هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




Re: گفتگو با مدیران ، انتقاد ، پیشنهاد و ...
پیام زده شده در: ۲۱:۵۲ جمعه ۱۷ تیر ۱۳۹۰
#11
به مدیر ها :
آقا جان یکم به خودتون تکون بدید و به جای کل کل کردن با کاربر ها یه حرکتی انجام بدید که این سایت پیشرفت داشته باشه. من از زمانی که این سایت راه اندازی شد به شکلی عضو این سایت بودم . متاسفانه از بعد از انتشار کتاب ۷ میبینم عملا سایت داره سقوط میکنه. باور کنیدسایتی که به این شکل به محتوا وابسته است با چت کردن مدیرا توی مسنجر و کلاس گذاشتن برای همدیگه تغییری نمیکنه .

من چون واقعا به این سایت علاقه دارم این حرف ها رو میزنم. واقعا توی این این دو سه سال چه کار مثبتی توی سایت انجام شده؟ چه چیز جدیدی اضافه شده؟ متاسفانه من میبینم که حتی بخش اخبار این سایت هم از وبلاگ بچه مدرسه ای های طرفدار هری پاتر عقب تره.

من هم این سایت رو دوست دارم هم کتاب ها و دنیای هری پاتر رو . یه درخواست دوستانه از مدیران دارم . میشه لطف کنن یه گزارش کوچیک از فعالیت های این دو سه سال به کاربر ها بدن ؟ و همینطور برنامه ای برای فعالیت های آینده ؟

مثلا پروژه پاتر مور به زودی شروع به کار میکنه آیا این سایت برنامه ای در این مورد داره؟ من فقط یه خبر و یه تاپیک دیدم

هنوز از اعضای قدیمی کسی توی سایت هست یا همه رو فراری دادین؟ :دی

با تشکر از مدیری که وقت میگذاره و یه جواب مناسب میده



Re: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۲۱:۳۵ جمعه ۱۷ تیر ۱۳۹۰
#12
نام: مونتاگ
تاریخ تولد: امروز
جنسیت: نامشخص
گروه در مدرسه هاگوارتز: اسلیترین
عضویت در: گروه مرگخواران

مونتاگ یا آنی مونی به عنوان آشپز خانه ریدل مدت مدیدی به خدمت لرد سیاه مشغول می بوده است . قصد دارد مجدد به عنوان آشپز در یکی از رستوران های لندن یا هر جای دیگه ای اسخدام شده به مسموم کردن افراد بیگناه ادامه دهد


تایید شد!


ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۳۹۰/۴/۱۸ ۲۰:۱۲:۵۸


Re: پروژه ی بعدی رولینگ
پیام زده شده در: ۲۲:۳۳ جمعه ۲۷ خرداد ۱۳۹۰
#13
جالبه حتی از چند ماه پیش دامنه ایران پاتر مور هم ثبت شده :‌ pottermore.ir
صاحب امتیاز : POTTERMORE LIMITED ؟؟؟؟؟
که وصله به این سایت : http://christopherlittle.net/
مشکوکه :دی



Re: پروژه ی بعدی رولینگ
پیام زده شده در: ۱۴:۳۲ جمعه ۲۷ خرداد ۱۳۹۰
#14
من فکر میکنم که احتمالا یه شبکه اجتمائی و شاید رولینگ در بخشی مثل وبلاگ اقدام به نوشتن فن فیکشن هایی در مورد هری پاتر کنه

شاید هم مجموع داستان یا کتاب هایی در مورد دنیای هری پاتر باشه. شاید هم هیچکدوم



Re: گفتگو با مدیران ، انتقاد ، پیشنهاد و ...
پیام زده شده در: ۱۱:۳۹ دوشنبه ۵ مهر ۱۳۸۹
#15
سلام خدمت مدیران مجترم

با توجه با اینکه این سایت از سیستم مدیریت محتوای زوپس استفاده میکنه لطفا بعد از مطالعه لینک های زیر :

http://www.xoops.org/modules/news/article.php?storyid=5616

http://www.xoops.ir/modules/newbb/vie ... pe=&topic_id=2396&forum=6

در صورت تمایل لوگوی مورد نظر رو در سایت خودتون قرار بدید

با تشکر



Re: خاطرات مرگ خواران
پیام زده شده در: ۲۰:۰۶ شنبه ۱۱ مهر ۱۳۸۸
#16
آشپزخانه های قدیم !!!!

این اولین باری که دارم این مسئله رو جایی میگم !! آخه جار زدن این طور مسائل خطرناکه ! مخصوصا که پای لرد هم وسط باشه !!!

قدیم ها مار لرد مریض بود و شفادهنده ها هم لرد رو جواب میکردن ! کار لرد شده بود اینکه صبح پاشه مارش رو ببره پیش این شفا دهنده و اون شفادهنده ! که طبیعتا شفادهنده ها هم نمیتونستن به مار لرد کمک بکنن !

این مسئله بیماری نجینی تبدیل شده بود به یه مشکل جدی هم برای ما و هم برای وزارت خونه ! آخه جمعیت شفادهنده ها هم به شدت داشت کم میشد و ممکن بود تا دونه آخرشون کشته بشن ! البته وزارت خونه نمیدونست که لرد سیاه چرا داره شفادهنده ها رو میکشه !!!


خلاصه در یک چنین وضعیت بود که لرد تصمیم گرفت خودش شخصا کار مداوا نجینی رو انجام بده ! حدود یه هفته خودش رو توی اتاقش حبس کرده بود و داشت کتاب های مختلف رو برسی میکرد ! تنها کسی که تو این مدت اجازه داشت وارد اتاقش بشه من بودم که روزی سه بار براش غذا میبردم و البته با کرشیو ارباب به بیرون از اتاق هدایت میشدم ! ( باید اعتراف کنم از روز پنجم به بعد دیگه نمیشد پیش ارباب موند از بس که بو میداد :دی )

خلاصه بعد از هفت هشت روز ارباب تونست یه راه حل پیدا کنه یه معجونی بود که باید به هماره یه غذای خاصی بع نجینی میداد ! معجون رو خودش درست کرد ولی وظیفه پخت غذا با من بود !

البته غذای عجیبی بود ! بوی خیلی خوبی داشت ولی بعضی از مواد اولیش کشنده به نظر میرسید ! ( بوی غذا منو وسوسه میکرد که بچشمش ولی چون میدونستم چی درست کردم بهش لب نمیزدم ! یه روز روی یکی از مرگخوار هایی که برای دله دزدی به آشپزخونه اومده بود غذا رو تست کردم و دیدم که کاملا کشندس )

البته من نمیدونم که نجینی چطور این غذا رو میخورد و نمیمرد !!!

من توی پخت این غذا یه سوتی بد دادم ! این غذا از مواد اولیه خاصی تشکیل میشد که شامل ۵ تار ریش دو سانتی یه مشنگ ۲۳ ساله و ناخن شست پای چپ جغد !!!! بود . ما برای تهیه ریش یه مشنگ ۲۳ ساله رو اسیر کرده بویدم و توی زیر زمین زندانیش کرده بویدم از ریش هاش استفاده میکردیم ! متاسفانه یادمون رفته بود تاریخ تولدش رو ازش بپرسیم ! این جوون وارد سن ۲۴ سالگی شد و ما متوجه نشدیم ! دقیقا روز تولدش با تار های ریشش برای نجینی غذا پختم و ارباب به همراه معجون داد به خورد نجینی !!

از اینجا بود که مشکل شروع شد ! چون ریش توی غذا مال یه آدم ۲۳ ساله نبود ! همون شب حال نجینی بد شد ! خیلی بد ! داشت میمرد ! لرد هم هر کسی رو که دستش بهش میرسید داشت میکشت ! ( من از ترسیم توی یه دیگ مسی مخفی شدم )

نزدیک های صبح که دیگه نجینی داشت تموم میکرد لرد بردش به سنت مانگو و تا سه روز برنگشت ! بعد از سه روز به نجینی که کاملا خوب شده بود برگشت و هیچ وقت به ما نگفت چطوری مارش خوش بوده ! ولی همیشه میگفت که یکی از مرگخوار ها توی تهیه مواد اولیه غذا یا معجون اشتباه کرده باعث این مسمومیت شده!! ( البته تا وقتی که نصف مرگخوار ها دست چپ و راستشون رو از هم تشخص نمیدن که بخوان ناخن پای چپ جغد بیارن یا پای راست کسی به من شک نمیکنه )

این بود خاطره من



Re: خادمان لرد سياه به هم مي پيوندند(در خواست مرگخواريت)
پیام زده شده در: ۲۱:۲۶ شنبه ۲۱ شهریور ۱۳۸۸
#17
1-سابقه ی عضویت در گروه مرگخواران؟
والا دیگه حافظه ما مثل قدیم ها کار نمیکنه مادر !!! چیز پدرم!!! چیز فرزندم !!! چیز اربابم !!!!
اربابم !! فکر کنم قبلا بودم !!!

2-سابقه عضویت در محفل؟
من به این سوال هیچگونه پاسخی نمیدم !!!!

3-مهمترین تفاوت بین دو جبهه سیاه و سفید؟
تابلو دیگه !!! رنگشون !! یک سفید ها سیاهن ولی با فریب میگن ما سفید مفیدیم !!! سیاه اینقدر سیاهن که نمیتونن هیچ کسی رو فریب بدن !!!

4-آیاحاضر به اطاعت محض از دستورات لرد سیاه هستید؟آیا حاضرید جان خود را در راه ارباب فدا کنید؟

بلی بلی

5-نظر شما درباره کچلی و جادوگران کچل؟
کله لرد زیباست چه با مو چی بی مو !!! هر جادوگری کچل باشه حتما میخواسته از ارباب تقلید کنه پس باید کشته بشه

6-بهترین و مناسب ترین راه نابود کردن یک محفلی چیست؟
یه نور سبز ببینه

7-در صورت عضویت چه رفتاری با نجینی(مار محبوب ارباب)خواهید داشت؟
براش غذای خوش مزه درست میکنیم !!! بخورد چاق شود بعد از چاقی بترکد !!!


8-به نظر شما چه بلایی سر موها و دماغ لرد سیاه آمده است؟

موها رو باد برده !!! ارباب هم از غمه موها گریه کرده !!! بعد آب دماغش جاری شده !! اومده با تسمال دماغش رو بگیره !!! یکم محکم گرفته !!! دماغ پر !!!

9-یک نمونه از کارهای بی رحمانه و سنگدلانه و سیاهانه خود را شرح دهید.
یه بار یه یارو محفلی رو بردیم بعد زدیمش بعد کشتیمش بعد شکنجش دادیم تا اعتراف کرد !!!! ولی یادم نیست به چی اعتراف کرد


10-نظر خود را بصورت کاملا خلاصه درباره این واژه ها بین کنید:

ریش: ریش از پشم ساخته شده و ما از پشم پول تولید میکنیم !!!!
طلسمهای ممنوعه: نفس من بیدن !!!
الف دال: ایششششششششششششششششش



نگاه کن...نه سرتو بلند کن و به هیکل ارباب یه نگاهی بنداز.لاغر شده،نه؟
به نظر شما مقصر کیه؟همون آشپزی نیست که ارباب رو ول کرد و رفت؟
ارباب الان هشت ماهه که داره نیمرو میخوره.
صرفنظر از رفتارتون با نجینی تایید شد..چون ارباب دیگه طاقت گرسنگی رو نداره.

به خونتون خوش اومدین آشپز مونی.

تایید شد.


ویرایش شده توسط لرد ولدمورت در تاریخ ۱۳۸۸/۶/۲۱ ۲۱:۵۱:۱۵


Re: آشپزخانه ی اسلیترین
پیام زده شده در: ۲۱:۲۱ دوشنبه ۱۶ شهریور ۱۳۸۸
#18
من به پست های کوتاه علاقه دارم در نتیجه خودتون لطفا این فضا سازی ها و .. رو برای خودتون انجام بدید !!
==============================================

ـ تو جیزی در مورد نجینی گفتی؟ نجینی چی شده؟
- آنی جون من نمیدونم والا این بلیز به من گفت بیام اینجا هم غذا بخورم هم بگم از همون بالا ملا ها که سر برد آوردی یه چیزی همبده به نجینی ! انگار پادزهر هم گفت بده !

با در حالی که به بشقاب حاوی غذای خوش بوی کثیف رو به روش نگاه میکرد اضافه کرد :
- یه چیز هایی هم در مورد مسئولیت میگفت !

آنی منوی که با شنیدن جمله اول پیغام بلیز مشغول گشتن توی یه کمد تو اون ته اشپزخونه شده بود با شنیدن چمله دوم پرسید :
- بلیز و مسئولیت ؟ جک جدیده؟

و به گشتنش ادامه و داد و سه ثانیه بعد با دو تا شیشه ارغوانی و یاسی رنگ توی دستش جلوی مارکوس نشست !
آنی مونی :
- این شیشه ارغوانی سمه این یاسی رنگه پاد زهر سم . به بلیز بگو سمش کشنده نیست ولی تا این پادزهر رو طرف نخوره حالش خوب نمیشه ! در ضمن بهش بگو که این آخرین شیشه است . خیلی قوته که دیگه وقت نمیکنم سم زهر و پادزهر درست کنم ! افتاد ؟

مارکوس :
- اره ! این شیشه سبزه سمه و این ابی پادزهر !
آنی مونی در حالی که با خشنات تمام داره به صورت مارکوس نگاه میکنه و در فکرش دنبال چیزی برای کوبیدن توی سر ماکوسه که بتونه باهاش تفاوت رنگ ارغوانی و ابی رو توی کلش فرو کنه با خشم میگه :
- مردک اینجا تو شیشه ابی میبینی
مارکوس به شیشه یاسی رنگ اشاره میکنه !

آنی مونی که متوجه اشتباهش در مورد سطح رنگ شناسی مارکوس شده خودش رو کنترل میکنه و قبل از قتل مارکوس موفق میشه اون رو با دو تا اوردنگی !!! و با مهرورزی کامل به بیرون آشپزخانه و پیش بلیز هدایت کنه !!!



Re: تولد پنج سالگی سایت جادوگران
پیام زده شده در: ۲۲:۵۴ چهارشنبه ۴ دی ۱۳۸۷
#19
احتمال داره من هم با یه همراه بیام.



Re: خوابگاه مديران !
پیام زده شده در: ۲۱:۲۶ چهارشنبه ۱۳ شهریور ۱۳۸۷
#20
ملت همچنان در حال انجام کار های مسخره ذکر شده در پست های قبل بودن یعنی داشتن گاز اشک آور آماده مرکدن و محفلی ها هم از وضعیت گاه !!!! مرلین اطلاعات کسب میکردن که یک جغد قیج قیج کنان و به سرعت در یه سوراخی وارد خوابگاه مدیران یمشه و بعد از چند دور چرخ خوردن درون خوابگاه و جلب توجه تک تک !!! افراد حاضر در صحنه ! مستقیم با نوک میره توی یه تابلوی چوبی که روش نوشته بود اتاق عله! لطفا مزاحم نشوید. همه مت مدیر مرگخوار و محفلی که به شدت توجهشون به جغده مربوطه و نامه ای که به پاش بسته شده بود جلب شده بود به سمت در درب اتاق عله هجوم بردند.

عله که با شنیدن صدای برخورد جغد به در اتاقش فرند فیئ بازی رو در اون شرایط جنگی کنار گذاشته بود به سرعت به بیرون اتاق میاد . در مقالب چشمان خیره تمام عزیزان ذکر شده در بالا نامه رو از پای جغد باز میکنه!

عله : کسی اینجا چینی بلده؟
ملت : مااااااااااااااااااااااا
عله : آهان یادم نبود!! خودم بلدم !

عله مشغول خوندن نامه مربوطه میشه! و با هر خط که میخونه چهرش باز تر میشه و شدت خوشحالیش بیشتر ولی وقتی به خط آخر میرسه یهو با دیدن آخرین جمله قات میزنه و شروع میکنه به فوارن!!!!!

آلبوس: هری جان! عزیز دل برادر ! برای عمو آلبوس نمیگی تو اون نامه چی نوشته بود؟
عله عزیز دل برادر : نه!!!!
ولدمورت : کله زخمی چی تو اون نامه نوشته بود ! زود تند سریع توضیح بده وگرنه کریشیوت میکنم!!
عله کله زخمی : بیشین بینیم بابا!!!
کوریل : عله زود نامه رو با صدای بلند بخون!!
عله : چشم
ملت : ماااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا

متن نامه :
از زوپس قهرمان به یگانه آستاکبار عالم بشریت !!
چاکرررررررررررریم ! تو خوبی داداش؟ چه خبر؟ پیدات نیست خیلی وقته ! گفتم خبر های جدید رو بهت بدم که در جریان باشی!!!
خبر 1: ما بعد از شونصد سال داریم نسخه جدید رو میدیم بیرون . ولی هنوز ندادیم!!
خبر 2: ما خیلی خفنیم!!
خبر 3: یادت نره بری به ما رای بدی !!!
خبر 4: ما همچنان خیلی خفنیم!!
خبر 5: راستی بلاخره ما کار کردیم که بتونی از نسخه قدیم به نسخه جدید آپدیت کنی!! قبلی یادته آپدیت نمیشد؟ خیلی حال میداد اون طوری !! ولی خوب حالا میشه ! یادش بخیر
خبر 6: راستی بهت جغد زدم که یه نکته ای رو بگم ! ما یه سیستم پروفایل خیلی پیشرفته گذاشتیم !! خیلی پیشرفته ها !!!! خودش اتوماتیک اعا رو بلاک میکنه ! شناسه ها رو پاک میکنه !!! شخصیت ها رو تایید میکنه !! تازه عکس های توی گالری رو هم خودش تایید میکنه ! ( میتونی استرس رو بندازی بیرون ) ! تازه خودش میتونه مستقیما بگرده همه پست هایی که خلاف قوانین سایته پیدا کنه و پاک کنه! تازه کاربر هاش رو هم بلاک کنه! . کلا امکاناتش برای بلاک خوبه ! سیستم سرکوب جنگ های داخلی رو هم داره !! تازه یه سیستم روش نصب شده که میتونه به شدت از خوابگاه مدیران سایت ها در مقالب عوامل متجاوز دفاع کنه!!!

فقط جا کم داشتیم توش شناسه نمایشی رو حذف کردیم !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

ملت که با دقت داشتن به این نامه گوش میکردن و هر لحظه حالت چهرشون یه جور هایی عوض میشد ! ناگهان به نسخه زوپس جدید که در دست عله قرار داشت خیره شدن !!!! و سیستم محافظ جدیدش که عله قصد داشت علیه متجاوزان ازش استفاده کنه !!!
.....


ویرایش شده توسط آناکین مونتاگ در تاریخ ۱۳۸۷/۶/۱۳ ۲۱:۴۲:۵۰






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.