هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




پاسخ به: ☆⚀کازینو دو دانه لودر⚅☆
پیام زده شده در: ۲۲:۱۶ جمعه ۶ شهریور ۱۳۹۴
#11
در خانه مرلین:


لودو بالبخند ضایعی که معلوم بود ساختگی است روی صندلی نشست مرلین با پیژامه خالخالی اش روی صندلی نشست و با لحنی کنجکاوانه پرسید :
(شما کجا اینجا کجا؟)

لودو با لحن مرموزی که معلوم بود دروغ است جواب داد:
(اومدم تورو ببینم)

لودو با خودش گفت :سریع باش لودو ازش بپرس بپرس

لودو چایی اش را با چوبدستی بلند کرد اما بخاطر استرسی که داشت آن را روی پایش ریخت
مرلین شلوارش را تا بالای شکمش بالا کشید و با وردی ساده شلوار لودو را خشک کرد

لودو که موقعیت را مناسب میدید چوبدستی اش را به سمت مرلین گرفت و گفت :کش تنبونت کجاست؟

مرلین با تعجب به او نگاه کرد و صدا های عجیبی در آورد بعد با تمسخر گفت :تو به کش تنبون من چیکار داری؟

مورگانا با خنده وارد در شد و بدون توجه به این که لودو اینجاست به مرلین گفت :جان پیچ لرد را از پایت در بیار لرد به آن نیاز دارد

لودو به سرعت تصمیم گرفت : جان پیچ لرد باید به ویولت تحویل داده میشد پس با حرکتی سریع شلوار مرلین را چسپید و ...




پاسخ به: قلم پر تندنویس
پیام زده شده در: ۱۰:۴۱ یکشنبه ۱ شهریور ۱۳۹۴
#12
من یه سوال دارم و بس به گربه هات چی میدی بخورن



پاسخ به: دسته اوباش هاگزمید!
پیام زده شده در: ۹:۲۲ یکشنبه ۱ شهریور ۱۳۹۴
#13
من چرا صورتم کش اومده چرا اینجوری شدم کی این عکسو درست کرده برم مثل اوباش بریزم داغونش کنم



پاسخ به: دسته اوباش هاگزمید!
پیام زده شده در: ۱۲:۱۰ شنبه ۳۱ مرداد ۱۳۹۴
#14
نام و نام خانوادگی :
فوکس ....

هدف شما از عضویت در این گروه :
راستش شنیدم یه تایپیک باحال هست که دامبلدور منم توش عضوه من به دلیل وفادار بودن بهش اومدم اینجا (جمله بندی رو حال کن)

اسلحه مورد علاقه شما:
مال مشنگ ها؟ من شمشیر رو دوست دارم و بس

در چه کاری بیشتر از همه استعداد دارید:
کلا من از هر پرم یه هنر می ریزه

اگر بخواهید به میزان وفاداری خود به دوستانتان و گروه هایی که در آن به عضویت در آمده اید از یک تا ده یک عدد را اختصاص دهید چه عددی را انتخاب میکنید؟هشت



پاسخ به: كلاس دفاع در برابر جادوي سياه
پیام زده شده در: ۱۳:۱۷ پنجشنبه ۲۹ مرداد ۱۳۹۴
#15
فوکس آرام ازبقیه دانش آموزان دو شدهنوزبه حرف های پرنتیس درباره دفاع دربرابرجادوی سیاه فکرمیکردهواگرم بود وحتی کوچک ترین نسیمی هم نمی وزید خورشیدبر فراز آسمان جنگل ممنوعه خودنمایی میکردفوکس درآن گرمای آزار دهنده به تنها چیزی که فکر می کرداسپلیت دفتردامبلدوربود فقط گرمانبودکه آزارش می دادبلکه به یادآوردن صحنه هایی که در گذشته در جنگل ممنوعه دیده بودنیز باعث آزارش بودفوکس با حرکت دادن به بالهایش روی زمین نشست از شدت گرما حتی نتوانست پرواز کردچند ساعت گذشت حتی دقیقا نمیدانست باید چه کار بکند خورشید داشت کم کم غروب میکردواین خیلی خوب بودچون اگرخورشیدغروب می کردهواهم خنک تر می شد صدایی توجه اورابه خودجلب کرداصلادلش نمی خواست زندگیش اینجا به پایان برسد پس فقط با خود فکر کردکه از چه وردی استفاده کند در آن لحظه به یاد دامبلدور افتاد که پر هایش را شانه میکردو مرتب پیژامه گلگلی اش را بالا میکشید دلش می خواست فرار کند اماتوان این کار را نداشت باصدای ضعیفی که به زور شنیده می شد گفت دیسابارات و نامرئی شد آرام پر هایش را باز کرد و به سرعت پرواز کرد وقتی به پشت سرش نگاه کرد دید خرگوشی به سرعت از آنجا دور میشود از این که از یک خرگوش ترسیده بود به خودش خندید .هوا تاریک شده بود اماهمچنان گرم بود تصمیم گرفتن برایش سخت شده بوداز طرفی می دانست همه تکلیفشان را انجام دادند وبرگشته اند واز طرفی دیگر نمیدانست باید از کدام سمت برود آرام فرود آمد و شروع کرد به راه رفتن ناگهان هوای سردی از کنارش رد شد با خود زمزمه کرد لوموس نور ضعیفی مسیرش را روشن کرد جسه اسبی بزرگی از درون تاریکی بیرون آمد او فایرنز بود او را چندین بار در تلویزیون دامبلدور دیده بود او در شبکه جادوگر تی وی برنامه ی پیشگویی را اجرا می کرد لبخند کوچکی زد و گفت گم شدی فوکس؟ فوکس حرفش را تایید کرد فایرنز گفت:( من کمکت میکنم!) سپس شروع به دویدن کرد فوکس برای این که به او برسد مجبور بود با سرعت زیادی پرواز کند تقریبا نصف راه را بازگشته بودند که فوکس قلعه های هاگوارتزرا دید با خوشحالی فریاد زد:(بلههههههه من نجات پیدا کردم) فایرنز با او خداحافظی کرد واز او دور شد حالا دیگر می شد بقیه دانش آموزان را دید پرنتیس با خوشحالی در حال خوردن پاستیلش بودمشخص بود که هنوز تعدادی از دانش آموزان برنگشته اند فوکس با خوشحالی کنار بقیه فرود آمد بقیه هم از راه رسیدند پای بعضی از آنها می لنگید و در صورت تعدادی دیگر جای خراشیدگی به چشم می خورد پرنتیس با خوشحالی روی هوا نوشت:( کار همتون عالی بود روز خوبی داشته باشید) همه مانند کسانی که از قحطی فرار کرده اند به سمت مدرسه شروع به دویدن کردند



پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۹:۲۷ چهارشنبه ۲۸ مرداد ۱۳۹۴
#16
مال منو عوض میکنید خیلی قدیمی شده
نام:فوکس
ویژگی های اخلاقی و ظاهری
ظاهری:شبیه پرنده هستم پرام قرمز مایل به نارنجیه طلایی هم داره چشامم مشکیه
چوبدستی:به دلیل آدم نبودنم چوب دستی ندارم یعنی کسی منو انسان حساب نمی کنه
پاتروناس:ققنوس
جارو: خودم پرواز می کنم نیاز ندارم
گروه گریفندور
محل تولد:دفتر دامبلدور
ویژگی های اخلاقی :پرنده خوبیم
جنسیت :تا حالا بهش فکر نکرده بودم معلوم نیست
نژاد :اصیل زاده
توضیح بیشتر:صدای خوبی دارم برای دامبلدور هر شب لالایی می خوانم صبح توی دفترش میچرخم بعضی وقتا هم میرم تالار گریفندور


انجام شد.

پیوست:



jpg  f.jpg (16.05 KB)
35667_55d41ae033ed9.jpg 259X194 px


ویرایش شده توسط آرسینوس جیگر در تاریخ ۱۳۹۴/۵/۲۸ ۱۸:۰۸:۰۷


پاسخ به: در جستجوی راز ققنوس(عضویت)
پیام زده شده در: ۸:۱۷ چهارشنبه ۲۸ مرداد ۱۳۹۴
#17
اگر بار گران بودم و رفتم اگر نا مهربان بودم و رفتم

دامبلدور پرندت از دست رفت کجایی که ببینی چشش به این در خشک شد بالام شکست از بس در زدم کدام...... مسئول باز کردن دره که این درو وا نمی کنه این تلفن خراب تون رو هم بدید تعمیر کنند هر وقت زنگ میزنم اشغاله مگه تو با لرد چقدر حرف می زنید
من دیگه نمی دونم یا با بلوز رکابی و پیژامه راه راه یا با لباس درست حسابی بیا این درو وا کن منم بیام تو


فوکس!

فوکس، من زیر و بم شناستو بررسی کردم. مدت زیادی خبری ازت نبوده و الان چند روزه اومدی. هر گروهی به اشخاص فعال نیاز داره که تقریبا هر روز یا هر 3 یا 4 روز یک بار سری به سایت بزنن و تو ایفا فعال باشن. از طرفی هنوز سطح رول نویسیت به اندازه قابل قبول نرسیده. یکم تو ایفا فعال تر باش و سطح نویسندگیت رو بالا ببر بعد اگر خواستی برگرد و دوباره درخواست بده.

تایید نشد!

پیوست:



jpg  لا.jpg (9.58 KB)
35667_55d40a577b38e.jpg 194X259 px


ویرایش شده توسط فوکس در تاریخ ۱۳۹۴/۵/۲۸ ۸:۳۲:۴۷
ویرایش شده توسط آلبوس دامبلدور در تاریخ ۱۳۹۴/۵/۲۸ ۲۱:۲۳:۰۵


پاسخ به: در مقابل ولدمورت چه ميكنيد؟
پیام زده شده در: ۲۰:۵۳ شنبه ۱۷ مرداد ۱۳۹۴
#18
معمولا جلوی یک نفر سلام میکنیم اما جلوی لرد که نفر نیست چی کار میکنم بحث فلسفی دارد که من الان حوصله نوشتنشو ندارم پس جوابمو کوتاه میکنم من اول سلام میکنم بعد کم کم فرار می کنم اگر تونستم زنده بمونم دیگه پشتمو نگاه نمیکنم

پیوست:



jpg  index.jpg (9.50 KB)
35667_55c63b2c2e4f9.jpg 259X194 px



پاسخ به: خوش قیافه ترین بازیگر در فیلم های هری پاتر
پیام زده شده در: ۲۰:۱۵ شنبه ۱۷ مرداد ۱۳۹۴
#19
اون که معلومه خودمم .با این که زیاد تو فیلم نبودم اما خودم از همه خوشتیپ تر بودم اما اگر بخوایم جدا از شوخی حرف بزنیم اول هری دوم دامبل سوم هرمیون چهارم رون پنجم هم که جناب لرد هستند که خیلی احترام دارند اما من خودم دامبلدور و اسنیپ رو از همه بیشتر پسندیدم.



پاسخ به: دفتر دوئل(محل درخواست دوئل)
پیام زده شده در: ۱۵:۲۹ چهارشنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۳
#20
یکی بیاد با من دوئل کنه حوصله ام سر رفته
توجه توجه
هرکی حوصله اش سر رفته بیاد پیش خودم







هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۰-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.