هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

پاترمور: داستان دورسلی ها

فرستنده ریگولوس بلکold در تاريخ ۱۳۹۰/۵/۲۶ ۱۸:۱۰:۰۰ (757 بار خوانده شده) خبر های فرستاده شده توسط این شخص پاترمور
پاترمور
لطفا توجه کنید: تمام این اطلاعات از جانب جی.کی.رولینگ هست و حاوی اطلاعاتی از پاترمور می باشد. بنابراین اگر مایل هستید که خودتان شخصا وارد پاترمور شوید و اکتشاف کنید، ادامه خبر را نخوانید ...

ورنون و پتونیا دورسلی

خاله و شوهر خاله هری در کار با هم آشنا شدند. پتونیا برای همیشه با واقعیت تلخی که پدر و مادرش ظاهرا به خواهر جادوگر او، لیلی بیشتر بها می دادند تا به او، برای همیشه به کوک ورث رفت تا دوره تایپ کردن را در لندن دنبال کند. این در یک دفتر کاری رخ داد، جایی که او با ورنون دورسلی بی نهایت غیر جادویی، لج باز و مادی نگر آشنا شد. بزرگ و بی گردن، این مدیر داخلی برای پتونیای جوان یک مدل مردانگی به نظر آمد. ورنون نه تنها علاقه رومانتیک او را باز می گرداند، بلکه به طور لذیذی برای پتونیا عادی بود. ورنون یک ماشین فوق العاده درست دلشت و چیزهای کاملا عادی را می طلبید و زمانی که او پتونیا را در مجموعه ای از قرارهای کسل کننده وارد کرد، پتونیا زمانی را رویابافی می کرد که ورنون حلقه ی ازدواجی را در انگشت او رد می کند.

وقتی، در موعد مقرر، ورنون دورسلی بحث ازدواج را بسیار درست در اتاق نشیمن مادرش مطرح کرد، پتونیا فورا قبول کرد. یک چالش در مرهم لذتبخشش، ترس از این بود که نامزد جدیدیش از خواهر او پیش خودش چه خواهد ساخت. ورنون حتی مردمی که کفش های قهوه ای با کت های مشکی می پوشیدند را مناسب تحقیر کردن می دانست؛ ورنون پیش خودش از زن جوانی که بیش تر وقت خود را با پوشیدن شنل بلند و خواندن وردهای جادویی گذرانده چه می ساخت ، پتونیا به سختی می توانست فکر کردن به این موضوع را تحمل کند.

پتونیا به حقیقت طی یک قرار اشک آلود اعتراف کرد. ورنون، همانطور که پتونیا انتظارش را داشت، عمیقا شوکه شد. با این حال، او به طور جدی به پتونیا توضیح داد که او هرگز چیزی را علیه او مطرح نمی کند که احساس غریبی برای خواهرش داشته باشد و پتونیا جهت قدردانی خودش را به طور وحشتناکی روی ورنون انداخت که سوسیس خمیری ورنون از دستش افتاد.

اولین دیدار لیلی و دوست پسرش جیمز با زوج نامزد شده به طور خیلی بدی گذشت و رابطه شان از آنجا تنزل کرد. جیمز مشغول بحث با ورنون بود و در توجیه او اشتباه کرد. ورنون تلاش می کرد تا به طور مهربانانه از جیمز بپرسد که چه ماشینی را می راند. جیمز جاروی مسابقه اش را توصیف کرد. ورنون تصورش مبنی بر اینکه جادوگران با حقوق بیکاری زندگی می کنند مطرح کرد. جیمز درباره گرینگوتز توضیح داد و ثروتی که والدینش در قالب طلای جامد آنجا ذخیره کرده اند. ملاقات آنها با خروج ناگهانی ورنون و پتونیا از رستوران پایان یافت و در حالی که لیلی به طور فجیعی شروع به گریه کرد و جیمز (کمی از خودش شرمنده بود) قول داد تا در اولین فرصت مسائل را با ورنون، بهبود ببخشد.

این موضوع دیگر اتفاق نیفتاد. پتونیا لیلی را به عنوان یک ساقدوش عروسی نمی خواست، چون که او تلاش می کرد تا بر اوضاع مسلط شود. لیلی آسیب دید. ورنون از صحبت با جیمز در مهمانی عروسی سر باز زد، اما او جیمز را حد نام جیمز که به گوش برسد به عنوان یک نوعی از تردست آماتور توصیف کرد. پس از ازدواج پتونیا بیش از هر وقت دیگری همانند ورنون شد. او خانه مجاور میدان تمیز را در شماره چهار پریوت درایو دوست داشت. او و ورنون حضور در عروسی جیمز و لیلی را نپذیرفتند. آخرین نامه ای که او از لیلی و جیمز دریافت کرد، نامه اعلام تولد هری بود و پتونیا پس از یک نگاه تحقیر آمیز به نامه لیلی، آن را درون سطل آشغال انداخت.
ارزش: 10.00 (1 رای) - ارزش گذاری این خبر -
صفحه مناسب چاپ برای دوستتون بفرستید از این خبر یک pdf بساز
بی‌شک دیدگاه هر کس نشانه‌ی تفکر اوست، ما در برابر نظر دیگران مسئول نیستیم

فرستنده شاخه
فرهادپاتر
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۹۰/۵/۲۶ ۲۰:۱۸  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۹۰/۵/۲۷ ۰:۱۷
عضویت از: ۱۳۸۵/۱۰/۹
از: هاگزمید
پیام: 357
 Re: [en]Story of Dursley's ! [/en][fa]داستان دورسلی ها![/fa]
واقعا تشکر از ریگولوس عزیز بایت این ترجمه و تهیه این مطلب واقعا خیلی جذاب بود...
داستانی که توی رستوران بین جیمز و ورنون اتفاق افتاد هم خیلی باحال بود کلا جزییات منتشر شده در پاترمور (اینطور که پیداست) خیلی باحال و جالبن.

بازم ممنون.

هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.