آخه قربون آواتار هماهنگ با اسمت برم....تو این دور و زمونه جک به خودی خود پیدا نمیشه چه برسه به جک جادویی!!

یه روز رون با برادراش داشتن میرفتن جام جهانی کوییدیچ.راهنماشون لکنت زبون داشته تو راه همش میگفته:

چ...چا....چ...چا

برادران ویزلی بهش میگن: چیه همش"چ...چا" میکنی؟

خلاصه میرسن به اردوگاه اونوقت راهنماهه میگه:

چ..چا...چادر یادم رفت!

همه ی اعضای گروه کنف میشن برمیگردن پایین.
توراه برگشت راهنماهه هی میگفته:

ش...شو...شو

وقتی برادران ویزلی با کلی ناراحتی میرسن خونه راهنماشون میگه:

شو...شو...شوخی کردم!!!!

بازم سلام

امروز چوبدستی آقای لی جردن ( که برای مسابقه طراحی کردن) رو براتون میزارم.

با این که خودشون طرز ساخت رو نگفتن حدس میزنم از چوب درخت تراشیده شده و چسب سیاه یا ... تززئین شده

با تشکر از جناب لی جردن

سلام به همه ی دوستان

واقعا اگه بگم چقدر دلم براتون تنگ شده تعجب میکنید

ازتون واقعا معذزت میخوام .مشکل اینترنت نداشتن بد مشکلیه.

از دوست بهتر از جانم جرج ویزلی هم کمال سپاس رو دارم که خبر های لحظه به لحظه ی سایت رو در اختیار من قرار داد....و البته به جای من به سوالات _ هر چند نصفه نیمه_ جواب داد.

خوب فکر کنم باید به خیلی سوالا جواب بدم چون توی باکس پیام شخصیم 39 تا پیام اومده!!!!

اول از همه باید بگم اون افرادی که با شوق و علاقه چوبدستی درست کردن و نمیتونن بزارنش تو سایت هیچ ناراحت نباشن.چوبدستی رو بفرستن تو ایمیلم:

milad.email74@yahoo.com

و من براشون در سایت قرار میدم فقط یادتون نره که بگین چجوری درستش کردین.


به اونایی هم که گفتن مسابقه هنوز ادامه داره باید بگم بله هنوز ادامه داره.

و حالا میرسیم سر سوال اساسی شما دوستان:

نقل قول:

خوب در جواب این دوست عزیز باید بگم که خون دلی خوردم که نظیر نداره!

ولی اگه شمام دوست دارین بخرین من با کمال میل میگم:

اول از همه میرین تو سایت نوبل کالکشن که لینکش تو امضام هست

اینو دیگه باید همه بدونن که سایت های اینگیلیسی به ایران خدمات نمیده و شما نمیتونید به صورت مستقیم از این سایت خرید کنید.

پس یه کلک رشتی بزنید و برید تو گوگل بزنید : خرید از سایت های خارجی!

من خودم از سایت original4u استفاده میکردم اما جدیدا دیگه خرید های کم تر از 10 تا رو قبول نمیکنه.


جزعیات ریز تر رو در مسنجر (اگه خواستیم) میگم!!!

با نهایت عشق
آرکوس الیواندر

پ.ن: ممکنه یکی دو روز دیگه اینترنتم به طور کامل درست بشه.ولی من تمام تلاشمو میکنم که عکس چوبدستیاتون رو آّپ کنم

اگه قرار بود جادوگران از بین بره خیلی وقت پیش از بین میرفت
بابا این ماییم که جادوگران رو میسازیم نه رولینگ...نه مدیرا!(سوء تفاهم نشه ها)

بابا روح رولینگ خبر نداره که یه جایی تو ایران خیلی قبل تر از اونی که ایده ی pottermore برسه به فکر رولینگ یه سایتی هست به نام جادوگران که داستان های هری پاتر به صورت رول توش جریان داره!

یکی به من بگه کدوم پست رو تو این سایت خانم رولینگ نوشته که با تموم شدن داستان هاش جادوگران هم تموم شه؟؟

اگه دست من بود جادوگران تموم نمیشد به خاطر این که هری پاتر تموم شده، چون جادوگران هنوز عضو داره،فعالیت داره و هنوز چند نفر هستن که بگن ما هری پاتر رو میسازیم...نه رولینگ!

با نهایت اندوه
آرکوس الیواندر

من با رز موافقم
با سیریوسم موافقم
در نتیجه خود به خود با زنوفیلیوس هم موافق میشم

ولی به نظر من یادگاری رو آدم نگاه کنه دلش میگیره...وقتی پستای خودش رو نگاه کنه که روش وقت گذاشته قلبش میشکنه
من دوست دارم جادوگران تا ابد باشه...دوست دارم اسم یادگاری رو بزارم آرشیو خاطرات...

کاشکی میشد تمام این خاطرات رو داد به انتشارات (مثلا تندیس)
که یه کتاب درست کنه به نام

خاطرات جادوگران

با نهابت نهایت اندوه
آرکوس الیواندر

لی جردن عزیز الف دال صاحاب داره فقط صاحابش فعلا معلوم نیست

با تشکر
آرکوس الیواندر

[spoiler=کی؟]ننه ی مش قمبر که سر کوچه کیشمیش داره[/spoiler]

سلام

اول از همه به harry7 باید بگم که مگه مجبوری عکسی بزاری که نشون نمیده!!به من ایمیل میکردی میزاشتم برات...تو مسابقه نیستی فعلا چون عکسی وجود نداره

به مالفوی گل هم بگم که چوب دستی باید دست ساز باشه تا تو مسابقه شرکت کنید.این عکسی که شما گذاشتید چوبدستی نوبل کالکشنه

به harry.potter2010 هم باید بگم که برا مسابقه باید دست ساز باشه اما چوبدستی های نوبل کالکشن رو باید از اونور آب تهیه کنی....توضیحات بیشتر میخوایی بیا تو چت روم ادم کن

با تشکر
تو رو خدا عکساتون رو درست بزارین
آرکوس الیواندر

لوسیوس مالفوی: آفتابه دزدی کار ما نبود!

دیروز ساعت یک بامداد گروهی از مرگخوارانی که باعث خشم اربابشان شده بودند به دست نیرو های همیشه حاضر کاراگاهان دستگیر و به سزای اعمالشان رسیدند

طبق گزارشات سرپرست کاراگاهان "سیریوس بلک" این مجرمین در حالی دستگیر شدند که مشغول شکستن شیشه ی یک مغازه ی طلا فروشی مشنگی بودند!

با بازجویی های مکرر از سرپرست این گروه " لوسیوس مالفوی" کاراگاهان به این نتیجه رسیدند که ارباب تاریکی برای تنبیه این مرگخواران ایشان را به این عمل ننگ بار مامور کرده و دستور داده است که بدون جادو از چند مغازه مشنگی که به آن ها اصطلاحا " طلا فروشی" گفته میشود دزدی کنند.لازم به ذکر است که ماموران خبره ی جادوگر قبل از ماموران مشنگ سر رسیده و مجبور به اصلاح حافظه ی آنان نبوده اند!

با هم بخش از گزارش بازجویی "آرکوس الیواندر: از "لوسیوس مالفوی" را میخوانیم :


آقای لوسیوس فنربیک مالفوی...سابقه دار...به جرم دستبرد به مغازه طلا فروشی مشنگان.درسته؟

-آره فکر کنم...ولی به خدا من دستم به طلا ها هم نرسید!

حرف نزن وگرنه با هر چی چوبدستی تا حالا ساختم طلسمی میکنم که تا حالا ندیده باشی!

-

آقای نیمچه محترم!جرم شما هم دستبرده هم به هم ریختن آسایش مشنگ ها!مفهومه؟

-نخیر...من فقط داشتم با کلم میزدم به شیشه...ولی خداوکیلی این مشنگا چه تکنولوژِی ای دارن! شیشه هه از سنگم محکم تر بود!

خوب این هوش سر شار تو رو میرسونه که با کله میری تو شیشه.چرا از جادو استفاده نکردی؟؟

-بنا به دلایل شخصی

واقعا؟ الان بهت دلایل شخصی رو نشون میدم

"""""این قسمت به خاطر خشونت زیاد حذف شده است""""


خوب حالا چی میگی؟؟بازم دلایل شخصی بود؟

-من غلط بکنم دلیل شخصی داشته باشم...این لردک ما گفت برو دله دزدی...به خدا آفتابه دزدی کار ما نبود که شد!
گفت بدون جادو برو مغازه ای که بیشتر خانم های مشنگ اطرافشن ولی معمولا کسی توش نیست. اول نزدیک بود یه کیف و کفش فروشی رو بزنیم...ولی فهمیدم که توش چند نفر هستن!....بعدش رفتیم یه مغازه دیدیم که پر چیزای رنگی بود که مشنگای مونث معمولا به خودشون میمالن...اما این توش شلوغ تر از بیرون بود بعدش رفتیم...

آخرش رو بگو...وگرنه دوباره..

- باشه باشه...بعد رسیدیم به یه طلا فروشی...اینقد صبر کردیم که مغازه داره تعطیل کرد...بعد با افتخار وارد عمل شدیم!بعد که مامورای شما سر رسیدن...