Blackfamilytree

از جادوگران®، فرهنگ نامه هری پاتر.

خاندان اصیل و باستانی بلک

مطابی در مورد فرشینه:

• اگر تاریخ های ما درست باشد (که ما با دلیل و منطق مطمئن هستیم که چنین است)،خاندان بلک بطور عجیبی در بین جادوگران دارای طول عمر کوتاهی هستند.
• کریچر می گوید که فرشینه هفت قرن در خاندان بلک بوده است (قطعه زیر را ببینید؛ م.ق.6)، بنابراین قسمتی که جو ترسیم کرده تنها بخشی از کل می باشد.
• تد تانکس جادوگری مشنگ زاده است. یادداشت کنار نمودار (شماره 7 ) به این دلیل ارائه شده که تانکس طرد گردید و خاندان خون خالص و برتری گرای بلک هر مشنگ زاده ای را فقط مشنگ می گویند. پس این عبات نشان دهنده وضعیت واقعی اصل و نسب او نیست و تنها خانواده بلک (احتملا" والبورگا!) به او مشنگ می گفتند.
• سیریوس روی فرشینه آرامینتا ملیفلوآ را می بیند (قطعه زیر را ببینید)، اما در طرحی که جو کشید خبری از او نیست.

منابع:

• « خاندان اصیل و باستانی بلک»، شجره نامه ای ترسیم شده به دست رولینگ که در ژانویه 2006 وقف کمک بین المللی کتاب کرد و در 22 فوریه 2006 به مزایده گذاشته شد.

نسخه ها :

• نسخه چاپ شده در دیلی تلگراف، 28 ژانویه 2006.
• نسخه چاپ شده در لا ریپابلیکا، 12 فوریه 2006.
• مطابق مشاهدات شخصی که نسخه اصلی را طی مزایده در 20 فوریه 2006 دیده بود.

قطعاتی از هری پاتر و محفل ققنوس، فصل ششم، در ارتباط با فرشینه:

جن خونگی گفت،«کریچر هیچ چیزی رو از محل اصلیش توی خونه ارباب جابجا نمی کنه،» و به سرعت زیر لب غرغر کنان گفت،« اگه فرشینه دور انداخته بشه، بانو هرگز کریچر رو نمی بخشه، این هفت قرن توی خونواده بوده، کریچر باید اونو نجات بده، کریچر نمیذاره ارباب و خائنها و گندزاده ها نابودش کنن - »

[…]

فرشینه خیلی قدیمی به نظر می رسید؛ رنگ و رفته بود و انگار داکسی ها همه نقاط مختلفش رو جویده بودن. با این وجود، نخ طلایی رنگی که با اون گلدوزی شده بود هنوز به اندازه کافی درخشش داشت که شجره نامه ای وسیع که تا دوران قرون وسطا ( تا جایی که هری قادر به دیدن بود ) ادامه می یافت رو جلوی چشممشون به نمایش بذاره. عبارت درشت بالای فرشینه این بود: خاندان اصیل و باستانی بلک «اصالت همیشگی»

[…]

« سالهاست بهش نگاه نکردم. اینجا فینیاس نایجلوسه... پدر پدر پربزرگم، میبینی؟ ... منفورترین مدیر تاریخ هاگوارتز ... و آرامینتا ملیفلوآ...دختر عموی مادرم... سعی کرد از طریق وزارتخونه شکار مشنگ ها رو قانونی کنه... و عمه الادورای عزیز... اون بنیانگذار سنت خانوادگی بریدن سر اجنه خونگی موقعی که اونقدر پیر میشن که نتونن سینی چای رو حمل کنن بود... البته هر وقت کسی وارد خونواده می شد که اصالت نصفه نیمه داشت طردش می کردن. می بینم که اسم تانکس اینجا نیست. شاید واسه همینه که کریچر دستوراتش رو گوش نمیده- اون باید هر کاری که اعضای خونواده ازش میخوان رو انجام بده - »

هری با تعجب پرسید،« تو و تانکس با هم فامیل هستین؟»

سیریوس در حالی که با دقت فرشینه رو بر انداز می کرد گفت،« آره، مادرش آندرومیدا دختردایی محبوب من بود. نه، اسم اونم اینجا نیست، نگاه کن - » او به علامت سوختگی گرد کوچک دیگه ای اشاره کرد که بین دو نام بلاتریکس و نارسیسا قرار داشت. « خواهرای آندرومیدا هنوزم اینجان چون با افراد محترم و سرشناس دارای خون خالص ازدواج کردن، اما آندرومیدا با یه مشنگ زاده به اسم تد تانکس عروسی کرد، پس - » سیریوس ادای سوزوندن فرشینه را با نوک چوبدستی در اورد و خنده تلخی کرد. اما هری نخندید؛ او مشغول نگاه کردن به اسامی سمت راست جای سوختگی اسم آندرومیدا بود. دو خط طلایی که نارسیسا بلک رو به لوسیوس مالفوی وصل می کرد و یک خط عمودی که از اسم اونها به اسم دراکو می رسید.

« تو با مالفوی ها نسبت داری؟»

سیریوس گفت،« خونواده های خون خالص همه با هم فامیل هستن. اگه فقط بذاری دختر یا پسرت با اصیل زاده ها ازدواج کنه پس حق انتخابت خیلی محدود میشه؛ تقریبا" از ما دیگه کسی نمونده. مالی و من با هم نسبت سببی داریم و آرتور هم پسرعموی دور و طر شده من محسوب میشه. اما بیخودی اینجا دنبال اسمشون نگرد – اگه همیشه اسم یه خونواده با خیانت به اصل و نسب همراه بوده، اون ویزلی بوده. »

اما حالا هری داشت به اسم سمت چپ محل آندرومیدا نگاه می کرد : بلاتریکس بلک، که با دو خط طلایی به اسم ردولفوس لسترانژ متصل شده بود.

هری با صدای بلند گفت،« لسترانژ...». این اسم ذهنش رو قلقلک می داد؛ یه جایی شنیده بود اما الان یادش نمیمومد، هر چند باعث میشد توی دلش احساس عجیبی داشته باشه.

سیریوس فقط گفت،« اونها توی آزکابان هستن،»

هری با کنجکاوی به سیریوس نگاه کرد.

سیریوس با همون صدای خشن همیشگی گفت،« بلاتریکس و شوهرش ردولفوس همراه بارتی کراچ پسر زندانی شدن.رابستن، برادر ردولفوس هم باهشون بود. »

هم چنین صفحه خاندان بلک را ببینید.

منبع:blackfamilytree