هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




پاسخ به: بند موجودات خطرناک
پیام زده شده در: ۱۵:۱۱ یکشنبه ۱۰ آذر ۱۳۹۸
#1
"سلام."
صدای فردی گابریل را از جا پراند.
"شما؟"
"بنده کیگانوس بلک هستم. بهم کیگ هم میگن. اوه اوه چه اژدهای کثیفی. شاخدم مجارستانی. جالبه. کمک میخوای؟"
گابریل که از خدایش بود کیگانوس را با سطل آب و دستمال به سمت اژدها پرتاپ کرد. کیگانوس تغییر شکل داد و سپراهاینوید شد.
سطل آب را با دندان گرفت و به سمت دم اژدها پرواز کرد. به محض تماس آب با پوست اژدها، شاخدم مجارستانی شروع به لگد پرانی یا به عبارت بهتر دم پرانی کرد. کیگانوس فرود آمد.
"یا خدا این چه وحشیه. بزا ببندمش."
و اژدر بدبخت را طلسم کرد. کیگانوس شروع به شستن اژدها کرد. نیم ساعت گذشت و او تنها نوک دم اژدها را شسته بود که اژدها بند های طلسم شده کیگانوس را پاره کرد. کیگانوس که وضعیت را وخیم میدید نگاهی به ساعتش کرد و گفت:"من دیرم شده بقیش با خودتون و فرار کرد.
پی نوشت:این برای درس جادوی سیاهه


اتش در پس شعله های سیاهی معنا پیدا میکند.


پاسخ به: سالن تئاتر هاگزمید ویزادیشن
پیام زده شده در: ۱۴:۱۲ یکشنبه ۱۰ آذر ۱۳۹۸
#2
کراب دست تام جگسن را گرفت و اورا به پشت صحنه ی پشت صحنه برد تا گریمش کند. هردو نفر نشستند و کراب لوازم گریمش را بیرون اورد و روی میز چید:"رژ لب_ ازین پودرا_از اون پودرا_ازینا که واسه مژه س_لنز_ازونا که مژه رو حالت میده و ...."
کراب کارش را با جدیت تمام شروع کرد. بوی پودر و رژ و ازین چیز میزا کل صحنه،پشت صحنه و پشت صحنه ی پشت صحنه را برداشته بود.
کراب با رضایت تمام به کارش نگاه میکرد او کارش را بی عیب و نقص انجام داده بود. فقط یک چیز....کراب تام جگسن را نه به شکل هری پاتر بلکه به شکل دختر خاله ی هری پاتر درآورده بود. جگسن نیم نگاهی به آینه انداخت و در کسری از ثانیه بیهوش شد. کراب نگاهی به جگسن انداخت و گفت:"ااا این چرا بیهوش شد؟ مگه سبیل کلفت نگفته بود شکل دختر خاله هری پاتر بکنم؟ خوب اینم که به رحمت الهی پیوست. بهتره تا گندش در نیومده بزنم بیرون."
و زد بیرون
کراب با انرژی وصف نا پذیری به پشت صحنه برگشت.
"سلااااااامممممم."
محفلی ها و مرگخواران به سمت کراب برگشتند.
"خوب پاتر خوشگلمون کجاست؟"
کراب انتظار نداشت کسی یادش باشد چون ناسلامتی دو دقیقه پیش بود.
"ام چیزه...کی؟ پاتر مگه فرار نکرد؟"
"داداش، شما قرار بود تام جگسن رو گریم کنیا. کو خوب؟"
"من همچین کسی نمیشناسم؟!"
بلاتریکس با لبخندی خبیثانه محکم در پشت سر کراب کوبید.
"اخخخخخخ!!!این چه کاریه اخه؟"
"شپلق" دومین ضربه هم خودش را به کراب وارد کرد.
"کوش؟"
"اشتباه کردم. نزن دیگه. باشه تو پشت صحنه ی پشت صحنه س. فقط یه نکته بیهوشه."
ریش سفید محل یعنی دامبلدور گفت:"خوب پسران و دخترانم حال چه کنیم؟"
سبیل کلفت دستی به سبیلش کشید.
"کس دیگه ای سراغ ندارید؟"
لرد سیاه گفت:
"ما اندیشه ای بس عمیق کردیم و به این نتیجه رسیدیم که باید تست بازیگری برگزار شود. هرکس که برنده شود او نقش هری پاتر را بازی مینماید."
مرد سبیل کلفت گفت:"عاقلانه است. باشه همین کار رو میکنیم."


اتش در پس شعله های سیاهی معنا پیدا میکند.


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۳:۵۹ دوشنبه ۱۸ شهریور ۱۳۹۸
#3
سلام من رفته بودم دوباره برگشتم
نام:کیگانوس بلک

نژاد:کاملا اصیل زاده. پدر و مادر هردو جادوگر. اما پدرش یک الف بود.

سن:۱۲ متولد یک مه ۲۰۰۰

جنسیت:مذکر

گروه: اسلایترین

چوب دستی:ندارم. با دستام جادو میکنم

حیوان خانگی:توله سپراهاینوید الفا(گرگ بالدار. گونه الفا با نقش هایی روی بدن و شاخ گوزن.)

انیماگوس: سپراهاینوید الفای مذکر

ویژگی ظاهری: قد به شدت بلند(۲۵۶ سانت) موهای بنفش بلند. چشمای بنفش بیروح. لاغر نی قلیونی. صورت خوش قیافه ولی به شدت زخمی. تنها لباسیم که میپوشه.کفش نایک مدل جوردن طلایی مشکی، تیشرت گلکسی. شلوار جین مشکی کبریتی با رگه های بنفش. شنل پاره پوره با علامت جمجمه در پشت. پوست به شدت سفید. گوشهای دراز الفی.

ویژگی های اخلاقی:به شدت باهوش حتی باهوش تر ریونکلاوی ها. کمی دارای مشکلات عصبی. به شدت کم حرف. به شدت حسود.به شدت تنها. کمی تا خیلی جسور. به شدت شجاع. به شدت عاشق جادوی سیاه.

قدرت های ویژه:توانایی حرف زدن به همه زبانها. پرواز با بال.(اره بال داره مشکلیه؟)شنیدن کوچکترین صدا یا دیدن کوچک ترین حرکت. شنیدن خفیف ترین بوها.

علاقه مندی ها: کشتار. شمشیر. اساطیرو تاریخ.سلاح گرم. چاقوی carambit. سپرا هاینوید ها.

زندگی نامه:در سه سالگی برادر دوساله اش را بدون چوب دستی کشت. پدرومادرش او را از خانه بیرون کردند. به جنگل رفت برای سردستگی جنگید سردسته شد و کمی از روح تمام سپراهاینوید هارا در خود ذخیره کرد. تا یازده سالگی به شکل سپراهاینوید الفا زندگی کرد. در رفتن به هاگوارتز شک کرد اما در نهایت به انجا رفت و مشغول تحصیل شد. هر تعطیلات به جنگل باز میگردد. سه قتل کرده و کسی تا حالا به او شک هم نکرده. ادم خطرناکی ست. نزدیکش نشوید.

من برگشتم

تایید شد!
خوش برگشتید.


ویرایش شده توسط سو لى در تاریخ ۱۳۹۸/۶/۲۰ ۱۵:۲۴:۱۱

اتش در پس شعله های سیاهی معنا پیدا میکند.


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۴:۰۴ جمعه ۷ دی ۱۳۹۷
#4
نام: کیگانوس بلک

جنسیت: مذکر

جهان: آزراث

گونه: ترکیب شیطان و انسان

توانایی‌ها :
قدرت‌های جادویی گسترده
بکارگیری ارواح و نیروهای تاریکی
دورجنبی
دورنوردی
هیپنوتیزم و کنترل ذهن
پرواز
توانایی در اختیار گرفتن قدرت ماورایی دیگران با استفاده از توانایی دارک بلک

جمله اصلی:اتش در پس شعله های سیاهی معنا پیدا میکند.

تولدِ:به زمان خودشان:8 دراگون.به زمان ما:12 ژانویه

چوب دستی: کسی که میتواند با ذهن و دستانش جادو کند؟

لقب:ریون. به معنای کلاغ سیاه

تاریخچه از گذشته تا آینده:
کیگانوس بلک یکی از اعضای برجستهٔ تیم فایر بلک(اتش سیاه) است. ریون فردی دارای توانایی دورنوردی است و قادر به اعزام روح خود (بدن عرفانی) است که می‌تواند توسط آن به شکل فیزیکی مبارزه کند و همچنین نقش چشم و گوش را به دور از بدنش برای او ایفا کند. او شخصیتی تاریک و دارد و در بعد یا یک واقعیت صلح آمیز به نام ازراث بزرگ شده‌است که رهبر معنوی آن فردی عرفانی به نام آذر بود. ریون به منظور آزاد نمودن قدرت‌های شیطانی به ارث برده‌اش، توسط آذر برای کنترل احساساتش آموزش داده شد. در طی این مدت، کیگانوس به ندرت مادرش را می‌دید و از او جدا بود. پس از مرگ آذر، آرلا مسئولیت آموزش و پرورش کیگانوس را به عهده گرفت. تقریباً در این زمان بود که او برای نخستین بار با پدرش روبرو شد. بلافاصله پس از تولد ۱۸ سالگی‌اش، ریون متوجه شد ترایگان قصد دارد به بُعد او پا بگذارد، و چنین شد که سوگند یاد کرد تا او را همراهی کند.

ریون نخست برای درخواست کمک نزد گروه ققنوس رفت، اما بواسطه مشاوره آلبوس دامبلدور با آن‌ها که نسبت خانوادگی شیطانی کیگانوس را حس کرده بود جواب رد دریافت کرد. او با نا امیدی، برای همراهی با پدرش، آتش سیاه را اصلاح و تبدیل به فایر بلک جدید نمود. این تیم شامل دیک گریسون، کید فلش، واندر گرل، استارفایر، تکنیکال و پسر آتش بودند. این تیم در نهایت با کمک آرلا توانست ترایگان را پیدا کند و او را در یک جهان بین دو بعدی مهر و موم کردند. اگرچه کیگانوس همچنان مجبور بود با نفوذ درونی سفیدی اش مبارزه کند، زیرا ان کاملاً از بین نرفته بود. بیش از یک بار، کیگانوس در حین ماجراجویی‌های خود نزدیک بود کنترلش را در شرایط مبارزه شدید از دست دهد، و به سختی توانست کنترل خود را قبل از تجدید نیروی سفیدی بدست آورد.

ترایگان بالاخره از جهان بین دو بعدی اش به به زمین آمد و کنترل کیگانوس را در اختیار گرفت، و در ادامه ازراث نیز نابود شد. اعضای تیم اتش سیاه که تحت کنترل سفیدی قرار گرفته بودند، سعی کردند تا کیگانوس را بکشند. به موجب این اتفاق، روح ازراث کیگانوس را تسخیر کرد و از او به عنوان کانالی برای ارتباط با ترایگان استفاده نمود. سپس زمانی که فرض می‌شد کیگانوس مرده است، او از خاکسترهای نبرد برخاست و در نهایت از شر نور سفیدی درون اش خلاص شد. پس از این ماجرا، ریون ناپید شد و مادرش به دنبال او گشت.

رهایی از چنگ آلبوس دامبلدور
پس از ناپدید شدن ، مادرش آرلا در سراسر دنیا به جستجوی او مشغول شد. او در نهایت مکان کیگانوس را ردیابی کرد اما هر دو آن‌ها توسط آلبوس دامبلدور ربوده شدند. پیروان دامبلدور از کیگانوس برای کنترل نایت‌وینگ به منظور بخشی از نقشه سفیدی دامبلدور استفاده کردند. فایر بلک ها هر دوی آن‌ها را نجات دادند و مانع از بازگشت دامبلدور شدند. در نتیجه شکست دامبلدور،کیگانوس برای نخستین بار در زندگی آزادی عمل برای تجربه احساس مرگ را بدست آورد. کیگانوس متوجه شد نه تنها قادر به احساس است، بلکه توانایی کنترل احساسات دیگران را نیز دارد.

پس از این ماجرا، آتش سیاه ها توسط انجمن ققنوس ربوده شدند، اما بوسیلهٔ گروهی از قهرمانان نجات یافتند. رهبر انجمن ققنوس در حقیقت همان آلبوس بود، که توسط روح سفیدی تسخیر شده بود. در این بین روح ازراث نیز توسط کیگانوس تسخیر شده بود تا بتواند به وسیلهٔ چندتن از ققنوس ها بازگشت خود را یکبار دیگر فراهم سازد. آلبوس تلاش کرد از آتش ها به عنوان پل ارتباطی به ارواح استفاده کند، اما در نهایت توسط پدرش زندانی شد. در طول یک جنگ عظیم، روح شیطانی کیگانوس را تسخیر کرد و بار دیگر او را تبدیل به داپل‌گنگرِ شیطانی پدرش نمود. آرلا با همکاری دنی چیس، با بهره از روح آذر، ریون را شیطانی تر کردند. پس از آن بدن کیگانوس از بین رفت، و آرلا و دنی نیز با فدا کردن خود، به روح شیطانی شده ازراث پیوستند تا تبدیل به شخصیت فَنتَزم شوند.

کیگانوس تاریک و شیطانی
بعدها نسخه‌ای دیگر از کیگانوس ظاهر شد، که این بار توسط وجدان شیطانی خودش تسخیر شده بود. او سعی کرد یاخته تخم‌های کودکان ترایگان را در بدن میزبان‌های جدید درون‌کاشت کند. او مراسم ازدواج دیک گریسون و کوریاند'ر از تاماران را به هم زد و یکی از تخم‌ها را در این پرنسس بیگانه قرار داد. با این حال، او به اشتباه در ازای تباهی، روح ریون شیطان را در او درون‌کاشت نمود. این مسئله باعث شد استارفایر زمین را برای رهایی از ریون شیطانی ترک کند. ریون سپس یاخته تخم‌ را در چندین ابرقهرمان‌ دیگر نیز درون‌کاشت کرد. در نهایت آتش ها تنها به خاطر کمک ترایگان قادر به کمک به کیگانوس شدند.

کیگانوس یکبار دیگر با حالت شیطانی بازگشت، تا نسخه شیطانی خود را که در داخل خودش قرار داشت تقویت کند. آتش ها با همکاری یکدیگر و برای آخرین بار او را شیطانی کردند و کیگانوس تبدیل به شیطان شد.

او در تجسم روح و فقدان فیزیکی بدن، برای کمک نمودن به بیرون کشیدن روح و خودآگاهی تکنیکال از ذهن کامپیوتر در سیارهٔ تکنیس، به زمین بازگشت. بعدها او نقش وسیله‌ای برای کمک به شخصیت ابرشرور ایمپرییِکس، بوسیلهٔ راهنمایی ترایگان و نایت ویگ در بازیابی انرژی دارک‌ساید را ایفا کرد.

تولد دوباره
در حالی که کیگانوس در جستجوی جایگاه خود در جهان بود، ترایگان خواستار او شد. سپس روح او توسط کلیسای ترایگان در بدن پسری از خاندان بلک ها قرار داده شد. اتش ها که دوباره شکل گرفته بودند، به این نتیجه رسیدند که کلیسای تریگون ستایشگر پدر ریون، ترایگان می‌باشد. به آنجا رفتند و به کیگانوس پیوستند.

پس از مرگ البوس، ققنوس ها و شروع به تجزیه می‌کند.زمانی که پسر آتش تصمیم گرفت در انجام مأموریتی به شخصیت استیل کمک کند، اکثر اعضا تیم را ترک کردند و تنها کیگانوس و زکری زاتارا باقی ماندند. سپس پسر آتش، کیگانوس، آفسپرینگ و آکوامن، استیل را در حمله به شرکت لکس لوتر یاری کردند. کیگانوس همچنین در جنگ جهانی سوم شرکت کرد. در نهایت نایت ویگ، واندر گرل و چندین شخصیت جدید به تیم تایتان‌ها پیوستند و تیم یکبار دیگر از نو شکل گرفت. پسر آتش و کیگانوس در میان تنها اعضایی به‌شمار می‌رفتند که در طی این مدت در تیم باقی ماندند.

_______________________

جایگزین شد!


ویرایش شده توسط تاتسویا موتویاما در تاریخ ۱۳۹۷/۱۰/۷ ۱۵:۵۶:۴۶

اتش در پس شعله های سیاهی معنا پیدا میکند.


پاسخ به: زمان برگردان مرگخواران
پیام زده شده در: ۱۲:۳۶ جمعه ۹ آذر ۱۳۹۷
#5
لرد که دیگر هیچ امیدی به زندگی نداشت و داشت همین جوری فریاد میزد که با دستمالی که دور دهانش پیچیده شد ساکت شد. خب طبیعیه که اینجا یکی بیاد و لرد و نجات بده. اما شخص نجات دهنده از همه اتفاقات عجیب تر بود. پسره 18 ساله ای که بیشترین شباهت را به جوانی گادریک گریفیندور داشت. لرد چیزی نمی دید اما از شدت ضربه ای که به زمین وارد شد و اشتباه مامور چشم بند از روی چشمانش کنار رفت و پسر را دید که وسط فاصله او و ماموران ایستاده و البته که چاله ای زیر پایش بود.
مامور مسلح فریاد زد:
-بگیرینش!

اما پسر فرز تر از آن بود که گیر یک سری ماگل اسلحه دار بیافتد. و در عرض 46 ثانیه محل اعدام لرد تبدیل به گورستانی از جنازه مامورانی بود که یا به زهر مار مرده بودند ویا از هم دریده شده بودند و یا آوادا بهشان خورده بود. لرد که لرد بود و کلا احساساتی شدن در کارش نبود. حتی وقتی که پسر او ازاد کرد تشکر نکرد فقط کمی از مردمک های عمودی اش تعجب کرد.
لرد پرسید:
-اسمت چیه پسر؟

-کیگانوس. کیگانوس بلک.

- مرگخواری؟

-نوچ و علاقه ای هم ندارم. وسط مسابقه دیدمتون استاد. گفتم اینا که شمارو نمیشناسن شاید یه بلایی سرتون بیارن.

-خوب سوال پرسیدن بسه. حالا مارو از این خرابه ببر بیرون.

ولی یادش افتاد که باید در زندان به حساب یک نفر برسد. همان قاتل حرفه ای که در زندان دیده بود و به او زور گفته بود.
-ولی قبلش برو و حساب قاتل های این زندانو برس.

20 دقیقه بعد لرد پوزخند زنان به جنازه قاتل نگاه می کرد.
-ام استاد من باید برم شمام خودتون بیاید. آ راستی اینم چوب دستی تون.

و رفت. حالا لرد مانده بود یک مشت ماگلی که تکلیفشان مشخص بود.



اتش در پس شعله های سیاهی معنا پیدا میکند.


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۹:۳۸ پنجشنبه ۸ آذر ۱۳۹۷
#6
نام:کیگانوس بلک

سن:18

تاریخ تولد:12 سپتامبر

جنس:مرد

گروه:اسلایترین

مو:طلایی. سیخ سیخی و رو به عقب.

رنگ پوست: روشن

چوب دستی:دندان افعی و اژدهای سیاه هیبریدی چوب و مغز زهر باسیلیسک

فرزند:پولارکس بلک

وضعیت ظاهری:بسیار شبیه گادریک گریفیندور. دندان های مار مردمک عمودی مانند اژدهای سبز

رنگ چشم:سیاه

رتبه خون: کاملا اصیل

انیماگوس:گرگ و مار سیاه

استعداد ها :فوتبال. طلسم های شوم

ویژگی های خاص:بال اژدها-مار زبان-نمونه انسانی دیمنتور

بوگارت:طرد شدن از خاندان بلک ها

تیم:فوتبال:بورسیا دورتموند-دروازه بان

جارو:نیاز نداریم

وضع مالی: توپ

اصالت:آلمانی

سرگذشت:هیچی راجع بهش نمی دونه و براش هم مهم نیست

شعار:بکش تا کشته نشی.

خصوصیات اخلاقی:سرد-مغرور-خودخواه-تنها

هیکل:لاغر-دراز

جایگزین شه لطفا

_____________________

انجام شد!


ویرایش شده توسط تاتسویا موتویاما در تاریخ ۱۳۹۷/۹/۸ ۲۱:۱۶:۱۴

اتش در پس شعله های سیاهی معنا پیدا میکند.


پاسخ به: در مقابل ولدمورت چه ميكنيد؟
پیام زده شده در: ۱۶:۲۲ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۹۷
#7
من فقط سکوت میکنم تا زهرم توش اثر کنه ببینیم کی می خواد جلو من در بیاد؟


اتش در پس شعله های سیاهی معنا پیدا میکند.


پاسخ به: کافه تریا مادام پادیفوت
پیام زده شده در: ۰:۰۷ شنبه ۲۸ مهر ۱۳۹۷
#8
- سلام كراب!

توجه كراب به پسري كه به او سلام كرده بود جلب شد.
-سلام كيگانوس. اومدي تو ارتش صورتي عضو شي؟
كيگانوس سرش را كج كرد و گفت:
- ها؟ نه! فقط اومدم ببينم اينجام همه عجيب غريبن با نه.

كراب كه ديده بود خصوصيات كيگانوس اصلا تغيير نكرده براي آزمايش نهايي گفت:
- نمي دونم. راستي ورزش مورد علاقت كدومه؟

- فوتبال.

ولي ديد كه كيگانوس لبخندي بر لب دارد.
- هي، چرا مي خندي؟

- همين جوري!

معمولا كيگانوس جواب هاي يك هويي نميداد. او تا جاي ممكن واضح پاسخ ميداد. كراب برق جسمي تيز را در پشت كيگانوس ديد.
- خب كراب ارزش كشته شدن رو نداري وگرنه الان اينجا نبودي!

و از در كافه بيرون رفت. اين دفعه واقعا خطرناك بود.


اتش در پس شعله های سیاهی معنا پیدا میکند.


پاسخ به: الگوی شما کدام شخصیت هری پاتر است؟ چرا؟
پیام زده شده در: ۱۶:۰۱ چهارشنبه ۴ مهر ۱۳۹۷
#9
دراكو و نجيني


اتش در پس شعله های سیاهی معنا پیدا میکند.


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۵:۳۶ دوشنبه ۲ مهر ۱۳۹۷
#10
نام: کیگانوس بلک

گروه:اسلایترین

سن:18

چوبدست:چوب از دندان مار افعی و زهر مامبای سیاه

پاترونوس:شاه کبرا

انیماگوس:مار شاه کبرا-گرگ

محل زندگی:دانمارک-سامسو

رنگ مو:طلایی

خصوصیات اخلاقی:سرد-وحشی- باهوش و زیرک

پدر و مادر:پولارکس بلک و اایرما کراب

علایق:لباس های ورزشی-مرگ و میر-چاقوش.

بوگارت:در کمال تعجب همگان نداره

لباس پوشیدن:این یکیش

یکی دیگه

چند تا دیگه

لباس مورد علاقش

دومین لباس مورد علاقش

آخرین لباسش

زندگی نامه:او درخانه بلک ها چشم به جهان گشود. از اول هم به ورزش علاقه داشت و در مهارت های رزمی هم بی همتا بود. او علاقه زیادی به خون داشت و این باعث قاتل شدنش شد. او میتواند با مار ها حرف بزند ولی نواده کسی نیست. بزرگترین هدف او بازی کردن در تیم های ورزشی از جمله فوتبال است.
اطلاعات دیگری در دسترس نیست.
جایگزین شه لطفا


انجام شد.


ویرایش شده توسط بلاتریکس لسترنج در تاریخ ۱۳۹۷/۷/۳ ۱۲:۱۱:۲۱

اتش در پس شعله های سیاهی معنا پیدا میکند.






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.