هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

مقاله‌ها :: اطلس هری پاتر: کی به کیه؟

مرگ خواران


مرگ‌خوار
مرگ خواران: [1] لرد ولدمورت [2] روبیوس هاگرید مرگخواران جادوگرانی هستند که که از لرد ولدمورت پیروی می کنند.ظاهرا تعداد کمی از این افراد وجو دارند.البته شاید مرگ خوارانی که که به دیدن ولدمورت در گورستان رفتند فقط پیروان بسیار نزدیک او بودند. بعضی از فرزندان مرگ خواران در هاگوارتز تحصیل می کنند.عده ی زیادی مرگ خوار طرفدار جادوی سیاه در طول تاریخ وجود داشتند.اسم اصلی مرگ خواران [3]بود که بعد ها توسط خانم رولینگ عوض شد. اوری: اولین مرگ خواری که در خانه ریدل ها وقتی ولدمورت به بدن خود بازگشت به زانو خم شد و به پاهای ولدمورت افتاد.او با این ادعا که او که او تحت طلسم فرمان بوده توانست از رفتن به آزکابان خودداری کند.در پاسخ لرد ولدمورت او را با طلسم شکنجه گر شکنجه داد و از مرگ خوارانش به خاطر نداشتن ایمان به او خواستار جبران 13 ساله شد.وقتی لرد ولدمورت توسط روکوود فهمید که اطلاعات اوری در مورد پیشگویی اشتباه بوده است - یعنی فقط ولدمورت و هری پاتر می توانستند گوی را از قفسه بر دارند – او را دوباره تنبیه کرد (م . ق 26 ) او همچنین از جنگی که سازمان اسرار پیش آمد جان سالم بدر برد. لوودویک بگمن: متهم به مرگ خوار بودن شده بود ولی تبرئه شد.وی جزو شبکه جاسوسی روکوود ،در داخل وزارت سحر و جادو بود. ریگولوس بلک: پسر عموی بلاتریکس لسترنج و برادر کوچک سیریوس. ریگولوس که یک اصیل زاده بود با فلسفه ی اهمیت اصالت مرگ خواران موافق بود و به همین دلیل به جمع آنان پیوست .اما وقتی متوجه شد که مرگ خواران برای رسیدن به اهدافشان دست به هر کاری می زنند تصمیم گرفت که از آنها جدا بشود.او به امر لرد ولدمورت کمی قبل از سقوطش کشته شد. کراب: یک شخصیت درشت هیکل و مبهم . پدر وینسنت کراب .در نبرد سازمان اسرار جنگید. بارتی کراوچ (پسر) : در شکنجه دادن لانگ باتم ها شرکت داشت و این کار باعث محکومیت او به حبس ابد در زندان آزکابان شد.او به کمک خانواده اش از آزکابان فرار کرد ولی در عوض خود را زندانی پدرش یافت.چون پدرش اجازه نمی داد که به دنبال ارباب قدیمی اش برود . وقتی ولدمورت فهمید کراوچ زنده مانده توسط پیتر پتی گروو به او کمک کرد که از چنگ پدرش فرار کند.ماموریت نفوذ به هاگوارتز با قیافه ی مودی و به کمک معجون تغییر شکل به بارتی کراوچ داده شد.کراوچ قبل از اینکه بتواند در مقابل یک دادگاه رسمی اعتراف کند توسط دیمنتورها بوسیده شد. آنتونین دالاهوف:وی یکی از پنج مرگ خواری بود که گیدون و فبیان پریوت را به قتل رساند.او همچنین عده زیادی از ماگل ها و دشمنان ولدمورت را شکنجه داد.دالاهوف بعد از اعتراف کارکاروف در دادگاه دستگیر شد و به آزکابان فرستاده شد. (ج . آ .30 ) ولی در ژانویه ی 1996 او توانست به همراه دیگر مرگ خواران از آزکابان فرار کند.دالاهوف در نبرد سازمان اسرار جنگید و هرماینی را به شدت مجروح کرد ولی از کشتن او بازداشته شد. گویل:یک شخصیت درشت هیکل و مبهم ،پدر گریگوری گویل. جاگسون:درنبرد سازمان اسرار جنگید. ایگور کارکاروف:بعد از شش ماه پیگیری توسط الستور مودی دستگیر شد.کارکاروف وقتی دستگیر شد که ولدمورت سقوط کرده بود.هنگامی که به دادگاه فرستاده شد پیروی خود را از ولدمورت تکذیب کرد و عده ای از مرگ خواران را لو داد (از جمله روکوود و اسنیپ) و با اینکار خود رااز محرومیت نجات داد.کارکاروف مدیر مدیر مدرسه جادویی دورمشترانگ است.وقتی او متوجه بازگشت ولدمورت شد برای حفظ جانش فرار کرد.موقعیت فعلی او نامعلوم است. بلاتریکس بلک لسترنج:وی یکی از اعضای خانواده ی اصیل زاده بلک است.بلاتریکس خواهر نارسیسا بلک مالفوی و اندومیدا بلک تانکس است.وی با رودولفس لسترنج ازدواج کرد و دختر عموی سیریوس است.ولدمورت او را [4] خطاب می کند. رابستن لسترنج:برادر رودلفوس لسترنج که در شکنجه لانگ باتم ها شرکت کرده و به حبس ابد در آزکابان محکوم شد.او به همراه بقیه مرگ خواران در ژانویه 1996 از آزکابانفرار کرد.رابستن در نبرد سازمان اسرار جنگید. رودولفوس لسترنج:با بلاتریکس ازدواج کرده و برادر رابستن می باشد.وی در شکنجه لانگ باتم ها شرکت داشته و به حبس ابد در آزکابان محکوم شد.او به همراه بقیه مرگ خواران در ژانویه 1996 از آزکابان فرار کرد.وی در جنگ سازمان اسرار جنگید. والدن مکنر:وی به عنوان یک جلاد در کمیته ی نابودی موجودات خطرناک شناخته می شود.مکنر یکی از نماینده هایی بود که از طرف ولدمورت به غول ها فرستاده شد و ظاهرا در امر متقاعد کردن غول ها برای پیوستن به ارباب خود موفق بوده است.مکنر در نبرد سازمان اسرارجنگید لوسیوس مالفوی:وی شوهر خواهر بلاتریکس لسترنج به واسطه ی همسرش نارسیسا است.بعد از سقوط ولدمورت لوسیوس با این ادعا که تحت طلسم فرمان بوده. توانست از دست عدالت فرار کند.به همین خاطر او به عنوان یک شخص محترم باقی ماند. لوسیوس برای تفریح ماگل هایی را که در جام جهانی کوییدیچ بودند را آزار داد ولی هنگامی که بارتی کراوچ پسر علامت شوم را به هوا فرستاد از ترس فرار کرد.زمانی که ولدمورت در ژوئن 1995 بر گشت ،او نیز به سوی ارباب قدیمی اش شتافت.لوسیوس تا سال 1993 یکی از مسئولان هاگوارتز بود ولی بد از اینکه نقشه او برای خراب کردن تصویر آرتور ویزلی به خودش بازگشت از این سمت برکنار شد.لوسیوس هنوز هم هاگوارتز را به واسطه ی پسرش دراکو که در سال 1991 در اسلیترین پذیرفته شد تحت نظر دارد (شاید بیشتر از والدین دیگر) . ظاهرا لوسیوس به طور غیر مستقیم امنیت ولدمورت را به خطر می اندازد چون پسرش دراکو در هنگام مقابله با دشمنانش بی احتیاط است و ممکن است اطلاعاتی را فاش کند.او در سازمان اسرار در غیاب اربابش فرمانده بقیه ی مرگ خواران بود تا از آسیب تصادفی پیشگویی توسط همراهانش جلو گیری کند.وی دستگیر شد و به آزکابان فرستاده شد. ولکبیر:متخصص در طلسم فرمان.وی قبل از اینکه کارکاروف در مقابل دادگاه اعتراف کند دستگیر شده بود.،بر خلاف میل کارکاروف که می خواست اسم او را در قبال آزادی خودش از زندان فاش کند. وی در نبرد سازمان اسرر جنگید. نات:از رفتن به آزکابان خودداری کرد ولی در سال 1995 در مراسم تولد مجدد ولدمورت شرکت کرد. پسر وی در سال 1991 در گروه اسلایترین پذیرفته شد.او در نبرد سازمان اسرار جنگید. پیتر پتی گرو [5] : این جانور نمای موش ، دست راستش را برای معجونی که بدن ولدمورت را بر می گرداند فدا کرد.ولی به جایش یک دست بسیار قوی و نقره ای به دست آورد. اگستوس روکوود:به عنوان جاسوس در سازمان اسرار کار می کرد. او در وزارت خانه عواملی داشت که ممکن بود از جاسو بودن روکوود اطلاعی نداشته باشند برای مثال روکوود دوست قدیمی پدر لودو بگمن بود و لودو نیز به طور نا آگاهانه به او اطلاعات می داد.کارکاروف نام روکود را در دادگاه فاش کرد و وی دستگیر شد.اما او در فرار بزرگ مرگ خواران در ژانویه 1996 شرکت کرد. اوان روزیر: کمی بعد از دستگیری کارکاروف توسط کارآگاهان کشته شد.او در مقابل دستگیر شدن مقابله کرد و قسمت بزرگی از بینی [6] را کند. سوروس اسنیپ:به محفل ققنوس پیوست و جاسوس محفل در میان مرگ خواران شد.او کاملا از مرگ خواران جدا شده است. تراورز:طبق اعتراف کارکاروف مقابل دادگاه ،او میک کینانز ها را به قتل رساند. ویلکز:توسط کارآگاهان کشته شد.
یادداشت ها
  1. مرگ خواران وقتی حضور منو احساس کردند چند تاشون شجاعت به خرج می دن و بر می گردن؟و چند تاشون حماقت می کنند و بر نمی گرند؟
  2. وقتی یه جادوگر به طرف جادوی سیاه می ره دیگه هیچ چیز و هیچکسی براش مهم نیست ...
  3. شوالیه های والپورگز
  4. بلا
  5. ورمتیل
  6. مد - آی
قبلی « تاریخ جادوگری هری پاتر و دروازه زمان - فصل 4 » بعدی
API: RSS | RDF | ATOM
جادوگران®
بی‌شک دیدگاه هر کس نشانه‌ی تفکر اوست، ما در برابر نظر دیگران مسئول نیستیم

فرستنده شاخه
magiclove
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۶/۳۱ ۱۹:۳۱  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۶/۳۱ ۱۹:۳۱
عضویت از: ۱۳۸۵/۶/۱۵
از: جنگل ممنوع
پیام: 7
 ممنون...
دستت درد نکنه خیلی مفید بود...

هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.