اررررررررزرره بابا یه عالمه
هرگز توجیه نکن
دوستانت به ان نیازی ندارند و
دشمنانت به هر حال ان را باور نمی کنند
-اه تو عجب مخمصه ای گیر افتادیم ها اخر سر یک کامند برای وزارتخانه پیدا نکردیم.اه با این صدای دود کش
فاج این را گفت و چون خسته شده بود سرش را روی میز گذاشت و پلک هایش کم کم بسته شدند...
با صدای در ناگهان از جا پرید و با بدخلقی پرسید کیه؟ صدایی پاسخ داد دلوروسم کرنلیوس چرا بد اخلاقی؟ فاج ماجرا را برایش تعریف کرد و با دیدن لبخند او متعجب شد
-کرنلیوس این که کاری نداره فردا زمان حرکت هاگوارتز اکسپرسه کلی خانواده برای بدرقه ی بچه هاشون میان میتونیم اعلامیه ی کارمندو اونجا پخش کنیم.
فاج با تکان سر پیکار با هاگوارتزی و محفلی ها را به جان خریدـــــ
در نهایت صبح دو روز بعد کارگر کینگزکراس اعلامیه ها را از روی سنگفرش انجا جمع میکردـــ
تأیید شد.
قاعدتاً چون کلمات رو بولد نکرده بودی نباید اصلاً پست رو می خوندم! ولی به خاطر تأخیری که توی رسیدگی به این تاپیک پیش اومد این مورد رو نادیده می گیرم.
راستش پست زیاد خوبی نبود. نسبت به پست قبلی کمی پیشرفت داشتی و صرفاً به خاطر همین پیشرفت تأییدت کردم. لطفاً توی پست کارگاه نمایشنامه نویسی بیشتر به غلط های تایپی و ایرادات نگارشی توجه کن.
موفق باشی.
ویرایش شده توسط لیلی اوانز در تاریخ ۱۳۹۲/۱۱/۲۲ ۳:۱۳:۱۲
ویرایش شده توسط لیلی اوانز در تاریخ ۱۳۹۲/۱۱/۲۲ ۳:۱۹:۲۴
هرگز توجیه نکن
دوستانت به ان نیازی ندارند و
دشمنانت به هر حال ان را باور نمی کنند
جیمز چون مثل دایی هاشه(فرد و جورج)
هرگز توجیه نکن
دوستانت به ان نیازی ندارند و
دشمنانت به هر حال ان را باور نمی کنند
اه عجب مخمصه ای گیر افتادیما یعنی هیچ کارمندی برای وزارتخونه پدا نمیشه؟ فاج این را گفت و چون خسته بود پلکاش کمکم بسته شدند... ناگهان با صدای در از جا پرید با بد خلقی گفت کیه دلوروسم کرنلیوس چرا بداخلاقی؟فاج همه چیز را به او گفت و از دیدن لبخندش متعجب شد این که کاری نداره فردا زمان حرکت قطار کینگز کراسه میتونیم اعلامیه ی کارمندو اونجا پخش کنیم فاج با حرکت سر پیکار با محفلی ها رو به جون خرید... صبح دو روز بعد کارگر کینگز کراس اعلامیه های کارمندو از روی سنگفرش اونجا جمع میکرد...
لطفاً یه پست جدید بزن، غلط ها تایپی رو بر طرف کن و 10 کلمه مربوط به بازی با کلمات رو با فونت برجسته مشخص کن.
تأیید نشد.
ویرایش شده توسط لیلی اوانز در تاریخ ۱۳۹۲/۱۰/۲۹ ۱۴:۵۰:۴۸
هرگز توجیه نکن
دوستانت به ان نیازی ندارند و
دشمنانت به هر حال ان را باور نمی کنند
سر مرگ سیریوس گریم گرفت لی تو یادگارانو مرگ اسنیپ بغضی که تو گلوم سنگینی میکرد نترکید
هرگز توجیه نکن
دوستانت به ان نیازی ندارند و
دشمنانت به هر حال ان را باور نمی کنند
اسم موژان میرمحمدی من اولین بار کتاب اخر هری پاترو(یادگاران) خریدم ولی چون سردرنیاوردم کامل نخوندمش وولش کردم ولی وقتی مجموعه فیلمشو دیدم شروع کردم به دانلود کتاباش و الان تویه ذهن خودم تغییرش دادم ویه داستانه دیگه ی خصوصی ساختم خلاصه من یه دختر دوازده ساله ی تهرانی ام که با سه تا دوست دیگه ام اون داستان جدیدو مثل نمایشنامه کردیم
هرگز توجیه نکن
دوستانت به ان نیازی ندارند و
دشمنانت به هر حال ان را باور نمی کنند
بله من هم به جیمز سیریوس پاتر رای میدم برای نوشته های عالیش)-؛
هرگز توجیه نکن
دوستانت به ان نیازی ندارند و
دشمنانت به هر حال ان را باور نمی کنند
بله من هم به جیمز سیریوس پاتر رای میدم برای نوشته های عالیش)-؛
هرگز توجیه نکن
دوستانت به ان نیازی ندارند و
دشمنانت به هر حال ان را باور نمی کنند