هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

صفحه‌ی اصلی انجمن‌ها


صفحه اصلی انجمن ها » همه پیام ها (سهراب.سرداری)



Re: انجمن تفرقه بین دو جبه ی سیاه وسفید
پیام زده شده در: ۲۱:۴۶ دوشنبه ۴ بهمن ۱۳۸۹
#11
محفلی ها دیدند که مرگخواران نگاهشان به روفوس جلب شده بود، ولی چون خشکشون زده بود نمیتونستن به مرگ خوارا حمله کنن و ناگهان هری از پشت دیوار بیرون پرید(به صورت ) و داد زد من هنوز مانده ام و طلسم همه را باطل کرد و مرگخواران که به صورت به روفوس خیره شده بود از پشت به مرگخواران حمله کردند و تمام آنها را گرفتند به جزء روفوس که داشت به پدر سوخته ... پدر سوخته اش ادامه میداد...


نیم ساعت بعد

-حالا همه رو توی انبار گذاشتیم با این روفوس چی کار کنیم؟

این صدای هری بود که با ناراحتی به گوش میرسید و در همین موقع رون با شادی گفت:

- با ذره بین بسوزونیمش

-

-

بعد تصمیم میگیرند که یک کتاب بیاورند تا بتونین روفوس را به انسان تبدیل کنند

چند دقیقه بعد

- آها پیداش کردم!!

این صدای رون بود که تقریبا به فریاد نزدیک بود ، در همین زمان هری با تعجب به سوی رون بر میگرده و نگاهی به کتاب میندازد بعد دو نفره رویشان را به روفوس بر میگردانند ...

در انبار

-هیهیهیهیه!!!!

-هوممم؟؟!

هاااییوویممم!!!!

- آخی بالاخره بند دستم باز شده

- هومممممم!!!!!


ویرایش شده توسط اوری در تاریخ ۱۳۸۹/۱۱/۴ ۲۲:۰۴:۰۳
ویرایش شده توسط اوری در تاریخ ۱۳۸۹/۱۱/۴ ۲۲:۰۵:۵۷

شناسه ی قبلیم که بعد از این ساختمش ولی دوباره برگشتم به این

اینه

عمرا اگه فهمیده باشی چی گفتم

چاکر همه بچه های قدیمی (کینگزلی شکلبوت ، پیوز ، رفوس ، زاخاریاس ، دادالوس دیگل و خیلی های دیگه که حال ندارم بنویسم اسمشون رو )



Re: ضرب المثل های جادویی
پیام زده شده در: ۱۷:۵۴ یکشنبه ۳ بهمن ۱۳۸۹
#12
مفت باشه کوفت باشه یا کوفت باشه مفت باشه

قانون مفت خوری


شناسه ی قبلیم که بعد از این ساختمش ولی دوباره برگشتم به این

اینه

عمرا اگه فهمیده باشی چی گفتم

چاکر همه بچه های قدیمی (کینگزلی شکلبوت ، پیوز ، رفوس ، زاخاریاس ، دادالوس دیگل و خیلی های دیگه که حال ندارم بنویسم اسمشون رو )



Re: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۷:۰۴ یکشنبه ۳ بهمن ۱۳۸۹
#13
های لرد کبیر ، ارادت مندیم

این پست رو نقد میکنی پست 278


شناسه ی قبلیم که بعد از این ساختمش ولی دوباره برگشتم به این

اینه

عمرا اگه فهمیده باشی چی گفتم

چاکر همه بچه های قدیمی (کینگزلی شکلبوت ، پیوز ، رفوس ، زاخاریاس ، دادالوس دیگل و خیلی های دیگه که حال ندارم بنویسم اسمشون رو )



Re: انجمن تفرقه بین دو جبه ی سیاه وسفید
پیام زده شده در: ۱۷:۰۰ یکشنبه ۳ بهمن ۱۳۸۹
#14
در بیرون مجلس عزا داری

هوا تاریک بود و سو سو ی باد به گوش میرسید،در کلبه ی کوچلی که به آن پاره های سیاه آویزان کرده بودند و تمام راغ ها روشن بود، صدای موسیقی کمی به گوش میرسید


در مجلس


همه ی محفلی ها نشسته بودند و داشتن گریه میکردند و دو نفر از آنها که داشتند حلوا پخش میکردند، ناگهان متوجه سایه ای پشت دیوار که از پنجره معلوم شده بود شدند ولی به روی خود نیاوردند و رفتند به آشپز خانه

- هری به نظرت اون سایه مال چی بود؟ به نظرت چه کسی میاد تا مراسم عزا داری دامبلدور رو نگاه کنه

این صدای رون ویزلی بود که با ترس و وحشت به هری میگفت ، دست های او میلرزید و دندان هایش روی هم سابیده میشدند

هری هم که ترسیده بود ولی در چهره اش نشون نمیداد و در دلش پنهان میکرد زیر لب گفت: نمیدونم شاید اون حیوانات باشند که با داملدور دوست بودن یا شاید...

ناگهان هر دو با هم فریاد زدند : مرگخوار ها !!!!!!!!

ناگهان جو مجلس به هم ریخت و همه به هری و رون خیره شده بودند ریمون نزدیک هری آمد و با تعجب پرسید: چی شده هری مرگخوارا کجان؟؟

هری و رون با یکدیگر نگاهی به ریموس کردند و گفتند : ما سایه ای پشت در خانه دیدیم نمیدونیم ایون مرگخوار بود یا... اینو حدس زدیم

ناگران در با شدت باز شد و مردی سیاه پوش پشت در ایستاده بود و چشمانش برق میزد

هری ، رون و ریموس با هم فریاد زدند: روفوس!

- یه چیزی برای گفتن دارم....


شناسه ی قبلیم که بعد از این ساختمش ولی دوباره برگشتم به این

اینه

عمرا اگه فهمیده باشی چی گفتم

چاکر همه بچه های قدیمی (کینگزلی شکلبوت ، پیوز ، رفوس ، زاخاریاس ، دادالوس دیگل و خیلی های دیگه که حال ندارم بنویسم اسمشون رو )



Re: خادمان لرد سياه به هم مي پيوندند(در خواست مرگخواريت)
پیام زده شده در: ۱۱:۳۶ جمعه ۱ بهمن ۱۳۸۹
#15
سابقه ی عضویت در گروه مرگخواران؟

نداشتم چون اجازه اش رو نمیدادید!مردی این بار منو رد کن


سابقه ی عضویت در محفل؟


خیلی وقت پیشا داشتم

مهم ترین تفاوت بین دو جبهه ی سیاه و سفید؟


اونا سفیدن اینا سیاه،سفیدا دما رو کم میکنن سیاه ها زیاد

نظر شما درباره کچلی و جادوگران کچل؟


خودمم کچلی دارم که چی؟؟

بهترین و مناسب ترین راه نابود کردن یک محفلی چیست؟

بهش بگیم اوری محفلی بود

در صورت عضویت چه رفتاری با نجینی(مار محبوب ارباب)خواهید داشت؟

نگاشم نمیکنم چون از مار ها میترسم


به نظر شما چه بلایی سر موها و دماغ لرد سیاه آمده است؟

این کچلی ارثیه یا از باباش گرفته یا از بابابزرگش یا از دایی هاش یا خودش مو هاشو با تیغ زده میگه من کچلم

یک نمونه از کارهای بی رحمانه و سنگدلانه و سیاهانه خود را شرح دهید.

شکنجه همه ی محفلی ها و در رفتن از دست آنها


نظر خود را بصورت کاملا خلاصه درباره این واژه ها بین کنید:


ریش: به گوسفنده بدیم بچرن
طلسم های ممنوعه: قابل تحمل!
الف دال:یه زمانی توش بودم
ارباب :کچل بی خاصیت فرمانروای همه ی مرگخواران
--------

من توی ایفای نقش خیلی وقته پست نزدم ولی توی هاگوارتز جدیدن پست زدم


بعد از آخرین درخواست مرگخواریتون که یک سال و نیم ازش گذشته فقط 4 پست تقریبا ایفای نقش داشتین که اونم مال هاگوارتز بود.رولهایی رو که لابلای تکالیفتون پیدا کردم خوندم.متاسفانه ضعیف بودن.تعجبی هم نداره.تو این مدت طولانی هیچ فعالیتی نداشتین.اگه میخوایین سطح نوشته هاتون بهتر بشه باید فعالیتتونو بیشتر کنین و این فعالیت محدود به هاگوارتز نباشه.
ضمنا کسی که قصد مرگخوار شدن داره اصولا لرد سیاه رو "کچل بی خاصیت" خطاب نمیکنه!

تایید نشد.


ویرایش شده توسط لرد ولدمورت در تاریخ ۱۳۸۹/۱۱/۱ ۱۴:۰۵:۳۱


Re: كلاس گياهشناسي
پیام زده شده در: ۲۰:۳۴ چهارشنبه ۲۹ دی ۱۳۸۹
#16
1. به خاطر غروب ناگهانی عمر دراكو و از اين حرف ها، به اسكورپيوس مالفوی، تنها بازمانده‌ی آن مرحوم بدبخت بيچاره‌ی بی‌شعور، تسليت بگين! ( 2 امتياز )



اخی بمیرم الهی من جای تو بودم از غم اندوه میمردم ولی سریع خرما و حلوا بیار که از ضعف سرم داره گیج میده

ارث هم 50-50 کن وگرنه من سنم از بابات (دراکو)بیشتره الانم دراکو نیست ازت دفاع کنم میزنم پخت میکنما

2. رولی بنويسيد كه در اون اسكورپيوس مالفوی به عنوان پسر دراكو، بياد و با كمك گياه رگال، از كينگزلی انتقام بگيره. ( 23 امتياز )

شبی تاریک بود ... باد داشت به وز وز هایش ادامه میداد و اسکور(اسکورپیوس) روی پای اوری نشسته بود و داشت به آرامی گریه میکرد

اوری که خیلی احساساتی شده بود همینجوری میگفت: لا لا لا لا گل پونه .... بخواب مامان جان خواب خوش ببینی

اسکور که هنوز اشک توی چشمانش بود یه چیزی تو همین میه ها ( ) داشت به اوری نیگا میکرد و زیر چشمانش هم از بس گریه کرده بود گودی افتاده بود گرفت همون جا کپید

اوری به پشت دیوار رفت و زیر لب زمزمه میکرد: هاها بالاخره خر شد( ) حالا میتونم انتقامم رو از اسکور بگیرم

فردا صبح


بلند شو سریع بلند شو دیگه اه

این صدای اوری بود که به گوش میرسید و با صدای خشمگینی میخواست اسکور رو بیدار کنه ولی اون میدونست که خرس ها راحت تر از اسکور از خواب بیدار میشن

اوری که در بیدار کردن اسکور شکست خورده بود و این شکست سنگین را پذیرفته بود ( ) با نا امیدی رفت و صبحانه را آماده کرد و منتظر اومدن اسکور شد


ساعت 12:30 ظهر


- سلام چرا اینقدر زود بیدار شدی؟؟

این صدای اسکور بود که با قیافه ای خوب آلود وارد اتاق شد و صبحونه رو بلعید اوری هم که با عصبانیت تمام نگاش میکرد فریاد زد:

-هوی الان سر ظهره اگه بخوای اینجوری ادامه بدی از پیشت میرما!!!

اسکور که خیلی ترسیده بود با قیافه ای وحشت زده به اوری نگاه کرد و گفت:

- باشه باو چرا قاتی میکنی بیشعور

-حالا که صبحونه رو بلعیدی بیا تو اتاقم کارت دارم

بعد از صبحونه

-چی کارم داری؟؟

اوری که آرامش توی نگاهش موج میزد به اسکور خیره شد و گفت: ( تو باید انتقام پدرت رو از کینگزلی بگیری! فردا برو با همون گیاه نمیدونم چی چی رو بکن تو دماغش تا مست شه بعد اونو بچره

اسکور که کم کم نگاهش به سوی خبیثانه میرفت با صدای لرزان گفت : باده باده ( bathe bathe)میرم حالشو میگیرم

فردا


آقای کینگزلی آقای کینگزلی...

این صدای اسکور بود که به گوش میرسید که واق واق کنان به سوی استاد میومد و در پشت دستش چیزی بود که فکی کنم همون رگال بود

بعد که کینگ برگشت رو به اسکور گفت :هوی اون چیه تو دستت؟!
بعد از اینکه این جمله رو گفت ناگهان چوب دستی به زیر گردنش اومد و کینگ که جا خورده بود با صدایی لرزان گفت : تو کی هستی؟؟

بعد صدایی آشنا به گوش کینگ رسید که میگفت :سلام رفیق
کینگ که خیلی جا خورده بود با صدایی لرزان گفت:اوری تو اینجا چی کار میکنی؟؟؟
اوری با صدایی خندان گفت: قرار شده اون تو رو بکشه و ارثشو با من نصف کنه و میخواد ریگار رو بکنه تو ....
قرچ

- گفته بودم یه ذره بکنی تو دماغش نه که گلدونم اون تو جا بدی

- هاها عقدم خالی شد

بعد به قیافه کینگ نگاه کردند که مست شده بود و داشت اون گیاه رو میچرید

بقیشو دیگه نمیگم خودتون بفهمید

3. گياه رگال رو يك جادوگر سياه پديد آورد و اون رو در سراسر دنيا پخش كرد، گرچه خوشبختانه اين گياه ديگه كاملا" مهار شده. در مورد اون جادوگر سياه و نحوه‌ی پديد آوردن گياه به طور مختصر توضيح بدين. ( 5 امتياز )

اسمش ون هلمونت بود که دوباره گند زد به علوم زیست شناسی با اون آزمایشش
یه روز که داشت چند تا گیاه رو میپخت دید که اینها دارن به هم میچسبن بعد از آن گیاهان رو از تو ماهیتابه در آورد و دید دارن از همدیگه جدا میشن بهد دوباره گذاشتش تو ماهیتابه تا خوب بپزه و فردا صبحش دید که یه گیاه جدید بوجون اومده و از این گیاه کاشت تا این که یه کارخونه میتونست بزنه و در سن 80 سالگی به دلیل چریدن این گیاه خورشید زندگیش غروب کرد


ویرایش شده توسط اوری در تاریخ ۱۳۸۹/۱۰/۳۰ ۱۵:۳۷:۴۴

شناسه ی قبلیم که بعد از این ساختمش ولی دوباره برگشتم به این

اینه

عمرا اگه فهمیده باشی چی گفتم

چاکر همه بچه های قدیمی (کینگزلی شکلبوت ، پیوز ، رفوس ، زاخاریاس ، دادالوس دیگل و خیلی های دیگه که حال ندارم بنویسم اسمشون رو )



Re: كلاس دفاع در برابر جادوي سياه
پیام زده شده در: ۱۷:۱۲ سه شنبه ۲۸ دی ۱۳۸۹
#17
1- توضیحات بیشتر و کامل تری درباره ورد های ولدابوسو و دامب لوسو بنویسید.(15 نمره )



ورد اول همونطور که گفتی آواداکداورا رو خنثی میکنه مثل بقیه بچز من هم متوجه قسمت بوسش شدم ولی اگه از بوسش که بگذریم این آواداکداورا قدرت زیادی داره و سخت میشه خنثی اش کرد و قطعا استفاده از این ورد نیاز به قدرت زیادی داره و هر کس نمیتونه اون رو بزنه و فقط جادوگران قوی میتونن از این ورد به طور کامل استفاده کنن.

وقتی کسی به شما آواداکداورا رو زد شما باید ذهن او را قبل از زدن این ورد بخونید یا این ورد را پیشبینی کنید،اگر نتونستین دفاع کنید از خودتون که میمیرید وگرنه بوی سوختگی یارو بلند میشه و میزنید زیر خنده

در مورد ورد دوم که اسمش دامب لوسو هستش که ورد ها رو خنثی میکنه و یارو رو زمین میزنه اگه بتونین درست و در زمان مناسب ای ورد را بزنید ورد خنثی میشه و وقتی یارو زمین میخوره و احتراق صورت میگیره ()میتونین تا دم مرگ بهش بخندین و مسخرش کنید.

و یه راه دیگه رو هم میتونید امتحان کنید این راه این است که اگه خورد زمین یا با چوبدستیتون لهش کنید یا یه عقده تو خودتون ایجاد کنید و با مشت و لگد بزنینش


2-یک رول بنویسید که از ورد ولدابوسو و یا دامبل لوسو استفاده کرده اید.(15 نمره)


در شبی تاریک در لا به لای کوچه های تاریک که نور ماه از لا به لای درختان به زمین میتابید و صدای وز وز باد به گوش میرسید مردی با شنل سیاه و بلند قدم زنان داشت به کافه ای در سر راه میرفت که کسی جلوی پرید و با صدای بلند جیغ کشید

-ببر پدر سوخته! ما را میترسانی پدر سوخته!بدهم پدر...


مرد با قیافه ای که ترس در چشمانش دیده میشد داد زد :غلط کردم بسه بسه شوخی بود بی جنبه

اوری که از عصبانیت گفت: هوی من 4 بار سکته ناقص کردما!! اگه یه بار دیگه منو بترسونی سکته کاملرو کردم

-اسمم ون هلمونته

اوری که دیگر با این حرف او ترکیده بود گفت:آها پست تو بودی که گند زدی تو زیست اگه نمونه ی گند زدناتو میخوای برو تو کتاب اول راهنمایی یه نگاه بنداز میفهمی

-

-حالا بیا من راهو گم کردم بیا منو تا یه جایی ببر

ون که بدش نمیومد که با او برود و از او دزدی کند و پدر پدر سوخته اش رو در بیاورد درخواست او در قبول کرد و با این حال با هم رفتند.

نیم ساعت بعد

اوری با تعجب از ون پرسید اینجا که بن بسته چرا منو اینجا آوردی؟

ون با کینه ی تمام گفت حالا نشانت میدهم پدر پدر سوخته کیه!

در این حال هر دو چوب دستی هایشان رو در میارن و در این حال اوری ورد دامب لوسو رو میخونه و نمیذاره ون کارش را به خوبی اینجام دهد و در آن زمان ون روی زمین میافتد و اوری خشم آلود نگاهش میکند و بعد از بیست ثانیه بدون حرف زدن از آنجا میرود ولی در نیمه های راه سایه ای را بر روی دیوار میبیند که از نور چراغ نفتی بیرون آمده به بر میگردد و نور سبزی را میبیند!ولی او با سرعتی بسیار سریع ورد ولدهبوسو رو میزنه و ورد ون خنثی میشه در این هنگام نور سبزی از چوبدستی اوری بیرون میادی و سینه ی ون هلمونت را میشکافد و بعد از زمین خوردن ون همونت اوری قلبش را میگرد و کج روی زمین میخوابد و در نیمه ی شب کسی به کمکش نمی آید و فردای آن روز جسد او را در رو به روی ساختمان 141 پیدا میکنند که توی دستش نوشته بود :( نامه برای ساختمان 141)
بعد از اینکه آن نامه را باز کردند درون آن یک کادو و یک دسته گل و یک نوشته بود که درون آن نوشته بود :(مادرم... سلام!)....

3-وضعیت کلاس :(ارزش یابی)
آقا شما که بهترین معلم توی دنیا هستید و در این شکی نیست

ولی بدون شوخی اگه یه ذره طنز رو بیشتر کنید خیلی حال میده


شناسه ی قبلیم که بعد از این ساختمش ولی دوباره برگشتم به این

اینه

عمرا اگه فهمیده باشی چی گفتم

چاکر همه بچه های قدیمی (کینگزلی شکلبوت ، پیوز ، رفوس ، زاخاریاس ، دادالوس دیگل و خیلی های دیگه که حال ندارم بنویسم اسمشون رو )



Re: كلاس دفاع در برابر جادوي سياه
پیام زده شده در: ۱۳:۳۵ سه شنبه ۸ تیر ۱۳۸۹
#18
1. به نظر شما اولین شیء سیاهی که توسط سالازار ساخته شد چی بود؟ ( 5 نمره )

شصت پای استخون پای مرغ




2. سه تا از خطرناک ترین اشیاء سیاهی که در دنیا وجود داره رو بنویسید. ( 10 نمره )



1-سی دی بوقی که در آن ...

2-گردن بند کشنده

3-حلقه ی ازدواج(مخصوص انتقام مردان از زنان )

3. یک شیء سیاه رو نام ببرید، کاری که انجام میده رو بنویسید و بنویسید که چه کسی اونو اختراع کرد. ( 15 نمره )


فرش سیاه که هر کسی بر روی آن برود تمام بدن آتش میگیرد و میشود یه تیکه سرطان معلق که آن توسط خود من ساخته شده و جزو بزرگترین اختراعات تاریخ میباشد


ویرایش شده توسط اوری در تاریخ ۱۳۸۹/۴/۸ ۱۳:۳۷:۴۴

شناسه ی قبلیم که بعد از این ساختمش ولی دوباره برگشتم به این

اینه

عمرا اگه فهمیده باشی چی گفتم

چاکر همه بچه های قدیمی (کینگزلی شکلبوت ، پیوز ، رفوس ، زاخاریاس ، دادالوس دیگل و خیلی های دیگه که حال ندارم بنویسم اسمشون رو )



Re: كلاس معجون سازي
پیام زده شده در: ۱۲:۳۳ سه شنبه ۸ تیر ۱۳۸۹
#19
طرز تهیه ی معجون هیتیوس را به صورت کامل توضیح دهید . ( حداقل 6 خط ) 20 امتیاز


کمی از برگ درخت اوکالیپتوس بر میداریم و با آب جوش هم میزنیم تا به رنگ سبز کم رنگ در بیاد،بعد مقداری مغز گردو داخل آنمیریزیم و بعد میگذاریم یک روز کامل در زیر آفتاب بماند.بعد از آن کمی از عصاره ی چشم اسب تکشاخ و شاخ آن را به این معجون اضافه میکنیم تا به رنگ تیره ای در بیاید.تا شش ماه آن را در جای خنک میگذاریم و بعد از شش ماه به آن کمی گرما میدهیم تا خوب گرم شود و بعد شاخ اسب تک شاخ را آز معجون بیرون میاوریم(باید مواظب بود که هنگام در آوردن معجون روی صورت و دست نپاشد زیرا پوست را میسوزاند)

بعد از آن که شاخ را در آوردیم کمی عصاره ی پیاز در آن میریزیم که آن حالت سوزاننده و اسیدی را از دست بدهد ولی مواظب باشید که موقع ریختن پیاز در آن معجون روی دست نپاشد

الان معجون را دو هفته میگذاریم تا به شکل غلیظ در بیاید و بخار آن به صورت مستقیم به هوا میرود.الان معجون آماده ی استفاده است و میتوانید از آن استفاده کنید.



درچه مواقعی میتوان از هیتیوس استفاده کرد ؟ کامل توضیح دهید . [5 مورد ]

در مواردی چون دعوا و کسی را که میخواهید بکشید میتوانید از این معجون استفاده کنید.


ویرایش شده توسط اوری در تاریخ ۱۳۸۹/۴/۸ ۱۲:۳۷:۱۱
ویرایش شده توسط اوری در تاریخ ۱۳۸۹/۴/۸ ۱۵:۲۵:۴۹


Re: ثبت نام جوخه بازرسی
پیام زده شده در: ۹:۵۵ جمعه ۱۳ فروردین ۱۳۸۹
#20
که استعفای منو رد کردی نه؟

هنوز دوئل داریم بزنم لهت کنم ؟


شناسه ی قبلیم که بعد از این ساختمش ولی دوباره برگشتم به این

اینه

عمرا اگه فهمیده باشی چی گفتم

چاکر همه بچه های قدیمی (کینگزلی شکلبوت ، پیوز ، رفوس ، زاخاریاس ، دادالوس دیگل و خیلی های دیگه که حال ندارم بنویسم اسمشون رو )







هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.