سلام و درود
یه سوال : چه بلایی سر روونا اومده ؟
یه در خواست : ویکتور جون ، لطفا پست ۳۴۶ کلبه سفید رو بنقد . گفتم که این اولین سوژه دادن من هستش ، واسم مهمه . ممنون.
موضوع اینجاست که خیلی از اعضا تازه بعد از اینکه عضو ایفای نقش شدند علاقه مند میشند، پر کردن یک فرم کاریه که هر کسی انجام میده اما اینکه ورود ایفای نقش رو سه مرحله ای کنند، دور شدن از اون اصل سرگرمیه، پستهای اولیه سایت رو که میخونم لذت میبرم و میخندم در حالی که از هیچ اصلی پیروی نمیکنند و کلا سه چهار تا دیالوگ پشت سر هم چیدند، اما الان با این سخت گیری و احساس خود بزرگ بینی که به اعضای ایفای نقش دست داده، زیر انبوه فضا سازی ها و اصول و قواعد نگارشی که رعایت میشه، حتی یه لبخند کوچیک هم نمیزنم، فقط سریع پستو میخونم و خدا خدا میکنم سوژه رو به گند نکشیده باشه تا بشه ادامه اش داد ... حداقل توی این دوره که این قوانین نبود، چند نفر عضو سایت شدند و یه نفسی کشید، ولو اینکه شاید خوب ننویسن اما همین که میبینم هرمایی گرنجر چه انگیزه ای داره که عضو محفل بشه خیلی برام لذت بخشه، اصلا کلی کیف میکنم ... ولو اینکه اصلا افتضاح بنویسه که اینطورم نیست، سطح پستهاشو کمتر از بقیه نمیبینم. با این همه سخت گیزی که اعمال شده سایت رو با اوایلش مقایسه کنید، حتی یک درصدم پستها به جالبی اون موقع نیست، حالا یا نسل ما نسل بی استعدادیه، یا سایت از اون هدفی که داشته دور شده و بحث نویسنده خوب و نویسنده بد اومده وسط و با چهار تا دیالوگ بی سر و ته فکر کردیم که نمایشنامه نویس های خوبی شدیم و عیبه چند تا تازه وارد که زیاد با نوشتن اشنا نیستن بین خودمون بپذیریم ، یخ کنیم. به هر حال این درد و دل های یک عضو افسرده بود بعد از اینکه با هفت خان ورود به ایفای نقش مواجه شد، تمایلی هم دیگه به ادامه دادن به این بحث ندارم، از حوصله این تاپیک هم خارجه، امیدوارم بتونید به هدفی که دارید برسید، هر چند محاله استادان عزیز ..
دوستان شما در این سنگر دارید مبارزه میکنید، در حالی که نزاع رو جای دیگه ای باختید. من اومدم اینجا حتی سخت گیری در نقد رو محکوم کردم، شما هم خیلی منصفانه پاسخ من رو دادید و تاییدم کردید مخصوصا تو ای دامبلدور، ای عنصر نامطلوب .. بعد امروز میبینم که برای تازه واردین بی نوا هفت خان رستم وضع کردند ... شاید بگید ربطی به این تاپیک نداره موضوع مورد بحث، اما شماها فعالین این سایت هستید، این شماهایید که وقتتون رو گذاشتید تا یخ این سایت رو اب کنید، این سخت گیری ها جلوی ریزش عضو جدید به سایت رو میگیره و فعالیت های شما هم هیچ موقع جواب نخواهد داد و این یخ اینقدر یخ تر میشود که کم کم تبدیل به سنگ میشه. دامبلدور، ای عنصر نا مطلبوب اینجا صحه برحرف من میذاری و در سیاست های کلان اجرایی کاری ده برابر بدتر انجام میدی؟! مرا دیگر با تو کاری نیست ... آآآآآآههههههه این قوانین جدید، این بوروکراسی بازی ها تیر زهر آگینی بود بر قلب من. دوستان من واقعا انتظار دارم ساکت نشینید و مقابله کنید با همچین قوانین ناشایستی چرا که سایت مال شما و حمایت از اون وظیفه شماست. این بوروکراسی بازی ها فقط سایت رو به ورطه سقوط میبره، همینو بس ...
سلام آقا یه نفر بگه اینجا چه خبره؟ کی سردسته است؟ آرم پایگاه چیه؟ سمت من چیه؟
سلام ویکتور. ممنون از نقدت ، من یه چند تا نکته در باره ی پستم بگم اولش اون «پپپپپپخخخخخخ » یعنی پخ و ایوان برای غافلگیر کردن می گه . پستم یکم کوتاهه چون سوژه فعلا تو نقطه حساسی نیست. زیاد بودن شکلک ها رو نمی تونم توجیه کنم . همین . ممنون.
لرد: هاهاها! کار کرد کار کرد!
- پپپپپپخخخخخخخ
در ضمن میتونید برای نوشتن دیالوگ ها از روش های زیر استفاده کنید. 1. جینی با اینکه غمگین بود و حال خوشی نداشت اما از روی تخت بلند شد و گفت: -منم باهاتون میام! 2. جینی:منم باهاتون میام! 3. جینی سعی کرد حرفی بزند و گفت:« منم باهاتون میام!...» البته بازم میشه فضاسازی های بیشتری قبل دیالوگ آورد.
خورشید به آرامی نور طلایی رنگش را بر اسکلت های سیاه ایوان مرحوم می انداخت و آخرین شعله های آتشی که ایوان فوق الذکر درست کرده بود ، مدت ها پیش خاموش شده بود. لرد و نجینی در حال خرو پف بودند که ناگهان :
مرگخوار ها:
- ارباب تو رو جون سالازار بزار بخوابیم !
لرد: نمیشه، باید امروز اون رو بگیریم، حالا وسایلو جمع کنین ، آماده حرکت بشیم. اون قارچ ها رو هم بدین به من.
اینجا فقط اعضای این گروه میتونن پست بزنن؟ نمیدونم چقدر مهمون نوازید ولی چون لودو گفت لایک، پست اگبرت رو خوندم راس میگه واقعا. ایفای نقش الان باید راحت و بی دغدغه باشه. طوری که هم نویسنده راحت باشه و کیف کنه هم خواننده لذت ببره.
بر طبق نظرات شخصی و مغرضانه من توی یک همچین تفریح گاهی زیاد مهم نیست نقطه اول جمله باشه یا اخر جمله، ویرگول رو با فاصله به کار ببریم یا بدون فاصله یا نمیدونم دیالوگا رو اینجوری بنویسیم یا اونجوری، فضا سازی داشته باشیم یا نه، اینجا چیزی که باعث میشه حوصله ی مخاطب از یک پست سر بره کوتاه یا بلند بودنش نیست. مهمترین نکته اینه کسی برای رفع تکلیف پستی ننویسه، اگر واقعا موضوع جالب و با نمکی داره شروع کنه نوشتن نه که چهار ساعت یک تاپیک رو رزرو کنه کلی زور بزنه تا در نهایت چهار خط بنویسه که حاصلش یه پست یخ باشه و کسی هم لذتی ازش نبره .. هان؟ ایفای نقشی خوب نیست که روزی دویست تا پست بخوره، ایفای نقشی خوبه که اگر روزی یک رول هم داشته باشه، اون رول برای خواننده لذت بخش باشه، نه که همه از سر تکلیف رول بزنن و بقیه هم از سر تکلیف رول بخونن، اشاره به شخص خاصی هم ندارم از موقعی که عضو شدم تا الان کلا یک یا دو پست جالب بیشتر نخوندم.
مرگخوار ها که نفهمیدن چطور اومدن اینجا و البته نمیدونستن باید از چه نوع خاکی توی سرشون برسن که لینی یه لامپ بالاسرش روشن میشه
اروم به بقیه میگه
مافیا لطف میکنن خنده رو تموم میکنن و به الکس فیلر یا همون رئیسشون اجازه باز جویی میدن
الکس فیلر با حالت بازجویی میگه