هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

صفحه‌ی اصلی انجمن‌ها


صفحه اصلی انجمن ها » همه پیام ها (ویکتورکرام)



پاسخ به: پایگاه مرکزی ارزشی های خودگردان دوستدار ماهی مرکب
پیام زده شده در: ۱۵:۱۴ سه شنبه ۲۲ فروردین ۱۳۹۱
#11
درود!

آلفیاس دوج نوشته:
نقل قول:
سلام و درود
یه سوال ‏:‏ چه بلایی سر روونا اومده ؟

یه در خواست ‏:‏ ویکتور جون ‏،‏ لطفا پست ‏۳۴۶‏ کلبه سفید رو بنقد ‏.‏ گفتم که این اولین سوژه دادن من هستش ‏،‏ واسم مهمه ‏.‏ ‏ ممنون.


والا منم نمیدونم چه بلایی سر روونا اومده اما فقط اینو میدونم که چه روونا باشه چه نباشه،ما باید راهشو ادامه بدیم.بزودی هم پستتون رو نقد میکنم.

پ.ن:از همگی دوستانی که تا الان مارو همراهی کردند کمال تشکر رو دارم.خیلی عالی داریم پیش میریم.اگه دقت کرده باشید فعالیت سایت هم به مرور داره بالا میره.قطعا نتیجه خواهیم گرفت.بزودی یکسری خونه تکونی هم توی انجمن ها باید صورت بگیره که وظیفه ماست که انجامش بدیم.خودتون رو نشون بدید.


ویرایش شده توسط ویکتور کرام در تاریخ ۱۳۹۱/۱/۲۲ ۱۵:۴۱:۰۰

»»» ارزشـی گولاخ «««


پاسخ به: پایگاه مرکزی ارزشی های خودگردان دوستدار ماهی مرکب
پیام زده شده در: ۲۳:۲۲ دوشنبه ۲۱ فروردین ۱۳۹۱
#12
درود!

اگبرت انگشت نما نوشته:
نقل قول:
موضوع اینجاست که خیلی از اعضا تازه بعد از اینکه عضو ایفای نقش شدند علاقه مند میشند، پر کردن یک فرم کاریه که هر کسی انجام میده اما اینکه ورود ایفای نقش رو سه مرحله ای کنند، دور شدن از اون اصل سرگرمیه، پستهای اولیه سایت رو که میخونم لذت میبرم و میخندم در حالی که از هیچ اصلی پیروی نمیکنند و کلا سه چهار تا دیالوگ پشت سر هم چیدند، اما الان با این سخت گیری و احساس خود بزرگ بینی که به اعضای ایفای نقش دست داده، زیر انبوه فضا سازی ها و اصول و قواعد نگارشی که رعایت میشه، حتی یه لبخند کوچیک هم نمیزنم، فقط سریع پستو میخونم و خدا خدا میکنم سوژه رو به گند نکشیده باشه تا بشه ادامه اش داد ... حداقل توی این دوره که این قوانین نبود، چند نفر عضو سایت شدند و یه نفسی کشید، ولو اینکه شاید خوب ننویسن اما همین که میبینم هرمایی گرنجر چه انگیزه ای داره که عضو محفل بشه خیلی برام لذت بخشه، اصلا کلی کیف میکنم ... ولو اینکه اصلا افتضاح بنویسه که اینطورم نیست، سطح پستهاشو کمتر از بقیه نمیبینم. با این همه سخت گیزی که اعمال شده سایت رو با اوایلش مقایسه کنید، حتی یک درصدم پستها به جالبی اون موقع نیست، حالا یا نسل ما نسل بی استعدادیه، یا سایت از اون هدفی که داشته دور شده و بحث نویسنده خوب و نویسنده بد اومده وسط و با چهار تا دیالوگ بی سر و ته فکر کردیم که نمایشنامه نویس های خوبی شدیم و عیبه چند تا تازه وارد که زیاد با نوشتن اشنا نیستن بین خودمون بپذیریم ، یخ کنیم. به هر حال این درد و دل های یک عضو افسرده بود بعد از اینکه با هفت خان ورود به ایفای نقش مواجه شد، تمایلی هم دیگه به ادامه دادن به این بحث ندارم، از حوصله این تاپیک هم خارجه، امیدوارم بتونید به هدفی که دارید برسید، هر چند محاله استادان عزیز ..


اگبرت جان فرض بر این که تمام حرفهای شما درست باشه.اما این بحث ها مارو به جایی نمیرسونه.قبلا هم که مراحل ورود به ایفا ساده بود یک نفر در ماه میومد و عضو میشد،دو روز بعد هم غیبش میزد.بعدشم کسی که هدفش فعالیت توی ایفای نقش هستش و میخواد توی سایت فعالیت کنه،این چیزا چه فرقی به حالش داره؟در مورد حرفی هم که در مورد رول های الان زدید رو کاملا قبول دارم اما چیکار میتونیم بکنیم؟اگه یه رولی بزنیم که اونطوری که باید باشه،نباشه ملت فحش رو میکشن بهمون و میگن سوژه رو خراب کردی و فلان.شما راه حل بگو کیه که استقبال نکنه.ملت بیشتر به فکر این باشن که تفریح کنن و چهار چیز بنویسن که بقیه بخندند و اینا،به فکر اینن که سوژه رو خراب نکنن یا اینکه کیفیت رول هاشون بالا باشه و اینا.چه میدونم والا!

بسته شدن شناسه روونای عزیز هم به همگی اعضای سایت تسلیت میگم


»»» ارزشـی گولاخ «««


پاسخ به: پایگاه مرکزی ارزشی های خودگردان دوستدار ماهی مرکب
پیام زده شده در: ۱۵:۱۳ دوشنبه ۲۱ فروردین ۱۳۹۱
#13
درود!

اگبرت انگشت نما نوشته:
نقل قول:
دوستان شما در این سنگر دارید مبارزه میکنید، در حالی که نزاع رو جای دیگه ای باختید. من اومدم اینجا حتی سخت گیری در نقد رو محکوم کردم، شما هم خیلی منصفانه پاسخ من رو دادید و تاییدم کردید مخصوصا تو ای دامبلدور، ای عنصر نامطلوب .. بعد امروز میبینم که برای تازه واردین بی نوا هفت خان رستم وضع کردند ... شاید بگید ربطی به این تاپیک نداره موضوع مورد بحث، اما شماها فعالین این سایت هستید، این شماهایید که وقتتون رو گذاشتید تا یخ این سایت رو اب کنید، این سخت گیری ها جلوی ریزش عضو جدید به سایت رو میگیره و فعالیت های شما هم هیچ موقع جواب نخواهد داد و این یخ اینقدر یخ تر میشود که کم کم تبدیل به سنگ میشه. دامبلدور، ای عنصر نا مطلبوب اینجا صحه برحرف من میذاری و در سیاست های کلان اجرایی کاری ده برابر بدتر انجام میدی؟! مرا دیگر با تو کاری نیست ... آآآآآآههههههه این قوانین جدید، این بوروکراسی بازی ها تیر زهر آگینی بود بر قلب من. دوستان من واقعا انتظار دارم ساکت نشینید و مقابله کنید با همچین قوانین ناشایستی چرا که سایت مال شما و حمایت از اون وظیفه شماست. این بوروکراسی بازی ها فقط سایت رو به ورطه سقوط میبره، همینو بس ...


اگبرت عزیز،فعال نشدن سایت موضوعش با سختگیری های ایفای نقش کاملا جداس.اصلا عضوی وجود نداره که بخواد عضو ایفا بشه.بعدشم اگه شخصی بخواد عضو ایفا بشه و فعالیت کنه،پست زدن توی دوتا تاپیک اضافی که نباید براش کاری داشته باشه.قطعا دلیل فعال نشدن سایت اینجور چیزا نیست.بهتر که بجای گیر دادن الکی،کمی فکر کنیم و ببینیم اشکال واقعا از کجاست.واقعا فکر نمیکنم که سختگیری توی مراحل ایفا کار اشتباهی باشه.منظورمو رسوندم؟

سیریوس بلک نوشته:
نقل قول:
سلام آقا یه نفر بگه اینجا چه خبره؟ کی سردسته است؟ آرم پایگاه چیه؟ سمت من چیه؟


سلام سیریش جان!
راستش پس از مشورت های بسیار تصمیم گرفتیم که دوباره این حزبو به هدف فعال کردن ایفای نقش با نام "کمیته ی احیاگران ایفای نقش" راهش بندازیم.سردسته هم روونا و مگان عزیز هستند(منو هم نمیخواد در نظر بگیری)
هنوز آرم درست و حسابی هم برای پایگاه طراحی نشده.بزودی !
جای شما روی سر ماست،سمت کیلو چنده؟شما جون بخواه!


ویرایش شده توسط ویکتور کرام در تاریخ ۱۳۹۱/۱/۲۱ ۱۵:۱۵:۲۵

»»» ارزشـی گولاخ «««


پاسخ به: پایگاه مرکزی ارزشی های خودگردان دوستدار ماهی مرکب
پیام زده شده در: ۲۲:۱۵ یکشنبه ۲۰ فروردین ۱۳۹۱
#14
نقل قول:
سلام ویکتور. ممنون از نقدت ‏،‏ من یه چند تا نکته در باره ی پستم بگم اولش اون «پپپپپپخخخخخخ » یعنی پخ و ایوان برای غافلگیر کردن می گه ‏. پستم یکم کوتاهه چون سوژه فعلا تو نقطه حساسی نیست. زیاد بودن شکلک ها رو نمی تونم توجیه کنم ‏. همین ‏. ممنون.


آلفیاس جان نیازی به توجیه نیست.من فقط اشکالات پست شمارو گفتم،همین.اگر هم نکته ی خاصی بود که باید یادآوری میکردید میتونستید توی پیام شخصی بهم بگید.ممنون!


»»» ارزشـی گولاخ «««


پاسخ به: پایگاه مرکزی ارزشی های خودگردان دوستدار ماهی مرکب
پیام زده شده در: ۱۶:۲۱ یکشنبه ۲۰ فروردین ۱۳۹۱
#15
درود!

نقد پست 16 جانورنماها،آلفیاس دوج

اولش که پستتون رو نگاه کردم،چیزی که خیلی به چشم میخورد شکلک های زیاد بود.از نظر من شکلک های زیاد خواننده رو خسته میکنه یا حداقل از زیبایی پست کم میکنه.سعی کنید از شکلک ها درست و بجا استفاده کنید.

نقل قول:
لرد:‏ هاهاها! کار کرد کار کرد!


دو مورد رو یادآوری کنم.اولش اینکه اینهمه هیجان از شخصیتی مثل لرد سیاه بعیده.بهتره که با شخصیت ها مثل خودشون رفتار شه.دوم اینکه چون اول پست بود اگه کمی فضاسازی میکردید قبل از این دیالوگ بهتر بود البته خیلی اجباری روی اینکار نیست.

نقل قول:
-‏ پپپپپپخخخخخخخ


منظورتون از این دیالوگ چی بود؟والا من هرچی سعی کردم بفهمم نتونستم.بعدشم اینکه این دیالوگ اصلا از طرف کی بود؟اگه از طرف شخصیتی مثل لرد سیاه هستش که واقعا بعیده این کارا از لرد.

فضاسازی پستتون کم بود.البته نه خیلی کم اما زیاد به چشم نمیخورد.دیالوگ هاتون هم بهتره که به این شکل بنویسید:

نقل قول:
در ضمن میتونید برای نوشتن دیالوگ ها از روش های زیر استفاده کنید. 1. جینی با اینکه غمگین بود و حال خوشی نداشت اما از روی تخت بلند شد و گفت: -منم باهاتون میام! 2. جینی:منم باهاتون میام! 3. جینی سعی کرد حرفی بزند و گفت:« منم باهاتون میام!...» البته بازم میشه فضاسازی های بیشتری قبل دیالوگ آورد.


نقل قول:
خورشید به آرامی نور طلایی رنگش را بر اسکلت های سیاه ایوان مرحوم می انداخت و آخرین شعله های آتشی که ایوان فوق الذکر درست کرده بود ‏،‏ مدت ها پیش خاموش شده بود. لرد و نجینی در حال خرو پف بودند که ناگهان ‏:


فضاسازی که اینجا کرده بودید واقعا تحسین آمیز بود.آفرین!

نقل قول:
مرگخوار ها:
- ارباب تو رو جون سالازار بزار بخوابیم !‏
لرد:‏ ‏ نمیشه،‏ باید امروز اون رو بگیریم،‏ حالا وسایلو جمع کنین ‏،‏ آماده حرکت بشیم.‏ اون قارچ ها رو هم بدین به من.


اولا که مرگخوارا نباید چنین رفتاری رو با لرد داشته باشن.اما اگر هم داشته باشن لرد چنین برخوردی با اونا نمیکنه.در واقع برخورد لرد خیلی سنگین تر از این حرفهاست.

آخر پستتون هم که نوشته بودید مرگخوارا و بعدش هم اونهمه شکلک رو اضافه کرده بودید کار بسیار وحشتناکی بودشما نباید چندین شکلک رو باهم بیارید اونم مخصوصا اگه زیاد به هم ربطی نداشته باشن

نکات پایانی:
سوژه رو تقریبا خوب پیش برده بودید.یکی از بزرگترین مشکلات پست شما شکلک های بی جا و زیاد بود.پستتون نظم خیلی خوبی هم نداشت.البته اونقدر ها هم بد نبود.سعی کنید همیشه منظورتون رو توی دیالوگ ها خیلی خوب به خواننده برسونید مگر نه خواننده مجبور میشه چندین بار رول یا قسمتی از رولتون رو بخونه.

در کل خوب بود.با کمی کار نویسنده خوبی میشید.ممنون!


»»» ارزشـی گولاخ «««


پاسخ به: پایگاه مرکزی ارزشی های خودگردان دوستدار ماهی مرکب
پیام زده شده در: ۱۴:۳۷ شنبه ۱۹ فروردین ۱۳۹۱
#16
درود!

آلبوس دامبلدور نوشته:
نقل قول:
اینجا فقط اعضای این گروه میتونن پست بزنن؟ نمیدونم چقدر مهمون نوازید ولی چون لودو گفت لایک، پست اگبرت رو خوندم راس میگه واقعا. ایفای نقش الان باید راحت و بی دغدغه باشه. طوری که هم نویسنده راحت باشه و کیف کنه هم خواننده لذت ببره.


آلبوس عزیز پست زدن در اینجا برای همه آزاده دیگه چه برسه شما! اگه جواب منو به پست اگبرت خونده باشید متوجه میشید که منم با نظر ایشون موافقم.اصلا هدف از ایجاد جادوگران قطعا برای تفریح و سرگرمی بوده.ماهم نگفتیم که باید بیاین و به روز فعالیت کنید.شما دقت کنید که اگه دو نفر که بیشتر از بقیه تجربه و سابقه دارن اگه به اعضای تازه وارد مشکلاتشون رو یادآوری نکنن و پست های ایفای نقششون رو نقد نکنن،چطوری یه پست میتونه زیبا باشه؟نمیدونم بازم منظورمو تونستم درست و حسابی برسونم یا نه!من کلا تو منظور رسوندن مشکل دارم


»»» ارزشـی گولاخ «««


پاسخ به: پایگاه مرکزی ارزشی های خودگردان دوستدار ماهی مرکب
پیام زده شده در: ۲۳:۳۱ جمعه ۱۸ فروردین ۱۳۹۱
#17
درود!

اگبرت انگشت نما نوشته:
نقل قول:
بر طبق نظرات شخصی و مغرضانه من توی یک همچین تفریح گاهی زیاد مهم نیست نقطه اول جمله باشه یا اخر جمله، ویرگول رو با فاصله به کار ببریم یا بدون فاصله یا نمیدونم دیالوگا رو اینجوری بنویسیم یا اونجوری، فضا سازی داشته باشیم یا نه، اینجا چیزی که باعث میشه حوصله ی مخاطب از یک پست سر بره کوتاه یا بلند بودنش نیست. مهمترین نکته اینه کسی برای رفع تکلیف پستی ننویسه، اگر واقعا موضوع جالب و با نمکی داره شروع کنه نوشتن نه که چهار ساعت یک تاپیک رو رزرو کنه کلی زور بزنه تا در نهایت چهار خط بنویسه که حاصلش یه پست یخ باشه و کسی هم لذتی ازش نبره .. هان؟ ایفای نقشی خوب نیست که روزی دویست تا پست بخوره، ایفای نقشی خوبه که اگر روزی یک رول هم داشته باشه، اون رول برای خواننده لذت بخش باشه، نه که همه از سر تکلیف رول بزنن و بقیه هم از سر تکلیف رول بخونن، اشاره به شخص خاصی هم ندارم از موقعی که عضو شدم تا الان کلا یک یا دو پست جالب بیشتر نخوندم.


اگبرت جان،همه ی حرفهایی که شما زدید رو قبول دارم و حرفی هم توش نیست اما اینها رو موقعی میشه انتظار داشت که وضعیت سایت مثله الان نباشه.الان هم موضوع نقطه اول جمله یا آخرش نیست،هدف اینکه اعضایی که دارن در ایفای نقش فعالیت میکنن مشکلاتشون رفع بشه تا بتونن رول های خیلی بهتری بزنن.مثلا اگه یکی دیالوگ هارو به شکلی بنویسه که بقیه متوجه نشن که دیالوگه قطعا کسی که رول رو داره از این همه بی نظمی و خیلی مشکلات دیگه خسته میشه.امیدوارم منظورمو گرفته باشید.



»»» ارزشـی گولاخ «««


پاسخ به: پایگاه مرکزی ارزشی های خودگردان دوستدار ماهی مرکب
پیام زده شده در: ۲۳:۳۶ پنجشنبه ۱۷ فروردین ۱۳۹۱
#18
درود!

دوستان از همگی خواهش میکنم تند و تند پست هاشون رو برای نقد اینجا قرار ندن.فقط بگن که فلان پست در فلان تاپیک در راستای فعال کردن ایفا زده شده،همین!

در ضمن از اونجایی که میدونم مشغله دوست عزیز و خوبم،مگان زیاده تصمیم گرفته شده که فعلا یکی دوتا از پست هارو بنده حقیر نقد کنم تا خود ایشون سرشون خلوت تر بشه.

نقد پست 101 برج وحشت،چوچانگ

اول بگم که پستت خیلی کوتاه بود.البته این همه نکته خوبیه و هم بد.نکته خوبش اینکه پست های کوتاه حوصله خواننده رو سر نمیبره و راحت میشه خوندش اما نکته بدش اینکه وقتی پستی بیش از حد کوتاه باشه یعنی اینکه فضاسازی زیادی نداشته یا اینکه داستان رو پیش نبرده.پست شما هم کمی کوتاه بود.(البته بیش از کمی)

نقل قول:
مرگخوار ها که نفهمیدن چطور اومدن اینجا و البته نمیدونستن باید از چه نوع خاکی توی سرشون برسن که لینی یه لامپ بالاسرش روشن میشه


اگه جمله هاتون رو کمی ادبی تر کنید خیلی بهتر میشه.البته بستگی داره.اگه سوژه جدی باشه بهتره جمله ها ادبی تر باشه و اگه سوژه طنز باشه جمله های خودمونی تر.در ضمن چه خاکی توی سرشون بریزن نه برسن!
جملتون هم کمی نافهموم بود.بهتره که اینطوری مینوشتینش:
مرگخواران متوجه اینکه چگونه به اینجا آمدند،نبودند و نمی دانستند که چه خاکی بر سرشان بریزند.ناگهان لامپی که بالای سر لینی قرار داد روشن شد.

نقل قول:
اروم به بقیه میگه


والا شما سرو صدایی توصیف نکردید که آروم بشن.لطفا همه چیز رو خوب شرح بدید.

نقل قول:
مافیا لطف میکنن خنده رو تموم میکنن و به الکس فیلر یا همون رئیسشون اجازه باز جویی میدن


بازم اینجا قبلش درست از فضاسازی های لازم استفاده نشده.شما قبلش خندیدن مافیا رو توصیف نکردید.بعدش هم اعضای مافیا نمیتونن به رییسشون اجازه بدن.مثلا رییسه ها!در ضمن نقطه هارو هم فراموش نکنید.

نقل قول:
الکس فیلر با حالت بازجویی میگه


حالتی به نام بازجویی وجود نداره.لطفا توی این مورد ها دقت کنید.درضمن شما میتونستید به این جمله فضاسازی و شاخ و برگ بیشتری بدید.مثلا بگید که:
الکس صندلی مقابل آنها قرار میده و به آرامی بررویش میشیند.سپس نگاهی به همه آنها می اندازد و ...

در ضمن میتونید برای نوشتن دیالوگ ها از روش های زیر استفاده کنید.
1.
جینی با اینکه غمگین بود و حال خوشی نداشت اما از روی تخت بلند شد و گفت:
-منم باهاتون میام!

2.
جینی:منم باهاتون میام!

3.
جینی سعی کرد حرفی بزند و گفت:« منم باهاتون میام!...»

البته بازم میشه فضاسازی های بیشتری قبل دیالوگ آورد.

سعی کنید پست های بقیه رو بیشتر بخونید و روی پست هاتون بیشتر کار کنید.مشکلاتتون بزودی رفع میشن و میتونید نویسنده خوبی بشید.اگه مشکلی بود همینجا یا توی پیام شخصی بگید.ممنون!


ویرایش شده توسط ویکتور کرام در تاریخ ۱۳۹۱/۱/۱۷ ۲۳:۳۹:۴۷
ویرایش شده توسط ویکتور کرام در تاریخ ۱۳۹۱/۱/۱۷ ۲۳:۴۲:۲۲

»»» ارزشـی گولاخ «««


پاسخ به: پایگاه مرکزی ارزشی های خودگردان دوستدار ماهی مرکب
پیام زده شده در: ۲۱:۵۲ چهارشنبه ۱۶ فروردین ۱۳۹۱
#19
درود!

دوستان احساس میکنم دوباره ناامید شدید و نمیخواید توی ایفا فعالیت کنید.البته امیدوارم هیچ کدومتون چنین حسی رو نداشته باشید.اگه همینطوری پیش برید موفق خواهیم شد.بهتون قول میدم.

مگان جان شما هم اگه وقتت کمه پس لازم نیست پست های منو نقد کنید چون میدونم سرتون شلوغه و واقعا وقت ندارید ولی اگه خواستی نقد هم کنی فقط یکشیون رو نقد کن که زیاد وقتت رو نگیره.

این هم یک پست دیگه در راستای هدف فعال کردن ایفای نقش.ممنون!

پ.ن:دوستان خواهش میکنم اینو بدونید که کیفیت رول خیلی بیشتر از کمیت اهمیت داره.شما در هفته دوتا رول هم بزنید کافیه ولی باید کیفیت رول ها بالا باشه.

بووووووووی!


ویرایش شده توسط ویکتور کرام در تاریخ ۱۳۹۱/۱/۱۶ ۲۱:۵۵:۰۳

»»» ارزشـی گولاخ «««


پاسخ به: پاتیل درزدار
پیام زده شده در: ۲۱:۰۵ چهارشنبه ۱۶ فروردین ۱۳۹۱
#20
"کمیته ی ویژه احیاگران ایفای نقش"

تام با شنیدن این حرف بدنش شروع به لرزیدن کرد و عرق سردی بر پشت کمرش نشست.سعی کرد حرفی بزند تا خودش را به گونه ای جلوه دهد که انگار اصلا نترسیده است اما به غیر از چهار تا کلمه ی بی مفهوم که مِن مِن کنان از دهانش بیرون آمد،هیچ چیز دیگری نگفت.

سیریوس اسنیپ کلاه شنلش را دوباره به سر کرد و با قدم هایی آرام از کافه بیرون رفت.تام هم هنوز همانطور سرجایش خشکش زده بود و به ورودی کافه نگاه میکرد.آرزو میکرد که ای کاش هرگز به طرف آن مرد نزدیک نمیشد.صدای قهقه و خنده ی جادوگران و ساحرانی میامد که از خوردن بیش از حد نوشیدنی،دیگر اختیار خود را نداشتند.

ناگهان یکی از کسانی که در کافه نسشته بود فریاد زد و گفت:
-تــــــام،بیا اینو پرش کن،از همون همیشگی!

تام دیگر حوصله ی دستورات آنها را نداشت.دلش میخواست مغازه را زودتر تعطیل کند.بدهی کسانی که در کافه نشسته بودند آنقدر بالا زده بود که میشد با آن پول یک کافه دیگر خرید یا حداقل دستی به سر کافه کشید.با عصبانیت به طرف آن مرد رفت و بالای سرش ایستاد.

مرد نگاهی چپ چپ به تام کرد و گفت:
-چیه تام؟چیزی شده؟امیدوارم نوشیدنی منم با خودت آورده باشی.

تام که آدمی سست عنصر و ضعیف بود،خنده ای با آن دندان های کثیف و سیاهش کرد و گفت:
-شرمنده،الان میارمش.

بالاخره بعد از ساعتی همه مست و گیج از کافه بیرون زدند و راهی قدم زدن در کوچه ها شدند.تام هم بدون اینکه اندکی صبر کند،پرده های کافه را کشید،صندلی ها را جمع کرد و آخر سر هم در ورودی را قفل کرد.به آرامی از پله ها بالا رفت و وارد اتاقش شد سپس همان موقع با همان لباس های کارش روی تختش ولو شد.

تمام زندگیش را توی کافه گذرانده بود.به غیر از آن کافه درب و داغون هیچ چیز دیگری توی زندگیش نداشت.چهره ی ناخوشایند و بد ترکیبی که داشت باعث میشد تا هیچ کسی علاقه ای به او پیدا نکند و همیشه با حالت تمسخر به او نگاه کنند.

چشمانش را روی هم گذاشت و به خواب عمیقی فرو رفت.امیدوارم بود فردا روزی بهتر باشد و هرشب به همین امید می خوابید.


ویرایش شده توسط ویکتور کرام در تاریخ ۱۳۹۱/۱/۱۶ ۲۱:۳۸:۰۳
ویرایش شده توسط ویکتور کرام در تاریخ ۱۳۹۱/۱/۱۶ ۲۱:۴۴:۱۰
ویرایش شده توسط ویکتور کرام در تاریخ ۱۳۹۱/۱/۱۶ ۲۱:۵۱:۰۲

»»» ارزشـی گولاخ «««






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.