هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

صفحه‌ی اصلی انجمن‌ها


صفحه اصلی انجمن ها » همه پیام ها (love_active_girl666)



Re: دفتر خاطرات محفل ققنوس
پیام زده شده در: ۲۳:۳۰ یکشنبه ۲۴ مهر ۱۳۹۰
#11
2002/5/22

دیر دایری!

احساس سرخوردگی میکنم! فکر میکنم دیگه گلرت دوسم نداره! حالا درسته که پشمک شدم و ریشمو دور کمرم میبندم ، اما بازم همون آلبوس ِ قدیمم...هی روزگار! میخوام برم قرص برنج بخورم ، دیگه امیدی به زندگی ندارم ! گلرت منو به آلپچ فروخت!

امضا ، آلبوس پرسیوال والفریک برایان دامبلدور!


2002/5/23


امروز یه نقشه ی شوم توی مغزم شکل گرفته! تصمیم دارم برم سراغ آل پاچینو و یه کاریش کنم که گلرت با دیدنش از زندگی سیر بشه واسه همین صبح خیلی زود ، پرواز کردم خونه آل پاچونینا و همونطور که در تخت خواب با یکی از معشوقه هاش در حال ِ بی ناموسی بود ، یهو چوب دستیمو گرفتم رو چهره ی نحسش و گفتم :" فورنان کالاس"
یهو داد زد و از جاش پرید و کلی جوش چرکین رو صورتش سر دراورد...هاهاهاها...به هدفم رسیدم!

امضا ، آلبوس پرسیوال والفریک برایان دامبلدور!



2002/5/24

امروز گلرت با گریه اومد تو خونه و یه راست رفت تو بغل ریموس! هی تف! انگار من این وسط بوقم...! بعدش در حالی که هق هق میکرد ، گفت آلپچ وحشتناک شده! امروز رفتم واسه جواب تست و دیدم که نیستش ، از دیگران پرسیدم ، گفتند بیمارستان بستریه ...بدو بدو رفتم بیمارستان مشنگا و دیدم وحشتناک شده...خیلی زشت شده! دیگه دوسش ندارم ، دیگه نمی خوام بازیگر بشم، یهو بغضش ترکید و های های گریه کرد...
خیلی خوشحال شدم! به هدفم رسیدم ، حالا باز گلرت میاد پیش خودم، هورا...

همینطور که داشتم یواشکی میخندیدم ؛ یهو یکی با ملاقه زد تو سرم ، سرم داره گیج میره ، مثه موش و گربه سرم باد کرده ... مالی ویزلی با اون هیکل چاقش ، دست به کمر ایستاده و داره بدبیننانه نگام میکنه ... یهو گفت: تو یه ریگی ته کفشته آلبوس!

بدبخت شدیم رفت...

امضا ، آلبوس پرسیوال والفریک برایان دامبلدور!


2002/5/25

بالاخره مالی ویزلی از زیر زبونم کشید...آبروم جلو بروبچز محفل رفته... هر کی رد میشه یه متلکی بارم میکنه... ریموس امروز رفت بیمارستان موگلا و قیافه ی اون آلپچ بوقیو درست کرد! گلرت دوباره میخواد بازیگر شه! میخوام برم دنبال هری... شاید پذیرفتم ...اگه قبولم نکرد ، میرم قرص برنج میخورم...هی...

امضا ، آلبوس پرسیوال والفریک برایان دامبلدور!


ویرایش شده توسط آرگوس فیلچ در تاریخ ۱۳۹۰/۷/۲۴ ۲۳:۳۲:۰۳
ویرایش شده توسط آرگوس فیلچ در تاریخ ۱۳۹۰/۷/۲۴ ۲۳:۳۴:۳۵

[b] به یاد شناسه ی قبلیم:«د�


Re: دفتر فرماندهی کاراگاهان!
پیام زده شده در: ۱۴:۵۹ یکشنبه ۲۴ مهر ۱۳۹۰
#12
درود


هی روزگار...یادش بخیر ، تو این تاپیک چه روزایی داشتیم...

میگم اینجا هنوز پا برجاست؟ اگه هست ، من میخوام دوباره عضو شم ، امکانش هست؟


با تشکر فراوان، دابی قدیم!


[b] به یاد شناسه ی قبلیم:«د�


Re: آزاد، قوی، جنگجو و سر بلند باش!(عضویت در محفل ققنوس)
پیام زده شده در: ۱۴:۰۸ یکشنبه ۲۴ مهر ۱۳۹۰
#13
) در محفل ققنوس از گرگینه(ریموس) گرفته تا غول(هاگرید) و حتی مرگخوار(سوروس) داریم. شما هم کمی از پیشینه و نحوه فعالیتت بگو.

من آرگوس فیلچ هستم! یه فشفشه! اینجور نگام نکنا! دارم سعی میکنم که قدرت جادوییمو بالا ببرم! من سرایدار قلعه ی هاگوارتزم! یه توانایی های خاصیم دارم:دی

2) تام رو من وارد دنیای جادوگری کردم و همیشه سعی کردم بهش بفهمونم کارش اشتباهه ولی گوش نکرد. به دامبلدور اعتقاد داری؟

هر چند که دلخوشی ازش ندارم! آخه خیلی به این بچه های سرتق رو میده! اما بهش وفادارم!

3) به قدرت عشق اعتقاد داری؟
عشق فقط خانم نوریس!

4) حدس میزنی اسم رمز ورود به دفتر من چی باشه؟
گلرت گریندل وال:دی

5) حاضری تمام و کمال در مقابل ولدمورت بایستی و با اون بجنگی؟
تام بیچاره! ولی حاضرم با تمام وجود.

6) کار گروهی در محفل ققنوس خیلی مهمه. حاضری با هم گروهیات کنار بیای و همکاری کنی؟
بخاطر گل روی شما حاضرم!

7) بنظرت عمل های زیبایی متفاوت مانند عمل بینی و گونه و کشیدن پوست و ... تاثیری در بهبود ظاهر لرد ولدمورت داشته؟

نه زشت تر شده :دی


آرگوس عزیز به محفل ققنوس خوش آمدی. البته متاسفانه ما اینجا تنبیه بدنی نداریم. باهاتون صحبت میکنم.
ممنونم


ویرایش شده توسط آلبوس دامبلدور در تاریخ ۱۳۹۰/۷/۲۴ ۱۹:۲۱:۲۶

[b] به یاد شناسه ی قبلیم:«د�


Re: بند جادوگران
پیام زده شده در: ۱۲:۴۲ یکشنبه ۲۴ مهر ۱۳۹۰
#14
سپس با چهره هایی که آثار شادی کاملا در آن مشهود بود ، به سمت سلولشان بازگشتند...


شامپو در حالی که نشیخندِ کج و کعوله ای گوشه ی صورتش نقش بسته بود ، رو به زندانی های دیگر کرد و گفت:" زود باشین! قاشق و چنگالایی که کش رفتین رو بدین بیاد!

لحظه ای بعد ، کف زمین خاکی و نیمه کنده شده ی سلولشان، کوه کوچکی از چنگال و قاشق های کش رفته ی آنها نمایان شد . شامپو در حالی که با چشمهایی از حدقه بیرون زده و لب و لوچه ای آویزان شده ، به قاشق و چنگال ها زل زده بود ، در کسری از ثانیه به سمت قاشق و چنگال ها شیرجه رفت و باعث شد که برای بار دوم ، هم سلولی هایش پیش از پیش به عقل نداشته اش شک کنن!

در همین لحظه ایوان با خوشحالی در یک دستش یک چنگال گرفت و با دست دیگرش قاشقی برداشت و به جون زمین افتاد و در همین حال رو کرد به روفوس و بقیه و با شوقی وصف نشدنی گفت:" زود باشین! چرا عین بز ایستادین منو نگاه میکنین!!؟ مگه نمی بینین چه چیزایی امشب نصیبمون شده؟! اگه امشب تا صبح بدونه وقفه به کارمون ادامه بدیم تا قبل از طلوع خورشید، دم خونه ی اربابیم!

روفوس با اکراه به سمت یکی از چنگالها رفت و گفت: " من هنوزم میگم ؛ اعتصاب غذا بهترین راهه!

و در حالی که آهی می کشید ، با بی میلی شروع به کندن زمین کرد...


چند دقیقه ی بعد همه ی زندانی ها با روفوس و شامپو همراه شدند و شروع به کندن زمین کردند.

چند ساعتی می شد که زندانی ها بی قفه در حال کندن بودند ، اما با وجود قاشق ها و چنگال هایی که از سر میز شام کش رفته بودند ، هنوز چیزی جز یک گودال کوچک نصیبشان نشده بود. ساعت از 3 نیمه شب هم گذشته بود که ناگهان روفوس چشمانش نیمه بسته شد و در کنار گودال ، روی زمین ولو شد و خر و پفش به هوا رفت!کمی بعد ، زندانیان دیگر، یکی پس از دیگری نقش بر زمین شدند و خر و پفشان به هوا رفت...

ایوان در حالی که داشت از بیخوابی منفجر میشد ، دانه های درشت عرق را از صورتش پاک کرد و فریاد کشید:" پاشین تنبلا! حالا وقته خوابه؟ چیزی نمونده تا آزادی! "

و سپس با لذت به گودال کوچکی که کنده بودند ، خیره شد!


در همین لحظه صدای قدمهای کسی از انتهای راهروی زندان شنیده شد...


ویرایش شده توسط آرگوس فیلچ در تاریخ ۱۳۹۰/۷/۲۴ ۱۳:۰۵:۱۴
ویرایش شده توسط آرگوس فیلچ در تاریخ ۱۳۹۰/۷/۲۴ ۱۳:۰۹:۵۰

[b] به یاد شناسه ی قبلیم:«د�


Re: آوای ققنوس (ارتباط با دامبلدور)
پیام زده شده در: ۱۲:۲۷ یکشنبه ۲۴ مهر ۱۳۹۰
#15
درود

آلبوس جان من دسترسی انجمن محفل رو دارم ، میخواستم بدونم میتونم الان عضو بشم یا باید دوباره اول برم ارتش دامبلدور!؟


سلام
آرگوس عزیز در حال حاضر برای عضویت در محفل ققنوس به عضویت در الف دال نیازی نیست. شما لطف کن و فرمی که در تاپیک زیر هست رو پر کن:
http://www.jadoogaran.org/modules/new ... id=249298#forumpost249298


ویرایش شده توسط آلبوس دامبلدور در تاریخ ۱۳۹۰/۷/۲۴ ۱۲:۵۷:۴۸

[b] به یاد شناسه ی قبلیم:«د�


Re: چوبدستی سازا از این طرف !(عکس چوبدستیتون رو قرار بدین !)
پیام زده شده در: ۱۲:۱۴ یکشنبه ۲۴ مهر ۱۳۹۰
#16
درود

من هنوز دقیقا نفهمیدم تو این تاپیک داریم چیکار میکنیم؟


[b] به یاد شناسه ی قبلیم:«د�


Re: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۶:۱۷ شنبه ۲۳ مهر ۱۳۹۰
#17
درود

نام: آرگوس

نام خانوادگی: فلیچ

سن: 70 و اندی

گروه: گریفیندور


خصوصیات: آرگوس فلیچ سرایدار بداخلاق و غرغروی مدرسه ی جادوگری هاگوارتز است. پیرمرد بی عنقی که قدرت جادویی ندارد و در اصطلاح فشفشه است. آرگوس فلیچ بسیار منضبط است و طاقت هیچگونه بی نظمی را ندارد. در گذشته او ، بچه های خاطی را به شدت شکنجه میداده است تا درس عبرتی برای سایرین باشد.او یک گربه ی ماده به نام خانم نوریس دارد که بسیار به او علاقه دارد، شاید میتوان گفت تنها موجودی که لبخند را روی صورت فلیچ میاورد ، خانم نوریس است!

خصوصیات ظاهری: پیرمردی با مو های کم پشت و چهره ای بداخلاق با دندان های که نصف بیشتر آن افتاده است. با لباسی بلند و مندرس.


پ.ن: (امیدوارم این تایید بشه!:دی)


تایید شد. به ایفای نقش خوش آمدید.


ویرایش شده توسط دابی old در تاریخ ۱۳۹۰/۷/۲۳ ۱۶:۱۸:۴۰
ویرایش شده توسط آلبوس دامبلدور در تاریخ ۱۳۹۰/۷/۲۳ ۱۹:۰۰:۵۲

[b] به یاد شناسه ی قبلیم:«د�


Re: گفتگو با مدیران ، انتقاد ، پیشنهاد و ...
پیام زده شده در: ۱۵:۵۹ شنبه ۲۳ مهر ۱۳۹۰
#18
درود

ای بابا! آلبوس جان من که هر چی انتخاب میکنم گرفته شده ...دارم از خیر فعالیت میگدرما:دی

باشه خیلی ممنون . حالا میگردم ببینم دیگه کیو میتونم به عنوان یه شخصیت قبول کنم.


با تشکر


[b] به یاد شناسه ی قبلیم:«د�


Re: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۶:۵۵ جمعه ۲۲ مهر ۱۳۹۰
#19
درود

نام: کریچر

نام خانوادگی: ندارم!

سن: نامعلوم

کریچر جن خانگی بدترکیب پیر خاندان بلک است که بعلت تنها ماندن درخانه باستانی خاندان بلک وناظرفوت بهترین اربابش ریگولوس بلک بوددچارافسردگی شدیدی می‌شود.

اودرآخرین سری داستانی هری پاتر معلوم می‌شودکه به ریگولوس درپیداکردن جان‌پیچ لردولدمورت کمک کرده که این ماجرا باعث مرگ ریگولوس بلک شده ولی او نتوانسته به قولی که به اودر ازبین بردن جان پیچ داده، ناتوان مانده و راز مرگ او را مخفی نگه داشته.

ولی طبق عادات اجنه خانگی که انتظارداشته لااقل سریوس بلک وارث جدیدخاندان وصاحب جدیدش بااو با بدترین شکل رفتارکرده به همین دلیل کریچر باعث مرگ سیریوس بلک می‌شود.


دابی عزیزم واقعا متاسفم اما ما شناسه کریچرو واگذار نمیکنیم چون شناسه یکی از مدیران خوب و قدیمی ماست که برای سایت زحمت کشیدند. جن های خانگی دیگه ای هم غیر از دابی و کریچر هستند که میتونید اونارو انتخاب کنید.


ویرایش شده توسط آلبوس دامبلدور در تاریخ ۱۳۹۰/۷/۲۲ ۲۳:۵۹:۵۶

[b] به یاد شناسه ی قبلیم:«د�


Re: گفتگو با مدیران ، انتقاد ، پیشنهاد و ...
پیام زده شده در: ۲۳:۰۸ پنجشنبه ۲۱ مهر ۱۳۹۰
#20
درود

من دابی هستم ، از مهر 88 در جادوگران عضو شدم و الان که اومدم ، متوجه شدم کسی شناسمو گرفته ، امکانش هست که شناسم مثه قبل دابی تنها بشه؟ و اون شخص یه پسوندی چیزی واسه شناسش بزاره؟

راستی باید دوباره در گروه ها عضو شم؟


سلام دابی عزیز. مجددا به جادوگران خوش آمدید. متاسفانه این شخصیت گرفته شده و در حال حاضرم فعاله. اگه شناسه دیگه ای رو بخواین خوشحال میشم کمکتون کنم. فقط کافیه در تاپیک معرفی شخصیت پست بزنید و شخصیت مورد نظرتونو معرفی کنید.


ویرایش شده توسط آلبوس دامبلدور در تاریخ ۱۳۹۰/۷/۲۲ ۳:۰۹:۲۰

[b] به یاد شناسه ی قبلیم:«د�






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۰-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.