Arthur

از جادوگران®، فرهنگ نامه هری پاتر.

آرتور ویزلی

«واقعاً تونستین؟خوب کار کرد؟...منظورم اینه که...این...این خیلی کار اشتباهی بود پسرا،واقعاً خیلی اشتباه بود...»

- آرتور ویزلی، زمانی که پسرانش در فورد آنجلینای افسون شده پرواز کردند (ح.ا.3)

«اونا با الستریکیته کار می کنن، نه؟ آره پریزشون رو می ببینم. من پریز جمع می کنم. همینطورم باتری.یه کلکسیون بزرگ دارم از باتری.زنم فکر می کنه دیوونم اما خب چه میشه کرد.»

- آرتور ویزلی در تلاش برای گفتگو با دورسلی ها (ج.آ.4)

معانی اسم

نام زمان تولد: آرتور ویزلی

معانی اسم: ویزلی:« در بریتانیا و ایرلند، ویزل یا همان راسو را حیوانی بد شگون و حتی بد نهاد می دانند. اما از زمان کودکی من علاقه زیادی به خانواده راسوها داشتم و به نظرم به اون بدی که می گفتن هم نبودن.» (JKR) جنس راسو ها شامل ویزل (نوعی راسو)، موش خرما، قاقم، موش خرمای اروپایی، مینک، برخی گوشتخواران کوچک، گورکن، اسکانک، سمور و غیره می باشد.

تاریخ تولد: ششم فوریه 1950 (JKR)

خانواده ویزلی

تبار: خون خالص

مادر: سدرلا (بلک) ویزلی. ازدواج سدرلا با سپتیموس ویزلی سبب حذف وی از شجره نامه خاندان بلک گردید (شچره نامه خاندان بلک و یادداشت های من را مشاهده کنید).

پدر: سپتیموس ویزلی (شچره نامه خاندان بلک و یادداشت های من را مشاهده کنید).سپتیموس ممکن است همان پدر بزرگی باشد که به رون شطرنج جادویی را هدیه داده است(س.ج.12).

جد مادری: آرکتوروس بلک (1884-1959) و لیزاندرا یاکسلی (شجره نامه خاندان بلک) .

خواهر و برادر : آرتور دو برادر داشت (JKR) ، عمو بیلیوسی که اسمش را روی رون گذاشته اند(ز.آ.6) ممکن است یکی از آنها باشد (البته ممکن است برادر مالی باشد).مطابق حرفهای جو، جینی نخستین دختری است که بعد از چندین نسل در خانواده ویزلی به دنیا آمد پس تصور می شود که آرتور خواهری نداشته است (JKR)

همسر: مالی (پروت) ویزلی

فرزندان:بیل،چارلی،پرسی،فرد،جرج،رون،جینی.

نوادگان: حداقل دوازده نوه (ی.م./م. و YL) .

محل سکونت:«پناهگاه»، اوتری سنت کچپول، دوون، نزدیک تپه استون هد.

حیوان خانگی: جغد خانوادگی(ارول)، غول بی بخار خانواده.

ظاهر

چشمها: عینکی (ح.ا.3)

رنگ مو: قرمز

ویژگی های دیگر: «او مرد لاغری با سری درحال طاس شدن بود که همان اندک موی مانده نیز به سرخی موی فرزندانش بود. ردای بلند و سبز رنگی بر تن داشت که گرد و غبار روی آن نشسته بود.» (ح.ا.3)

«خانم و آقای ویزلی معمولاً رداهایی بلند و در حال پوسیدن می پوشیدند.»(ج.آ.4). آرتور هنوز آثار جریمه های زمان مدرسه را به همراه دارد(ج.آ.31)

هنگامی که مثل مشنگ ها لباس می پوشد: شلوار جین و ژاکت(ج.آ.6) و شلوار راه راه و تیم تنه ای کهنه (م.ق.7) بر تن می کند.

آرتور در هاگوارتس

سال ورود: نامعلوم

شبانه روزی: گریفیندور

مهارتها و غیره

چوبدستی: نامعلوم

سپر مدافع: راسو (ی.م.7)

دیگر لوازم: فورد آنجلینای فیروزه ای

سازمان ها و هم پیمان ها: محفل ققنوس (دهه 1990)

شغل: زیر دست کورنلیوس فاج: اداره سوء استفاده از وسایل مشنگ ها (به همراه جادوگری به نام پرکینز) . زیر دست روفوس اسکریمجیور: ریاست اداره ردیابی و مصادره وردهای دفاعی جعلی و لوازم حفاظتی (ش.د.5).

آرزوی بزرگ: بفهمه چطوری هواپیمای مشنگ ها توی هوا باقی میمونه. (ش.د.5)

کلکلسیون: پریز و باتری(ج.آ.4).

اصطلاحات خاص: پره بلقی = پله برقی(ح.ا.4)، الستریکیته = الکتریسیته (ج.آ.4

خصوصیات

جادوگری میانسال و ساده دل که به مشنگ ها علاقمنده و بزرگترین آرزوش اینه که بفهمه هواپیما چطوری پرواز میکنه. آرتور مردی لاغر و نبستاً طاسه که عینک میزنه و رداهای بلند میپوشه و مثل هر ویزلی دیگه همون یه ذره موی سرش هم قرمز رنگه(ح.ا.3). آرتور با مالی پروت در گریفیندور ملاقات کرد و سریع عاشق شد؛ بعد از پایان مدرسه با او ازدواج کرد و در نهایت صاحب هفت فرزند شدند(ش.د.6). او خانواده اش را طوری تربیت کرد که به لقب "خائن به اصل ونسب " افتخارکنند (ی.م.24) و کاملاً واضحه که همسر و فرزندانش مهمترین بخش زندگی او هستند(ی.م.5).

آرتور سالها دراداره سوء استفاده از وسایل مشنگی(ح.ا.3) در وزارت سحر و جادو کار می کرد که با وجود حقوق پایین، از ته دل آن را دوست داشت(ج.آ.11). او مخصوصاً به تکنولوژی مشنگ ها علاقمنده، باتری و پریز جمع می کنه (ج.آ.4) و با هر مشنگی که برخورد میکنه راجع به «پره بلقی» تا ایستگاه اتوبوس از آنها سوال می کنه(ح.ا.4).هم چنین از افسون کردن وسایل مشنگی خوشش میاد، مثلفورد آنجلینایی که روش افسون پرواز رو اعمال کرده (ح.ا.5). زمانی که در این اداره مشغول بود،فرمان محافظت از مشنگ ها را نوشت که در وزارت سحر و جادو از اهمیت زیادی برخوردار است. این قانون در تضاد جالبی با دیدگاه های ضد مشنگی رایج بین بعضی خاندان های اصیل قرار داده، مثل یکی از اجداد سیریوس بلک که میخواست شکار مشنگ ها را قانونی بکنه (م.ق.6).

در نهایت به سمت ریاست اداره ردیابی و مصادره وردهای دفاعی جعلی و لوازم حفاظتی ارتقا یافت اما همیشه دلتنگ شغل قدیمی خود بود (ش.د.5). برخورد های سهل انگارانه و عجیب آرتور گاهی باعث ناراحتی همسرش میشه اما احتمالاً بیشتر اوقات حقشه (ح.ا.3).

برخلاف بیشتر جادوگران اصیل،آرتور به اصالت افراد اهمیتی نمیده و اساس قضاوتش در مورد دوست و دشمن، برخورد آنها با بقیه است. در کل به نظر شخصی دوست داشتنی است که با دیگر کارمندان به راحتی گفتگو میکنه (ج.آ.7 , م.ق.7 ). این مسئله کاملا" در تضاد با برخورد های مشص اون با لوسیوس مالفوی هست (ج.آ.8) و همینطورم در موردرانکورن که باعث رفتن درک کراسول بهآزکابان شده بود. (ی.م.13)

آرتور در بازگشت ولده مورت به یکی از اعضای فعال محفل ققنوس تبدیل شد(م.ق.6). یک شب، در حال انجام ماموریت در سازمان اسرار ، مار ولده مورت، ناجینی، به او حمله کرد و تا پای مرگ پیش رفت (م.ق.21).بعد از مدتی بستری در بیمارستان سنت مانگو، خوشبختانه بطور کامل بهبود یافت، البته بعد از امتحان کردن بخیه به سبک مشنگی که حسابی باعث عصبانیت همسرش شد(ح.ق.23و 24).

آرتور به همراه سایر اعضای خانواده در نبرد هاگوراتس که مصادف با ماه می 1998 بود جنگید. او و مالی حداقل 12 نوه دارند و بعید نیست حداقل یکی از آنها هر از گاهی دوست داشته باشه یواشکی با پدربزرگ شیطنت هایی بکنه

رولینگ گفته که اول تصمیم داشته آرتور در اثر حمله ناجینی بمیره اما بعداً نظرش عوض شده (BLC).

در فیلم ها

نقش آرتور ویزلی در فیلم ها را مارک ویلیامز ایفا می کند.

صفحات دیگر درباره آرتور ویزلی:

• ارتباط آرتور ویزلی با سیریوس بلک: نخستین یافته ها از شجره نامه خاندان بلک – مقاله ای از سیلوی آگوستوس
• جملات رولینگ درباره آرتور ویزلی (نقل قول های سایت آکسیو)

منبع:Arthur