مال من یه شیره مثل اصلان که تو نارنیا بود

جادو یعنی چیزی که شما میخواهید داشته باشید و حسش کنیداگرتکیه گاه میخواهید جادوی محبت را به کار ببرید اگر منصب و احترم میخواهید جادوی قدرت رایه کار ببرید اگر لذت را میخواهید جادوی تلاش را به کار ببندیدو اگر یه جایگاه امن برای خودت وجودت و روحت میخوای جادوی از جادوی عشق استفاده کن هیچ مکانی مقدس تر از روح انسان نیست و هیچ جادویی با قدرت تر از عشق نیست تو کدومو انتخاب میکنی؟

من به شخصه به تخیلاتم ایمان دارم تفکرات هر انسان همه چیزش هستنددنیایش را میسازند و او را به جلو میبرند هر کسی با تخیلاتش خودرا معرفی میکند عالم تخیل دنیایی است که شما و ذهنتان در آن پرورش می یابید همون طور که پرفسور انیشتین گفتن تخیل خیلی مهمتر از دانشه دانش محدوده اماتخیل نه و البته یه جایی از این تخیل پهناور جادو وجود داره که کافیه بفهمیش درکش کنی و همون طور که ذهنیاتت را در گفتارت بیان میکنی جادو رو هم در عملت به همه نشون بدهی.

چکار هری دارید اگه خودم اون جا بودم اسلیترین ها جنازه ی داراکوی عزیزو دم در گروهشون با پست سفارشی دریافت میکردن بعد اسنیپ مورد خوبی بود نه ارزششو نداره بی خیال یه اعجوبه رو نابود کنی خودش کلی هنره

دوست داشتم دنیای خودمو عوض کنم با تمام ماگولای داخلش که کاری جز دست انداختن ما جادو گرا ندارن اگه از وزارت نمی ترسیدم تا حالا ده تاشونو کشته بودم

جذاب ترین مرگ:دامبلدور(روحش شاد)

جذاب ترین پیروزی:کوییدیچ سال اول

جذاب ترین شکست: معلومه دیگه شکسسسسسست لرد سیاه

جذاب ترین بخش: همش

جذاب ترین مورد احساسی:سال پنجم اون جایی که خانم چو توزد از آب در اومد

جذاب ترین ایده:تشکیل گروه الف دال

جذاب ترین شخصیت:اومبریج هاهاها نکبت ،
هری همیشه بوده

جذاب ترین نکته:هری دلت برای مرده ها نسوزه دلت برای زنده ها بسوزه مخصوصا اونایی که بدون عشق زنده اند

جذاب ترین ترفند:قدح اندیشه

جذاب ترین جمله: هری من تو رو خیلی دوست دارم بلایمی

سلام به جادوگران عزیز هیچ کدوممون سال پنجم رو از یاد نبردیم عوضی بی همه چیز اومبریج رو میگم یعنی حاضرم بایه شیطان جنون تو ازکابان سر کنم ولی قیافه ی وزغ مانندش رو نبینم باز بابا اسنیپ قابل تحمل تره لرد سیاه هم که جای خود رو داره به هر حال یکی منو از دست این عفریته نجات بده

من اول از همه تمرکز میکنم و ذهنم رو از تمامی چرت و پرتای دنیای ماگولا خالی میکنم و بعد خاطرات خوبم رو یادم میاد آروم چوبم رو بالا میارم و باقدرت اسپکتو پاتورونوم رواجرا میکنم خیییییییییلی حال میده یوهو

هری واقعا جذاب بود ولی نمی دونم چرا از هری سال چهارم زیاد خوشم نمی یاد انگار بی حال بود ولی در عوضش هری سال پنجم خیلی طبیعی بازی میکرد واقعا باحال بود هری سال آخر هم خوب بودا ولی قیافش به بیست ساله ها میخورد تاهفده ساله ها ولی در کل هری و دامبلدور و استیپ عالی بودن

اول از همه مرگ پرفسور دامبلدور بیشتراز هر چیز منو متاثر کرد بعد سال هفتم که لرد سیاه به طرف هری افسون مرگ رو اجرا کرد نزدیک بود غش کنم ولی خوشبختانه خودمو کنترل کردم تنها جایی که حتی یه ذره هم ناراحت نشدم مرگ اسنیپ بود