هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

مقاله‌ها :: فیلم‌ها

وقتي که اما، هرميون نيست!


مصاحبه با اما واتسون

اين جمله که پشت هر مرد بزرگي زن بزرگي قرار داره يه تعريف کامل و بي نقصه، ولي يه اشکال کوچيک داره: زنها هميشه پشت مردها نيستند. بيشتر وقتها اين خانمها هستند که از آقايون جلوترند، راه رو براي پيروزي مردها هموار ميکنند و با بينش صحيح و هوش سرشارشون باعث قوي تر شدن مردها ميشن.
اين مطلب در همه حال صادقه، حتي اگه شما هرميون(هرمايني) گرنجر مو وزوزي باشيد.
اما واتسون با فيلم چهارمش (هري پاتر و جام آتش) که در تمام جهان به نمايش دراومده، هوشيارانه شخصيت هرميون رو به عنوان يک دختر زيرک و قوي مستحکم ميکنه و مورد تحسين همه ي دخترها قرار ميگيره.
اما ميگه:«من مدتها شباهت بين خودم و هرميون رو انکار ميکردم، اما الآن به اين نتيجه رسيدم که اون يه الگوي مناسبه. مقايسه شدن با اون خيلي خوبه. ما صفات مشترک زيادي داريم، مثل: من عاشق مدرسه، خيلي سختکوش، و يه فمنيست(طرفدار حقوق زنان) تمام عيار هستم، من زيادي طرفدار دخترها هستم!»
کاملاً مشخصه که اما اهميت جايگاه هرميون، در داستان هري پاتر رو بخوبي درک کرده... شايد چون اين داستان خودشم هست...
اما که در آکسفورد به دنيا آمده از 9 سالگي بازي در نقش هرميون رو شروع کرده. الآن تقريباً 16 سالشه و مثل نقشي که بازي ميکنه يک روشنفکر ساعي با همتي بسيار بلند و عالي تر از حد تصوره.
اما ميگه:« اکثر طرفداران درباره ي خودم ازم سوال ميکنن، بعدش اونا منو مجبور به خوندن ميکنن، و منم همون قسمتي رو ميخونم که با هري در مورد نرفتن دنبال سيريوس بلک حرف ميزنم، در دنيا اين رو از هر چيزي بيشتر دوست دارم.»
پس به هر جا که بي اعتبار شده باشه، اعتبار ميبخشه. اما همون هرميونه!
قبل از تست بازيگري، اما هرگز جلوي دوربين قرار نگرفته بود، بنابراين هيچوقت استعداد ذاتيش در بازيگري کشف نشده بود. اون ما رو عاشق هرميون ميکنه، درست به همون اندازه که ما از هري خوشمون مياد، حتي شايد بيشتر!!
اون همچنانکه پيرو سرسخت قوانين مدرسه ست، کارهاي خارق العاده و شجاعانه اي با افسون هاي تمام عيارش ميکنه، خيلي سريع در مقابل اتفاقات واکنش نشون ميده و نقشه ميريزه، در زماني که هري و رون در مخمصه قرار ميگيرن با بينش دروني و هوشش اونا رو نجات ميده .
ولي.... وقتي که اما هرميون نيست، اون وقت چي؟


× کدوم يکي از برجسته ترين خصوصيات اخلاقي روپرت(گرينت) رو دوست داري؟
اما: من عاشق روپرت هستم چون اون بهترين زمان شوخي کردن با هر کسي رو ميدونه... شديداً بانمکه. روپرت طوري منو ميخندونه که در دنيا هيچ کسي ديگه اي نميتونه اين کار رو بکنه.

× کدوم يکي ار برجسته ترين خصوصيات اخلاقي دنيل(رادکليف) رو دوست داري؟
اما: دن فقط... خيلي سخته که بخوام از بين خصوصيات خوب بيشمارش، يه خصوصيت رو انتخاب کنم. اون يه دوسته خيلي خوب براي من و يه مرد واقعاً مهربون و عاليه. در مورد دارائيهاش بسيار بخشنده ست. يه وقتهايي هست که من در پايان کار ديگه هيچ نا و رمقي ندارم ولي دن همچنان پر از انرژيه. نمي دونم چي خسته اش ميکنه! اون هنوزم خيلي مودبانه با مردم و هوادارانش برخورد ميکنه.

× تا حالا شده از دست پسرها(دن و روپرت) عصباني بشي يا براي گرفتن قسمتي از فيلم حسرت بخوري؟
اما: خيلي واضحه که هر کاري فراز و نشيب خاص خودشو داره، مثل هر کار ديگه اي، بهرحال اتفاقاتي هم وجود داره که منو ناراحت کنه. ولي صد سال (خودش گفته يک ميليون سال- ولي ما تو فارسي ميگيم صد سال- دوشيزه اونيس مک برايد) حاضر نيستم تجربياتي رو که از بازي در اين فيلمها بدست آوردم از دست بدم. هرگز، در هيچ صورتي!!!

× بين شما سه تا رازي هست که هيچ کسه ديگه اي ازش مطلع نباشه؟
اما: بله، صددرصد. رابطه ي نزديک خيلي محکم و قوي اي بين ما وجود داره. خيلي از مردم نميتونن درک کنن چه رابطه ي خاصي بين ما وجود داره.

× از زمان فيلم اول تا الآن پسرها(دن و روپرت) چقدر تغيير کرده ان؟
اما: اونا فقط... بزرگتر شده ان. صداشون بم تر و شونه هاشون پهن تر شده. من زياد متوجه تغييراتشون نميشم چون خودمم دارم با اونا بزرگ ميشم.

× اگر مي تونستي به غير از هرميون نقشي رو براي بازي کردن در اين فيلمها انتخاب کني، دوست داشتي کدوم شخصيت رو بازي کني؟
اما: مالفوي! براي تنوع دلم ميخواست نقش به آدم بد رو بازي کنم. فکر کنم بازي کردن يه نقش بد و متفاوت خيلي جالب باشه. از بازي کردن نقش يه فرد سخت گير و تابع قوانين خيلي جالب تر و آسون تره.

× بازي کردن با وجود اون همه افکت هاي مخصوص کامپيوتري چطوره، و اصلاً چطور اين کار رو ميکنين؟
اما: بايد اين موضوع رو خوب درک کرد و البته خيلي هم به هوش کارگردان بستگي داره که چطور اين صحنه ها رو بگيره، مخصوصاً براي صحنه هاي کوئيديچ، چون واقعاً چيزي براي ديدن وجود نداره. فقط چند تا شماره رو در مکانهاي مختلف به عنوان نشانه قرار ميدن تا ما بهشون نگاه کنيم. بعد کارگردان مثلاً ميگه "تشويق کنيد" يا "داره ميخوره زمين، جيغ بکشيد" و ما هم به شماره ها نگاه ميکنيم و واکنش هاي متفاوتي نشون ميديم.

× صحنه ي جشن رقص چطور بود؟
اما: خيلي خيلي جالب بود! هماهنگي ها واقعاً شگفت انگيز و دقيق بود. همه اونجا بودن و بنوعي با يه چيزي درگير بود. خيلي ها در اين صحنه حضور داشتن. من يه لباس جشن زيبا از جنس ابريشم و به رنگ صورتي پوشيده بودم و والس رقصيدن رو ياد گرفتم.

× براي واقعي جلوه دادن صحنه هاي احساسي چيکار کردي؟
اما: در ابتدا، کارگردان يه ديد کلي در مورد صحنه به من ميده؛ نه براي بازي کردن بلکه براي فهماندن صحنه، احساس، موقعيت و حالت هرميون. بيشتر مواقع، مخصوصاً در فيلم آخر، اگر احتياج به انجام حالت و واکنش خاصي داشتم با خودم فکر ميکردم اگه اين اتفاق در زندگي خودم پيش بياد من چه عکس العملي رو نشون ميدم.

× در حال حاضر بر روي پروژه هاي ديگه اي هم کار ميکني؟
اما: در اين زمان مهمترين کار من سروسامان دادن وضعيت کارهاي مدرسه ام هستش. من هنوز براي نقش ديگه اي تست بازيگري ندادم. شايد وقتي امتحاناتم تموم شد کارهاي ديگه اي انجام بدم. من به چيزاي خيلي زيادي علاقمند بودم که مطمئن نيستم چه راهي هايي رو براي رسيدن بهشون بايد بگذرونم. ميدونم که دلم ميخواد وارد دانشگاه بشم.

× مهمترين کاري که در زندگيت براي کمک کردن به ديگران انجام دادي چي بوده؟
اما: يک يا دو هفته بعد از شروع فيلم چهارم، کودکاني از طرف موسسه خيريه Make-A-Wish براي ديدن ما به سر صحنه فيلمبرداري اومدن. واقعاً صحنه ي تاثر برانگيزي بود. من شديداً ناراحت و احساساتي شده بودم چون اون بچه هاي کوچيک بطرز وحشتناکي مريض بودن. تعداد بچه هايي که آرزوشون اومدن به سر صحنه ي فيلمبرداري و ديدن ما بود خيلي متحير کننده بود. بغل کردن اونها و شاد کردن دلهاي کوچولوشون خيلي واسه من شگفت انگيز بود. وقتي ديدم اونا چقدر از ديدن من خوشحال شدن خيلي جا خوردم.

× مشهور بود چطوريه؟ خارق العاده ست؟
اما: يه جورايي... نميدونم. يه ذره سورئاله(خيالي). من واقعاً احساس مشهور بودن نميکنم. من بعضي وقتها اين موضوع رو فراموش ميکنم و وقتي کسي تو خيابون منو متوقف ميکنه تازه يادم مياد. يه جورايي عجيب غريبه. واسه من زياد مهم نيست. هيچ احتياجي ندارم که مردم اسممو بدونن.

× فکر ميکني مثل هرميون يه شخصيت نمونه و سرمشق هستي؟
اما: واقعاً نميدونم چه چيزايي در من ميتونه الگوي ديگران باشه. اينو صادقانه ميگم، فکر نکنم لايق و سزوار يه همچين چيزي باشم، اين يه افتخار خيلي خيلي بزرگه.

× براي درست رفتار کردن در جمع زير فشار قرار نميگيري؟ توي جمع راحتي؟
اما: من نگران حرف مردم نيستم. ميتونم بگم من از نشون دادن قسمتي از شخصيت واقعي و جزئياتي از زندگي خصوصيم به مردم احساس غرور ميکنم. منظورم اينه که شما فقط يه قسمت خاص و تعيين شده از وجود منو ديديد. تا اونجائيکه ممکنه دوست دارم خود واقعيمو نشون همه بدم.

× راه خاصي براي انجام اينکار داري، مثل رو مد گشتن و اينجور چيزا؟
اما: من عاشق مد هستم. من مي پوشم و ميگم که در اين مورد راحتم. به اين موضوع توجه ميکنم ولي نه خيلي زياد. نميخوام بگم زندگي من تماماً بر پايه ي مد ميچرخه. من خيلي اتفاقي و بنا به مناسبت هاي مختلف لباسهام رو انتخاب ميکنم. اصلاً دوست ندارم به بهاي يه لباس کم در حد مرگ از سرما بلرزم. ميگم: بخاطر خدا! اين خيلي سرده.... من خيلي خوب ميتونم لباسام رو ترکيب کنم و بپوشم.

× چه تفاوتهايي بين نوجوونهاي امريکايي و بريتانيايي وجود داره؟
اما: من خيلي نوجوونهاي امريکايي رو نميشناسم، اما شايد... ما بيشتر از اونا تودار و خجالتي باشيم. من هميشه از مقايسه ي جسارت و بي پروايي امريکايي ها جا ميخورم. منظورم اين نيست که ما بريتانيايي ها آب زيرکاه، پرافاده و مغرور هستيم و يا اينکه زيبا نيستيم، نه... اما ما نميتونيم اونجوري... نميدونم چطور منظورم رو بگم.... ما فقط کمي محتاطتر(کم حرف تر) و خوددارتر هستيم.

× اتاقت چطوريه؟
اما: انگاري بمب توش ترکيده! خيلي خيلي شلوغ و بهم ريخته ست.

× از وقتي هرميون شدي وظايفت توي خونه تغيير کرده؟
اما: وظايف همچنان سر جاشون هستن!! در زندگي من هيچ چيزي تغيير نکرده و والدينم مثل قبل با من رفتار ميکنن. هنوزم من و برادرم ميز غذا رو مي چينيم و بعدم تميزش ميکنيم. من وظايفم توي خونه رو بخوبي انجام ميدم. هيچي تغيير نکرده!!!

× خيال داري بازيگري رو ادامه بدي؟
اما: من تقريباً آدم دمدمي مزاجي هستم، ولي واسه هر کاري از قبل برنامه ريزي ميکنم. هنوز برنامه اي واسه اين کار نريختم.

× يه چيزي در مورد خودت بگو که هيچکس نميدونه.
اما: اممم... من عاشق نان برشته ام! اصلاً من براي اين زنده ام!!! آدم وقتي داره نان برشته درست ميکنه، بشقاب و کره اش بايد آماده روي ميز باشه تا وقتي نان ها داغ هستن کره رو روش بماله، من در اين مورد خيلي سختگيرم!!! بله، نان برشته... اممممم... خيلي خوشمزه ست!!
قبلی « پرسش و پاسخ با ثروتمندترين نوجوان بريتانيا و معروفترين نوجوان دنيا ترجمه قسمت بیوگرافی سایت دنیل رادکلیف » بعدی
API: RSS | RDF | ATOM
جادوگران®
بی‌شک دیدگاه هر کس نشانه‌ی تفکر اوست، ما در برابر نظر دیگران مسئول نیستیم

فرستنده شاخه
boogh2
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۰/۲ ۲:۰۳  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۰/۲ ۲:۰۳
عضویت از: ۱۳۸۴/۹/۲۷
از: القزوین- مصر- قلعه‌ی الفرانکشتاین
پیام: 38
 Re: روحی
مقاله خوبی بود فقط اما واتسون برای هرمیون بودن زیادی خوشگله

هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.