_ وایسا ببینم! کی بهت گفته که من دنبال فرزند و جانشینم؟!
سلستینا درحالی که چشماش از زور تعجب تابتا شده بود گفت : ا ارباب خودتون گفتین ؟
لرد کله کچل اش را خاراند و گفت : من گفتم ؟
- آره ارباب به جون نجینی خودتون گفتن ! نکنه اون معجونه باعث شده عقل از سرتون بره به جای اینکه موهاتون دربیاد !
- نخیر من هنوز معجون رو نمالیدم . دارم دنبال مو میگردم !
- دنبال مو ؟
- آره دیگه ! این جا نوشته باید چند لاخ مو بریزم تو این معجون ! هیچ مویی روی سرم نیست داشتم دنبال مو میگشتم که شما دو تا مزاحم بی عقل اومدین !
- آیلین گفت ارباب حالا حتما مهم نیست که از موهای خودتون باشه میتونه از موهاس سر همسرتون هم باشه ! این معجون اونجوری هم کار میکنه
لرد و سلستینا با چشمای گرد به آیلین زل زدن و با هم گفتن : واقعا ؟
آیلین سرش را تکان داد و گفت : آره واقعا ! فقط باید همسر دائمی و واقعی باشه تا اثر کنه !
چشمان لرد برقی از شعف و شادی زد که از چشم هر دو آنها دور نماند .
سلستینا گفت : ارباب من به اون چیزی که فک میکنم شما هم فکر میکنید ؟
لرد که خیلی ذوق مرگ بود گفت : آره فکر میکنم سلستینا ! من همسرم رو انتخاب کردم ! من آیلین رو میخوام !
- مبارکه ... مبارکه .. امیدوارم به پای هم پیر شین. اینجوری هم مو دار میشین هم همسر دار میشین و هم بچه دار !
بعد دست آیلین رو گرفت و هر دو تا جلوی لرد شروع کردن به انجام حرکات موزون !
لرد هم میخواست بره همراهیشون کنه که یادش اومد لباسش رو نپوشیده ! تا اون دو تا توی جو رقص بودن سریع لباسش رو تنش کرد و بعد بشکن زنان به آنها نزدیک شد .
دست آیلین را گرفت و گفت : سلستینا برو به همه خبر رو بده و مراسم عروسی رو هم زودتر محیا کن ! من دیگه طاقت دوری آیلین رو ندارم !