هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

[index]

Azkaban

از جادوگران®، فرهنگ نامه هری پاتر.

index | تغییرات اخیر | ویرایش این صفحه | تاریخچهٔ صفحه | تعویض به حالت مدیا ویکی

نسخهٔ قابل چاپ | تکذیب‌نامه‌ها | سیاست حفظ اسرار
رده‌های صفحه: Wizard places | A

فهرست مندرجات

دژ آزکابان

«برای نگه داشتن زندانی ها به دیوار و دریا احتیاجی نیست، چون زندانی ها اسیر افکار خودشون میشن و قادر نیستن به چیزهای خوب و نشاط انگیز فکر کنن. بیشترشون بعد از چند هفته دیوونه میشن.» ریموس لوپین (ز.آ.10)

تصویر: azkaban-island-uk-cover.jpg

معرفی

در مکانی بسیار دور، در آب های بسیار سرد دریای شمال جزیره کوچکی قرار داد که میزبان یکی از ترسناکترین مکان های روی زمین است: آزکابان، زندان جادوگری (ز.آ.3، Sch1).

آزکابان مکان ترسناکی است. زندانی ها سالها توسط دیوانه سازها نگهبانی می شدند. موجودات مخوفی که به صورت «شیطان های نابینای مکنده روح» توصیف می شوند. غذای آنها احساسات مثبت است، که به این معنی است که بعد از گذراندن مدت زمانی در زندان، زندانی ها تمام امید و احساسات و افکار خوبشان را از دست می دهند و وحشتناکترین و سیاه ترین خاطرات زندگی شان را بیاد می آورند. بعضی دیوانه می شوند و بعضی از ناامیدی می میرند (ج.آ.27).

اما در زمان به قدرت رسیدن دوباره ولده مورت، دیوانه سازها اجازه دادند که تعدادی از مرگ خوارها فرار کنند (م.ق.25) و مدتی بعد خودشان هم آزکابان را ترک کردند تا به ولده مورت بپیوندند (ش.د.1). بعد از شکست ولده مورت، وزیر جادوی جدید کینگزلی شکلبولت اقداماتی انجام داد تا دیگر دیوانه سازها نقشی در نگهبانی از آزکابان نداشته باشند، که باعث شد هوای جزیره خوشایندتر از قبل شود ولی از مشکلات زیادی نیز جلوگیری کرد (BLC).


موقعیت

«سیریوس برای رفتن از آزکابان به هاگوارتز، نیازی به گذشتن از لیتل وینگینگ نداشت؛ بلکه خودش می خواست به آنجا برود.» جی کی رولینگ (Sch1)

به دلیل توضیحاتی که سیریوس بلک درباره فرارش از آزکابان داد، برخی اینطور برداشت کرده اند که جزیره باید در مکانی جنوبی تر از جایی که رولینگ در دریای شمال توصیف کرد واقع شده باشد. سیریوس به وضوح اظهار کرد که به طرف ساحل شنا کرده، سری به پریوت درایو زده و سپس به طرف شمال براه افتاده تا به هاگوارتز برود (ز.آ.22). پریوت درایو در منطقه سوری است، که در جنوب لندن واقع شده است. از آنجائیکه منطق می گوید سیریوس باید از آزکابان به طرف نزدیکترین ساحل شنا کرده باشد، آن مکان باید جایی در کانال انگلیس، میان انگلیس و فرانسه باشد. چندین طرفدار سعی کرده اند مکان های دیگری را نیز پیدا کنند که شرایط لازم را داشته باشد.

اما رولینگ در این مورد کاملاً روشن صحبت کرده است. آزکابان در مکانی دور، در شمال واقع شده است، و سیریوس راهش به هاگوارتز را دور کرد تا به سوری سر بزند. این برای ما مشنگ ها عجیب بنظر می رسد، ولی ضرورتی ندارد که ایده های جادوگرها درباره «کوتاهترین مسیر» از علم هندسه ای که ما مشنگ ها بکار می بریم، استفاده کرده باشد. برای مثال اتوبوس شوالیه بنظر می رسد مسیرهایش را به ترتیب حروف الفبا انتخاب می کند. این منطق عجیب شباهت زیادی به منطق آسانتر بودن تغییر شکل دو شیء با اسم های مشابه به یکدیگر دارد (خوک گینه ای و مرغ شاخدار گینه ای). بنابراین ما نمی توانیم از روی اظهارات سیریوس درباره سفرش و منطبق کردن آن با یک نقشه مشنگی بفهمیم که آزکابان در کجا قرار دارد (Sch1)


فرارها

ما حداقل از چهار فرار آزکابان خبر داریم و باور داریم که اینها تنها فرارهای آزکابان هستند، زیرا رون بعد از فرار سیریوس به وضوح اظهار می کند که «تا بحال سابقه نداشته است کسی از آنجا فرار کند» ( ز.آ.5). البته این حرف درست نیست، ولی به احتمال زیاد فرارهایی که ما از آنها خبر داریم، تنها فرارهای آزکابان هستند.

«تقریباً یکسال» پس از فرستاده شدن او به زندان، والدین کراوچ نقشه کشیدند تا جای او را با مادر در حال مرگش عوض کنند. بارتی کراوچ پدر که در آن زمان رئیس سازمان اجرای احکام جادویی بود، خانم کراوچ را برای ملاقات به آزکابان برد. در آنجا، او و بارتی پسر با خوردن معجون مرکب پیچیده به شکل یکدیگر درآمدند، و کراوچ پسر به همراه پدرش از آنجا رفت، در حالیکه مادرش به جای او ماند و مرد ( ج.آ.27، ج.آ.33).

کرنلیوس فاج در تابستان 1993 برای بازدید به آزکابان رفت، و یک نسخه از روزنامه پیام امروز را به سیریوس داد. ولی در صفحه اول آن، عکسی از خانواده ویزلی چاپ شده بود که موش دست آموز رون، خال خالی، نیز در آن بود. سیریوس تنها کسی بود که می دانست خال خالی در واقع یک جانورنمای ثبت نشده به نام پیتر پتی گرو است، که یک مرگ خوار نیز هست. سیریوس که خودش هم یک جانورنمای ثبت نشده بود، وقتی دیوانه سازها برایش غذا بردند به شکل یک سگ درآمد؛ در آن حالت توانست بدون اینکه آنها متوجه شوند از کنارشان رد شود و تا ساحل شنا کند (ز.آ.19).

با از دست رفتن کنترل وزارتخانه بر دیوانه سازها، ده «زندانی فوق امنیتی» موفق به فرار و پیوستن به ولده مورت شدند (م.ق.25؛ فرار مالسیبر، رودلفس و راباستان را از آنجا می دانیم که در ج.آ.30 زندانی بودند، ولی در نبرد سازمان اسرار در م.ق.35 شرکت داشتند).

کینگزلی شکلبولت مطمئن بود که «یک فرار دسته جمعی اتفاق افتاده ولی وزارتخانه... روی آن سرپوش گذاشته». این حرف توضیح می دهد که چرا ولده مورت با وجود فرستاده شدن بسیاری از مرگ خوارانش به آزکابان در بهار قبل، همه آنها را در اختیار داشت (ی.م.5).


زندانیان شناخته شده آزکابان، گذشته و حال

در نوامبر 1981 به جرم افشای مخفیگاه جیمز و لیلی پاتر به ولده مورت و منفجر کردن پیتر پتی گرو و یک خیابان پر از مشنگ، دستگیر و بدون محاکمه به آزکابان فرستاده شد (ج.آ.27). در ژولای 1993 فرار کرد (ز.آ.3).

در ژوئن 1996 در نبرد سازمان اسرار دستگیر شد (م.ق.35، م.ق.36). احتمالاً در تابستان همان سال در فرار دسته جمعی فرار کرد (ی.م.5).

با وجود اخطارهای مکرر وزارتخانه، در حیاط پشتی خانه اش ابوالهول نگه می داشت، به همین دلیل به آزکابان فرستاده شد (fw).

در سال 1981 به شرکت در شکنجه لانگ باتم ها متهم و به حبس ابد در آزکابان محکوم شد (مجازات استفاده از طلسم شکنجه، یکی از سه نفرین نابخشودنی) (ج.آ.30). به شکل مادرش از آنجا فرار کرد و مادرش در آنجا ماند و یکسال بعد مرد (ج.آ.35).

در سال 1981 به جرم شکنجه «تعداد زیادی از مشنگ ها و مخالفان ولده مورت» محکوم شد (ج.آ.30). در ژانویه 1996 در فرار دسته جمعی فرار کرد (م.ق.25). در ژوئن 1996پس از دستگیری در نبرد سازمان اسرار دوباره به آزکابان فرستاده شد (م.ق.35، م.ق.36)، و در تابستان همان سال برای بار دوم فرار کرد (ی.م.5).

بخاطر حمله وحشیانه به سه بچه مشنگ (ی.م.2)، که به دخترش آریانا حمله کرده بودند (ی.م.28) به آزکابان فرستاده شد.

در ماه مارچ 1997 به جرم سرقت با بازی کردن نقش یک دوزخی به آزکابان فرستاده شد (ش.د.21).

در سال 1944 بخاطر حمله به مأموران وزارتخانه که برای دستگیری پسرش آمده بودند، به شش ماه زندان در آزکابان محکوم شد (ش.د.10).

در سال 1944 به جرم طلسم کردن تام ریدل و مقاومت در برابر بازداشت به سه سال زندان در آزکابان محکوم شد. بعد از بازگشت از آزکابان، در قتل سه ساکن خانه ریدل متهم شناخته شد. او بلافاصله به قتل ها اعتراف کرد، ولی در واقع بیگناه بود. در حقیقت خواهرزاده اش، پسر مروپ و تام ریدل، قتل ها را مرتکب شده بود و حافظه مورفین را تغییر داده بود تا فکر کند خودش اینکار را انجام داده است. مورفین در آزکابان مرد، در حالیکه هنوز به گناه خودش معتقد بود (ش.د.17).

در بهار 1993 بخاطر حمله های باسیلیسک به دانش آموزان هاگوارتز برای چند هفته بدون محاکمه به آزکابان فرستاده شد (ح.ا.14)، مدتی بعد با ثابت شدن بیگناهی اش آزاد شد (ح.ا.18).

در ژوئن 1996 پس از نبرد سازمان اسرار دستگیر شد (م.ق.35، م.ق.36). احتمالاً در تابستان همان سال در فرار دسته جمعی فرار کرد (ی.م.5).

پس از شش ماه تعقیب و گریز توسط آلاستور مودی دستگیر شد؛ ولی در سال 1981 به دلیل همکاری با وزارتخانه و دادن نام دیگر مرگ خوارها آزاد شد (ج.آ.30).

در سال 1981به جرم استفاده از طلسم شکنجه بر روی لانگ باتم ها به حبس ابد در آزکابان محکوم شد (ج.آ.30)؛ در فرار دسته جمعی ژانویه 1996 از آزکابان فرار کرد م.ق.25).

در سال 1981به جرم استفاده از طلسم شکنجه بر روی لانگ باتم ها به حبس ابد در آزکابان محکوم شد (ج.آ.30)؛ در فرار دسته جمعی ژانویه 1996 از آزکابان فرار کرد (م.ق.25). در ژوئن 1996پس از دستگیری در نبرد سازمان اسرار دوباره به آزکابان فرستاده شد (م.ق.35، م.ق.36)، و در تابستان همان سال برای بار دوم فرار کرد (ی.م.5).

در سال 1981به جرم استفاده از طلسم شکنجه بر روی لانگ باتم ها به حبس ابد در آزکابان محکوم شد (ج.آ.30)؛ در فرار دسته جمعی ژانویه 1996 از آزکابان فرار کرد (م.ق.25). در ژوئن 1996پس از دستگیری در نبرد سازمان اسرار دوباره به آزکابان فرستاده شد (م.ق.35، م.ق.36)، و در تابستان همان سال برای بار دوم فرار کرد (ی.م.5).

بخاطر ایجاد مزاحمت، سرپیچی از دستورات وزارتخانه تحت امر ولده مورت و چاپ شماره های طفره زن به حمایت از هری پاتر، احضار کردن مسئولان به بهانه های واهی بعد از دستگیری لونا، و بالاخره منفجر کردن آنها در زمانیکه آنها را فراخوانده بود تا هری را دستگیر کنند (ی.م.21، ی.م.22).

دستگیر شده پس از نبرد سازمان اسرار در ژوئن 1996 (م.ق.35، م.ق.36). در تابستان همان سال در فرار دسته جمعی از آزکابان فرار کرد (ی.م.5).

دستگیر شده پس از نبرد سازمان اسرار در ژوئن 1996 (م.ق.35، م.ق.36). در تابستان همان سال در فرار دسته جمعی از آزکابان فرار کرد (ی.م.5).

زندانی شده بخاطر حبس کردن همسایه مشنگش در یک کتری (JKR).

دستگیر شده بوسیله وزارتخانه در سال 1981 یا زودتر (ج.آ.30)؛ در فرار دسته جمعی ژانویه 1996 از آزکابان فرار کرد (م.ق.25). در ژوئن 1996پس از دستگیری در نبرد سازمان اسرار دوباره به آزکابان فرستاده شد (م.ق.35، م.ق.36)، و در تابستان همان سال برای بار دوم فرار کرد (ی.م.5).

دستگیر شده پس از نبرد سازمان اسرار در ژوئن 1996 (م.ق.35، م.ق.36). در تابستان همان سال در فرار دسته جمعی از آزکابان فرار کرد (ی.م.5).

محکوم به ششم ماه زندان در آزکابان، در اواخر سال 1995، بعد از دستگیری در حین تلاش برای وارد شدن به یک بخش فوق سری در وزارت سحر و جادو (م.ق.14).

فروخته شده به وزارت سحر و جادو توسط ایگور کارکاروف در سال 1981، به جرم جاسوسی در سازمان اسرار برای ولده مورت (ج.آ.30). در فرار دسته جمعی ژانویه 1996 از آزکابان فرار کرد (م.ق.25). در ژوئن 1996پس از دستگیری در نبرد سازمان اسرار دوباره به آزکابان فرستاده شد (م.ق.35، م.ق.36)، و در تابستان همان سال برای بار دوم فرار کرد (ی.م.5).

در پاییز 1996 بعد از شوخی درباره فعالیت های مرگ خوارها دستگیر و به آزکابان فرستاده شد (ش.د.11). استن بیشتر به این دلیل زندانی شد که وزارتخانه نشان بدهد در حال انجام اقداماتی درباره مرگ خوارهاست، حتی اگر استن بیگناه باشد (ش.د.16). او تابستان بعد فرار کرد و، به احتمال زیاد تحت طلسم فرمان، به مرگ خوارها پیوست تا در گرفتن هری کمک کند (ی.م.5).

دستگیر شده توسط وزارتخانه در سال 1981 یا زودتر (ج.آ.30)؛ مشخص نیست که آیا در فرار دسته جمعی 1996 فرار کرد یا نه؛ اگر هم فرار کرده بود دوباره دستگیر شد. در هر حال در تابستان 1997 از آزکابان فرار کرد، زیرا به گفته کینگزلی شکلبولت او «قرار بود زندانی باشد» (ی.م.5).

بعد از شکست ولده مورت، آمبریج بخاطر «جنایاتی که در حق مشنگ زاده ها مرتکب شده بود دستگیر، بازجویی، و زندانی شد» (BLC).

بازداشت شده به خاطر تجاوز به حریم هاگوارتز در سال 1997؛ به احتمال زیاد در فرار دسته جمعی تابستان همان سال فرار کرد.

به وسیله یک استدلال منطق می توانیم نتیجه بگیریم که یکسلی همان مرگ خوار بی نامی است که هری در بالای برج ستاره شناسی درست پس از مرگ دامبلدور بیهوش کرد. وقتی هری در وزارتخانه به یکسلی برخورد او را بعنوان یکی از مرگ خوارهایی که در آن شب حاضر بودند شناخت (ی.م.12)؛ در حالیکه تنها کسانی که در هنگام مرگ دامبلدور بالای برج بودند عبارتند از: دامبلدور، هری، اسنیپ، دراکو مالفوی، فنریر گری بک، کرو ها، و مرگ خواری «با چهره درنده خو» (ش.د.27) که هری او را بیهوش کرد (ش.د.28). بنابراین این مرگ خوار باید یکسلی باشد. و روفس اسکریم جیور هم بعداً به هری گفت وزارتخانه آن مرگ خوار را شناسایی و دستگیر کرده است (ش.د.30).


منبع: Azkaban

برگرفته از «https://www.jadoogaran.org/modules/mediawiki/index.php/Azkaban»

این صفحه ۲٬۶۷۳ بار دیده شده است. این صفحه آخرین بار در ۲۰:۳۴, ۱۳ نوامبر ۲۰۰۷ تغییر کرده است. محتویات تحت اجازه‌نامهٔ جادوگران® در دسترس است.


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.