تازه وارد گریفیندور........................................................................................................
1.
يه رول طنزوجد بنويسيد و تلاشتون براي رام كردن يه كله اژدري رو شرح بدين. [بيست امتياز]آن روز در کلاس مراقبت از موجودات جادویی غوغایی بود.
در آن روز سال اولی ها باید یک کله اژدری یورتمه برو را رام میکردند و به معلم مربوطه نشانش میدادند.
ویزلی جوان هم آنجا بود و در تفکر به این به سر میبرد که:بد بخت شدم حالا چیکار کنم،باصدای معلم خود ازجا پرید.
وایولت فریاد زد:
-خوب، تا فردا فرصت دارید راه حل این مسعله رو پیدا کنید.
جورج که حسابی گیج شده بود پرسید:
-اجازه
یعنی باید باهاش دوست بشیم؟
-وای:vay::vay:رامش کن یعنی چی بچه؟ بیا دفتر من.
اندکی بعد در دفتر معلموایولت پرسید:
-خوب ببین تو با نویل چه چوری دوست شدی؟
-ام
جورج ایستاد رو به اسکلتی که در کار اتاق بود و این کار هارا انجام داد
http://www.xum.ir/image/FaUd(به آدرس مراجعه فرمایید)
-
صبر کن این جوری که از بین میری.
-خوب چی کار کنم؟
-اه زرنگی برو بگرد پیدا کن.
جورج نا امیدانه به سمت سر سرای اصلی در حال حرکت بود که فکری به سرش زد
و روانه کتاب خانه شد.
او کتاب هارا گشت و گشت و گشت تا به این کتاب رسید : چگونه کله اژدری خود را آموزش دهید.اثر ریتا اسکیتر.
نشست کنار کلاوس و سلام داد و گفت:چه طوری کرم کتاب ههههه شوخی کردم.
او در آن کتاب خانه گرم شرو کرد به خواندن کتاب و این مطالب را به دست آورد:برای رام کردن کله اژ دری یورتمه برو خود باید سخت کوش و ساعی باشید برای این کار باید ببینید کله اژدری خود از چه چیزی خوشش می آید.
واما راه دیگری هم هست و آن هیپنوتیزم کنید.
جورج با خود گفت: اولی رو موافقم ولی دومی نه.
او رفت به سمت دهکده هاگزمید و چند عدد آبنبات و لواشک خرید و به مدرسه برد.و رفت که بخوابد
امروز روز امتحان بود و همه نگران بودند جورج از همه نگران تر که آیا روش او عمل میکند.
او پیش معلم رفت و گفت:
میشه از این صرف نظر کنی؟:worry::worry:
وایولت: :no: :no: :no: خوب شروع کنید.
همه دست به کار شدند و جورج هم کش و قوصی به خود داد و شروع کرد اول از آبنبات ها شروع کرد و اون را به کله اژدری خود داد و صبر کرد
ولی کار خراب تر شد.
خوروشید و جوشید و برکند خاک ز تیغش دیوار شد همه چاک چاک
جورج گفت:
-اوه اوه اوه ازشیرینی خوشش نمی یاد حالا میزنیم تو کار لواشک.
خلاصه زد تو کار لواشک و اونم کارو بد تر کرد.
صدایی از دور آمد و گفت:
-بچه جون به حیوانات غذا نده .
جورج با خودش فکر کرد : غیر از این دو راه که کاری نیس ها ،هاااااا یه راه دیگه هم هست از روش کارتون چگونه اژدهای خود را آ موزش دهیم میریم
یک ،دو ،سه
آآآآآآآی ماماااااااااااااااااااااااااااااااااااااااان
و فریاد جورج به هوا در آمد آری دست او به جای پوزه روی تیغ های کله اژدری فرود آمد.
-به من چه میخواست دقت کنه.
وایولت این را گفت و رفت...
پایان
....................................................................................................پیوست 1: نمیتونستم عکس رو توصیف کنم هم خیلی حجیم بود لینکشو گذاشتم
پیوست 2: آخرین پست من جلسه 1 همین کلاس بود مجبورم.
....................................................................................................
ازتون ميخوام آخرين رول خودتون در سطح ايفاي نقش عمومي رو نقد كنيد!اهم اهم چه طوری جورج
خوب رولت خوبم نیست اصلا خوب نیست یعنی به معنی کامل یک کلمه مقوا
همین جوری نشستی نوشتی و تمومش کردی اصلا به املا بعضی کلمات توجه کردی ایوای فضا سازی هم نکردی ببین وقتی میخوای بنویسی باید با حوصله بنویسی دقت کنی به چهرش برسی یعنی چی به چهرش برسی یعنی از شکلک استفاده کنی البته تو رولای طنز بیشتر از همه بیشتر
به هر حال کارت با یکی دو نقد درس شاید بشه فعلا.
....................................................................................................
پیوست 1: من بلد نبودم لینک بزارم شرمنده