلب دلیر در آن جا می‌گیرد. می‌توان این بحث را پیش کشید که او از نظر این که به دوستانش خیانت کرد و طرف ولدمورت را گرفت، شجاع بود. اما این موضع بیشتر از شجاعانه بودن، مصرانه به نظر می‌رسد... رفتاری که طبیعتا به یک اسلیترینی منسوب می‌شود.
با این حال، این حرف به این دلیل نیست که بگوییم همه جادوگران و ساحره های "بد" باید بلافاصله به اسلیترین بروند. هرچند، دوست‌داران ولدمورت و مرگخوارانش معمولا در این گروه پیدا می‌شدند- آیا این موضوع به این دلیل است که تام ریدل، یک اسلیترینی زیرک، به سادگی گمراهی دیگران را رهبری می‌کرد؟ با این وجود که خود بنیانگذار سالازار اسلیترین و تفکرات و دیدگاهش نفوذ زیادی در گروهش دارد –او هنوز هم فقط یک نفراست- و اسلیترینی های بسیاری وجود دارند که دیدگاه مشابهی با او ندارند. حتی دراکو مالفوی که در جوانی، به او آموزش داده شده بود که تفکرات سالازار اسلیترین را اجرا کند، بعد تر روی نرم تر و دلسوزانه تری از خود نشان داد. و پسرش اسکورپیوس مالفوی به طور قابل توجهی مهربان و بسیار باهوش بود، به طوری که روی کاغذ بیشتر یک هافلپافی یا ریونکلاوی به نظر می‌رسید. آیا این مثالی برای این است که کلاه گروه‌بندی بلافاصله گمان کرده، پسر دراکو مالفوی درست شبیه خود اوست؟ چون بیشتر به نظر می‌رسد اسکورپیوس روی متفاوتی از دراکو را به نمایش میگذارد که در میان استاندارد های اصیل زادگانه ای که لوسیوس مالفوی در کودکی اش برای او تعریف کرده بود، گم شد.
بنابراین آیا الگو های افراد براین که در کدام گروه هاگوارتز قرار می‌گیرند تاثیرگذار است؟ به ریگولوس بلک، بردار سیریوس نگاه کنید، کسی که در اواخر عمرش شجاعت زیادی از خود نشان داد و انتخاب کرد که از لرد ولدمورت سرپیچی کند. ریگولوس درست مانند بسیار از اعضای خاندان بلک به عنوان یک اسلیترینی شروع کرد، و سپس یک مرگخوار، اما آیا کلاه گروهبندی این را پیشبینی کرده بود یا این که ناخواسته چنین مسیری را برای او رقم زد؟ چرا کلاه همان شجاعتی که در سیریوس –که با وجود تمام شرایط در گریفیندور گروهبندی شده بود- دید را، در ریگولوس ندید؟ آیا فقط به سادگی خانواده ریگولوس بسیاری از ارزش های سالازار اسلیترین را به او القا کرده بودند، ذر حالی که به نظر می‌رسد سیریوس در چنین سن کمی، دیدگاه های بسیار واضح تری داشته است. اما اگر کلاه توانسته بود شجاعتی که ریگولوس بعد ها از خود نشان داد را ببیند، این موضوغع می‌توانست تماما مسیر زندگی او را تغییر دهد. کسی چه میداند؟ شاید ریگولوس دوستان دیگری پیدا می‌کرد و هرگز یک مرگخوار نمی‌شد. به کاری که کلاه گروهبندی در مورد نویل لانگ باتم انجام داد نگاه کنید، کلاه توانست آتشی را درون او ببیند که خود نویل هنوز نمی‌توانست ببیند.
درست است که کلاه گروهبندی می‌تواند چیزهایی را درون افراد ببیند که دیگران نمی‌توانند. اما در نهایت آن فقط یک کلاه با یک دیدگاه و نظراست. و با این وجود که در اکثر مواقع حق با کلاه بوده، اما حتی اشیا دارای احساس هم می‌توانند اشتباه کنند.

نه، کلاه گروهبندی خیلی زود گروهبندی نمی‌کند
اول از همه، چندین مورد وجود داشته است، که کلاه گروهبندی احتمالا اشتباه کرده است. واضح ترین مثال می‌تواند پیتر پتی‌گرو باشد که به جای نشان دادن شجاعت و دلیری، ضعیف بود و مهارت زیادی در محافظت از خودش داشت. می‌توان گفت که او احتمالا می‌بایست یک اسلیترینی می‌شده. اما این دیدگاه برای بسیاری از دانش‌آموزان عالی آن گروه، کاملا توهین‌آمیز است. اگرچه در میان تمام جادوگران و ساحرگانی که از راهرو های هاگوارتز عبور کرده اند این فقط یک مثال از مواردی است که کلاه گروهبندی امکان دارد اشتباه کرده باشد. او یک استثنا بود، نه یک قانون کلی. در کل کلاه گروهبندی درست عمل می‌کند.
همچنین باید به یاد داشته باشید که کلاه گروهبندی یکی از باهوش ترین اشیای جادوییست که در تمام دنیای جادوگری وجود داشته است. این کلاه هوشمندی هر چهاربنیانگذار هاگوارتز را در خود دارد. نه تنها می‌تواند صحبت کند، بلکه حتی می‌تواند با استفاده از ذهن خوانی به درون کسی که آن را بر سر دارد نگاه کند تا توانایی هایش را بسنجد. حتی می‌تواند به افکار کسی که آن را بر سر دارد پاسخ دهد و انتخاب های او را نیز مد نظر قرار دهد. این کاریست که کلاه با هری کرد، و نظر اولیه اش در مورد فرستادن اون به اسلیترین را به گریفیندور تغییر داد. این موضوع مهمی است چرا که نشان می‌دهد کلاه گروهبندی این که شما میخواهید چه کسی باشید را هم مد نظر قرار می‌دهد. کلاه همینطور از ناکجاآباد یک گروه را بر نمی‌گزیند بلکه قبل از گرفتن تصمیم خود، واقعا با تمام جنبه های یک فرد درگیر میشود.
درست است که مردم همینطور که بزرگتر می‌شوند، می‌توانند رشد و تغییر کنند و شخصیتشان می‌تواند تکامل پیدا کند. اما می‌توان گفت که ریشه و اصل کسی که هستید و می‌خواهید باشید، یکسان باقی می‌ماند. با این که در لحظه ممکن است گروهی که انتخاب می‌کند انتخاب خیلی واضحی نباشد، این چیزی است که کلاه گروهبندی به دنبال آن می‌گردد. کلاه راه های متفاوتی که می‌توانید به یک گروه تعلق داشته باشید را در نظر می‌گیرد که می‌توانند لزوما با کلیشه ها تطابق نداشته باشند و قضاوت می‌کند که با کدوم گروه می‌توانید بهترین و بیشترین مشارکت را داشته باشید.
بهترین مثال برای این موضوع می‌تواند نویل لانگ باتم باشد. برخی باور دارند که نویل می‌توانست در هافلپاف بهتر عمل کند و این که او ضفات لازم برای گریفیندوری بودن را نداشت. با این حال ثابت شد که چنین مسأله این نیست و کلاه گروهبندی این را از اولین روز نویل در هاگوارتز، می‌دانست.
وقتی برای اولین بار نویل را به عنوان یک سال اولی مضطرب دیدیم، خیلی مانند یک گریفیندوری برجسته و شجاع به نظر نمی‌رسید. با این اوصاف با رفتن به سمت پایان دور تحصیل، او شروع به نشان دادن روی شجاع تری از خود کرد که همان طور بیشتر و بیشتر رشد می‌کرد. از اولین باری که در "سنگ جادو" در کنار هری، رون و هرماینی ایستاد. (که حتی دامبلدور گفت به قدرت زیادی نیاز داشته است) تا اداره کردن ارتش دامبلدور و نگه داشتن مقاومت در غیاب هری در "یادگاران مرگ"، او بیشتر از هر چیز و هر زمان ثابت کرد که به گریفیندور تعلق دارد. در واقع او حتی شمشیر گریفیندور را از کلاه گروهبندی بیرون کشید، کاری که فقط می‌توانست توسط یک عضو حقیقی آن گروه انجام شود.
در نهایت کلاه گروهبندی برای قرن های متمادی مشغول انجام دادن کارش بوده است. و دفعاتی که این کار را به درستی انجام داده بسیار بیشتر از اشتباهاتش بود است. اشتباهات کلاه کم و انگشت شمار هستند و او واقعا می‌داند که چطور ذات واقعی و پتانسیل های رشد جادوگران و ساحره ها را بشناسد. به دلیل این که با هوشمندی بنیانگذاران هاگوارتز چر شده است، می‌داند که آن ها دقیقا چه توانایی ها را برای گروه هایشان می‌خواهند و قبل از تصمیم گیری همه جوانب یک شخص را مد نظر قرار می‌دهد.

بنابراین شما چه فکری می‌کنید؟ آیا باور دارید که دانش‌آموزان هاگوارتز خیلی زود گروهبندی می‌شوند؟ یا هنوز هم فکر می‌کنید جواب واضح و مشخصی وجود ندارد؟
قبلی « ریشه یابی نام پاتر ها بهترین چوب دست ساز کیست؟ » بعدی
API: RSS | RDF | ATOM
جادوگران®
بی‌شک دیدگاه هر کس نشانه‌ی تفکر اوست، ما در برابر نظر دیگران مسئول نیستیم
فرستنده شاخه

هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.