هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

[index]

Luna

از جادوگران®، فرهنگ نامه هری پاتر.

index | تغییرات اخیر | ویرایش این صفحه | تاریخچهٔ صفحه | تعویض به حالت مدیا ویکی

نسخهٔ قابل چاپ | تکذیب‌نامه‌ها | سیاست حفظ اسرار

'لونا لاوگود'

" خرد، فراتر از هر میزانی برترین گوهر انسان است."

" شما می تونید بخندید، اما مردم قبلا وجود چیزهایی مثل اسنورکک شاخ چروکیده و بیلیبِرینگ هامدینگر را باور نمی کردند!"

" من فکر می کنم باید پایین برم و مقدار زیادی شیرینی بخورم و منتظر بمونم تا همه آنها را بالا بیارم. همیشه در اخر این اتفاق میفته!"

در این صفحه: - دانسته ها - پروفایل - لونا در سینما

صفحات مرتبط: - نقل قول شده ها درباره لونا - مقاله: شرح کاملی از جایگاه لونا در محفل دوستان


داونکلاو،(1999-1992)

مو: بور چرک، نامرتب، تا پشت کمرش می رسیده است.

چشم ها: داراری چشمانی ورقلمبیده به رنگ نقره ای-خاکستری با ابروهایی کم رنگ که به او نوعی حالت بهت زدگی می دهد. مخصوصا که کمتر از افراد معمولی پلک می زند.

خصوصیات چهره: دارای نگاه هایی رویاگونه، اغلب بنظر می رسد که به طور کاملا تصادفی در جاییکه هست ظاهر شده.

پدر: زِینُفیلیوس لاوگود

مادر: ساحره ای ناشناس که در سال 1990 هنگامی که لونا 9 سال بیش نداشت مرده است.

هم نژاد( خواهر یا برادر): ندارد

همسر: لونا با رولف اسکمندر نوه ی جانور شناس معروف نیوت اسکمندر ازدواج کرد.

فرزندان: دو پسر دوقلو به نام های لورکان و لیزاندر.

خانه: یک خانه استوانه ای بزرگ شبیه رخ شطرنج عظیم جثه در بالای تپه ای در چند مایلی شمال روستایی از جزیره ی Ottery St. Catchpole، جاییکه خانواده ویزلی در خانه شان بارو(پناهگاه) زندگی می کنند.

تاریخ تولد: 1981

جایگاه( گروه در هاگوارتز): راونکلاو، همسال جینی

حامی: خرگوش صحرایی

علاقمندی ها: مثل هاگرید لونا هم مجذوب موجودات حادویی است.

نبردها: لونا در مبارزه سازمان اسرار، جدال در برج( ستاره شناسی) و و در جنگ هاگوارتز شرکت داشته است.

یادداشت ها: در ششمین سال تحصیلی لونا در هاگوارتز، لونا، جینی و نویل تلاش کردند تا شمشیر گریفیندور را از دفتر مدیر مدرسه؛ اسنیپ، بدزدند. برای تنبیه به آنها گفته شده که برای برخی از کارها در جمگل ممنوعه به هاگرید کمک کنند.

شغل: لونا سرانجام جانور شناس مشهوری شد و توانست تعداد زیادی از جانوران جادویی را کشف و رده بندی کند. او هرگز اسنورکک شاخ چروکیده را پیدا نکرد.

تجزیه نام در حد ممکن:

“Loony” در انگلیسی عامیانه به معنی دیوانه و برگرفته از کلمه “ Lunatic” است. “Luna” در زبان لاتین به معنی ماه، گرفته شده از باور قدیمی که عقل و شعور را تابع فازهای مختلف ماه می داند.

"love" + "good" می توان منتسب کرد به این حقیقت که لونا بسیار عجیب و غریب رفتار می کند اما بع طرز تحسین برانگیزی سرشار از عشق به آن چیزهایی است که به آنها تظاهر می کند.

پروفایل نوشته شده توسط استیو واندر آرک و لیزا بانکر:

لونا لاوگود یکی از همسالان جینی، فردی است که در مقایسه با دیگر هم کلاسی هایش عجیب و مرموز رفتار می کند. او به درستکاری شهرت دارد، دوست ندارد دیگران را مسخره نماید، لباس های غیر معمولی به تن می کند و علنا عقاید عجیبش را اعلان می کند. در تعدادی از موارد بنظر می رسد بطور کامل تحت تاثیر رخدادهای اطرافش است. در رفتارهای اجتماعیش تا حدی احساس توهم زایی مختص خود را دارد. برای مثال در مسابقات کوییدیچ جاییکه دانش آموزان پرچم ها را تکان می دهند و در لباستیم محبوبشان ظاهر می شوند، لونا کلاهی به شکل و اندازه سر یک شیر که مثل نمونه واقعی غرش می کند را می پوشد. همچنین در هنگام گزارش یک مسابقه او چیزهای دنیوی و خاکی مثل امتیاز را نادیده می گرفت و بر روی علت پریشانی و ناراحتی های بازیکنان تمرکز می کرد.

لونا از لجاظ داشتن ذهن باز به پدرش شباهت دارد و از جمله افرادی است که دارای عقاید غیر معمول است.لونا همیشه عادت های عجیبی دارد: چوب جادوییش را برای محافظت پشت گوشش می گذارد، اشیاء عجیبی بعنوان جواهرات می پوشد مثل گردنبندی از سر چوب پنبه بطری ها و تربچه هایی به عنوان گوشواره!

به این باور که تربچه ها بعنوان هدایت کننده ذهن و افکار عمل می کنند، لاوگودها بوته هایی از تربچه را کشت می دادند و معتقد بودند که این تربچه ها توانایی پذیرش حوادث غیر معمول و شگفت آور را افزایش میدهند.

لونا اغلب هدف اصلی جک و دست انداخته شدن است. عادت ها و باورهای عجیبش باعث شده که هدف آزار و تمسخر قرار بگیرد.مثلا پشت سرش او را لونی لاوگود (لاوگود دیوانه) صدا می زنند. دیگران وسایل شخصی او را در طول سال می دزدیدند و او مجبور بود آگهی درست یک روز مانده به آخر سال تحصیلی تهیه کند و در مورد چیز های گم شده اش درخواست دهد. در تمام این مدت لونا به طرز شگفت انگیزی صبور است. او هرگز اهل دعوا کردن نیست. گاهی بنظر می رسد که لونا ملتفت بسیاری از این دست انداختن و مورد تمسخر قرار گرفتن ها می شود. برای مثال می داند که لقبش لونی ( دیوانه) است و در خیلی از موارد به هری در این مورد اشاره می کند.

هری، لونا را برای اولین بار در قطار سریع السیر هاگوراتز در اول سپتامبر 1995 ملاقات کرد. هری، جینی و نویل در یک کوپه مشترک با لونا بودند. (در آن موقع) لونا مشغول خواندن مجله سفسطه باز بصورت سر و ته بوده است. لونا به بقیه گفت که پدرش سردبیر مجله سفسطه است ( مجله ای که اغلب جادوگران آن را بعنوان جک در نظر می گیرند.)

او با صدای به مراتب بلندتر از حد معمول می خندد و با نگاه های خیره ای به جک ها و مسخره بازی های دیگران نگاه می کند و به خاطر این رفتارها او به یک همسفر عجیب تبدیل شده است. هری شحصا فکر می کرد زمانی که چوچانگ سرزده به کوپه انها آمد و سلام کرد در کنار لونا و نویل ننشسته بود.

لونا فادر به دیدن تسترال هاست زیرا در نه سالگی شاهد مرگ مادرش بوده است. هری هنگامی که فهمید لونا تنها فردی است که قادر به دیدن تسترال هاست چندان مطمئن نبود. لونا به هری گفت که عقلش به اندازه او سر جایش است(چیزی که هری دوست نداشت بشنود.)

در تمام طول تحصیلی، لونا ثابت کرد که دوست باوفایی برای هری و سایر دوستان او است. او از تیم گریفیندور در مقابل دیگر تیمها ( بجز راونکلاو) حمایت می کرد. همچنین او در مقابل دانش آموزان سال چهارم و پنجم از عقاید هری طرفداری کرد.

لونا به ارتش دامبلدور پیوسته و به سختی کار کرد. در سال 1996 با شجاعت تمام در سازمان اسرار با مرگخوارن روبه رو شد و جنگید. کاری که تنها از عهده یک گریفیندوری شجاع بر می آمد.

شاید بزرگترین لجظه برای لونا در انتهای سال 96-1995 باشد. هری به شدت از موضوع مرگ پدرخوانده اش، سیریوس رنج می برد و در حالیکه کنترل خودش را از دست داده بود سعی در پیدا کردن راهی برای برگرداندن ( ارتباط) با سیریوس داشت. او تصمیم داشت جلسه ای شبیه به احضار ارواح را شکل دهد بلکه بتواند با ارواح ارتباط برقرار کند و بتواند با مردگان صحیت کند اما در این را به چیزی دست نیافت. هنگاهمب که اونا با هری در این وضعیت روبرو شد به او گفت که سرانجام دوباره مادرش را خواهد دید و این چیزی بود که باعث آرامش هری شد. درست مثل زمانی که تنها لونا و هری قادر به دیدن تسترال ها بودند هر دو توانستند نجواهاو صداهای مرموزی که از پشت پرده داخل سازمان اسرار می آمد را بشنوند.

بنظر می رسد که لونا نسبت به همسالانش ساکت و آرام است. او اغلب به دوردست ها خیره می شود و اینطور بنظر می رسد که نسبت به دنیای پیرامونش بی تفاوت است. او اعتقاد عمیقی به باورهای خود دارد . گرچه ممکن است ان باور ها برای اطرفیانش غیر قابل درک و پذیرش باشد. این از ویژگی های بارز لوناست. در پایان سال تحصیلی 96-1995 او بعنوان یک دوست به جمع دوستان هری، رون و هرمیون پذیرفته شد.

لونا با پدرش زِینُفیلیوس لاوگود در خانه ای استوانه ای ( شبیه رخ شطرنج) در Ottery St. Catchpole زندگی می کند. همانطور که از اونا انتظار می رود اتاقش با نقاشی های درخشان از هرچیزی مزین شده است. چیزی که هری را به شدت تحت تاثیر قرار داد تصایری از چهره های هری، رون، هرماینی،جینی و نویل بود که با زنجیری از واژه متناوب دوستان، به هم پیوند خورده بودند.

مادر لونا ساحره ای کاملا غیر معمول بود که عاشق آزمایش کردن بود. هنگامی که لونا نه ساله بود یکی از طلسم های مادرش به طرز وحشتناکی اشتباه از اب در آمد و منجر به مرگ او شد. لونا چیزهایی از این خاطره را بیاد می آورد اما او با این مسئله به راحتی کنار آمد زیرا بر این باور است که روزی پس از مرگ دوباره او را میبیند. لونا از لحاظ ظاهری به مادرش شباهت دارد.

لونا به مدت 6 سال به هاگوارتز آمد. با هری، رون و هرماینی به مدرسه رفت و به کمک جینی و نویل دوباره ارتش دامبلدور را در هاگوارتز برپا ساخت. سرانجام زمانی که برای تعطیلات کریسمس با قطار سریع السیر هاگوارتز عازم خانه بود توسط مرگخواران ربوده و به گروگان گرفته شد، زیرا اقای لاوگود در مجله سفسطه باز چیزهایی نوشته بود. به همین دلیل لونا به همراه اولیواندر در سلولی در قصر مالفوی ها زندانی شد. با این همه در زندان او همیشه امیدوار بود که سرانجام از قصر مالفوی ها می گریزد و (پس از نجات) دوباره با شجاعت در جنگ هاگوارتز شرکت کرد.

بعد از ترک هاگوارتز لونا به تحصیلش ادامه داد و سرانجام به جانور شناس جادویی مشهوری بدل شد. او در زمینه موجودات جادویی و رده هایشان مطالعه می کرد و در این مسیر با جانور شناسی به نام رولف، نوی نیوت اسکمندر اشنا و ازدواج نمود که حاصل آن دو پسر دوقلو به نام های لورکان و لیزاندر شد.

بونا کسی بود که برای اولین بار پیشنهاد داد که ممکن است دیهیم از دست رفته راونکلاو هورکراکس باشد. او کسی بود که که عبارت حک شده بر روی نیم تاج را از بر خواند: فراست بیش از هر چیزی بزرگترین گنج بشر است. عبارتی که لونا بیان کرد برگرفته یا بهتر است بگوییم نقل قول شده از عبارت" خرد، ایمان و عشق، بزرگترین گنجینه های بشر هستند." می باشد. لونا حقیقتا ثابت کرد که مالک همه این چیز هاست.

لونا در سینما

بازیگر نقش لونا لاوگود، اوانا لینچ می باشد.

برگرفته از «https://www.jadoogaran.org/modules/mediawiki/index.php/Luna»

این صفحه ۵٬۲۴۵ بار دیده شده است. این صفحه آخرین بار در ۰۹:۲۷, ۱۳ مه ۲۰۱۱ تغییر کرده است. محتویات تحت اجازه‌نامهٔ جادوگران® در دسترس است.


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.