انفجار شدیدی در نیروگاه اتمی خانه ریدل ها رخ می دهد. در اثر این سانحه، لردسیاه ناپدید شده و در حقیقت بخاطر موج انفجار، به مکان نا مشخصی پرتاب شده است!
مرگخواران که بسیار نگران اربابشان هستند، تصمیم می گیرند خانه را ترک نکرده و منتظرش بمانند.
اما بدبیاری برای لردسیاه به همینجا ختم نمیشود. او که درصدد یافتن راهی برای بازگشت است، به عنوان معتاد دستگیر شده و راهی کمپ ترک اعتیاد میشود!
نجینی، داغ دوری از پدر را تحمل نکرده و برای پیدا کردن او، راهی میشود. لاکن آیا گرفتن تاکسی برای یک مار کار آسانی است؟... خیر!
اما شانس با نجینی قصه ما یار بوده و او را سر راه یک عدد هری پاتر مشتاق دیدار مادر، قرار میدهد. نجینی با فریب هری پاتر او را وادار به گرفتن تاکسی می کند تا با هم به کمپ ترک اعتیاد بروند.
اما خب نجینی راه دور و درازی را طی کرده بود و نیاز به تغذیه داشت...
روح هری پاتر، پسری که زنده نماند، قرین رحمت پروردگار!
نیروگاه اتمی سیاهان!
بیشک دیدگاه هر کس نشانهی تفکر اوست، ما در برابر نظر دیگران مسئول نیستیم
|