هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

خلاء موقت: گفتگوی اختصاصی مهرزاد جعفری با سایت جادوگران

مهرزاد جعفری در گفتگو با جادوگران: دلم از حرف خانم اسلامیه خیلی پُر است.
فرستنده دلوروس آمبریج در تاريخ ۱۳۹۲/۲/۱۴ ۲:۱۰:۰۰ (2370 بار خوانده شده) خبر های فرستاده شده توسط این شخص خلاء موقت
تصویر کوچک شده مهرزاد جعفری در گفتگو با جادوگران: دلم از حرف خانم اسلامیه خیلی پُر است.

طبق قرار و اعلام قبلی برای گردهمایی اعضای سایت جادوگران در بیست و ششمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران، تیم خبری سایت علاوه بر بازدید از غرفه های انتشارات فعال در زمینه ادبیات فانتزی، به غرفه های «کتابسرای تندیس» و «نشر آذرباد» نیز رفت. اگرچه از روز قبل در گفتگوی حضوری با یکی از مسئولین تندیس متوجه شدیم که اصلا امسال خانم ویدا اسلامیه به نمایشگاه نمی آیند، اما باز هم مجدداً به غرفه تندیس رفتیم و دوباره این قضیه را مطرح کردیم و جواب همچنان منفی بود. زمان انتشار ترجمه خلاء موقت را نیز حدود 2 ماه بعد اعلام کردند. به هر جهت طبق وعده قبلی به غرفه انتشارات آذرباد رفتیم و مصاحبه ای یک ساعته را با آقای مهرزاد جعفری، یکی از مترجمین کتاب تازه انتشار یافته «خلاء موقت» در محل غرفه ترتیب دادیم که شما را به مطالعه آن دعوت می کنیم.

جهت مطالعه مصاحبه و متن کامل به ادامه خبر مراجعه کنید.

آقای مهرزاد جعفری متولد 1369 هستند و فعالیت خود در عرصه ترجمه را حدود 5 سال قبل با ترجمه و فراهم آوری زیر نویس های فارسی سریال ها و فیلم های مختلف بر روی وسایت 9movie آغاز کرد و با ترجمه جلدهای اول و دوم «بازی تاج و تخت» از مجموعه کتابهای «نغمه ای از آتش و یخ» به فعالیت خود وسعت بیشتری بخشید. اخیراً هم ویدا اسلامیه در گفتگوی مختصری با سایت دمنتور اعلام کرده بود که: «کیفیت نباید فدای سرعت شود !». ایشان پیش از ویدا اسلامیه و کتابسرای تندیس با ترجمه ای دو نفره و مشترک با دوست و همکارشان، میلاد بابانژاد برای اولین بار از ترجمه «خلاء موقت»، کتاب جدید و تازه انتشار یافته جی.کی.رولینگ، در بیست و ششمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران رونمایی کردند. به همین مناسبت به سراغ ایشان رفتیم تا مصاحبه ای در این رابطه داشته باشیم. مصاحبه را آقای سامی مسیحا (پرنس) با ایشان انجام داد.

رونمایی از خلاء ناگهانی در نمایشگاه تا به حال چطور بوده ؟ تا به این لحظه سطح استقبال از این کتاب رو چطور ارزیابی می کنید؟

روز به روز فروش این کتاب داره بیشتر میشه و استقبال خوبی رو شاهد هستیم. روز اول که خب معمولی بود و شاید اصلا هیچکسی نمیدونست که انگار اینجا نمایشگاه کتابه ! ولی روزهای دوم و سوم خیلی بهتر بودن. انشالله روزهای آتی هم بهتر بشه میزان استقبال از این کتاب.

حالا دقیقاً نمیدونیم چقدر در نمایشگاه تا الان بازدید شده از خلاء موقت به عنوان یک کتابی که جی.کی.رولینگ نوشته، اما خب بعضی ها اصلا خبر ندارن که رولینگ چنین کتابی نوشته و به اصطلاح با بسته شدن پرونده هری پاتر دیگه به نوعی پرونده کاری رولینگ رو هم بسته شده تصور کردن. فرضاً در محیط وب اون همه کاربر هوادار هری پاتر و رولینگ الان واقعا جمعیت خیلی کمی از اونها کنجکاوی به خرج دادن که بیان اینجا سراغ این کتاب. به نظر شما اونقدر که باید، هواداران ایرانی رولینگ و هری پاتر وفاداری شون رو ادا کردن ؟

بچه های هری پاتریست که آره، قطعاً اومدن و دارن میان اینجا به سمت این کتاب. ولی خب عده ای دیگه ای هم هستن که میان اینجا و رمان های دیگه رو می بینن و من بهشون خلاء ناگهانی رو معرفی می کنم، یک سری از اینها میگن که اصلا از هری پاتر و نوشته های رولینگ خوششون نمیاد. در کل انگار خیلی ها خبر ندارن از خلاء ناگهانی. اما خب بچه های هوادار هری پاتر و رولینگ چه در محیط آنلاین و چه در اینجا چرا خوب استقبال شده فعلا.

اتفاقاً از نگهبان دم در می پرسیدم انتشارات آذرباد کجاست می گفت ای بابا من رو دیوانه کردن از صبح هر کسی میاد میگه این آذرباد کجاست...خب برین از دم در بخونید شماره غرفه اش رو دیگه !!!
می خندد...

خب. این کتاب بلاخره ترجمه شد.
بلاخره با هزار زحمت ترجمه شد...

بله. حالا با هزار زحمت، نظر کلی تون در مورد کتاب چی بود؟
این کتاب آدمو جذب میکنه اما خب نه به اندازه هری پاتر. چون من خودم 8 بار خوندمش و اینجوری فکر می کنم. راستش ما اول قصد داشتیم این کتاب رو دو تا جلد کنیم. چون کتاب هفت بخشه و ما میخواستیم بخش اول و دوم رو یک جلد کنیم و بخش سوم تا هفتم رو در قالب جلد دوم بیاریم. ولی خب اگه بخوام اونجوری بگم، تا سر بخش سوم داستانش خیلی روتین و معمولیه،‌ ابتدا یکی داره برات یه داستان عادی تعریف میکنه. از بخش سوم به بعد از اون داستان هایی که براتون تعریف کرده خیلی اوج میگیره داستان و از اونا استفاده می کنه. میشه گفت حالت معمایی داره این داستان در بعضی قسمت ها. اما نکته جالبی که داره اینه که خود رولینگ در بعضی از بخش های این کتاب یک سری نظرات شخصی اش خودش رو راجع مسائل مطرح شده در کتاب در قالب چی میگن بهش... ئه...ما بهش میگیم quote. ... نقل قول...در قالب نقل قول ...نقل قول از خودش گفته. این کار خلاء ناگهانی نشون داد که رولینگ هم میتونه واقعاً برای بزرگسالان و جوان ها هم بنویسه. اگه کتاب رو بخونید نثرش سنگین هست ولی واقعاً فکر می کنید که انگار داره دوباره برای نوجوان ها حرف میزنه.

چی شد که این کتاب رو انتخاب کردید؟ چه چیزی از این کتاب جذب تون کرد؟
قاعدتاً که در درجه اول خود رولینگ. ولی خب اون شبی که من خبر انتشار خلاء ناگهانی رو شنیدم قشنگ یادمه، خواب بودم، بعد از شنیدن اسم رولینگ از خواب بلند شدم و افکار اولیه ام از اینجا شکل گرفت که چقدر ممکنه جالب بشه که من ترجمه کنم. چون یادمه اون موقع تازه جلد اول تاج و تخت رو تموم کرده بودم و میخواستم جلد دوم رو شروع کنم. این خبرو شنیدم گفتم خب چه خوب میشه که خلاء ناگهانی رو هم همزمان با اون شروع کنم. از اینجا بود که جرقه اش زده شد و این رو هم بگم که من اصلا قصد رقابت هم ندارم، نه با خانم اسلامیه و نه با هیچکس دیگه ای که بخواد در آینده ترجمه ای از این کتاب ارائه بده هم هیچ مشکلی ندارم. صدها بار هم گفتم خانم اسلامیه هر کتابی رو که ترجمه کنه من میخونم قطعاً. خیلی دوست دارم ببینم که با خلاء ناگهانی نه در واقع با هری پاتر جدید در اصل چی کار کرده !

نظرتون در مورد ترجمه های خانم ویدا اسلامیه چیه؟
ویدا اسلامیه ترجمه هاش خوبه. من واقعاً مشکلی نمی بینم. دلیلی هم نداره فکر کنید که من به خاطر کیفیت پایین ترجمه این کار اومدم و این کتاب رو ترجمه کردم. ولی یه دلیل دیگه ای که میتونم بگم که مربوط به این سوالتون نیست هم اینه که من حس میکنم خانم اسلامیه برای هری پاتر ترجمه کردن و هری پاتر خب تموم شد، رولینگ رفت توی دنیای دیگه ای، راستش دلیلی نمی بینم که فقط خانم اسلامیه باید مطلقاً ترجمه کنن این کتاب خلاء ناگهانی رو. خیلی های دیگه میتونن ترجمه بکنن. ترجمه شون رو هم خودمم خیلی دوست دارم. هری پاترها رو همگی با ترجمه ایشون خوندم شخصاً.

این کتاب رو مطلقاً به خاطر جذابیتی که داشت انتخاب کردید یا اینکه پای شهرت خانم رولینگ و هواداران ایرانی ایشون هم در میون بوده؟ اینکه مثلا خواب بودی و یک دفعه اسم خانم رولینگ و رو میشنوی و میپری از خواب رو توضیح میدید؟

اول که خب علاقه ام به خود خانم رولینگ بود. بعد تقریباً یک فصل از اون رو که خوندم، خوشم اومد و جذبم کرد، شب تا صبح بیدار موندم و دائماً داشتم می خوندمش. جذابیت داستانش خیلی خوبه.
مسلماً این رو هم میدونید که ترجمه یک کتاب از یک نویسنده ای با این شهرت که زمانی ثروتمند تر از ملکه بریتایا هم بوده، کم سر و صدا نمیکنه. با این اوصاف مسائل شخصی هم میتونست باشه؟
مسائل شخصی در اوایل نبود. جداً نبود. در فصل دوم که پیش می رفتیم واقعا قصدم این نبود که اسمم مطرح بشه، ولی بعدش یه جورایی آدمو قلقلک میده دیگه ! (می خندد)

قطعاً شنیدید که در نقد و بررسی های مطرح، این کتاب رولینگ چندان اثر شاهکار و بی نظیری تلقی نشده و عموماً اون رو یک داستان معمولی توی ذهن رولینگ میدونن که فقط خواسته اون رو بنویسه و کتابش کنه. چیزی که خودشم مدام در مصاحبه هاش بهش تاکید داشته. نظرشما چیه؟‌ آیا واقعا یک اثر داستانی بزرگسال معمولیه ؟
یه اثر بزرگسال معمولی هست، ولی اینکه مطلقاً بگیم رولینگ فقط می خواسته بنویسه رو قبول ندارم، چون قاعدتاً هیچ نویسنده ای اینکارو نمیکنه. مخصوصاً نویسنده مثل رولینگ نمیاد این شهرت چندین و چند ساله اش رو الکی و با یه داستان معمولی زیر سوال ببره. ولی اینکه گفته میشه یک داستان معمولی باید بگم به نوعی یک داستان معمولی رو به بالا هستش. من اینجوری برداشت کردم، حالا ممکنه اصلا قصدشون این نبوده باشه اما من اینجوری برداشت کرده ام که نزدیک به یک دهه بچه ها رو با هری پاتر بزرگ کرده و به نظر من با خلاء ناگهانی میخواد بگه که دیگه دنیای خیالی تموم شده و حالا دنیایی وجود داره که واقعیه و ما هم داریم توی دنیای واقعی زندگی می کنیم. من این برداشت رو داشتم ولی باز هم میگم یک کتاب معمولی رو به بالا هستش.
تصویر کوچک شده
نتیجتاً با این برداشت شما فکر نمیکنی رولینگ توی ذوق بچه هایی زد که فکر می کردن یک عمر میتونن با داستان های هری پاتر زندگی کنن؟ به قول شما به اونها مثلا گفت که دنیای خیالی هری پاتر دیگه تموم شده و بذاریدش کنار و حالا ما با خلاء ناگهانی رو به رو شدیم.
آره خب. این بچه ها الان دیگه بزرگ شدن.

بله بزرگ شدن اما برای یکی مثل خودم مثلا با یک دهه فعالیت و هواداری توی این زمینه و جدا از کتاب های دیگه، فکر نمی کنید خیلی میتونه سنگین و مایوس کننده باشه ؟‌
خب این نشون میده که شما طرفدار هری پاترید. طرفدار رولینگ نیستید.

خب ما شاید اصلا رولینگ رو با هری پاتر شناخته باشیم. هری پاتر رو با رولینگ نشناختیم. نه؟
شما یک درصد این فکر رو هم بکنید که رولینگ میخواد بگه که من رو با خودم بشناسید نه با هری پاتر !

خب چرا به نظرتون ؟!
چراش رو دیگه من نمیدونم. از خودش باید بپرسید. (می خندد)

خودتون هم قطعاً میدونید که دنیای رولینگ هم در اصل هری پاتره. اصلا با هری پاتر زندگی کرده...
با هری پاتر زندگی کرده. آره. اما خب به هر حال یه نویسنده ایه که باید ادامه کار بده دیگه. نوشتن براش نباید الزماً این باشه که تا ابد راجع به هری پاتر حرف بزنه که. حالا باز اتفاقات هری پاتر همچنان داره رخ میده. ماه به ماه خبرهای جدید از این هری پاتر منتشر میشه. مثل بررسی تورهای هری پاتر و بازدید خانواده سلطنتی انگلیس امثال اینهارو داریم می بینیم. این جو هری پاتر هست هنوز اما خب من شخصاً فکر می کنم رولینگ با این کتابش میخواسته بگه که من رولینگ هستم، هری پاتر نیستم.

به هر حال با ترجمه این کتاب بیشتر با جو داستانش مانوس بودید. به نظر شما شخصیت ها و سیر داستانی «خلاء ناگهانی» از نظر فرهنگی و اجتماعی می تونه شباهت ها و نقاط مشترکی با جامعه ما داشته باشه؟ یا اینکه نه و با یک فضای کاملا خشک و انگلیسی روبه رو هستیم که به زور عناصر انتقادی و زنجیروار سعی داره خودشو از نظر ادبی، فکر و عقیدتی مبتنی بر جوامع رنگارنگ امروزی، به نوعی مدرنیزه بروز بده ؟
این کتاب قطعاً برای عموم قابل لمس هست. چون توی کتاب داریم، مشکلاتی که بچه ها با والدینشون دارن، نوجوان ها مشکل با والدین دارن، یه جاهایی هست که بچه ها با معلم هاشون مشکل دارن و مشکل معلم ها به خانواده شون کشیده میشه. ولی یک سری موارد خاص هست. حالا خودتون داستان رو بخونید متوجه میشید. مثلا همه توی رو همدیگه با هم خوب هستن و میگن و میخندن ولی در پس ماجرا برای همدیگه دارن میزنن که این قشنگ همین اتفاقیه که ما داریم هر روز می بینیم و توی روابط مون وجود داره. پس نمیشه گفت که مطلقاً یک فضای انگلیسی داره. در واقع برامون مصداقی از یک دنیای حقیقی و روزمره ست که واقعاً اتفاق می افته.

آیا حین ترجمه کتاب متوجه نماد گرایی و مفاهیم خاص هم شدید که به نوعی بر سیر داستانی یا شخصیت های کتاب تحمیل شده باشن؟ یا اینکه واقعاً با کتابی رو به رو هستیم که یک سری مفاهیم کاملا واضح و عام داره ؟
کاملا واضح و عام بوده. اصلا هیچ پیچیدگی ای نداره واقعاً که خواننده گیر بکنه توی داستان و فکر کنه روش که این چی میشه و اون چی میشه. خیلی راحت داره توضیح میده برای خواننده. انگار روبه روت نشسته باشه و داره تعریف میکنه برات این داستان رو.

اگرچه ژانرها قابل مقایسه نیستن به راحتی اما فکر نمی کنید در مقایسه با هری پاتر یک کتاب ضعیفی بوده ؟
این کتاب ضعیف تلقی شدن مربوط به این میشه که همه طرفدار هری پاتر هستن، طرفدار رولینگ نیستن. اصلا نمیشه گفت کتاب ضعیفیه چون کلا ژانرهاشون با همدیگه فرق دارن. این کتاب رو باید با کتاب های دیگه ای که توی ژانر خودش هستن باید مقایسه کرد.

در مقایسه با کتاب های هم ژانر خودش چه نظری دارین ؟
نسبت به کتابهای اجتماعی که مسائل روز رو دارن بررسی میکنن، خب آره، باید گفت کمی پایین تر هست. باز هم میگم متوسط رو به بالا هستش. در سایت Goodreads هم اکثر کاربرا بهش از 5 امتیاز 3 و نیم دادن. به خاطر اینکه نه نسبت به هری پاتر، اگه نظراتشون رو بخونید، مقایسه نشدن، بلکه با کتاب های هم ژانز خلاء ناگهانی مقایسه شدن بیشتر.

چند وقت پیش با سایت دمنتور مصاحبه کردید، در بخش کامنت ها کاربران عکس تون رو که میدنن می گفتن شبیه جانی دپ هستین. انگار از نزدیک شبیه هم هستید...
من شبیه جانی دپ نیستم. اون شبیه منه. (می خندد)

از حاشیه های اون مصاحبه تون بگذریم، اما خب به نظر می رسید در محیط آنلاین تلاش زیادی داشتید تا به هواداران ایرانی رولینگ توضیح بدین که حذفیات و سانسورهای اعمال شده در ترجمه فارسی، لطمه ای به سیر داستانی و محتوای کتاب نزده. اما خب حذف یک کلمه از اندیشه یک شخصیت داستان خلاء ناگهانی یا حذف توصیف یک حرکت و رفتار آن درست معادل حذف قسمت بزرگی از استدلال و تحلیل روان شناختی شخصیت های داستان برای خواننده به حساب میاد و مانع برقراری ارتباط کامل بین خواننده و متن کتاب می شود و این در حالی هستش که حتی خواننده اصلا متوجه این هم نمیشه که قسمتی حذف شده. چطور عدم لطمه و وفاداری کامل به متن کتاب رو توجیه می کنید؟
خب ما اول باید بفهمیم که داریم توی ایران زندگی می کنیم. کتابی می خوایم چاپ کنیم توی یک سری از چارچوب ها باید باشه که نه به خودمون لطمه بخوره نه به طرفدارای نویسنده لطمه بخوره و نه به وزارت ارشاد لطمه بخوره و همه راضی باشن. طوری که نه سیخ بسوزه و نه کباب ! ولی متاسفانه یه مشکلی که ایرانی ها دارن اینه که فکر می کنن ما همینطوری یک کتابی رو ور میداریم و ترجمه می کنیم و حالا اصلا برامون مهم نیست چی باشه. ولی نه. ما واقعا خودمون هم دوست داریم که متن اصلی به دست هواداران برسه. من فکر نمی کنم که حذف یک سری صحنه های روابط جنسی مشکلی ایجاد بکنه. ولی توی این کتاب ، حالا باز بگم اسپویل میشه، یه قسمت آخرش هست که این مسئله یه تیکه از داستانه و من اون قسمت رو حذف نکردم. داستان رو که بخونید خودتون متوجه میشین اصلا چه اتفاقی داره می افته و بعدش چی میشه. در اصل قسمتی که به داستان لطمه میزنه جور دیگه ای بیان شده که وقتی خواننده میخونه، خودش متوجه این بشه. یعنی کسی که واقعا خلاء ناگهانی میخونه، کتاب رولینگ رو میخونه نه کسی که همینجوری میاد کتاب رو بخونه. مثلا حذف شدن یک تاپ و شلوارک من فکر نمی کنم چندان لطمه ای بزنه و به جاش بشه نوشت لباس ورزشی ! هیچ اتفاقی نمی افته.

یعنی حذفیات واقعاً به این صورت بوده فقط ؟
به این صورت بوده. فقط یک تیکه ای بود که مال بخش آخره و یکی از شخصیت ها با یک سرنگ هروئین خودکشی میکنه و رولینگ طریقه مصرف هروئین رو در اون قسمت توضیح داده بود و من هم ترجمه کردم اما خب متاسفانه ارشاد ایراد گرفت به همین قسمت. در واقع تنها قسمتی از اصل داستان که ارشاد ایراد گرفت همین قسمت بود. اینکه شخصیته خودشو با یک سرنگ هروئین خودش رو میکشه هست، ولی اون طرز استفاده اش فقط نیست و حذف شده.

با خنده: خب شاید یکی بخواد یاد بگیره خب طریقه مصرف رو !
خب بره از یه جا دیگه یاد بگیره. بعداً بره از صفحه فیس بوک من بخونه که من حذفیات رو اونجا میذارمشون !

پس یعنی حذفیات رو یه جایی قرار میدین ؟!
حذفیات رو آره قرار میدیم. میادش. ولی الان نه. انشالله وقتی خانم اسلامیه که ترجمه شون رو دادن بیرون، من همون موقع حذفیات رو روی صفحه فیس بوکم قرار میدم.

در خصوص همین بحث سانسور و حذفیات فکر می کنید خانم اسلامیه و کتابسرای تندیس چطور عمل میکنن ؟ و البته، جدا از این بحث حذفیات، به نظر خودتون ترجمه شما چقدر یا ترجمه ایشون فرق خواهد داشت؟
ما راستش یک کتاب دیگه ای رو به اسم «گذرگاه» همزمان با تندیس منتشر کردیم که متوجه شدیم کتاب منتشر شده اونها 1104 صفحه شده و کتاب ما 1500 صفحه شده و حالا داستان کتاب بماند دقیقا چیه. ولی مثلا توی خلاء ناگهانی هم خانواده ای هست توی داستان که کلا خانواده مورد داری هستن و من فکر میکنم یکی از دلایلی که خانم اسلامیه دارن دیر منتشر میکنن ترجمه شون رو اینه که میخوان حالا یه داستانی رو اصلاح کنن یا حالا نمیدونم درست کنن یا هر چیزی که هست، که وقتی کتاب میره ارشاد دیگه معطل نمونه و همون موقع مجوز بیاد. دقیقاً مثل حالتیه که توی سایت دمنتور هم گفته شد نویسنده این خلاء ناگهانی فارسی دیگه خانم رولینگ نیست و خلاء ناگهانی مهرزاده و ویدا اسلامیه. خلاء ناگهانی خانم اسلامیه هم واقعاً مال خانم اسلامیه ست. من فکر می کنم اینجوری باشه. ولی این نه. این کتاب خلاء که الان دستتونه و ما ترجمه کردیم اینطور نیست و واقعا نسخه کامله.

با این نظراتی که در خصوص کار ترجمه ویدا اسلامیه داشتید که مثلا برای اینکه کتاب توی ارشاد نمونه و زود مجوز بگیره، فکر نمی کنید داستان سازی توسط ایشون و اضافه کردنش به ترجمه خلاء موقت برای اینکه مثلا هم به کتاب لطمه نخوره و هم حذفیات زیاد نشون ندن خودشون رو، با سابقه ای که ایشون در بین طرفداران ایرانی هری پاتر دارن، نوعی ظلم مطلق باشه؟
من سر کتابهای هری پاتر هم خودم یه جاهایی چنین احساسی داشتم. البته من نسخه انگلیسی هری پاتر رو نخوندم. این رو باید افرادی بعداً نظر بدن که هر دو رو میخونن. من خودم معتقدم این ترجمه ای که کردم نسخه کامله و باز هم میگم فقط قسمت های رابطه های جنسی و مواردی که زیاد ربط نداشتن به داستان تا حدودی حذف شدن.

کمی به رولینگ برگردیم. به نظر شما چرا اینقدر در بحث ارتباطات شخصیت ها اینقدر فرق چشمگیر و ناگهانی هست بین هری پاتر رولینگ با خلاء ناگهانی رولینگ ؟!
مسائلی که توی این کتاب هست باز هم میگم مسائل روزمره ما هست که ماها باهاشون دست و پنجه نرم میکنیم شاید هر روز. اما توی هری پاتر ما چندان ارتباطات احساسی یا فردی نداریم و اصل داستان روی هری و دوستاش و ولدمورت می چرخه و پیدا کردن روابط جان پیچ ها و امثال اون مطرحه، ولی توی این کتاب رولینگ چیزی خاصی از خودش نساخته و بیشتر مسائلی وجود دارن که هستن و وجود دارن. در واقع احتمالاً چیزهایی رو که واقعا دیده رو کتاب کرده.

پس خلاقیت رولینگ توی چه قسمتی بوده ؟!
خلاقیتش بیشتر روی قسمت هایی هس که نقل های خودش رو آورده بود. یک سری از شعارهای خودشه. مثلا جایی از کتاب میگه: «فرزندان تون رو اونجوری باید دوست داشته باشین که اگه یه روز توی خیابون دیدینشون، دور نزن اون ور خیابون برن. » در کل چیزهایی که واقعا هست. رولینگ خلاقیت آنچنان خاصی به خرج نداده بود برای این کتاب.

مراجعین به این غرفه در خصوص این کتاب عموماً چه حرف ها و نظرات دارن و چه سوالاتی ازتون درباره این کتاب و ترجمه اش می پرسن و شما چی جواب میدین بهشون ؟!
راستش در خصوص ترجمه ام نمیام من به بازدید کننده ها بگم که ترجمه من عالیه، ترجمه ویدا اسلامیه افتضاحه نرید بخریئ. من اصلا کلا مشکلی با مترجم دیگه ای ندارم. اینا بحث رقابتیه. اما خب اگه واقعا تفاوت ترجمه نباشه، اون وقت خواننده دیگه حق انتخاب نداره. قشنگیش اینه که خواننده حق انتخاب داشته باشه. ولی خب خدا رو شکر تا الان افرادی که اومدن تقریباً هم نظر خودم بودن که خانم اسلامیه به هر حال خب دستشون درد نکنه، چندین سال ترجمه کردن، زندگی هم کردیم با ترجمه هاشون، خودم به شخصه خیلی انس گرفتم با ترجمه هاشون، ولی خب یه آدمای دیگه ای هم هستن خب که تازه کار هستن، مثل من و خیلی های دیگه که تجریبات شون بالاتره. خودشون به این نتیجه رسیدن که باید میدون داد به بقیه. جواب من هم فقط همینه. میگم که خانم اسلامیه که اون موقع جلد اول هری پاتر رو منتشر کردن، اون موقع ایشون خانم اسلامیه نبودن که، مترجم عادی بودن، که بعدها با هری پاتر تبدیل شدن به خانم اسلامیه. من هم خب چنان شناخته شده نیستم. به هر حال مردم اعتماد کردن به خانم اسلامیه و جواب اعتمادشون رو هم گرفتن. منم امیدوارم که اعتماد بکنن و جواب اعتمادشون رو بگیرن. جواب من بهشون همینه واقعا.

یعنی میخواین راه چندین ساله ایشون رو یه شبه برین؟
نه بابا. این یه جلده. همون یکساله میرم بسه. (می خندد) . بقیه راه ها رو با کتاب های دیگه میرم.

حالا یک سوال شخصی هم بپرسم. چی شد اصلا از کار ترجمه زیرنویس به ترجمه کتاب روی آوردین؟
من از اول سریال Game Of Thrones رو زیر نویس فارسی میکردم و مدیر مسئول انتشارات آذرباد هم میدید این سریال رو با زیر نویس های من. با جانشینش صحبت کرد. ایشون رفت، گشت و دید که رمان هم داره این سریال. خوششون اومده بود از ترجمه زیر نویس ها به فارسی، اومدن به من ایمیل زدن پیشنهاد دادن که مایل هستید همکاری کنی و کتاب رمان ترجمه کنی ! خب منم میگن که به اصطلاح جوان و جویای نام، منم خب استقبال کردم و اومدیم توی کار ترجمه کتاب دیگه.

خوشت هم میاد از ترجمه کتاب ؟
آره خوبه. بهتر از زیر نویسه.

به نظر شما این کتاب ارزش چند جلسه نشست تخصصی و تحلیلی رو داره ؟ یعنی اونقدری میتونه ارزش داشته باشه و نزدیک باشه به فرهنگ مون که جهت معرفی هر چه بیشتر، سلسله جلساتی تشکیل بشن و این داستان از ابعاد مختلف تحلیل و بررسی بشه ؟
5 جلسه. چون کمترش لازم نیست، بیشترش هم لازم نیست. اینطور فکر می کنم. آره ارزشش رو داره و اصلا تلف کردن وقت نیست. باید از دیدهای مختلف اجتماع بررسی بشه. افرادی هستن که میگن هری پاتر اصلا به فرهنگ ما نمیخوره و از این حرفا. اینجور آدم ها اصولا جای بحث ندارن. هر چی که بگی حرف خودشون رو میزنن. با کسانی باید بیشتر به شکل تخخصی حرف زده توی این مورد که واقعا کتاب میخونن. شرایطش رو درک می کنن. شرایطی که توش زندگی میکنن رو درک میکنن. با آدمایی که روشنفکرن و به اصطلاح یه چیزی حالیشونه باید حرف زد.

چرا حالا دو نفره این کتاب رو ترجمه کردین ؟
چون که زودتر ترجمه بشه، بعدم اینکه میلاد از دوستای خوب منه.

فکر نمی کنید ترجمه هاتون ممکنه فرق زیادی داشته باشه با هم ؟
نه. موضوع همینه دیگه. اگه میخواستم با یکی دیگه ترجمه کنم قطعاً سبک هامون فرق داشت. ولی ما دو تا سبک ترجمه مون صد در صد یکیه.

صد در صد یکیه؟ یعنی ما اصلا ما متوجه نمیشیم که ناهماهنگی فنی وجود داشته باشه؟
نه. صد در صد یکیه. مثل کتاب بازی تاج و تخت دیگه. حتی مثلا فصل دوم Game Of Thrones هم کار میلاده.

درباره ترجمه دو نفره این کتاب، هم الان و هم قبلا گفتید که هدف شما رساندن هر چه سریع تر نسخه فارسی به دست هواداران بوده. این ترجمه دو نفره برای یک کتاب داستانی از رولینگ شما دو مترجم رو دچار اختلاف نظر نکرد؟
چرا خب. اختلاف نظر داریم. اما خب مثلا جایی رو که ترجمه می کنیم با همفکری همدیگه که مثلا چه جمله ای برای اون تیکه بهتره و به توافق میرسیم. رابطه کاری من و میلاد هم مال یکی دو ماه نیست. ما سه ساله با هم کاری می کنیم. هم اون کار من رو دیده هم من کار اون رو دیدم. به شباهت هایی توی کارهای همدیگه رسیدیم. بین کسانی که میشناختم برای همین ترجیح دادم میلاد رو انتخاب کنم. به علاوه اینکه متن کتاب خلاء ناگهانی بریتیش هستش. امریکن نیست. و قطعاً ترجمه بیرتیش خیلی سخته و هر کسی از پس این کار بر نمیاد. ولی میلاد چون یکی دو تا کار بریتیش هم ترجمه کرده بود و به دایره اصطلاحاتش آشنا بود، برای همین ترجیح دادم میلاد با من همکاری داشته باشه.

قبلا در محیط آنلاین وقتی حرف از اعتماد به ترجمه شما شد، اذعان داشتید که درسته که شاید مثلا رشته تحصیلی شما مرتبط با مترجمی انگلیسی یا ادبیات انگلیسی نباشه، اما مدرک تافل دارید !‌ چه بسا افرادی بودن که نه نمره جنرال آزمون GRE اونها، بلکه نمره تخصصی زبان انگلیسی شون شاهکار بوده اما هرگز این مورد و آیلتس و تافل رو به عنوان سند و گواهی جهت اعتماد به ترجمه شون معرفی نکردن.
بله. تافل دارم. خب این هم دلیل نمیشه. ولی به عنوان مورد کمکی این رو معرفی کردم. به عنوان کار اصلی من کار ترجمه فیلم و سریال رو گفتم که خب الان 5 ساله در کار زیر نویس در حال فعالیت هستم. این هم باز خودش دلیلی نمیشه. مگر اینکه آدم توی این 5 سال باز پیشرفتی کرده باشه. اینکه همه 5 سالش یکی باشه که نمیشه یک کتاب ترجمه کرد.

به نظر خودتون داشتن چنین مدارکی میتونه تضمینی باشه برای ارائه یک ترجمه خوب ؟
تضمین کمکی میتونه باشه. تضمین اصلی تجربه و هر روز سر و کار داشتن با ترجمه و اصطلاحات انگلیسیه.

حالا جدا از این مسئله اصلا به نظر شما این کتاب اونقدر با بیان و نثری و ترکیبات پیچیده نوشته شده که مستلزم حساسیت و تبحر زیادی در امر ترجمه باشه ؟ یا اینکه نه و مثلا افرادی تازه کار هم میتونن توی این فروم های هواداری بیان فصل به فصل و گروهی ترجمه کنن این کتاب رو؟
اونقدر پیچیده نیست که بشه گفت تجربه خیلی زیادی لازم داره اما به خاطر بیرتیش بودنش واقعا باید تجربه داشت. میشه گفت 80 درصد زبان بریتیش اصطلاحه و یه جمله ای که میگن 100 تا معنی داره شما باید ببینی که منظور کدوم معنی هستش. به خاطر همینه که میگم باید تجربه داشت. به خاطر بریتیش بودنش. وگرنه لغات و اصطلاحات آنچنان سخت و مشکلی نداره. این هم که میگن نثرش سنگینه به خاطر اینه که مخاطب بزرگسال داره و مخاطبش بچه ها نیستن.

پس یعنی احتمال داره همین پسری که الان اومد و این کتاب رو خرید، اصلا این کتاب رو خیلی نفهمه؟
آره. ممکنه. من توی مقدمه کتاب هم نوشتم که مناسب رده سنی 13 تا 17 سال نیست. ولی اصلا به این معنی نیست که اصلا نباید اون رو بخونن یا ممکنه خوششون نیاد. بستگی به طرز فکر خواننده داره.

با اینکه کتابسرای تندیس به عنوان ناشر رسمی کتابهای هری پاتر در ایران اعلام شده بود، اما این کتابها توسط مترجمین مختلف و انتشارات متفاوتی به چاپ رسیدن و متاسفانه قانون کپی رایت رعایت نشد. اگرچه ما جادوگرانی ها چندان به ترجمه های خانم اسلامیه اعتماد نداریم و از همان اول ایراداتی به آنها می گرفتیم. اما خب ناشر کتاب جدید رولینگ دیگر دو ناشر قبلی هری پاتر نیستن. بلکه انتشارات لیتل براون هستش. آیا شما و انتشارات آذرباد برای این کتاب از انتشارات لیتل براون مجوز دریافت کردید؟
نه. مجوز نگرفتیم. چون اولا قانون کپی رایت در ایران بی معنی و اصلا معنی خاصی نداره. به نظرم موقعی معنی پیدا میکنه که مثلا وقتی خانم رولینگ دارن کتابو می نویسن، چندین بار به طور همزمان حین نگارش کتاب، قسمت های قطعی شده رو برای مترجمین مختلف در کشورهای مختلف ارسال کنن تا مترجمین همزمان ترجمه کنن و همزمان با انتشار جهانی منتشر بشه. که این مسئله توی ایران به خاطر وزارت ارشاد امکان پذیر نیست. چون باید اصلاح بشه بره بیاد. تیکه تیکه هم نمیشه مدام به ارشاد فرستاده بشه. الان همین کتاب خلا ناگهانی را میخواستیم یک صفحه معرفی شخصیت های کتاب رو اضافه کنیم قبل از چاپ، ولی کتاب رو روی 752 صفحه بسته بودیم و کتاب اینطوری میشد 753 صفحه. به خاطر یک صفحه اضافه دوباره کتاب یک هفته باید توی وزارت ارشاد می موند تا مجدداً بخونن که چیزی اضافه نشده باشه. به خاطر همین من فکر نمیکنم قانون کپی رایت توی ایران تاثیری داشته باشه.

در حال حاضر آیا مشغول ترجمه کتاب دیگری هستید ؟
در حال حاضر جلد دوم Game Of Thrones رو شروع به ترجمه کردم و همراه با یه کتاب جذاب و فانتزی دیگه که اجازه بدید فعلا اسمشو فاش نکنم. ولی جذابه. احتمالا مورد پسند هری پاتریست ها هم واقع بشه و برنامه هست که توی تابستون آماده انتشار باشه.

دوست داری توی دنیای هری پاتر بمونی به عنوان یه هری پاتریست، یا اینکه نه و دوست داری با خلاء ناگهانی زندگی کنی و از دنیای هری پاتری بیای بیرون ؟
خب نمیشه اومد بیرون. خب میدونی هر چقدرم که بخوایم سعی کنیم که خودمون رو بیاریم بیرون، یه تیکه از مغزمون همیشه درگیر هری پاتر هست. به نظر من بهتره به جای اینکه بیایم بیرون، همراه هم زندگی شون کنیم. یعنی تشخیص بدیم دنیای واقعی چیه، دنیای خیالی چیه، دنیای ماورایی چیه، چی واقعیته و چی مجازیه ! من خودم نه، دوست ندارم. دوست دارم به صورت موازی با هم اینهارو طی کنم.

و اما حرف آخر آقای جعفری...
یه دونه حرف بیشتر ندارم. توی سایت دمنتور هم گفتم. چیزی که نخوندین، چیزی که ندیدین، چیزی که اصلا نمیدونید چیه، راجع بهش نظر ندین. بخونید، ببینید، بشنوید، حالا هر چی که هست. تجربه اش بکنید. بعد نظر بدید. و سعی کنیم به همدیگه هم احترام بذاریم. این قشنگه.

دلت خیلی پُره ها !
خیلی. از حرف خانم اسلامیه خیلی دلم پُره. بله. حالا امکان داره منظورشون من نباشم، ولی مسلماً اشاره ای به ما هم داشت اون حرفشون.

خیلی لطف کردید آقای جعفری بابت وقتی که در اختیار ما قرار دادین. انشالله به امید دیدار مجددتون.
خواهش می کنم. لطف کردید تشریف آوردین. خیلی خوشحال شدم.

به خنده: ببخشید آقا مهرزاد، من یادم رفت یه سوال بپرسم. نمره آزمون تافل شما چند شد؟!
شد 623 فکر کنم. (می خندد)
ارزش: 7.00 (1 رای) - ارزش گذاری این خبر -
صفحه مناسب چاپ برای دوستتون بفرستید از این خبر یک pdf بساز
بی‌شک دیدگاه هر کس نشانه‌ی تفکر اوست، ما در برابر نظر دیگران مسئول نیستیم

فرستنده شاخه
irmtfan
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۹۲/۲/۱۵ ۵:۳۰  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۹۲/۲/۱۵ ۵:۳۰
عضویت از: ۱۳۸۲/۱۰/۱۳
از: پریوت درایو - شماره 4
پیام: 3125
 پاسخ به گفتگوی اختصاصی مهرزاد جعفری ...
روی سانسور خیلی حساس نشید. این چیزی جزو مسایل ما تو ایرانه که باید باهاش کنار بیاید. یه هنرم به هنر مترجم افزون میشه که چطوری اینو در بیاره.
من هنوز انگلیسی این کتابو کامل نخوندم.

هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۰-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.