هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

مقاله‌ها :: ترجمه‌ی سایت رسمی رولینگ :: جغد به رولينگ

مصاحبه با جی کی رولینگ


سؤال: شما اسکاتلند رو برای کسی که تا حالا اینجا رو ندیده چطور توصیف می کنید؟
رولینگ: اینجا یکی از جاهای به شدت زیبای جهانه، تاریخش مجذوب کننده اس، مردهای خوشتیپی داره و نوشیدنی هاش خوشمزه است. ولی دسر ماکرونیش رو نخورید!
سؤال: به خاطر معروفیت کتابهای هری پاتر، و انتظارات زیادی که اطراف اونهاست، شما چطور جلوی فشار ها برای ایجاد تغییر در آیندة کتابهای هری پاتر رو می گیرید؟
رولینگ: من خیلی مراقب شخصیت ها و روند داستانم هستم. من محکم به چیزی که فکر می کنم درسته چسبیدم، حتی اگه بدونم این موضوع بعضی از طرفدارها رو ناراحت می کنه. ( برای مثال، بعضی از روابط رومانتیک کتاب شش، خواننده هایی رو که انتظار دیدن جفت های دیگه ای رو داشتن، نا امید کرد.) به هر حال، استقامت در برابر این فشار اون طور که شما فکر می کنید مشکل نیست. چون من بین هفت سالی که ایدة هری پاتر به ذهنم رسید تا زمان انتشار سنگ جادو، خیلی نقشه ها کشیدم و حالا یه جورایی دارم از روی نقشه جلو می رم.
سؤال: بهترین چیز معلم بودن چیه؟
رولینگ: یاد خنده هایی که توکلاسهای مورد علاقه ام بود افتادم. یکی از بهترین خاطره هام گلهاییه که توی مدرسة سنت دیویس گرفتم. نه قبل از اون و نه بعد از گلها اینقدر من رو منقلب نمی کرد، اگه تو هم اونجا رو می دیدی دلیلش رو می فهمیدی.
سؤال:شما فکر می کنید که هرمیون مهارتها و صفات لازم برای تبدیل شدن به یه راهنما(Guide) رو داره؟ ( کلمة Guide در متن با حرف اول بزرگ نوشته شده بود و کسایی که انگلیسی بلدن این یعنی این کلمه اسم یه چیزیه مثلاً یه شغل، این کلمه یعنی راهنما، اما من منظور از راهنما رو نفهمیدم شاید شغلی باشه که مترجم ها چیز دیگه ای ترجمه اش کردن. اگر کسی می دونی منظور از این کلمه چی بوده به من پی ام بده)
رولینگ: من خیلی راحت می تونم هرمیون رو بین راهنما ها ( این هم شاید نام جایی باشه چون به صورت The Guides نوشته شده بود) تصور کنم. به خاطر اینکه اون خیلی با استعداده و برای یادگرفتن خیلی مشتاق و با انگیزه است. با این وجود سر امتحان گرفتن مدرکها یه کم زیادی درس خوان می شه.
سؤال: به کدوم مدرکی که گرفتین بیشتر افتخار می کنید؟
رولینگ: کمکهای اولیه. البته تا حالا حتی نیاز نبوده که زخم کسی رو باند پیچی کنم، ولی من همیشه آماده ام.
سؤال: بهترین هدیه ای که مادرتون به شما داده چیه؟
رولینگ: وقتی بچه بودیم اون برای ما کتاب می خوند، خونه رو پر از کتاب کرده بود، عاشق بحث کردن راجع به رمانهای مورد علاقه اش بود. هر وقت یه جایی می نشست یه چیزی برای خوندن هم دستش بود. برای همین من می گم بهترین هدیة اون به من عشق به ادبیات بود.به علاوه اون به من یاد داد چه طور یه پودینگ یورکشایری خوب درست کنم!
سؤال: چه چیزی رو در نوشته های جین آستن تحسین می کنید؟ اگه می تونستید با اون ملاقات کنید، چی ازش می پرسیدید؟
رولینگ: ویرجینیا ولف می گه که بین همة نویسندگان بزرگ، رسیدن به بزرگی آستن از همه سخت تره. تعریف کردن از کارهای اون به ندرت می تونه کیفیت شگفت انگیز آثارش رو توضیح بده. من فکر می کنم که شخصیتهای کتابهای اون آشکارا زنده هستن. همه جور مکالمات تو کتابهای اون بود، او طنز تلخ و گاهی سوزانی داشت و پیش نویسهای اون چنان یکپارچه و روان بود که در اون سختی های کار نویسندگی به نظر نمی اومد. و به عنوان کسی که دوست داره خواننده هاش رو گمراه کنه، هیچکس نتونست پیچیدگی هایی مثل کتاب "اما"ی(Emma) آستن رو به وجود بیاره. (رولینگ: چون ممکنه شما اون کتاب رو نخونده باشید من چیز بیشتری رو لو نمی دم.) اگه اونو ملاقات می کردم ازش می پرسیدم: "با وجود اینکه اون در یه اتاق با خواهر و مادرش زندگی می کرد، چطور می تونست تمرکز کنه؟!" البته فکر می کنم یه نی نی و اسباب بازی های بچه بدتره!
سؤال: جالب ترین یا مسخره ترین چیزی که دربارة خودتون توی روزنامه ها خوندید چیه؟
رولینگ: خوندم که روزنامه ها نوشتن من به خاطر اینکه کاغذ دیواری اتاق پذیراییم چندان منحصر به فرد نبوده داد و بیداد کردم. من اصلاً توی پذیرایی کاغذ دیواری نزدم، اون رنگ شده است! و من حتی به کاغذ دیواری نگاه هم نمی کنم، چه برسه که بخوام به خاطرش داد و بیداد کنم.
سؤال: اگه می خواستید اتوبیوگرافی خودتون رو بنویسید، اسمش رو چی می ذاشتید؟
رولینگ: "به آنها بگویید که مرده ام، تلاش می کنم بنویسم" فکر کنم توضیحی لازم نداشته باشه.
سؤال: اگه یه میلیون پوند می بردید و می خواستید اون رو به یه مؤسسة خیریه تقدیم کنید، تون رو به کدوم مؤسسه می دادید و چرا؟
رولینگ: شاید "پزشکان بدون مرز" این یه مؤسسة خیریه است که پرسنل پزشکی رو به مناطق بسیار فقیر و بیمار می فرسته یا اونا رو جاهایی می فرسته که بلایای طبیعی اتفاق افتاده. وقتی در سازمان عفو بین الملل کار می کردم راجع به اونا شنیدم. وقتی مشکلی پیش می اومد اونا جزو اولین کسانی بودن که خودشو رو می رسوندن.


منبع :
http://www.girlguidingscotland.org.uk ... nfo_interview_rowling.htm
قبلی « مصاحبه ای جالب با کریس رنکین ( پرسی ویزلی ) هری پاتر و جان پیچ ها - فصل 4 » بعدی
API: RSS | RDF | ATOM
جادوگران®
بی‌شک دیدگاه هر کس نشانه‌ی تفکر اوست، ما در برابر نظر دیگران مسئول نیستیم

فرستنده شاخه
sajjadhashemi69
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۲/۱۹ ۲۱:۱۵  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۲/۱۹ ۲۱:۱۵
عضویت از: ۱۳۸۵/۲/۸
از: اهواز
پیام: 22
 چی بنویسم تو عنوان؟
آقایونی که از این مقاله خوششون اومد و نیومد ، به خاطر نظرها و انتقادهاتون ممنون، بهتون پیشنهاد می کنم نامة اما واتسون و مصاحبه با پرسی رو بخونید، هر چی باشه از این بهتره، فکر نکنم تا حالا تو این سایت کسی برای کارش تبلیغ کرده باشه، ولی من ناراحتم که من اینها رو برای صفحة اخبار فرستادم ولی مدیران محترم لطف کردن و توی صفحة اخبار ننوشتن، برای همین من دوست دارم یه کم ضایعشون کنم. از همکاری شما ممنون. نوکرتون هم هستم. بای.

هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.