هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




پاسخ به: باشگاه دوئل
پیام زده شده در: ۲۲:۳۹ شنبه ۲۵ فروردین ۱۳۹۷
#11
ریتا .Vs روح سرگردان


-دستا بالا، وگرنه شلیک می‌کنم! 

ریتا اسکیتر پشت درختی قایم شده بود و داشت فضولی کنجکاوی پیوز رو می‌کرد تا پته‌اش رو جلوی همه بریزه رو آب، که سردی نوک چوبدستی‌ای که به پشت گردنش برخورد کرد و جیغ لایتینا باعث شوکه شدنش شد.
-چته بابا... یواش‌تر! الآن صداتو می‌شنوه! اینقدرم از این چیزای مشنگی نگاه نکن. 
-اجاق گازو می‌گی؟ باشه دیگه نگاه نمی‌کنم.  حالا دستات رو ببر بالا و آروم بذار روی سرت. 
-تا جایی که یادمه اجاق گاز نبود اسمش. الآنم برو جلو در خونه‌ی خودتون بازی کن بچه! اینجا محل کسبه. 

-بهتره با ما همکاری کنید، خانم اسکیتر!

صدا از پشت سر ریتا به گوش رسید، اما بدون برگشتن هم می‌دونست صدای کی رو شنیده. ریتا بود بالاخره... حافظ اسرار کل جامعه‌ی جادوگری!

-به‌به، جناب وزیر! قدم رنجه فرمودین! 
 
آرسینوس بادی به غبغب انداخت که برتری خودش رو نسبت به جمع نشون بده، اما ماسکش همه‌ی پرستیژش رو پوشوند. 
ریتا پوزخند زنان پرسید:
-حالا از دست این خبرنگار دون‌پایه چه کمکی بر میاد، آقای وزیر؟ 
 
اما از اونجایی که آرسینوس بی توجه‌تر از این حرف‌ها بود به اطرافش، متوجه لحن ریتا نشد و با همون موضع بالا به پایین جواب داد:
-چندتا سوال داریم ازتون، خانم اسکیتر. امیدواریم با ما همکاری کنید. 
-واو! چه وظیفه شناس! 

کمی اون طرف‌تر - وزارت سحر و جادو

ریتا مثل یک سوسک آزاده، خودش با پای خودش به دنبال وزیر روان بود و گاهی چشم‌غره‌های تهدیدآمیزی به لایتینا و چوبدستیش می‌رفت. مسلما به توانایی استفاده‌ی لایتینا از چوبدستی شک داشت. باید بعدا راجع به این قضیه هم تحقیق می‌کرد. چه تیترها که نمی‌شد از توی همین داستان درآورد!
-《معاون ماگل دوست وزیر سحر و جادو: فشفشه یا ساحره؟》... نه. این خوب نیست. همم.. 《آیا وزیر معاونانش را از میان خون لجنی‌ها انتخاب می‌کند؟》... خوب نشد بازم که! 《خون لجنی‌های وزارت: بررسی اصالت کارکنان وزارت》... قطعا نه! 《اصالت یا وزارت؟: وضعیت خون کارکنان وزارت》. هاا! این یه مقدار بهتر شد...

در همین افکار بود که وزیر ایستاد.
ریتا به سختی خودش رو کنترل کرد که به آرسینوس برخورد نکنه و بالاخره بعد از دریفتی که روی سرامیک‌های وزارت انجام داد، در دو سانتی آرسینوس متوقف شد.
وزیر دستگیره‌ی اتاقی رو چرخوند و واردش شد. بدون اینکه منتظر ورود بقیه بمونه، رفت و پشت میزی نشست. ریتا هم بی‌توجه به لایتینا که سعی داشت پشت سر وزیر وارد بشه، وارد اتاق شد و در همین حال، لایتینا رو بین خودش و در له کرد.
قبل از اینکه وزیر دعوتش کنه به نشستن، خودش روی صندلی‌ای که از بقیه راحت‌تر به نظر می‌رسید نشست و پاش رو روی پاش انداخت.
-خب؟ فرمایش؟ 

آرسینوس پرونده‌ای که روی میزش بود رو باز کرد و عکسی رو نشون ریتا داد.
-خانم اسکیتر... شما متهم به جانورنمای ثبت نشده بودن، هستید. لطفا با ما همکاری کنید تا در مجازاتتون تخفیف قائل بشیم.
-جدا؟ باز هم همون داستان تکراری؟ بعد اون افتضاحی که رولینگ بار‌آورد، مگه کس دیگه‌ای هم مونده که خبر نداشته باشه من جانورنما هستم؟ 
-فقط همین نیست...

آرسینوس چندتا پرونده‌ی دیگه از زیر میزش درآورد و خودش پشت کوه پرونده‌ها گم شد...
-اقدام علیه امنیت ملی، نشر اکاذیب، تفرقه‌اندازی در جامعه‌ی جادویی و ایجاد هرج‌و‌مرج هم از دیگر اتهامات شماست.
-اینا که هنر شما بوده در این یه سال! 

ریتا بعد گفتن این حرف صاف نشست، کیفش رو روی پاش قرار داد و یه دسته پوشه از توش درآورد.
-این اسناد کوتاهی شماست در انجام وظایف‌تون. این پرونده‌ی گندیه که تو کوییدیچ زدین. اینا اسناد سوء استفاده از اختیاراتتون. این از اتهامات بی‌اساسی که به دولت قبل زدین. این شاخ و شونه‌کشی‌هاتون برا زوپس‌نشینان. این...
-کافیه دیگه خانم اسکیتر. ببرینش! 
 
با دستور وزیر، دوتا دیوانه‌ساز ریتا رو از گوشه‌ی چپ صحنه خارج کردند، اما ریتا لگد زنان به صحنه برگشت و با پوزخندی بر لب گفت:
-به اونا دل خوش نکنید آقای وزیر! اونا فقط کپی‌های مدارک اند. جای اصلشون محفوظه! 
 
بعد، در حالی‌که یقه‌ی کتش رو صاف می‌کرد و گرد و خاک از رو شونه‌ش می‌تکوند، خودش از همون گوشه‌ی صحنه خارج شد و آرسینوس رو با اعصاب خردش تنها گذاشت.

زندان آزکابان - روز بیست و پنجم

ریتا در بدترین حالت خودش بود و قطعا روونا رو شکر می‌کرد که کسی نیست تا در اون حالت ببیندش. ریتا بنده‌ی شاکری بود!
چه کسی باور می‌کرد اون اسوه‌ی بی‌بدیل جمال، خوش‌پوشی و اخلاق، به چنین وضع اسفناکی افتاده باشه؟

ریتایی که یک لباس رو دو روز نمی‌پوشید، حالا بیست و پنج روز بود که لباسش رو عوض نکرده بود. تار و پود لباسش داشت از هم جدا می‌شد هیچ، گِل و خاک به کلی ترکیبش رو عوض کرده بود. آرزو داشت فقط یک‌بار دیگه رنگ حموم رو ببینه و از این وضعیت 《بلاتریکسی با موهای بلوند》 در بیاد.
جدای از اون، منتظر روزی بود که از زندان آزاد بشه و دوباره به اسناد خیانت‌های آرسینوس، مدارکی که روزها و شب‌ها طول کشیده بود و خون دل‌های فراوان خورده بود تا جمعشون کنه، دوباره دست پیدا کنه... و بعد، چه کاری دل‌نشین‌تر از افشاگری!

در همین افکار و در حال چشم گردوندن دور سلولش بود که چیزی توجهش رو جلب کرد.
اول فکر کرد سایه‌ی سنگ یا همچین چیزیه، اما وقتی جلو رفت و بهتر بررسیش کرد، متوجه شد که اون یه سوراخ موشه!

شاید فکر کنید سوراخ موش برای ریتا یه کم زیادی کوچیکه، اما آیا یادتون رفته که اون یه سوسک آزاده بود؟ بنابراین سوسک شد و شیرجه زد در سوراخ موش قصه‌ی ما!
بله عزیزان! ریتای خسته و دل‌شکسته که بوی آزادی به مشامش خورده بود، بدون تحلیل کردن شرایط و با منطق 《مرگ یه بار، شیون یه بار》، با سر شیرجه رفت تو سوراخ آقا موشه.

آقا موشه که مدتی هم‌سلولی رودولف بود و تنش به تن اون اسطوره‌ی ساحره دوستی و کمال طلبی خورده بود، کمالات ریتا رو که دید یک دل نه صد دل عاشقش شد.
-خاله سوسکه، کجا می‌ری؟ 
-خاله و درد پدرم... من که از گل بهترم! من که تاج هر سرم!... به نظرت دارم چی‌کار می‌کنم مرتیکه‌ی بوقی؟ دارم سعی می‌کنم از این خراب شده برم بیرون دیگه! 
-اگه راه خروجو بهت نشون بدم، زن من می‌شی؟ 
-حتما الآن هم انتظار داری بگم 《اگه من زنت بشم، یار و هم‌دمت بشم، وقتی دعوامون بشه، منو با چی می‌زنی؟》 نه عاامو... از این خبرا نی! من خودم فعال حقوق زنانم، زیر یوغ هیچ مرد زن ستیزی نخواهم رفت!
-اون که با دم نرم و نازکم! چیز... یعنی خانمی با کمالات شما بایدم فعال حقوق زنان باشه! 
 
ریتا که از شر و ورای آقا موشه خسته شده بود، شاخک‌هاشو کشید و رفت.

-لااقل صبر کنید راهو نشونتون بدم. خانم با کمالاتی مثل شما خوب نیست تنهایی تو این ساختمون قدیمی قدم بزنه!
 
آقا موشه هم دمشو کشید و راه افتاد، رفت دنبال ریتا.

دو و نیم ساعت بعد

-آقای کمی محترم! چرا ما داریم دور خودمون می‌گردیم؟ این سومین باره که از وسط خونه‌ی جنابعالی داریم رد می‌شیم! 
-گفتم شاید از خونه‌ی من خوشتون بیاد، راضی شید باهام ازدواج کنید. 

-قول میدم این سری دیگه واقعا راه خروج رو نشون‌تون بدم. 
 
و این سری واقعا راه خروج رو نشون ریتا داد.

-حالا نمی‌شد نری؟ من بهت علاقه‌ی خاص دارم آخه... 
-
-حالا کجا می‌خوای بری اصن؟ جایی رو داری؟ اگه جایی رو نداری می‌تونی همین‌جا بمونی ها! 

ریتا یه تیکه کاغد زردرنگ رو از زیر بال چپش درمیاره و برای آخرین بار نگاهی بهش می‌اندازه. آقای موش خیلی تلاش می‌کنه ببینه روی کاغذ چی نوشته، ولی نه تنها موفق نمیشه، که سواد هم نداره. از دوستای رودولف چه انتظار دیگه‌ای میشه داشت؟
روی کاغذ با فونت قرمز رنگی نوشته شده 《مهاجرت به کانادا》.

-بعدا که صداش در اومد، می‌فهمی...

شش‌ماه بعد

دوربین دکور آبی‌رنگی رو نشون میده که یک میز و صندلی چرمی وسطش قرار داره. صندلی پشت به دوربین قرار داده شده. دکمه‌ی قرمز رنگ ضبط، چشمک می‌زنه.

-سه. دو. یک. رو اِیری ریتا.

صندلی رو به دوربین می‌چرخه و ریتا شروع می‌کنه به حرف زدن...
-سلام خدمت تمام اعضای جامعه‌ی جادوگری. من ریتا اسکیتر هستم، صدای من رو از شبکه‌ی 《تو و ریتا1》 می‌شنوید. امشب با موضوع شکاف عمیق بین زوپس‌نشینان و وزارت در خدمتتون هستیم، موضوع درخواستی بسیاری از شما عزیزان. کلیپی رو با هم در این زمینه می‌بینیم...

بریتانیا، زندان آزکابان

آقا موشه با زیر پیراهن آستین‌دار آبی و پیژامه‌ی چارخونه‌ی قهوه‌ای لم داده جلوی تلویزیون و مشغول خاروندن زیر بغلشه...
-عه عه عه.. تف تو این زندگی! انصافت کجاست مرلین؟ این نباید زن من می‌شد آخه؟ 


تصویر کوچک شده

Only Raven


پاسخ به: فهرست مصاحبه‌های قلم‌پر
پیام زده شده در: ۱۵:۴۳ چهارشنبه ۱۵ فروردین ۱۳۹۷
#12
لیست مصاحبه‌های قلم‌پر رو مشاهده می کنید از ابتدا تا الان (فروردین 97) .
با تشکر از تلاش تدی برای ضمیمه کردن فایل‌های مصاحبه‌ای که خارج از سایت آپلود شده بودن به پست اصلی؛ اما هنوز هم تعدادی از مصاحبه‌ها در دسترس نیستند. اگه کسی مصاحبه شده قبلا و فایل رو هنوز داره، لطفا فایل رو به دستم برسونه که ضمیمه کنم.
همچنین از زحمات ریتا اسکیتر سابق و همکارم، یوآن، هم متشکرم.

لطفا هر مشکلی توی لیست می‌بینین با پیام شخصی خبر بدین.



فهرست مصاحبه‌های قلم‌پر تندنویس


مونالیزا اردیبهشت ۸۷

راجر دیویس اردبیهشت ۸۷

اینیگو ایماگو خرداد ۸۷

آنتونین دالاهوف خرداد ۸۷

روبیوس هاگرید تیر ۸۷

بارتی کراوچ تیر ۸۷

چو چانگ تیر ۸۷

لیلی اوانز مرداد ۸۷

سر بارون خون آلود مرداد ۸۷

پرفسور پومانا اسپراوت مرداد ۸۷

پرسی ویزلی تیر ۸۷

ایگور کارکاروف (دامبلدور) تیر ۸۷

تد ریموس لوپین مهر ۸۷

برداشته شده - آذر ۸۷

آنیتا دامبلدور آذر ۸۷

بلیز زابینی دی ۸۷

هوکی زمستان! ۸۷

مورگانا لی فای زمستان! ۸۷

ایوان روزیه اسفند ۸۷

بلاتریکس لسترنج اسفند ۸۷

چارلی ویزلی فروردین ۸۸

بادراد ریشو خرداد ۸۸

ریتا اسکیتر - اسبق تیر ۸۸

تره ور تیر ۸۸

گابریل دلاکور تیر ۸۸

پیوزمرداد ۸۸

آلبوس دامبلدور مرداد ۸۸

اسکاور مرداد ۸۸

----------------------

پرسی ویزلی شهریور ۸۸

آبرفورث دامبلدور شهریور ۸۸

هری پاتر فروردین ۸۹

پروفسور کوییرل خرداد ۸۹

لونا لاوگود تیر ۸۹

لینی وارنر تیر ۸۹

بادراد ریشو آبان ۸۹

ملیندا بویین(آدریان پیوسی) آبان ۸۹

روفوس اسکریم جیور آبان ۸۹

سالازار اسلیتیرین ( گودریک گریفیندور ) آذر ۸۹

آگوستوس پای آذر ۸۹

اسکورپیوس مالفوی(پاپا تونده) دی ۸۹

آنتونین دالاهوف دی ۸۹

ریموس لوپین بهمن ۸۹

جسیکا پاتر اردیبهشت ۹۰

آمیکوس کرو اردیبهشت ۹۰

گودریک گریفیندور اردیبهشت ۹۰

رز ویزلی خرداد ۹۰

ویکتور کرام (تام ریدل)old تیر ۹۰

جیمز سیریوس پاتر تیر ۹۰

لودو بگمن تابستان! ۹۰

لینی وارنر مرداد ۹۰

گلرت گریندل والد مرداد ۹۰

جینی ویزلی خرداد ۹۱

ماری مک دونالد تیر ۹۱

الفیاس دوج (بیل ویزلی - مرلین کبیر) مرداد ۹۱

فلور دلاکور آبان ۹۱

دافنه گرین‌گراس آذر ۹۱

سوروس اسنیپ دی ۹۱

مروپی گانت (ویولت بودلر) دی ۹۲

رون ویزلی دی ۹۲

بلاتریکس لسترانج دی ۹۲

پروفسور فلیت‌ویک (کلاوس بودلر) بهمن ۹۲

آیلین پرینس ( سیوروس اسنیپ ) اسفند ۹۲

مرلین کبیر - خرداد ۹۳

وندلین شگفت انگیز (الادورا بلک) - تیر ۹۳

مورفین گانت - تیر ۹۳

رکسان ویزلی (آلیس لانگ باتم) - مرداد ۹۳

پاپا تونده - شهریور ۹۳

یوآن آبرکرومبی - مهر ۹۳

ماندانگاس فلچر (هلگا هافلپاف - ارنی مک‌میلان) - مهر ۹۳

سیریوس بلک - آذر ۹۳

آنتونین دالاهوف - دی ۹۳

تد ریموس لوپین - فروردین 94

----------------------
شروع ترم تابستانه ی قلم پر 94 با مدیریت ریتامبیز

رودولف لسترنج - تیر 94

گلرت پرودفوت - مرداد 94

هاگرید - مرداد 94

لاکرتیا بلک - شهریور 94

مورگانا لی فای - مهر 94

آلبوس دامبلدور ( گید سابق - هری سابق ) - آبان 94

آریانا دامبلدور(فلورانسو سابق) - بهمن 94

ویولت بودلر - اسفند 94 و فروردین و اردیبهشت 95!

آرسینوس جیگر - خرداد و تیر ماه 95

دلفی - تیر ماه 95

بارفیو - تیر و مرداد ماه 95

ریگولوس بلک - مرداد و شهریور ماه 95

رز ویزلی - بهمن ۹۵

لادیسلاو زاموژسلی - بهمن ۹۵

هکتور دگورث گرنجر - تیر ۹۶

وینکی - مرداد ۹۶

----------------------
رسیدن قلم‌پر به دست صاحب بالحقش ریتا اسکیتر

آستوریا گرینگرس (بلاتریکس لسترنج) - مرداد 96

رز زلر - شهریور 96

لینی وارنر - شهریور 96

آرنولد پفک پیگمی (یوآن بمپتون) - مهر و آبان 96

ادوارد بونز - دی 96

پیوز - فروردین 97

_____________________________
مصاحبه‌های یوآن


لایتینا فاست - اردیبهشت 97

سوجی(مودی) - تیر 97

_____________________________
مصاحبه‌ی آندرومدا بلک


هری پاتر(تراورز) - شهریور 97

_____________________________
مصاحبه‌ی حسن مصطفی


سو لی - تیر 98

_____________________________
مصاحبه‌های هوریس اسلاگهورن


سر کادوگان - آذر 98

گابریل دلاکور - دی 98

پالی چپمن - بهمن 98

مروپ گانت - بهمن 98

روبیوس هاگرید - اردیبهشت 99

تاتسویا موتویاما (لونا لاوگود) - خرداد 99

_____________________________
مصاحبه‌های یوآن آبرکرومبی


تام جاگسن - تیر 99

مرلین - شهریور 99


ویرایش شده توسط مافلدا هاپکرک در تاریخ ۱۳۹۸/۹/۱۳ ۱۵:۱۳:۵۲
ویرایش شده توسط ماروولو گانت در تاریخ ۱۳۹۹/۸/۲۲ ۱۰:۳۳:۴۳

تصویر کوچک شده

Only Raven


پاسخ به: قلم پر تندنویس
پیام زده شده در: ۱۵:۳۵ سه شنبه ۱۴ فروردین ۱۳۹۷
#13
پیوز

نقل قول:
فکر میکنم میافتادم ریونکلاو، به شخصیتم بیشتر میخوره ..

تو از ریونی بودن ویژگی تسترال‌خون بودنش رو داری فقط. وگرنه سر همین مصاحبه که دیوانه کردی مارو برادر!
انصافا هیچ بشری تا الان بین مصاحبه‌اش اینقدر از من سوال نپرسیده بود که تو پرسیدی!

نقل قول:
باب بزرگ تو هم همسن منه ها، نهایتا یکسال بزرگتره :دی

دِ ریاضیت هم که ضعیفه آخه!
سه سال بزرگتره ها! یه حساب سرانگشتی بکن.

نقل قول:
با جواب دادن به این سواالت دری وری :دی

بوق بهت بوقی!

نقل قول:
تو از کجا میدونی چه سازی میزنم ؟!؟ سرتو از زندگی من بکش بیرون !!!!

بالاخره ریتایی گفتن.. قلم‌پری گفتن.. مگه کم الکیه؟ (الکی مثلا در شبکه‌ی اینستاگرام نامی فالوت نمی‌کنم )
اتفاقا اول نوشتم هارمونیکا... بعد چون هیچ‌گونه اطلاعاتی در این زمینه نداشتم و نمی‌دونستم چه تفاوتی با هم دارن، پاکش کردم و نوشتم ساز دهنی. فکر کردم هارمونیکا زیر شاخه‌ای از سازهای دهنیه شاید.

نقل قول:
از بچه های سایت احتماال خودت (ریتا)

اولا مصاحبه‌ی من مصاحبه‌ی پر طرفداری نخواهد بود. در ثانی.. کسی نیست که با من مصاحبه کنه. ثالثاً.. کسی هم باشه، من اهل مصاحبه کردن نیستم! برو این دام بر مرغی دگر نِه!
با رزات هافل هم مصاحبه شده قبلا.

نقل قول:
من وقتی ازم دعوت کردی، گفتم کسی منو نمیشناسه، کم سوال میپرسن مصاحبه راحتیه ...
خسته نشدم! سرویس شدم !!!

همین که من بشناسم برای ۹۰-۹۵ سوال کفایت می‌کنه!
تو آخه یه دور هم فایلت پرید، وگرنه اینقدر‌ها هم درد نداشت!

آلبوس

نقل قول:
شدیدا مخالفم که بعضی ها فکر میکنن یه سری ساختار باید حتما مثل کتاب باشه. این در حالی هست که خیلی از افرادی که خودشون این ایراد رو از هرمیون ورژن من گرفتن، مثل ریتا، خودشون از شخصیت هاشون خیلی افراد بهتری هستن. ریتا یه موجود واقعا کثیفی بود تو کتاب ها که شخصا دوست نداشتم لحظه ای در کنارش باشم ولی ریتای این سایت فردی بسیار مهربون و خوش اخلاقه که از حرف زدن باهاش لذت میبرم. 

من هم موافق اینکه شخصیت‌ها کپی صرفی باشن از کتاب نیستم. ولی وقتی شخصیتی چارچوب داره نمیشه چارچوبش رو شکست و بر خلاف اون عمل کرد. میشه باهاش بازی کرد یا با دست کمی هلش داد و شکلش رو عوض کرد، ولی نمیشه ندیده‌ش گرفت. البته این نظر شخصی منه و ممکنه یه نفر بگه داری چرت میگی که من هم در جوابش می‌گم فرمایش شما متین.
در مورد من هم لطف داری. اینطورها هم نیست خیلی. متاسفانه سه-چهار نفری هستن که اون روی ریتای من رو دید‌ه باشن! و خب، شاید چون آدم یک روئی‌ام نمی‌تونم ناراحتیم از کسی رو به خودش بروز ندم.
در هر حال.. بالاخره هیچکس قدیسه نیست. من هم ضعف‌های خودم رو دارم. :)


ویرایش شده توسط ریتا اسکیتر در تاریخ ۱۳۹۷/۱/۱۴ ۱۶:۰۰:۴۰

تصویر کوچک شده

Only Raven


پاسخ به: دفتر دوئل(محل درخواست دوئل)
پیام زده شده در: ۱۷:۲۶ دوشنبه ۱۳ فروردین ۱۳۹۷
#14
ضمن رد تمام اتهامات وارده از سوی این دزد عنوان 《باب بزرگ》 که ما پتنتش رو هفت سال پیش ثبت کرده بودیم، بقیه موارد مطرح شده (دوئل و ده روز و اینا ) توسط این جانب تایید میشه.

باشد که این روح همواره مزاحم به سزای عمل خویش رسیده و این صاحب بالحق قلم‌پر به حق مسلم خودش برسه.


تصویر کوچک شده

Only Raven


پاسخ به: قلم پر تندنویس
پیام زده شده در: ۲۳:۳۴ شنبه ۱۱ فروردین ۱۳۹۷
#15
خب...
قبل از اینکه پیوز فایل مصاحبه رو آپلود کنه، به پیشنهاد خودش خلاصه‌ای از مصاحبه‌ی قبلش رو براتون قرار میدم.

Things we already know about Peeves:

۱. سال چهارم یا پنجم دبستان، توسط دوستش با هری پاتر آشنا شده.
۲. اشتباهی به جای اینکه کتاب یک رو بخره و شروع کنه به خوندن، کتاب پنجم رو میخره. بعدا دوستش متنبهش میکنه.
۳. قبل از پیوز، دوتا شناسه‌ی دیگه هم داشته که تا به حال نام نبرده ازشون. یک بار هم مورفین گانت بوده (قبل از مورفین فعلی)، اما نتونسته در اسلی دووم بیاره.
۴. در اولین نظارتش، ناظر هافلپاف شده.
۵. مدتی ناظر محفل بوده، اما به دلیل مسائلی که وجود داشته مجبور به کناره‌گیری شده.
۶. تا زمان مصاحبه‌ی قبلی‌اش یک بار کاندیدای وزارت شده و بعد به نفع عمه مارچ کنار کشیده. بعدترشم من در جریان نیستم دیگه!
۷. روی تلفظ پیوز حساسه. درست بگین دیگه! دهه!

همین دیگه. منتظر بمونید تا مصاحبه‌ی اصلی رو بذاره!


تصویر کوچک شده

Only Raven


پاسخ به: حمله!!!!!!
پیام زده شده در: ۱:۱۳ چهارشنبه ۸ فروردین ۱۳۹۷
#16
بهترین روزنامه نگار در کل اعصار: ریتا اسکیتر

@نجینی: مرورگرها قابلیت دیدن لینک دارن.


تصویر کوچک شده

Only Raven


پاسخ به: حمله!!!!!!
پیام زده شده در: ۱:۰۲ چهارشنبه ۸ فروردین ۱۳۹۷
#17
ارباب میشه این پست من رو نقد کنین لطفا؟


تصویر کوچک شده

Only Raven


پاسخ به: حمله!!!!!!
پیام زده شده در: ۱:۰۰ چهارشنبه ۸ فروردین ۱۳۹۷
#18
ریتا اسکیتر چون سوسک بود از فریاد لرد جان سالم به در برد. او که بوی کباب به مشماش رسیده بود خودشو به سفره ی نجینی رسوند و شروع به تناول از پای کباب شده ی هاگرید کرد. اما چون هاگرید پاهاشو از اولین روزهای کودکی نشسته بود، مسموم شد و رفت زیر سرم. ریتا مثل همه ی سوسک ها نبود. سوسک سوسولی بود.


تصویر کوچک شده

Only Raven


پاسخ به: قلم پر تندنویس
پیام زده شده در: ۱۸:۵۰ یکشنبه ۲۷ اسفند ۱۳۹۶
#19
خب خب خب.. بازگشت همه به سوی اصل خویش است عزیزان!

لیدیز اند جنتلمن، مفتخرم مهمان سری نوروزی قلم پر را اعلام کنم...
روح پیر و بداخلاق هاگوارتز، عضوی همیشه غایب، فسیلی تازه مرگخوار شده...



احترام نگذارید. سوال پیچش کنید!


تصویر کوچک شده

Only Raven


پاسخ به: گفتگو با مدیران ، انتقاد ، پیشنهاد و ...
پیام زده شده در: ۲:۱۲ دوشنبه ۱۴ اسفند ۱۳۹۶
#20
مارکوس عزیز...
چون بلیت شما رو خودم پاسخ دادم، پس اینجا هم خودم بهتون جواب میدم.
اولا که شما میتونید بلیت رو دوباره باز کنید یا بلیت جدیدی ارسال کنید و جای این مسائل اینجا نیست.
در ثانی... من گفتم فقط با دلایل معقول گروه افراد عوض میشه و تجربه های جدید جزو دلایل معقول محسوب نمیشه. کما اینکه شما فعالیتی هم در تالار خصوصی ریونکلاو نداشتید و این یعنی در طول سه سال عضویتتون اصلا تجربه ای از حضور و فعالیت در ریونکلاو نداشتید که حالا بخواید تجربه ی جدیدی داشته باشید.
در مورد راهکارتون... داشتن شناسه های مولتی تخلف محسوب میشه و موجب بلاک شدن احتمالی شماست. ولی میتونید شناسه تون رو تغییر بدید.

موفق باشید.


تصویر کوچک شده

Only Raven






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۰-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.