B

از جادوگران®، فرهنگ نامه هری پاتر.

پرش به: ناوبری, جستجو


A - B - C - D - E - F - G - H - I - J - K - L - M - N - O - P - Q - R - S - T - U - V - W - X - Y - Z

فهرست مندرجات

جادوگرها، ساحره ها و موجودات: B



بابلینگ، بتشیبا (Babbling, Bathsheba)

استاد هاگوارتز در درس مطالعه رموز باستانی بر طبق یک صفحه از نسخه اولیه زندانی آزکابان که در وبسایت رولینگ موجود است. ولی نمی توانیم این را ملاک قرار دهیم چون اطلاعات دیگری از این صفحه نیز تا زمان انتشار کتاب تغییر کرده اند.

Babble در انگلیسی به معنی وراجی احمقانه، یا صدای زمزمه مانند جریان آب است. یکی از اسم های آوانامی رولینگ.
بتشیبا نام همسر حضرت داوود و مادر حضرت سلیمان است.


ملکولم بداک (Baddock, Malkolm)

اسلیترین
(متولد 1983)

دانش آموز هاگوارتز؛ اسلیترین 1994- 2001 (ج.آ.12).


بگمن، لودویک (لودو) (Bagman, Ludovic)

کوییدیچ کارمند وزارتخانه

ضربه زن معروف تیم زنبورهای ویمبورن در دهه 1980 و بعدها رئیس سازمان بازی ها و ورزش ها تا اینکه در اواخر ژوئن 1995 بطور تقریباً غیر رسمی از وزارتخانه رفت. (جزئیات بیشتر...)

ludo در لاتین به معنای بازی ست. bagman یک کمله انگلیسی ست در آمریکا به معنی «کسیکه با قلدری پول جمع می کند» و در انگلیس به معنی «فروشنده دوره گرد».


بگمن، اوتو (Bagman, Otto)

بخاطر یک چمن زن غیر طبیعی با دفتر سواستفاده از اشیاء مشنگی مشکل پیدا کرده بود، ولی آرتور ویزلی مسئله را حل کرد. لودو، برادر اوتو هم برای تشکر ترتیب بلیط های جام جهانی کوییدیچ را برای ویزلی ها داد (ج.آ.5).


بگمن بزرگ (Bagmen Sr)

پدر لودو و اوتو بگمن، دوست آگوستوس روک وود مرگ خوار (ج.آ.30).


بگنولد، میلیسنت (Bagnold, Millicent)

کارمند وزارتخانه

وزیر سحروجادو قبل از کرنلیوس فاج، از سال 1980 تا 1990 (م.ق.5). نام برده شده در سومین تست W.O.M.B.A.T سایت رولینگ.


باگشات، باتیلدا (Bagshot, Bathilda)

نویسنده
(اواسط قرن 19-1997)

نویسنده کتاب تاریخ جادو (س.ج.5)، و ساکن دره گودریک. کشته شده بوسیله ولده مورت یا زیردستانش برای به دام انداختن هری. (جزئیات بیشتر...)


باربری، هدکت (Barbary, Heathcote)

موسیقی کارت شکلات قورباغه ای
(متولد 1974)

در گروه خواهران عجیب، گروه موسیقی محبوب جادوگران گیتار ریتمیک می نوازد.


بارکویس، ماسیدورا (Barkwith, Musidora)

موسیقی کارت شکلات قورباغه ای
(1666-1520)

بارکویس یک آهنگساز معروف بود که در قطعه جادوگری او از یک شیپور منفجر شونده استفاده می شد. این کار ناتمام از زمان اجرا در سال 1902 که سقف ساختمان شهرداری آکرلی کنده شد ممنوع است.

Musidora از music گرفته شده است. Bark ممکن است به این موضوع اشاره داشته باشد که سگ ها وقتی یک موسیقی یا ترانه ضعیف می شنوند پارس می کنند.


بارناباس بی عقل (Barnabas the Barmy)

رجوع شود به اسامی بدون نام خانوادگی


باروفیو(Baruffio)

پزشکی

جادوگری که یک افسون را غلط تلفظ کرد و عواقب آن را متحمل شد (س.ج.10). اسمش را به یک داروی ثبت شده مشکوک بنام شربت مغز باروفیو داده است (م.ق.31).


بشیر، علی (Bashir, Ali)

علی یک تاجر قالی پرنده است که به وارد کردن قالی های پرنده به برتانیا بسیار علاقه دارد. آرتور ویزلی اجازه اینکار را نمی دهد، او هم سعی می کند قالی ها را از راه قاچاق وارد کند.


باسیل (Basil)

رجوع شود به اسامی بدون نام خانوادگی


بیمیش، اسوالد (Beamish, Oswald)

موجودات جادویی کارت شکلات قورباغه ای
(1932-1850)

پیشگام حمایت از حقوق جن ها.


بیدل نقال (Beedle the Bard)

رجوع شود به اسامی بدون نام خانوادگی


بلبی، فلاویوس (Belby, Flavius)

موجودات جادویی کارت شکلات قورباغه ای
(1791-1715)

در سال 1782 از حمله یک مرگ پوشه در گینه نو جان سالم به در برد. او این تجربه را نوشت و برای اولین بار وجود این موجود وحشتناک و راه فراری دادن آن یعنی استفاده از سپر مدافع را آشکار کرد. بلبی در آن زمان رئیس باشگاه محلی تیله سنگی بود. یکی از کارت های شکلات قورباغه ای مربوط به اوست.


بلبی، مارکوس (Belby, Marcus)

ریونکلا انجمن اسلاگ

در گروه ریونکلا، تاریخ حضور نامعلوم
یک پسر «لاغر و عصبی» که بخاطر دایی اش که معجون گرگ خفه کن را اختراع کرده بود به انجمن اسلاگ دعوت شده بود (ش.د.7).


بلچر، هامفری (Belcher, Humphrey)

جادوگری که به اشتباه فکر می کرد ساختن یک پاتیل از جنس پنیر فکر خوبیست (ش.د.10)


بل، کتی (Bell, Katie)

گریفیندور کوییدیچ ارتش دامبلدور
(متولد 1978)

در گروه گریفیندور از سال 1990 تا 1997، مهاجم تیم کوییدیچ گریفیندور. جزئیات بیشتر...)


بیلیوس (Bilius)

رجوع شود به خانواده ویزلی


بینز، کاتبرت ((?)Binns, Cuthbert)

روح کادر هاگوارتز

استاد درس تاریخ جادو (روح) (جزئیات بیشتر...)

اسم اول پروفسور بینز در طرح رولینگ برای نوشتن زندانی آزکابان آمده است؛ ولی این اسم چندان هم معتبر نیست چون اطلاعات دیگری هم در این لیست تا زمان انتشار کتاب تغییر کرده اند.

اسم آخر بینز یک بازی زیرکانه با کلمات است. من او را با یک عینک خیلی کلفت تصور می کنم-- Bins (از Binoculars) اسم دیگری برای عینک است—موراگ ترینور


بیرچ، برویس (Birch, Brevis)

کوییدیچ

کاپیتان تیم گردباد تاتشیل که بیماری خواب دروازه بان را مقصر باخت تیمش به تیم خفاش بالی کسل می دانست.


خانواده بلک (Black Family)

• آلفارد (مرگ 1976یا 1977) اسلیترین (جزئیات بیشتر...)

• آندرومیدا (؟-1953)اسلیترین (جزئیات بیشتر...)

• آرامینتا ملی فلودا اسلیترین (جزئیات بیشتر...)

• آرکچروس (1959-1884) پسر فینیاس نایجلوس اسلیترین (جزئیات بیشتر...)

• آرکچروس (1991-1901) پدربزرگ سیروس و ریگولس (جزئیات بیشتر...)

• بلاتریکس (؟-1951) اسلیترین مرگ خوار (جزئیات بیشتر...)

• بلوینا (1962-1886) اسلیترین (جزئیات بیشتر...)

• کالیدورا (؟تاکنون-1915) اسلیترین (جزئیات بیشتر...)

• کاسیوپیا (1992-1915) اسلیترین (جزئیات بیشتر...)

• سدرلا اسلیترین (جزئیات بیشتر...)

• چریس (1973-1919) اسلیترین (جزئیات بیشتر...)

• سیگنوس (1943-1889) پسر فینیاس نایجلوس اسلیترین (جزئیات بیشتر...)

• سیگنوس (1979-1929) پدر بلاتریکس، آندرومیدا و نارسیسا اسلیترین (جزئیات بیشتر...)

• دورئا (1977-1920) اسلیترین (جزئیات بیشتر...)

• الادورا (1931-1850) خواهر فینیاس نایجلوس اسلیترین (جزئیات بیشتر...)

• الادورا – خاله سیریوس و ریگولس اسلیترین (جزئیات بیشتر...)

• ایسلا اسلیترین (جزئیات بیشتر...)

• لاکرتیا (1992-1925) اسلیترین (جزئیات بیشتر...)

• لیکوریس (1965-1904) اسلیترین (جزئیات بیشتر...)

• ماریوس اسلیترین (جزئیات بیشتر...)

• نارسیسا (؟-1955) اسلیترین (جزئیات بیشتر...)

• اوریون (1979-1929) اسلیترین (جزئیات بیشتر...)

فینیاس نایجلوس (1925-1847) اسلیترین تابلو (جزئیات بیشتر...)

• فینیاس – پسر فینیاس نایجلوس اسلیترین (جزئیات بیشتر...)

• پولاکس (1990-1912) اسلیترین (جزئیات بیشتر...)

• ریگولس (1959-1906) اسلیترین (جزئیات بیشتر...)

ریگولس آرکچروس (1979-1961) اسلیترین مرگ خوار (جزئیات بیشتر...)

• سیریوس (1853؟-1845) برادر بزرگتر فینیاس نایجلوس اسلیترین (جزئیات بیشتر...)

• سیریوس (1952-1877) پسر بزرگ فینیاس نایجلوس اسلیترین (جزئیات بیشتر...)

سیریوس (1996-1959) گریفیندور جانورنما محفل ققنوس (جزئیات بیشتر...)

• پدربزرگ سیریوس که جایزه «خدمات به وزاتخانه» گرفته بود (م.ق.6) اسلیترین (جزئیات بیشتر...)

• والبورگا (1985-1925) مادر سیریوس و ریگولس اسلیترین تابلو (جزئیات بیشتر...)


بلین، بالفور (Blane, Balfour)

کارمند وزارتخانه کارت شکلات قورباغه ای
(1629-1566)

جادوگری که کمیته افسون های تجربی را راه اندازی کرد. یکی از کارت های شکلات قورباغه ای مربوط به اوست.


بلنکینساپ، تیموتی (Blenkinsop, Timothy)

کوییدیچ
(تاکنون- 1976)

طرفدار 23 ساله تیم اتحاد پادلمیر که در بازی 30 سپتامبر 1999 با تیم هارپی هالی هد در آشوب های بعد از بازی بازداشت شد.


بلچلی (Bletchley)

کارمند وزارت سحر و جادو که هوای بارانی دفترش بوسیله طلسم متیولوجینکس ریکانتو درست شده بود. (ی.م.13)


بلچلی، مایلز (Bletchley, Miles)

اسلیترین کوییدیچ

عضو اسلیترین از سال 1989 تا 1996، دروازه بان تیم کوییدیچ اسلیترین که قبل از بازی بین تیم های گریفیندور و اسلیترین در پاییز 1995، آلیشیا اسپینت را در کتابخانه از پشت طلسم کرده بود، ولی اسنیپ حرف 14 شاهد ماجرا را باور نکرد (م.ق.19). از آنجاییکه بلچلی در هنگام ورود هری به هاگوارتز حداقل در سال دوم بود، و از آنجائیکه در سال 1996-1995 هنوز در هاگوارتز بود، او باید یک یا دوسال از هری بزرگتر باشد.


بارون خون آلود (Bloody Baron)

رجوع شود به اسامی بدون نام خانوادگی


بلوکسام، بئاتریکس (Bloxam, Beatrix)

نویسنده کارت شکلات قورباغه ای
(1810-1794)

نویسنده سری قصه های قارچ سمی برای کودکان. این کتاب ها ممنوع شده اند زیرا باعث تهوع و استفراغ می شدند. یکی از کارت های شکلات قورباغه ای مربوط به اوست.

امکان زیادی وجود دارد که همان بئاتریکس پاتر دنیای مشنگ ها باشد.

توجه کنید که بین عکس و نوشته کارت تناقض وجود دارد. چون عکس، یک پیرزن را نشان می دهد در حالیکه در قسمت تاریخ تولد و مرگ اشاره شده که او در سن 16 سالگی مرده است.


بوردمن، استابی (Boardman, Stubby)

خواننده اصلی گروه هابگوبلین که در دهه 1980 بعد از اینکه در کنسرت کلیسای لیتل نورتون یک شلغم به گوش او برخورد کرد بازنشسته شد. همچنین رجوع شود به دوریس پرکیس.


بابین، ملیندا (Bobbin, Melinda)

تجارت انجمن اسلاگ

دانش آموز هاگوارتز در دهه 1990، و عضو انجمن اسلاگ.

خانواده او صاحب عطاری های زنجیره ای هستند (ش.د.12).


بود، برودریک (Bode, Broderick)

نویسنده پزشکی گیاهشناسی
(1996-1946)

جادوگری با پوست زرد و صورت غمگین که برای سازمان اسرار کار می کرد (ج.آ.7، م.ق.8). اواخر سال 1995 وقتی لوسیوس مالفوی او را تحت طلسم فرمان قرار داد تا پیشگویی را از سازمان اسرار بیرون بیاورد آسیب دید (م.ق.26). هرمیون معتقد بود که او بخاطر دست زدن به پیشگویی مجروح شده. دلیل آسیب هرچه که بود او قدرت صحبت کردن را از دست داده بود و فکر می کرد یک قوری چای است. در حال بدست آوردن سلامتی اش در سنت مانگو بود که بوسیله یک گیاه تله شیطان خفه شد (م.ق.19). جالب این است که این «نگو و نپرس» با این جراحت واقعاً قدرت صحبت کردن را از دست داد. شفادهنده مسئول بخش در آن زمان میریام استراوت بود.

چه کسی او را کشت؟ در سنت مانگو او به وسیله یک «جادوگر بسیار پیر و خمیده با شیپور شنوایی» ملاقات شد م.ق.22). و برطبق یک نمودار طراحی شده (غیر مستدل) برای کتاب محفل ققنوس، مکنر کسی بود که در روز کریسمس به دیدن «بود» در سنت مانگو رفته بود.

Bode به معنی پیشگویی یا نشانه چیزی ست. معنی تقریباً شومی دارد، گرچه می تواند هم به معنی طالع خوب و هم بد باشد.


بول (Bole)

اسلیترین کوییدیچ
(تاکنون- 1977)

در گروه اسلیترین از سال 1989 تا 1995، ضربه زن تیم کوییدیچ اسلیترین (ز.آ.15، م.ق.19).
جادوگری که در مسابقه تیم های گریفیندور و اسلیترین عمداً روی آلیشیا اسپینت خطا کرد. با یک چماق به سر او کوبید و بعد ادعا کرد فکر کرده او یک توپ بازدارنده است (ز.آ.15. ولی با توجه به قدرت ادراک او ممکن است واقعاً یک تصادف بوده باشد...

Bole به معنی تنه درخت است و با توجه به هیکل ضربه زن های تیم اسلیترین اسم خوبی ست.


بوناکورد، پی یر (Bonaccord, Pierre)

اولین رئیس عالی کنفدراسیون بین المللی جادوگری. مقامی که بعداً توسط آلبوس دامبلدور اشغال شد. بوناکورد قصد داشت شکار غول ها را ممنوع کند و به آنها حقوق اجتماعی بدهد (بعنوان یک رده از موجودات) ولی از آنجاییکه یک قبیله از غول های کوهستان در لیختنشتاین دردسرهای زیادی درست کرده بودند، جامعه جادوگری آنها به انتصاب بوناکورد اعتراض کردند و در نتیجه به کنفدراسیون نپیوستند (م.ق.31).

Bon در فرانسوی به معنی خوب و accord به معنی هماهنگی و تطبیق است.


خانواده بونز (Bones family)

• آملیا سوزان (1996-؟) کارمند وزارتخانه جادوی سیاه
رئیس سازمان اجرای احکام جادویی تا زمان مرگ. (جزئیات بیشتر...)

• ادگار محفل ققنوس جادوی سیاه
برادر آملیا سوزان بونز، عموی سوزان بونز، و عضو محفل ققنوس در دهه 1970. (جزئیات بیشتر...)

• خانم بونز جادوی سیاه
مادربزرگ سوزان بونز، کشته شده بوسیله مرگ خوارها (س.ج.4). (جزئیات بیشتر...)

• سوزان (تاکنون-1980) هافلپاف ارتش دامبلدور
هافلپاف از سال 1991 تا 1998. (جزئیات بیشتر...)


بنهام، مانگو (Bonham, Mungo)

پزشکی کارت شکلات قورباغه ای
(1659-1560)

شفادهنده ای که بیمارستان سوانح و بیماریهای جادویی سنت مانگو را تأسیس کرد. یکی از کارت های شکلات قورباغه ای مربوط به اوست. «جادوگر ماه» مارچ 2005 در وبسایت رولینگ.

در دنیای مشنگی سنت مانگو (603-518) قدیس حامی شهر گلاسگوی اسکاتلند است که به نام های سنت کنتیگرن یا کنتیگرن مانگو نیز شناخته می شود. سنت مانگو از شورش ضد مسیحیت کافرهای محلی نجات پیدا کرد و بر طبق قصه های محلی (نه تاریخ رسمی کاتولیک) یک شاعر به اسم مرلین را روی یک سنگ در نزدیکی استوبو غسل تعمید داد.


بوت، تری (Boot, Terry)

ریونکلا ارتش دامبلدور
(تاکنون- 1980)

ریونکلا از سال 1991 تا 1998. در تاریخ 21 آگوست کتاب کوییدیچ در گذر زمانرا از کتابخانه امانت گرفته بود. در اکتبر 1995 به ارتش دامبلدور پیوست. ظاهراً از دوستش مایکل کورنر موضوع را شنیده بود (م.ق.16). یکی از اعضای ارتش دامبلدور که در ماجرای کمین نشستن مالفوی برای هری در قطار هاگوارتز به هری کمک کرد (م.ق.38). در سال 2001 رولینگ صفحه ای از یک دفترچه را در مصاحبه BBC نشان داد که یادداشت هایش درباره دانش آموزان هم کلاس هری را در آن نوشته بود و در آن ذکر شده بود تری یک مشنگ زاده مذکر در گروه ریونکلا است. ولی این یادداشت ها نمی توانند معتبر شناخته شوند زیرا اطلاعات آن در موارد زیادی با کتاب های منتشر شده تفاوت دارند.


بوتبای، گلادیس (Boothby, Gladys)

جارو

سازنده دسته جاروی ماهگرد در سال 1901(ک.گ.ز.9).


بوریج، لیبی شس (Borage, Libatius)

معجون سازی نویسنده
(تاریخ تولد و مرگ نامعلوم)

نویسنده کتاب معجون سازی پیشرفته.

Libatius گرفته شده از libation به معنی نوشیدن شراب به افتخار خدایان (پیشکشی)؛ بعدها این کلمه به معنی نوشیدنی، مخصوصاً نوشیدنی مست کننده بکار رفت.

Borage یک گیاه خاردار با گل های ستاره شکل آبی یا ارغوانی؛ این گیاه در بیشتر اروپا بصورت خودرو سبز می شود و در قدیم برای «بهبود تب های طاعونی یا مسمومیت، حفاظت از قلب، و کمک به مقابله و خارج کردن سم، یا زهر موجودات دیگر» استفاده می شد. تخم این گیاه «در بهبود افسردگی و مالیخولیا» استفاده می شد. آب تقطیر شده آن نیز به «قرمزی و ورم چشم» کمک می کند.


بورگین (Borgin)

تجارت

مالک فروشگاه بورگین و برکز در کوچه ناکترن؛ فردی چابلوس و زبان باز که در تابستان 1992 در حضور لوسیوس مالفوی تملق او را می گفت ولی بعد از رفتن او اینطور نبود (ح.ا.4). دراکو) در ژولای 1996 برای انجام یک معامله اسرارآمیز دوباره به مغازه او سر زد و وقتی آنجا را ترک کرد بورگین به وضوح می لرزید (ش.د.6).


بات، برتی (Bott, Bertie)

کارت شکلات قورباغه ای
(تاکنون- 1935)

مخترع.
وقتیکه داشت راه های درست کردن آبنبات های مزه دار از غذاهای مختلف را آزمایش می کرد، بطور اتفاقی یک جفت از جوراب های کثیفش را به یکی از آزمایش هایش اضافه کرد و اولین مزه از مزه های غافلگیر کننده دانه های برتی بات با طعم همه چیز را خلق کرد.


بوزو (Bozo)

رجوع شود به اسامی بدون نام خانوادگی


برادلی (Bradley)

ریونکلا کوییدیچ

مهاجم تیم ریونکلا در دهه 1990 (م.ق.30، م.ق.31).


براگ، باربروس (Bragge, Barberus)

کارمند وزارتخانه کوییدیچ کارت شکلات قورباغه ای

رئیس شورای جادوگران در سال 1262، که در یک مسابقه کوییدیچ شرکت کرد و جایزه 150 گالیونی را به کسی پیشنهاد کرد که بتواند مرغک زرینی که در ورزشگاه رها شده بود را بگیرد (در آن زمان ارزش 150 گالیون بیشتر از یک میلیون گالیون امروز بود). خانم مادستی ربنات از کنت برای اعتراض به بدرفتاری با یک پرنده بی دفاع و کوچک به داخل زمین رفت؛ او مرغک زرین را با یک افسون احضار گرفت و 10 گالیون جریمه شد. این حادثه، ورزش گرفتن مرغک زرین زنده را به بازی کوییدیچ اضافه کرد. براگ روی یکی از کارت های شکلات قورباغه ای ظاهر شده است زیرا این عمل او بازی کوییدیچ را برای همیشه عوض کرد.

Barberus شبیه به barbarian به معنی وحشی و brag به معنی لاف زنی یک نفر درباره خود است. هردوی این اسم ها شخصیت او را که زورگو و ظالم است به خوبی نشان می دهند.


بریثویت، بتی (Braithwaite, Betty)

گزارشگر پیام امروز که یک مصاحبه اختصاصی با ریتا اسکیتر در مورد کتاب در دست چاپش به نام «زندگی و نیرنگ های آلبوس دامبلدور» ترتیب داده بود (ی.م.2).


برند، رودلف (Brand, Rudolf)

کوییدیچ

کاپیتان تیم ویرانگران هایدلبرگ که در پایان یک مسابقه مشهور با تیم هارپی هالی هد از کاپیتان تیم هارپی هالی هد، گویندالین مورگان خواستگاری کرد؛ او هم با جارویش بر سر رودلف کوبید. (ک.گ.ز.7).


برانکوویچ، ماکسیموس سوم (Brankovitch, Maximus III)

کوییدیچ

جستجوگر تیم سهره های فیچبرگ از ایالت ماساچوست آمریکا که کاپیتان تیم آمریکا در چند جام جهانی اخیر نیز بوده است (ک.گ.ز.8).


برنستون، النور (Branstone, Eleanor)

هافلپاف
(تاکنون- 1983)

عضو گروه هافلپاف از 1994 تا 2001 (ج.آ.12).


برادمور، کارل و کوین (Broadmoor, Karl & Kevin)

کوییدیچ

ضربه زن های مشهور تیم بازهای فال ماوت از سال 1958 تا 1969. برادران برادمور بخاطر شیوه بازی خشن شان شناخته شده بودند (ک.گ.ز.7).

نامی که برای برادران برادمور در نظر گرفته شده کاملا مناسب است زیرا Broadmoor یک زندانی فوق امنیتی در انگلیس است برای زندانیان روانی—راس گیلسون.


بروکل هرست، مندی (Brocklehurst, Mandy)

ریونکلا
(تاکنون- 1980)

عضو گروه ریونکلا از سال 1991 تا 1998 (س.ج.7).


بروکس تنتون، روپرت اکسبنگر (Brookstanton, Rupert Axebanger)

هرمیون وقتی در مورد شخصی با اسم اختصاری ر.آ.ب جستجو می کرد به این اسم برخورد (ش.د.30).


براون، لاوندر (Brown, Lavender)

گریفیندور ارتش دامبلدور
(تاکنون- 1980)

عضو گروه گریفیندور از 1991 تا 1998 (س.ج.7).
دانش آموز گریفیندور در سال هری؛ عضو ارتش دامبلدور. (جزئیات بیشتر...)

Lavender از ریشه لاتین lavare به معنی شستن (زیرا گیاه لاوندر برای خوشبو کردن اشیاء با آنها شسته می شود). از جمله خصوصیات گیاه لاوندر خواب آوری و آرامش صوتی است. دلیلی برای اینکه ملافه ها و پارچه ها را با آن خوشبو می کنند. همچنین رنگی برای لباس های خانم های سالخورده است.


باسترود، میلیسنت (Bulstrode, Millicent)

اسلیترین جوخه بازجویی
(تاکنون- 1980)

عضو گروه اسلیترین از 1991 تا 1998 (س.ج.7).
عضو جوخه بازجویی آمبریج در سال پنجم تحصیلش در هاگوارتز (م.ق.32). در سال دوم، میلیسنت در باشگاه دوئل با هرمیون هم گروه شد. برخلاف قانون «ممنوعیت تماس فیزیکی» در دوئل جادوگری، از فن قفل کردن سر حریف استفاده کرد و یک تار موی سیاه روی ردای هرمیون به جا گذاشت... هرمیون تیزهوش آن را برای استفاده در معجون مرکب پیچیده نگه داشت. متاسفانه، آن تار مو، موی خود میلیسنت نبود؛ ظاهراً او یک گربه نگه می داشت (ح.ا.11، ح.ا.12).

یک M.Bulstrode کتاب کوییدیچ در گذر زمان را از کتابخانه امانت گرفته بود (6 فوریه).

سیاه مو (وگرنه هرمیون آن اشتباه را نمی کرد)، با هیکل درشت و چهار شانه، و فک بزرگ. میلیسنت در سال دومش اصلاً کوچک نبود و در سال پنجم هم هنوز از نظر فیزیکی به هرمیون غلبه می کرد. هم رون و هم هری میلیسنت را زشت می دانستند؛ بخصوص هری را به یاد عجوزه ها می انداخت (ح.ا.11، م.ق.32).

در سال 2001 رولینگ صفه ای از یک دفترچه را در مصاحبه BBC نشان داد که یادداشت هایش درباره دانش آموزان هم کلاس هری را در آن نوشته بود و در آن ذکر شده بود میلیسنت دورگه است. ولی این یادداشت ها نمی توانند معتبر شناخته شوند زیرا اطلاعات آن در موارد زیادی با کتاب های منتشر شده تفاوت دارند.



بالسترود، ویولتا (Bulstrode, Violetta)

شوهر او یکی از پسران فینیاس نایجلوس و اورسولا فلینت بود.
دارای سه دختر که یکی از آنها دورئا نام داشت و یکی دیگر از آنها از شجره نامه حذف شده بود.

Violetta قهرمان زن تراژدی «تراویاتا» گرفته شده از نام یک گل کوچک ارغوانی رنگ و بنفشه مانند، ولی به کلمه violent یعنی خشن نیز شبیه است.


باندی، ک (Bundy, k)

دانش آموز هاگوارتز در دهه 1990 که کتاب کوییدیچ در گذر زمان را از کتابخانه امانت گرفته بود.


بانگز، روزالیند آنتیگون (Bungs, Rosalind Antigone)

هرمیون وقتی در مورد شخصی با اسم اختصاری ر.آ.ب جستجو می کرد به این اسم برخورد (ش.د.30).


بربیج، چریتی (Burbage, Charity)

کادر هاگوارتز

استاد هاگوارتز در درس مطالعه مشنگ ها (ی.م.2). او در تابستان 1997 یک مقاله پر احساس در دفاع از مشنگ زاده ها در روزنامه پیام امروز به چاپ رساند؛ در نتیجه توسط مرگ خوارها دستگیر و کمتر از یک هفته بعد در عمارت مالفوی توسط خود ولده مورت کشته و جسد او به شام ناجینی تبدیل شد (ی.م.1). روزنامه پیام امروز ناپدید شدن یا مرگ او را گزارش نکرد، ولی کمی بعد از برگشتن هری به پریوت درایو در تابستان آن سال خبر استعفای او را چاپ کرده بود. (ی.م.2).


برک، کاراکتاکوس (Burke, Caractacus)

تجارت

یکی از موسسان فروشگاه بورگین و برکز در کوچه ناکترن. البته در زمان ورود لوسیوس مالفوی به این مغازه (ح.ا.4) مردی که پشت پیشخوان ایستاده بود آقای بورگین بود.

برک یکی از کسانی بود که دامبلدور در زمان کنار هم قرار دادن تکه های داستان زندگی مروپ (گونت) ریدل با او صحبت کرده بود. برک یک قاب آویز طلایی سنگین از او خریده بود که فوراً فهمیده بود متعلق به سالازار اسلیترین است و با اینکه می دانست ارزش خیلی زیادی دارد ولی فقط 10 گالیون به مروپ پرداخت کرده بود. کاراکتاکوس به صورت پیرمرد کوچکی توصیف شده بود که موهای جلوی سرش چشم هایش را پوشانده بود (ش.د.13).

برک تام ریدل را بعد از بیرون آمدنش از هاگوارتز استخدام کرد تا بگردد و صاحبان اشیاء جادویی باارزش و قدرتمند را وادار کند که آنها را به برک بفروشند. برک هم وقتی یک روز ریدل بدون اطلاع قبلی غیب شد مثل همه شگفت زده شد (ش.د.20).

Burke کلمه انگیسی برای یک نوع کشتار شامل خفه کردن و کالبدشکافی است. در لفظ عادی تر burke به معنی فرار از یک مشکل بوسیله درنیاوردن صدای آن است.

Caratacus نسخه رومی نام قدیمی ولزی caradog است به معنی محبوب.


برک، هربرت (Burke, Herbert)

شوهر بلوینا بلک (1962-1886)، دختر مدیر هاگوارتز فینیاس نایجلوس بلک. آنها دو پسر و یک دختر داشتند. احتمالاً خویشاوند کاراکتاکوس برک صاحب فروشگاه بورگین و برکز (بالا را ببینید).


منبع: Wizards B