هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

مقاله‌ها :: کتاب‌ها

قسمتهاي حذف شده كتابها


قسمتهاي حذف شده كتابها رو اينجا بخونين!
در اين قسمت ميخوايم قسمتهاي حذف شده كتابها در ترجمه هاي مختلف بررسي كنيم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در جلد اول با ترجمه ويدا اسلاميه و سايه هومن در آخرهاي فصل اول (پسري كه زنده ماند)اين قسمت كلا حذف شده:

او نميدانست كه اكنون در سرتاسر دنيا مردم جامهايشان را به هم ميزنند و مي گويند:براي هري پاتر پسري كه زنده ماند
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در جلد دوم با ترجمه ويدا اسلاميه در فصل آخر جيني گفته كه پرسي يه دوست دختر پيداكرده و بعد گفته كه يه بار تو يكي از كلاسهاي خالي اون دوتارو باهم ديدم. در حالي كه در اصل متن به اين صورت بوده:

يه بار تو يكي از كلاسهاي خالي اون دوتارو در حال بوسيدن هم ديدم

راستي تو ترجمه طوبي يكتايي اين قسمت كلا حذف شده و جيني در اين جا هيچي نگفته
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در جلد پنجم با ترجمه ويدا اسلاميه جايي كه هري و چو بعد از كلاس الف دال با هم حرف ميزنن و بعد از اينكه هري به برج گريفيندور برميگرده هرميون ميپرسه :با هم صميمي شدين؟ در يه جاي ديگه رون ميگه :صميميت باتو اينقدر وحشتناكه؟ و يه جاي ديگه هم باز رون ميگه :به نظرتو يه ذره صميميت حالشو جامياره در حالي كه اين جمله ها در اصل اينطوري بودن:

هرميون:همديگه رو بوسيدين؟
رون:بوسيدن تو اينقدر وحشتناكه؟
رون:به نظر تو بوسيدن اون حالشو جا مياره؟
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در جلد پنجم با ترجمه ويدا اسلاميه وقتي هري و چو باهم به كافه مادام پاديفوت رفته بودند نوشته شده كه راجر ديويس و دوست دخترش سرگرم حركات زننده اي شدن در حالي كه در اصل به اين صورت بوده:

راجر ديويس و دوست دخترش سرگرم بوسيدن هم شدن

اين قسمت هم نسبتا حذف شده:

سر هر ميز يك دختر و يك پسر نشسته و دست همديگر را گرفته بودند
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
من اين قسمتهاي خذف شده و عوض شده رو از خودم درنياوردم كتابهاي 1 و 2 و 5 رو من دارم(انگليسي)و از اونا نوشتم

اگه كسي از قسمتهاي حذف شده ديگه اي در كتابها خبر داره لطفا بنويسه

این قسمت توسط کاربر عزیز بیگانه تهیه شده است

توجه صفحاتی که میگویم از ترجمه ی ویدا است
توی کتاب سوم :
-----فصل نهم-شکست شوم-صفحه ی 217
خط پنجم
وود که از خوشحالی داشت بال در می آورد پشت سر هرمیون که در جمعیت ناپدید شد ....
++++وود که از خوشحالی داشت بال در می آورد توانست هرمیون را ببوسد
توی کتاب سه زیاد نگشتم
بنابر این :
کتاب چهار
جلد اول یا چیزی نداشت یا من پیدا نکردم
------در جلد دوم فصل بیست و سوم-جشن کریسمس
صفحه ی 488- انتهای پارگراف دوم:
پروتی آهسته پچ پچ کرد:
پاشو . باید جشنو افتتاح کنیم !
+++ پروتی آهسته پچ پچ کرد :
پاشو باید جشن رو افتتاح کنیم ما وظیفه داریم برقصیم.

-----در ادامه پارگراف بعدی که این طور شروع میشه:
هری هنگام بلند شدن پایش به پاین ردایش گیر کرد
+++که باید اینطور باشه:
پروتی دست هری را کشید ودور کمرش قرار داد وهری هنگام بلند شدن.....

-----پارگراف بعدی که اینطور شروع میشه:
آنقدر ها که هری تصور میکرد کار ....
انتهای خط ششم :
دامبلدور با خانم ماکسیم صحبت میکرد.

+++دامبلدور با خانم ماکسیم می رقصید

-----همین پارگراف
خط نهم:
حرکات مودی چشم بابا قوری که با پر فسور سینیسترا قدم میزد وصحبت میکرد بسیار بد قواره و ناموزون بود

+++حرکات مودی چشم بابا قوری که با پر فسور سینیسترا قدم میزد و می رقصید بسیار بد قواره و ناموزون بود

----صفحه ی 489- هشتم از آخر صفحه پارگرا فی اینطور شروع میشود:
هری او را بدنبال خود کشید .آنها از کنار فرد و انجلینا گذشتندآندو چنان با شور و حرارت صحبت میکردن و دست هایشان را تکان می دادند...

+++ هری او را بدنبال خود کشید .آنها از کنار فرد و انجلینا گذشتندآندو چنان با شور و حرارت می رقصیدند و دست هایشان را تکان می دادند...

---انتهای همین صفحه یعنی 489 :
رون جوب نداد و به هرمیون و کرام که در نزدیکی آن ها ایستاده بودند چپ چپ نگاه می کرد .

+++ رون جوب نداد و به هرمیون و کرام که در نزدیکی آن ها می رقصیدند چپ چپ نگاه می کرد

---صفحه ی 490 وسط صفحه پارگراف اینطور آغاز می شود:
او همراه دانش آموزان بوباتونی به جایگاه رفت و پس از اتمام آهنگ باز نگشت هر میون جلو آمد وسر جای پروتی نشست صورتش سرخ وبر افروخته شده بود
+++او همراه دانش آموزان بوباتونی به جایگاه رفت و پس از اتمام آهنگ باز نگشت هر میون جلو آمد وسر جای پروتی نشست صورتش از رقصیدن سرخ وبر افروخته شده بود

---صفحه ی 493- انتهای خط دوم:
پادما از او پرسید:
تو خیال نداری با من حرف بزنی ؟

+++ پادما از او پرسید:
تو خیال نداری با من برقصی ؟

---انتهای همین صفحه 493- پارگراف آخر خط آخر:
پروفسور دامبلدور با پروفسور اسپراوت صحبت می کرد لودو بگمن و پروفسور مکگونگال با هم گپ میزدند
+++پروفسور دامبلدور با پروفسور اسپراوت می رقصید لودو بگمن و پروفسور مکگونگال با هم می رقصیدند.

---صفحه ی 494- پارگراف اول خط سوم :
هری لودو بگمن را دید که از پرفسور مک گونگال دور شد و بر گشت...

+++هری لودو بگمن را دید که پرفسور مک گونگال را بوسید و بر گشت...

این فصل تمام شد حالا از اول فصل را با غییرات بخوانید خیلی جذاب تر میشود

--- فصل بیست و ششم --- مرحله ی دوم صفحه ی 586- خط هفتم از آخر:

فلور چندین بار صمیمانه از هری تشکر کرد . سپس رو به رون کرد وگفت :
-تو آم کمکش کردی.
رون که به خود امید وار شده بود گفت:
-آره یک ذره کمکش کردم.
فلور از رون نیز صمیمانه تشکر کرد .هرمیون دلخور شده بود اما در همین وقت...


+++فلور خم شدو هر گونه ی هری را دو بار بوسید (هری گرمایی در صورتش احساس کرد). سپس رو به رون کرد وگفت :
-تو آم کمکش کردی.
رون که به خود امید وار شده بود گفت:
-آره یک ذره کمکش کردم.
فلور شیرجه رفت و رون را هم بوسید .هرمیون دلخور شده بود اما در همین وقت...

کتاب چهار تمام شد البته این چیز هایی بود که من پیدا کردم و بنابراین به کتاب 5 می رویم:
جلد اول من چیزی پیدا نکردم باز هم تاکید می کنم "من"
---در جلد دوم فصل 19 شیر و افعی صفحه ی 143 خط دهم از آخر:
رون با قیافه ای دلسرد و سردر گم به سویشان می آمد. هرمیون روی پنجه ی پا ایستاد و با محبت در گوش او گفت :
-موفق باشی. رون.
سپس رو به هری کرد و به او نیز گفت :
-تو هم موفق باشی . هری
وقتی در سر سرای بزرگ بر می گشتند رون اندکی به خود آمده بود . با قیافه ای گیج و سردر گم دستش را به صورتش کشید و به دستش نگاه کرد گویی آنچه را اتفاق افتاده بود باور نمی کرد ...

+++رون با قیافه ای دلسرد و سردر گم به سویشان می آمد. هرمیون روی پنجه ی پا ایستاد و گونه اش را بوسید و د رگوشش گفت :
-موفق باشی. رون.
سپس رو به هری کرد و به او نیز گفت :
-تو هم موفق باشی . هری
وقتی در سر سرای بزرگ بر می گشتند رون اندکی به خود آمده بود . با قیافه ای گیج و سر در گم دستش را به قسمتی از صورتش که هرمیون بوسیده بود کشید و به دستش نگاه کرد گویی آنچه را اتفاق افتاده بود باور نمی کرد ...

(در این قسمت با اینکه خانم اسلامیه استادانه سانسور کردند ولی متاسفانه خیانت بزرگی به همه ی ما کردند چون از این اتفاق میتوان فهمید رسیدن رون و هرمیون به هم قطعی است )

در جلد دوم فصل چشم مار همان هایی است که دوشیزه چانگ اشاره کردند بنا بر این دوباره نم آورمم بجز قسمتی که ایشون ترجمه کردند :
"یعنی بوسیدن تو اینقدر وحشتناکه؟ "
که بهتر است ترجمه شود :
"اینکه تو کسی را ببوسی اینقدر وحشتناکه ؟"
چون جمله ی اول معنی بو سیده شدن میدهد

صفحه ی 216 هم که چو می گوید "من خیلی تو رو دوست دارم .هری"
در متن I really like you ,harry
است که همه فرق like و love را میدانند ولی یکسان تر جمه میشوند

چون مطالب حذفی را میگویم این هم باید گفت که :
در صفحه ی 224 جلد دوم فصل 21 بین پارگراف اول و دوم جمله ی "رویا تغییر کرد.." جا افتاده

و فصل معروف 25 - سوسک در مخمصه را هم که همه می دانند و چو چانگ خودمان هم اشاره کردند

--- صفحه ی 388 فصل بیست و ششم -دیده ها ونا دیده ها- خط سوم پارگرافی این طور شروع می گردد:
اما انچه بیشتر از همه هری را خوشحال کرد این بود که فردای آن روز وقتی با عجله به سمت کلاس تغییر شکل می رفت چو با عجله خود را به او رساند. پیش از انکه هری بفهمد چه اتفاقی افتاده است دست او را گرفته بود و در گوشش می گفت:
من خیلی خیلی متاسفم. مصاحبه ات واقعا شجاعانه بود ....

+++اما انچه بیشتر از همه هری را خوشحال کرد این بود که فردای آن روز وقتی با عجله به سمت کلاس تغییر شکل می رفت چو با عجله خود را به او رساند. پیش از انکه هری بفهمد چه اتفاقی افتاده است او را یک بوسه ی سریع داده بود و در گوشش گفت:
من خیلی خیلی متاسفم. مصاحبه ات واقعا شجاعانه بود ....

(دلیل اینکه بوسه ی سریع تر جمه کردم آوردن کلمه ای خاص در متن اصلی است توسط رولینگ
منظورم را وقتی می فهمید که فرق بین ماچ و بوسه را بدانید (از نظر شدت) شا ید اگر بازی The sims را بازی کرده باشید بهتر بفهمید برای همین نیز از لفظ بوسه دادن استفاده کردم در واقع این نوع رسمی ترین بوسه است )

همون طور که دیدید حذف شده های بسیاری وجود داشت و من به چند نمونه اشاره کردم که این ها را از نسخه انگلیسی همین سایت دریافتم.
مطمئنا باز هم هست ولی خوب من حوسله ی گشتن ندارم
با تشکر بیگانه ای از دور دست.
قبلی « اشكالات همه كتابها اثبات وجود "نداشتن" جادو » بعدی
API: RSS | RDF | ATOM
جادوگران®
بی‌شک دیدگاه هر کس نشانه‌ی تفکر اوست، ما در برابر نظر دیگران مسئول نیستیم

فرستنده شاخه
دابي
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۳/۷/۲۲ ۱۴:۰۳  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۳/۷/۲۲ ۱۴:۰۳
عضویت از: ۱۳۸۳/۷/۱۹
از: آشپزخانه هاگوارتز
پیام: 19
 tnx
سلام چوچانگ.خیلی عالی بود دستت درد نکنه...

هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۰-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.