جادوگران® :: مقالهXML مقالهhttps://www.jadoogaran.org/modules/article/view.article.php/2519/c157322024-03-29T10:53:54+00:00info at jadoogaran dot orgARTICLE @ XOOPS powered by FeedCreatorچه میشد اگر نویل پسر برگزیده بود؟2020-10-25T09:13:24+00:002020-10-25T09:13:24+00:002020-10-25T09:13:24+00:00https://www.jadoogaran.org/modules/article/view.article.php/2519/c15732thehighwarlockشاخه: نقد ادبی، تجزيه و تحليل<br />خلاصه: این سوالی است که بسیاری از طرفداران و همچنین ما اغلب راجع به آن میاندیشیم. امروز دنیایی را تصور میکنیم که نویل لانگباتم، و نه هری، به عنوان هدف لرد ولدمورت انتخاب شده است...این سوالی است که بسیاری از طرفداران و همچنین ما اغلب راجع به آن میاندیشیم. امروز دنیایی را تصور میکنیم که نویل لانگباتم، و نه هری، به عنوان هدف لرد ولدمورت انتخاب شده است.<br /><br />آیا لرد ولدمورت همچنان سقوط میکرد؟ آیا هری زندگی مرسوم تری به عنوان یک جادوگر داشت؟ آیا نویل به پیشگویی عمل میکرد، یا جنگ بین جادوگران هنوز ادامه داشت؟ و مهمتر از همه، آیا نویل با وجود اینهمه وظیفه، هنوز هم همان شور و اشتیاق سابق را برای گیاهشناسی داشت؟ البته، همهی این ها فرضی است، بنابراین، زیاد جدی نگیرید!<br /><br /><strong>"زاده هنگامی که هفتمین ماه میمیرد…"<br /></strong><br /><img src='https://uupload.ir/files/ltf6_1.jpg' border='0' alt='تصویر اصلی' onload="JavaScript:if(this.width>300) this.width=300" /><br /><br />در<em> هری پاتر و محفل ققنوس</em>، هری با یک افشاگری تکاندهنده روبهرو میشود: سرنوشتش برای همیشه با لرد ولدمورت گره خورده است.<br />این مسئله زمانی که فقط یک بچه بود، در یک پیشگویی گفته شده بود.<br /><br />"او که قدرت درهم شکستن ارباب تاریکی را دارد از راه خواهد رسید… زاده از کسانی که سه بار او را انکار کردند، زاده هنگامی که هفتمین ماه میمیرد… و ارباب تاریکی بر او نشان برابر خواهد زد، اما او قدرتی خواهد داشت که لرد سیاه از آن بیخبر است… و هر دو باید به دست یکدیگر کشته شوند چرا که هیچ یک نمیتواند با وجود دیگری زنده بماند، آن که قدرت درهم شکستن ارباب تاریکی را دارد با مرگ هفتمین ماه زاده خواهد شد…"<br /><em>"سیبل تریلانی - هری پاتر و محفل ققنوس"<br /></em><br />در یکی از پیشگوییهای نایابِ پروفسور تریلانی که به واقعیت پیوست، دربارهی <em>" کسی که قدرت درهم شکستن ارباب تاریکی را دارد"</em>، همراه با توضیحات ویژهای دربارهی شخص احتمالی، صحبت شده است. پیشگویی به آلبوس دامبلدور هم گفته شد، که برخلاف انتظار، سورس اسنیپ آن را شنید و به لرد ولدمورت انتقال داد. لرد هم، این قاتلِ مرموز آینده را پسر لیلی و جیمز پاتر، در نظر گرفت. دامبلدور به هری توضیح داد که این پیشگویی به شخص دیگری هم مرتبط است. نویل لانگباتم، همکلاسی هری، که هم در آخر جولای به دنیا آمده بود و همچنین پدر و مادرش با لرد ولدمورت مقابله کرده بودند.<br />با این وجود، لرد ولدمورت هری را انتخاب کرد؛ به دلایل احتمالیای که دامبلدور اینجا به آنها اشاره کرده.<br /><br />هری گفت:<br />- ولی ممکنه در انتخابش اشتباه کرده باشه! ممکنه اشتباهی نشونه گذاشته باشه!<br /><br />دامبلدور گفت:<br />- اون پسری رو انتخاب کرد که احتمال میداد براش خطرناکتر باشه. هری به این نکته هم توجه داشته باش، اون جادوگر اصیلزاده رو انتخاب نکرد." که بر طبق عقایدش، تنها گروه از جادوگرها هستند که ارزش زنده ماندن و شناخته شدن رو دارا هستند." بلکه جادوگری رو انتخاب کرد، که مثل خودش، دو رگه بود.اون حتی قبل از دیدن تو، خودش رو در وجودت میدیده. وقتی تو رو با اون جای زخم نشونهدار کرد، تو رو نکشت و در عوض به تو قدرتهایی رو داد که آیندهی تو رو رقم زد و باعث شد نه تنها یک بار، بلکه چهار بار بتونی از چنگش فرار کنی... چیزی که حتی پدر و مادر خودت و پدر و مادر نویل، موفق به انجامش نشدن.<br /><em>"هری پاتر و محفل ققنوس"<br /></em><br />خب، این هم از این. ولی چه میشد اگر شرایط متفاوت بود و این نویل بود که نقش حیاتیای در شکست لرد ولدمورت، ایفا میکرد؟<br /><br /><br /><strong>آیا پدر و مادر نویل، مانند والدین هری میمردند؟ و لرد سیاه همچنان سقوط میکرد؟<br /></strong><br /><img src='https://uupload.ir/files/z05z_2.jpg' border='0' alt='تصویر اصلی' onload="JavaScript:if(this.width>300) this.width=300" /><br /><br />امکان داشت که مانند هری، نویل هم بدون پدر و مادر بزرگ شود؛ البته به طور متفاوتی، در حالی که پدر و مادرش، فرانک و آلیس، همچنان زنده بودند. درست بعد از سقوط لرد سیاه، آنها تا پای دیوانگی، توسط مرگخواران شکنجه شدند و بقیه روز های زندگیاشان را در بیمارستان سنت مانگو گذراندند. ولی اگر خانوادهی نویل هدف قرار داده میشد و لرد ولدمورت به دنبال آنها میرفت، امکان داشت که لانگباتم ها درست بعد از با خبر شدنِ لرد سیاه از پیشگویی، کشته شوند. گذشته از اینها، بعد از اینکه اسنیپ به دامبلدور التماس کرد تا از لیلی، زنی که عاشقش بود، محافظت کند، دامبلدور پاترها را پنهان کرده بود.<br />اسنیپ ارتباط یکسانی با لانگباتم ها نداشت. و بدون دخالت او، کسی از خطر خبردار نمیشد. با این وجود، احتمالا آلبوس دامبلدور، بعد از شنیدن پیشگویی، از دو خانواده محافظت میکرد. ولی حتی بدون کسی مانند پیتر پتیگرو که به آنها خیانت کند، لرد ولدمورت شیوههای مخصوص خودش را برای پیدا کردن آدمها داشت. و اطمینانی وجود نداشت که والدین نویل به شیوهی والدین هری، از پسرشان محافظت کنند. آیا یک جادوی محافظ یکسان که برگرفته از عشق بود، از نویل محافظت میکرد؟<br />امکان داشت. دامبلدور به هری توضیح داد که لرد ولدمورت در حالی که خبر نداشت حمله به هری، ممکن است به ضررش تمام شود، به گودریکهالو رفت. به این خاطر که اسنیپ هیچگاه، تمام پیشگویی را نشنید.<br /><br />"- اون فقط اولین قسمتش رو شنید که تولد پسری در ماه جولای پیشگویی شده که پدر و مادرش سه بار در برابر ولدمورت ایستادگی کردهن. در نتیجه اون نتونست به اربابش هشدار بده که حمله به تو ممکنه باعث انتقال قدرت به تو بشه و... تو رو به عنوان حریف خودش معرفی کنه. بنابراین ولدمورت اصلا نمیدونست حمله به تو ممکنه براش خطرناک باشه و عاقلانهتره که صبر کنه تا چیزهای بیشتری رو بفهمه. اون نمیدونست که تو<em> "قدرتی داری که لرد سیاه ازش بیبهرس..."</em><br /><br />پس، اگر لرد سیاه نویل را انتخاب میکرد، شاید اتفاق یکسانی رخ میداد.<br /><br /><strong>آیا نویل همچنان با هری، رون و هرماینی دوست میشد؟ و آیا همهی آن ها با هم دوست میشدند؟<br /></strong><br /><img src='https://uupload.ir/files/rg59_3.jpg' border='0' alt='تصویر اصلی' onload="JavaScript:if(this.width>300) this.width=300" /><br /><br />اجازه دهید بگوییم اتفاق یکسانی رخ داد و لرد ولدمورت سقوط کرد، و این نویل بیچاره بود که پدر و مادرش را از دست داد؛ نه هری. بر خلاف هری، نویل همچنان به عنوان یک جادوگر بزرگ میشد و مادربزرگ سختگیرش از او مراقب میکرد.<br />و همچنین میتوانیم فرض کنیم که اگر مادربزرگش او را بزرگ میکرد، نویل همچنان همان پسر دستپاچهی دستوپاچلفتی باقی میماند. و بیایید فرض کنیم او همچنان در گریفندور میافتاد. چیزی که روشن نیست، این است که زندگی هری چگونه متفاوت میشد و رخدادها را تغییر میداد؟<br />تجربههای هری در هاگوارتز چگونه بود؟ آیا همچنان علایق سابقش را داشت و عضو تیم کوییدیچ گریفندور میشد؟ همچنان عاشق جینی میشد؟ مشخصاً بدون شهرتش، مالفوی زیاد اذیتش نمیکرد. و آیا همچنان با رون و هرماینی دوس میشد؟ والدین هری مشخصاً با ویزلیها آشنا بودند. در نظر میگیریم که هری و نویل، هر دو در گریفندور بودند و از طریق گروه مشترکشان دوست میشدند. و مگر میشود دنیایی را تصور کرد که در آن هری و رون با هم رفیق نباشند؟ و فرقی ندارد که زمانِ رویداد ها چگونه باشد، هرماینی بالاخره به نویل کمک میکرد تا وزغش را پیدا کند. بنابراین ممکن بود رابطههای دوستی به سرانجام برسند.<br /><br /><strong>نویل چگونه با ماجراجوییهای هاگوارتز هری برخورد میکرد؟<br /></strong><br /><img src='https://uupload.ir/files/kvfs_4.jpg' border='0' alt='تصویر اصلی' onload="JavaScript:if(this.width>300) this.width=300" /><br /><br />پیدا کردن سنگ جادو، کشف کردن راز تالار اسرار...شرکت در مسابقات سه جادوگر...زیادی هستند! و نویل دوست داشتنی قطعاً تنها دانشآموز هاگوارتز نبود که هنگامی که نوبت به نجات دادن قلعه از خطر یا فرار کردن از دست یک شاخدُم مجارستانی میرسید، برق از سرش میپرید. او به سختی میتوانست وزغش را کنترل کند؛ چه برسد به یک اژدهای غولپیکر فلسدار.<br />نویل تنها هنگامی روی پای خود ایستاد که هری، رون و هرماینی در سال پنجم، ارتش دامبلدور را به راه انداختند. و اگر هری یک زندگی آرام را در هاگوارتز تجربه میکرد، لازم نبود ارتش دامبلدور را شکل دهد، لازم نبود طلسمهای دفاعی اضافه یاد بگیرد و لازم نبود سریع تر از حالت معمول بزرگ شود. ولی امکان داشت که آمبریج همچنان آن دور و اطراف باشد و همچنان اتحاد به نوعی لازم میشد. شاید هرماینی به نویل کمک میکرد تا ارتش دامبلدور را به راه بیندازد.<br />در واقع، با آن همه چالش هایی که هری در هاگوارتز و خارج آن، با آن ها رو به رو شد، دوستانش را داشت تا به او کمک کنند. و ما میتوانیم تصور کنیم که نویل هم آن کمکها را دریافت میکرد.<br /><br /><strong>و ماجرا چگونه پایان مییافت؟<br /></strong><br /><img src='https://uupload.ir/files/m81p_5.jpg' border='0' alt='تصویر اصلی' onload="JavaScript:if(this.width>300) this.width=300" /><br /><br />لرد ولدمورت همچنان هورکراکسهایش را داشت و نویل میدانست که برای زنده ماندن یکی، دیگری باید بمیرد. تصور میکنیم که دامبلدورهمچنان دربارهی تاریخچهی ولدمورت با نویل صحبت میکرد و میتوانیم تصور کنیم که دامبلدور همچنان میمرد، البته شاید به دست مالفوی یا یکی از مرگخواران، به جای اسنیپ.<br />با این فرض که هرماینی و نویل همچنان دوست بودند...و اعتماد به نفس ترمیم شدهی نویل، او را به یک جادوگر بزرگ تبدیل میکرد...امکان داشت که نویل همچنان پیشگویی را به سرانجام برساند. و اگر هری دربارهی این میفهمید که او هم میتوانست پسر برگزیده باشد، امکان داشت که به نویل کمک کند.<br />البته، ما هیچ گاه نمیفهمیم واقعاً چه رخ میداد، ولی هیچ وقت شجاعتی که نویل به نمایش گذاشت و تبدیل شدنش از یک سال اولی جوان که سعی در متوقف کردن هری پاتر از دزدکی چرخیدن در قلعه داشت، به یک قهرمان جنگ زده که یکی از هورکراکس های ارزشمند ولدمورت را نابود کرد، را فراموش نمیکنیم. اهمیتی ندارد که منظور واقعی پیشگویی چه بود؛ نویل همیشه نقش بزرگی در نبرد علیه تاریکی در دنیای جادوگران دارد.<br /><br /><strong>"یادداشتی دربارهی اسنیپ"<br /></strong><br />فکر میکنید زندگی سورس اسنیپ، با این زنجیرهی تغییر یافته، چگونه تغییر مییافت؟ مخصوصاً اگر لیلی پاتر هیچ گاه نمیمرد. ما میتوانیم تصور کنیم که لیلی و جیمز زندگیاشان را به عنوان یک زوج خوشبخت ادامه میدادند و شاید اسنیپ به سادگی به حمایت از لرد سیاه ادامه میداد و هیچ گاه جاسوسِ دوجانبهی دامبلدور نمیشد. به هر حال، عشق او برای لیلی و غم و اندوه از دست دادنش، داستان اسنیپ را شکل دادند. بدون آن اندوه، اسنیپ واقعاً راهش را ادامه میداد؟ شاید این بحث را روز دیگری ادامه دهیم...<br />