سلام

ببخشید من امروز اصلا نمیتونم تدریس کنم،دیروز و چند روز گذشته هم دسترسی نداشتم که اطلاع بدم.

باعرض معذرت

در شکنجه گاه

فلور: جیییییییییییییییییییییییییییییییییییغ

زندانی مورد ظر:

فلور: میدونم باهات چیکار کنم، مردک فلان فلان شده به من ابراز علاقه می کنی؟ میدم پدر پدر سوختت رو درمیارن. اوا... تو با چه جراتی همچین غلطی کردی؟ خودتو تو آینه دیدی؟ شبیه ... اوف... نه اینجوری نمیشه باید یه جور دیگه باهات برخورد کنم. کروششششششششششششیو...

در اتاق تسترال ها

تسترال نگاهش را به دهان بلا دوخته بود. ولی بلا هرکاری که می کرد، تسترال نمی گفت: بلا...خوشگله

ناگهان فلور جیغ بنفش دیگری کشید و بلا به سرعت به سمت شکنجه گاه به راه افتاد. وقتی که به شکنجه گاه رسید، زندانی مورد نظر روی زمین افتاده بود و در حال شکنجه بود و فلور هم هر هر می خندید.

بلا عصبانی شد و رو به فلور گفت: چته؟ چرا جیغ خرکی می کشی؟
فلور: هیچچچچچچی... همین جوری اینجوری هیجانش بیشتره...

با صدای های و هوی گریه دختری هر دو به سمت صدا رفتند. پنه لوپه با لباس های مندرس و چشمانی قرمز شده و دستمالی که همه اش در آن فین می کرد وارد خانه ریدل شد. فلور با گرمی به استقبالش رفت و او را در آغوش گرفت.
بلا زیر لب غرید: دخترهی لوس بازم با اون پسره ی مو وزوزی دعواش شده ایییییش...
فلور چون میدانست پنه لوپه از چه ناراحت است، چیزی نپرسید و ماجرای اتاق شکنجه را به پنه تعریف کرد. پنه هم موضوع دعوایشان را فراموش کرد تا در یک وقت بهتر با لردد در میان بگذارد و با فلور و بلا به سمت اتاق شکنجه به راه افتاد.

در فکر بود که این بار چه کسانی می خواهند در سازمان فعالیت کنند، به یاد دوستانش افتاد و خنده ای بر لبش نشست. از جا بلند شد و به اتاقش نگاهی انداخت، خیلی زیباتر از اتاق قبلی اش بود. در فکر بود که صدای تق تق کفشی توجهش را جلب کرد. بدون معطلی لبخند زد و دوباره سر جایش نشست و منتظر ماند تا اولین نفر وارد اتاق شود.

چند ثانیه گذشت و در به صدا درآمد. فلور گلویش را صاف کرد و باصدای ملایمی گفت: بفرمایید.
در باز شد و پنه لوپه وارد اتاق شد. فلور کمی تعجب کرد ولی سریعا به پنه خوش آمد گفت و دعوتش کرد تا بنشیند.

پنه روی صندلی نشست و روبه فلور گفت: فکر نمیکردی من به اینجا بیام؟

- آره راستش خیلی تعجب کردم؛ فکر نمی کردم پرسی...

پنه لوپه حرف فلور را قطع کرد و گفت: پرسی نمیدونه که من میخوام اینجا فعالیت کنم، حتی اگه بفهمه کاری هم از دستش برنمی آد.

فلور دستپاچه گفت: ولی اگه

پنه بار دیگر حرف فلور رو قطع کرد و با لبخندی گفت: نگران نباش و بعد ادامه داد: کیا اینجا عضون؟ چه نقشه ای برای اینجا داری؟

فلور سکوتکرد و بعد از کمی تامل شروع به توضیح داد.

من در این باره چند تا نظر دارم که راجب چی صحبت بکنیم.

می تونیم یکی از شخصیت ها رو انتخاب بکنیم و همه نظرشون رو راجب اون شخصیت بگن و مثلا بگن که در کدام قسنت ها بازیش خوب بوده یا بد و کلا درباره ی همه چیزش بحث بکنیم.

دوتا از شخصیت هایی که باهم تضاد دارن رو انتخاب بکنیم، مثلا ارباب لرد ولدمورت و دامبلدور و اونایی که تو بحث شرکت می کنن(مرگخواران و محفلی ها) درباره ی اینکه چرا از این شخص خوششون میاد و طرفدارش هستن بحث کنن.

یا مثلا راجب اینکه دوست داشتیم هر کدوم از قسمت ها چجوری تموم بشه و هرکس نظر خودشو بگه.

شب شعرم میتونیم داشته باشیم، مثلا اونایی میتونن راجب بعضی از شخصیت ها شعر بگن.

راجب خیلی چیزهای دیگه هم میشه صحبت کرد ولی چون آنتونین تو چندتا پست قبلی گفته که صرفا راجب جادوگران باشه، درباره ی خود سایت و شخصیت هایی که الآن فعال هستن هم میشه صحبت کرد.

خوب پس چرا الآن این طرح اجرا نمیشه؟؟؟

ما با این طرح موافقیم.

1. هدفت از تغییر شناسه از مرلین به آیگور کارکاروف و از اون به اسنیپ چه بود؟

2. چرا محفل ققنوس رو انتخاب کردی؟

3. عایا از مدیریت بر هاگوارتز راضی هستی؟

4. نظرت راجب این اشخاص:

الفیاس دوج

لرد ولدمورت

آنتونیون دالاهوف

ایوان روزیه

آلبوس دامبلدور

فلور دلاکور

پنه لوپه کلیر واتر

جینی ویزلی

دافنه گرین گراس

پرفسور مری تاوت

پروتی پاتل

هری پاتر

وزیر دیگر

کینگزلی شکلبوت

چوچانگ

گودریک گریفندور

هوگو ویزلی

لی جردن

سالازار اسلیترین

لودو بگمن

کسی به ذهنمان دیگر نمیرسد.

5. از سریال های تلوزیون کدوم رو میبینی؟

6. چه نوع موسیقی گوش میدی؟

7. بعد از لی لی به فکر ازدواج نیفتادی؟

8. بارون رو بیشتر دوست داری یا برف؟چرا؟

9. از بین درس های چفت شدگی، معجون سازی و دفاع در برابر جادوی سیاه کدومش رو بیشتر دوست داری؟

10. به نظرت ارباب باهوشتره یا دامبلدور؟

نام : پنه لوپه کلیر واتر

نظر شما راجع به گشت های آرشاد: بسی ضدحال زننده ولی ما حال میکنیم باهاشون.

به نظر شما وظیفه ی اصلی این سازمان چیست؟ دفاع از حقوق مادی و معنوی ساحرگان.

تایید شد!

چرا تایید نشه؟ همین الآن می تونین اولین رولتونو بزنین.

سوروس اسنیپ خیلی قدرتمند بود و توانایی های زیادی داشت و به نظر من بعد از ارباب و دامبل قدرتمندترین جادوگر به حساب می یاد.

به نظر من که تشکیل نشه بهتره

1.شما باید قورباغه ای را به لیوان شیشه ای تبدیل کنید مراحل رو به صورت رول کوتاه شر ح بدین ؟ ((10نمره ))

برای تبدیل قورباغه به لیوان شیشه ای ابتدا، پاتیلی از جنس شیشه تهیه می کنیم... اوه ببخشید، این که واسه معجون سازی بود، هم نشینی با الفیاس رومون عصر گذاشته پرفسور.
اوهوم... برای تبدیل قورباغه به لیوان شیشه ای، ابتدا قورباغه را درون یک لیوان زیبا و براق شیشه ای قرار می دهیم؛ چند قطره آب درون لیوان، روی قورباغه می ریزیم. وردی که باعث تغییر شکل میشود را درون لیوان می خوانیم و بعد مقداری از جلبک های جادویی را روی لیوان، به عنوان سر پوش می گذاریم. بعد از گذشت چند ثانیه لیوان شکسته شده و از درونش لیوان زیبا و سبز رنگ براقی به عنوان لیوان شیشه ای تولید می شود.

2. موش رو به چیزی میتوان تبدیل کرد که با انم شباهتی داشته باشد 2 مورد (4)

نوک شکسته ی سوزن

موی دم گربه

3. من مطالب تغییر دو گانه رو به صورت کامل نگفتم شما با مراجعه به کتاب آآان را تکمیل کنید 8خط (9)


در تغییر شکل های دوگانه، ما باید یک جانور و یا جسمی رو به دو موجود یا جسم مجزا تبدیل کنیم.

در اینگونه تغییرات همونطور که پرفسور(خودتون) مثال زدید، میشه کرم خاکی رو به سوزن تبدیل کرد، ولی این تبدیل کردن دو حالت دارد:

1) کرم به سوزن تبدیل شده و دیگر امکان تغییر دوباره به کرم را نخواهد داشت.

2) بعد از تبدیل کرم به سوزن، دوباره می شود که سوزن را به کرم اولیه تبدیل کرد.

درباره ی مورد اول، به ندرت این اتفاق می افتد که جسم ثانویه به جسم یا همان موجود اولیه بازنگردد؛ این اتفاق زمانی رخ می دهد که وردی که ما در تغییر شکل این جاندار استفاده کرده ایم، ورد اثبات شده باشد.
در علم تغییر شکل دو نوع ورد برای تبدیل اجرام مختلف به چیزهای متفاوت دیگری داریم؛ وردهای اثبات شده و وردهای در حال انتقال.
وردهای اثبات شده وردهایی هستند که بعد از خواندن آن روی جسم اولیه، دیگر جسم قانویه به اولیه تبدیل نخواهد شد و تعداد این وردها بسیار محدود است.
وردهای در حال انتقال وردهایی هستند که امکان بازگشت جسم ثانویه به اولیه را فراهم می سازند و در مبحث تغییر شکل های دوگانه نقش بسزایی دارند.

منبع: کتاب تغییر شکل های دوگانه_اثر پرفسور ویریدیان_کتابسرای جادویی دیاگون.

4. چرا معلم اینقدر گیج است ؟ (4)

این سوال دیگر چرا ندارد؛ همین که خود معلم این موضوع را می دانند، پنجاه درصد قضیه حل است.

5. چرا معلم مثل آدم جمعه تدریس نکرد تا نخواهد یکشنبه ساعت 9 درس بدهد (3)

معلممان سرش با آرسینوس جیگر، همسر آینده شان در جایی گرم بوده و دلشان به ترک وی راضی نبوده و از بچه های ملت گذشتند به خاطر یک عشق...
پرفسور! سر پیری و معرکه گیری؟؟؟