هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

مقاله‌ها :: dainasor

dainasor فهرست مقالات همه

dainasor
تدی اسنیپ
مقالات:10 برجسته:0 سر فصل ها:0

معمولی برجسته همه
پیش فرض زمان عنوان رای دفعات بازدید نظر ها ترک بک | نزولی صعودی
مقالات بیشتر...
  1. هاگوارتز خونه ی منه
    شاخه ها: کارگاه داستان‌نویسی
    صدای لرزانی از پشت سرش گفت: هری.... خون قسمتی از صورت هری را خیس کرده بود و درد شدیدی در پایش حس می کرد.وحشت زده گفت : جینی ... خواهش می کنم برو. ... برو... نور سبز شدیدی چشمانش را زد . فریاد زجر آلودی کشید: جینی ی ی ی ی ....هری خیس از عرق سرد از خواب پرید. چند لحظه بی حرکت در تخت نشست. صدای ت...
  2. چرا شنل جيمز نزد دامبلدور نگه داشته شد؟
    شاخه ها: تـئوری‌ها و استدلال حوادث
    دوباره سلام.راستش مقاله ی قبلی در مورد راز زنده موندن هری خیلی پیچیده بود و در بعضی جاها نقص داشت. مثلا اینکه من شخصا نمی دونستم که جیمز کجا جون اسنیپ رو نجات داده و این موضوع مدتها فکرمو مشغول کرده بود. همچنین دلیل تنفر بیش از حد اسنیپ از هری هم مجهول بود. دوستان من متوجه شدم ک...
  3. راز زنده ماندن هري و نكشتن ولدمورت توسط دامبلدور
    شاخه ها: تـئوری‌ها و استدلال حوادث
    به نام خدادر حدود یک سال پیش رولینگ در یک مصاحبه خبری اعلام کرد که هر کس به دو سئوال جواب دهد راز کتابهایش را کشف می کند. این دو سئوال عبارتند از : 1 : چه طور بچه ای که کوچکترین تعلیمات جادوگری ندیده می تواند در مصاف با بزرگترین جادوگر قرن زنده ب...
  4. مادرخوانده ( قسمت آخر )
    شاخه ها: کارگاه داستان‌نویسی
    سیریوس به دیوار سرد و سنگی تکیه داده بود. ناگهان سرمای سختی در او نفوذ کرد. سیلی از خاطرات وحشتناک به ذهن او هجوم آوردند. خاطراتی که ....سیریوس فریاد کشید: نه!! ***سیریوس با ناراحتی به آرتور و جیمز نگاه کرد. دلش نمی خواست در اون لحظه از اتاق بیرون بره. اما نگاه جیمز آشکارا همین رو ...
  5. مادرخوانده - فصل 4
    شاخه ها: کارگاه داستان‌نویسی
    پتونیا واقعا از جشن لذت میبرد .حالا بیش از همیشه دلش میخواست که جادوگر باشه . . لیلی حق داشت که همیشه از دنیای جادویی حرف بزنه. همه چیز جالب و باور نکردنی بود. یه عالمه بادکنک و گل توی هوا معلق بودن. لیوانهای نوشیدنی بعد از خالی شدن خود بخود پر میشدند .و سازهایی که بدون نوازنده م...
  6. مادرخوانده - فصل 3
    شاخه ها: کارگاه داستان‌نویسی
    لیلی دستاشو زیر چونه اش گذاشته بود و از پنجره بیرون رو نگاه می کرد... آه غمگینی کشید پتونیا از پشت سرش گفت : چرا ناراحتی؟ لیلی از جا پرید و گفت:وای.پتی....تو کی اومدی .؟..پتونیا گفت:همین الآن....به چی فکر می کردی ؟لیلی دوباره به پنجره خیره شد : به هاگوارتز .تا چند وقت دیگه ترم هاگوارت...
  7. مادرخوانده ( 2)
    شاخه ها: کارگاه داستان‌نویسی
    جیمز وسط خیابان پرید و فریاد زد : وایستن. لیلی با عجله او را کنار کشید و گفت: این چه طرز تاکسی گرفتنه؟ جیمز با تعجب گفت: چی گرفتن؟ پتونیا دستش را برای یک تاکسی زردرنگ تکان داد . تاکسی ترمز زد. سیریوس و جیمز با تحسین به او نگاه می کردند. جیمز با چشمانی گرد شده گفت: چه طور این کارو کر...
  8. مادرخوانده ( 1 )
    شاخه ها: کارگاه داستان‌نویسی
    هری با بی حوصله گی ظرفهای شام رو می شست. صدای خنده های عمو ورنون و دادلی از طبقه ی بالا به گوش می رسید. خاله پتونیا پشت میز نشسته بود و داشت به هری گوشزد میکرد که ظرف سالاد رو درست بشوره.موهای هری قسمتی از صورتشو پوشونده بود و مانع دید هری می شد. به دستای کف آلودش نگاه کرد و با تکا...

هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.