هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




پاسخ به: ستاد انتخاباتی "رودولف لسترنج"
پیام زده شده در: ۲۱:۰۴ سه شنبه ۱۳ تیر ۱۳۹۶
#11
با سلام و درود. رودولف جان، ای قمه کش راستش رو بخوای بنده از شما عملکرد سینوسی رو دیده بودم قبلا یعنی یه مدت فعال بعد یه مدت به دلایلی غیرفعال که بیشتر به علت قهر ها و این ماجراها بود ولی خب از اون‌جا که در این مدت چن ماهه ی اخیر حضور چندانی نداشتم می‌خواستم بدونم عملکردت به همون مقدار سینوسیست یا خیر؟ وزارت چه فردی به وزارتی که قراره ارائه بدید شباهت داره؟ چرا فرد لایقی هستین و سوابق درخشانتون چیان؟ اگه بخواین یه کابینه تشکیل بدین اون کابینه چه ویژگی هایی داره و چه افرادی ممکنه درش حضور داشته باشن؟ وزارتتون یه چیزی به ایفا اضافه میکنه و چه جور شخصیتی داره؟

سخنی خطاب به فنگ: علاوه بر این‌که تشکیل شورا برای ایجاد یک جو دموکراسی گونه لازم بود در اون زمان به نظرم و در اوایل کار هم مفید واقع شد ولی خب پس از مدتی به علت وجود افرادی که مثل من تو فعالیت ضعف داشتن و اینا نتونست ادامه ی خوشی داشته باشه و به قول آلبوس جمله ی " از ماست که بر ماست" رو به ما یادآور شد و ازش مطمئنا درس گرفتیم.

در پناه زخمم.


All you touch and all you see, is all your life will ever be


تصویر کوچک شده


پاسخ به: ستاد انتخاباتی "پرسیوال گریوز"
پیام زده شده در: ۲۰:۵۶ سه شنبه ۱۳ تیر ۱۳۹۶
#12
با سلام و درود خدمت یاروی خارجی! راستش به نظر من شخصیت شما برای وزارت یه شخصیت فوق العادست از لحاظ ایفایی یعنی کلا یه شخصیت شدیدا سیاسی و جذابه( جذاب از نظر این‌که یه شخصیت آنتاگونیسته ). جدا از این قضیه، سوال اولیم که از همه میپرسم نزدیک ترین وزارت به وزارتی که می‌خوای ارائه بدی کدوم وزارت بوده؟ چه سوابق مدیریتی تو جادو یا غیر اون داشتی که درخشیدی؟ کابینت چطوریه و چجور افرادی رو ترجیح میدی و اگه بخوای کابینه ببندی کیا رو درش قرار میدی؟

در پناه زخمم.


All you touch and all you see, is all your life will ever be


تصویر کوچک شده


پاسخ به: ستاد انتخاباتی "وینکی"
پیام زده شده در: ۲۰:۴۹ سه شنبه ۱۳ تیر ۱۳۹۶
#13
بنده برای اندک سوالاتی اومدم. اول از همه می‌خوام نزدیک ترین وزیر سایت به وزارتی که می‌خوای ارائه کنی رو انتخاب کنی. دوما که می‌خوام بدونم افراد محتمل برای کابینه ی شما چه کسانی هستن و دلیل انتخابشون چیه؟ سوما که چرا خودتون رو لایق وزارت می‌دونید و سوابق درخشان مدیریتی شما چه چیزهایی هستن؟ و در آخر وزارت شما قرار هست چه نوع کاراکتری رو نشون بده و چه چیزی به ایفا اضافه خواهد کرد؟

در پناه زخمم!


All you touch and all you see, is all your life will ever be


تصویر کوچک شده


پاسخ به: دنیای وارونه
پیام زده شده در: ۲۱:۲۶ یکشنبه ۱۱ تیر ۱۳۹۶
#14
- دِ مرتیکه بی‌مصرف! خاک تو سر بی‌پول بدبختت کنن! برو بچه هام رو پس بگیر دیگه! عَـــــــــــــــر!

پدر کلمه ی سنگینیست شاید هنگام خریدن یه جفت جوراب برای پدرهای گرامیتون به عظمت این کلمه پی نبردید. پدر یعنی یک عمر مبارزه با جبهه ی باطل و ولدمورت و در آخر بی‌کار بودن، پدر یعنی پس از سال ها بدبختی کشیدن و یتیمی و اینا بچه هاتون ولتون کنن برن، پدر یعنی کلمه ی "عمو رودولف" برای بچه هاتون جذاب تر بودن و در آخر پدر کوه درده. خب دیگه حضار گرامی کمی گریه کنید و خودتون رو در غم این پدر بخت برگشته شریک کنید، نذارید پسر برگزیده به نابرگزیدگی خودش پی ببره، نذارید به بحران میان سالیش پی ببره، نذارید!

- باشه عیال، فِک کردی به فکر تدی و آلبوسم نیستم؟
- اون جیمز بود که رفت نه تدی مرتیکه بی‌شعور!
- دَدی. منم بر می‌دارم می‌رما، من که جیگَلِ بابا بودم حالا اسمم بلد نیستی؟
- عکساتون همیشه با هم ست بود اشتباه می‌گرفتم.

و ناگاه لامپی بالای سر هری شروع به درخشیدن کرد و ایشون گفت:
- فهمیدم چطور پول در بیاریم عیال! من می‌رم از بچه های این مشنگا نگهداری می‌کنم حسابی پول دار می‌شیم!
- قربون اون شوهر شبیه بابابرقیم برم من، دِ آخه قیافه تو رو بچه ببینه می‌گرخه که، نگاه کردی به زخمت اصلا؟
- خب چرا زنم شدی پس؟ عمه من بود میومدم خونشون لب و لوچش رو می‌چسبوند دم پنجره عشوه خرکی میومد واسم؟!
- اِ جلو بچه زشته، برو سر کارت بینم، برو!

اندکی پس از رفتن سراغ کار حلال:

- ننه جینی، بابا برگشت!

تدی و لونا به سوی جیب مبارک پدر حمله ور شدند و دستان خویش را دقایقی به دنبال اندک مزدی حلال در اون غوطه ور کردند اما فقط دست هاشون وسط تار عنکبوت ها گیر کرد.

- می‌دونی عیال، از بچگی وقتی با این دادلی و رفیقاش رفت و آمد داشتم باید می‌دونستم این‌طوری میشه. گفتم شعبده بازی بلدم ولی پسره پررو اصلا هیچی که هیچی.
- گفتم که آخه، تو آخه چه استفاده‌ای داشتی تا حالا واسمون واقعا؟
- از توله ویزلیاتون نگهداری کنم پول می‌دین؟
- جدا؟ ویزلی؟ پول؟!

حال و روز پدرها این روزها این‌گونه است، کمی به فکر باشید ملت...


ویرایش شده توسط هری پاتر در تاریخ ۱۳۹۶/۴/۱۱ ۲۱:۵۰:۵۱

All you touch and all you see, is all your life will ever be


تصویر کوچک شده


پاسخ به: دخمه های قلعه
پیام زده شده در: ۱۰:۵۵ جمعه ۹ تیر ۱۳۹۶
#15
هری خسته بود، یعنی خیلی خسته بود، مثل سگ خسته بود، آره، مث سگ خستشه این بدبخت لاابالی! حتی انقدر خسته بود که حتی نخوند پست ها رو و فقط اعلام خستگی کرد. گوشه‌ای سکنا( سکنی، سکنه یا هر کلمه‌ای هست که به دلیل توصیف خستگی بیش از حد حتی دنبالش نمی‌گردم ببینم چی بود) گزیده بود که ناگاه جنی زیر گوشش نمایان شد و فرمود که:
- هری خیلی خوب بود، پسر گل بود، گل و بلبل بود، اون گله من منگلم با هم میشیم گل منگلی بود! دخمه نامیزون بود، وینکی رای خواست، هری پسر گل بود، هری تبلیغ کرد، هری تو دخمه پست زد!

و هری طبق این نوتلابازی جدید ملت تو فضای مجازی که می‌گن انقدر خستمه که حرف بعدیتم درسته( از همین جا بگم که آقا اگه حرف بعدیم فحشی چیزی بود و باعث رنجش شد معذرت می‌خوام، خودت گفتی دیگه!) رفت که ببینه دخمه چگونست. از باسی هاگر ها رد شد، از رون ویزلی های آغشته به نوتلا رد شد، از مرگخوارای مثلا کتابخون رد شد، از لوک های چالدرتون و خوش شانس و کلا همه چی رد شد. حال رو به روی او خود دخمه بود، اصل دخمه، روح دخمه و نوتلای دخمه که در اومده بود.

- چه می‌خواهی ای جوان؟ از روح دخمه چه چیزی می‌خواهی پس از این همه مدت چیزخور بودن و غیرفعال بودن؟

او چه می‌خواست؟ این‌‌که باهاش مصاحبه کنن تو قلم پر و بیاد و واس همه از کارای قبیحی که انجام داده بود واس معروفیت بگه؟ از کودتاهای نافرجامش، اعتراضاتش به داوری کوییدیچ، دعوا های مداومش با رودولف، رفاقت سینوسیش با هاگریدی که دیگه هاگرید نبود، پراید توی آزکابان، کاندیداتوری وزارت و گند زدن به انتخابات، گرفتن شناسه هری و به فنا دادن هر چی تو این مخلوق لعنتی وجود داشت، ماموریت دادن به اعضای محفل و خورد کردن اون‌ها واس شرکت نکردن، گرفتن منوی مدیریت برای خوندن تمام بلیتا و پیامای انجمنای خصوصی، استعفای بی‌موقع و بی‌دلیل و حالا هم مستراح قرار دادن تاپیک و سوژش برای هذیون گفتن. آری، هری نه تنها خسته بود بلکه بسیار فرد بی‌شعوری بود که ناشی از عقده های دوران کودکی، نوجوانی، جوانی و حتی بزرگسالیه ایشونه چون درسته ایشون بزرگساله ولی اون چیزی که باید بزرگ می‌شد، بزرگ نشد و ایشون بسیار از این جهت ضربه دیده.

- یه کتاب بدین این ولدمورتشون بخونه بلکه یکم در جهت سوژه باشه این پست. اصلا چرا سوژه رو بستن، چرا نیوسوژه؟ من در دهن این نیوسوژه می‌زنم، من سوژه تعیین می‌کنم!

روح دخمه لبخندی از جهت استهزا زد و پاسخ همی داد:
- برو خودت رو مسخره کن عامو، دخمه که روح نداره، خودش خبر نداره!

و هری مدتی مثل سیامک انصاری به دورین خیره شد و سپس در ادامه ی دوران خستگیش، گرفت خوابید و دخمه رو به حال خودش رها کرد.


ویرایش شده توسط هری پاتر در تاریخ ۱۳۹۶/۴/۹ ۱۱:۴۸:۴۳

All you touch and all you see, is all your life will ever be


تصویر کوچک شده


پاسخ به: خانه شماره دوازده گریمولد
پیام زده شده در: ۲۲:۰۷ چهارشنبه ۲۵ اسفند ۱۳۹۵
#16
آزادی، چه کلمه ی عجیبیست. آزادی حقیقی کجاست؟ آیا اصلا آزادی به معنای واقعی کلمه معنا دارد یا تنها جا به جایی یک زندانی از یک سلول به سلول دیگر است؟ این باد آزاد نیز آزاد نیست و در گیر و دار اتمسفر گیر کرده، درست مانند زمانی که در لا به لای پیچ و خم های روده ی هاگرید می‌لولید تا راهی به سمت خروج بیابد، راهی به سمت نور!

زااااااااااااارت!

آیا رنگ ها نیز آزادی را درک می‌کنند؟ برای مثال زمانی که همراه با این صدای مهیب فضای اتاق به رنگ سبز در آمد، آیا سبز خودش احساس رهایی می‌کرد؟ و این زندانیان چه؟ این زندانیان که فراخیت بر آن‌ها غلبه کرده و تمام فلسفه ها و افکارشان به همان رنگ سبز گره خورده بود و راهی برای رهایی نداشتند چه؟

- ناز نفست داداچ!

موسیقی کلید قفس روح بشریت است، همین موسیقی که هر روز می‌شنویم. حتی همین صدای ناشی از رهایی باد نیز نوعی موسیقی است. به راستی که کلید قفس روح انسان لقبی برازنده برای موسیقیست، من به چشم خویش دیدم که جان حاضرین در اتاق به همراه این موسیقی رفت و باز برگشت. درست در همین هنگام بود که اتفاق افتاد.

- عشق پارتیه یا قصد جونمون رو کردین آخه؟

حقیقت یا دروغ مسئله این است! آیا محفلیان در صدد پاکسازی هکتور از روی این کره ی خاکی بر می‌آیند یا دامبلدور پس از اندکی ملاطفت با گلرت باز خواهد گشت و محفلیان را مورد التطفات قرار می‌دهد؟ پس شد آنچه شد...


All you touch and all you see, is all your life will ever be


تصویر کوچک شده


پاسخ به: ":.ثبت نام مسابقه ی نوروز شیری.:"
پیام زده شده در: ۱۲:۱۰ چهارشنبه ۲۵ اسفند ۱۳۹۵
#17
دیگه گفتم چون رفیق گرمابه و اینام هستی و بالاخره باید رسم رفاقت رو به جا بیارم، بیام یه افتخاری نصیبت کنم و تو مسابقت شرکت کنم. طنز مینویسم داداچ، از نوع دخمه ایش

پ.ن: باروفیو، اون کیبورد رو بیار تو!


All you touch and all you see, is all your life will ever be


تصویر کوچک شده


پاسخ به: "رادیو پاتر بان!"
پیام زده شده در: ۱۸:۳۵ چهارشنبه ۲۶ آبان ۱۳۹۵
#18
رادیو پاتربان ساکت بود، ساکتِ ساکت. هر از گاهی کسی پیچ رادیویش را می‌چرخاند روی موجش بلکه شاید ندایی بشنود اما دریغ از حتی صدای یک سرفه. اما خب از اون‌جا که الان اینا رو دارین می‌شنوین یعنی سکوتش برطرف شده دیگه، اصلا چرا دارم انقدر جدی حرف می‌زنم شنوندگان محترم؟

امروز بعد از حدود 2 سال و خورده ای تنهایی اومدم یه آهنگ شدیدا غیردرخواستی رو واستون بخونم چون می‌ترسم اگه نخونمش بعدا از ذهنم بپره و بعدا دیگه نیادش تو مخم، دیگه خلاصش این‌که منم با ننه بابام قهر کردم اومدم خواننده بشم مثلا دیگه. این آهنگ تقدیم می‌شه به همه ی رفقای قدیم و جدید مخصوصا اون مگسِ تو دستشویی گریمولد که قرار بود یه سال پیش بمیره ولی دیگه موندگار شد تا موقع فکر و خیالام تنها نمونم.

( صدای یه آهنگی میاد که خب فرض کنید دارین می‌شنوین یه چیزی رو، حقیقتا با تایپ کردن نمی‌تونم واستون توصیفش کنم.)

یه کاربر بد، می‌شه یه هری بد/ اون راه محفلٌ ول می‌کنه می‌زنه چپ
جدیدا حس عجیبی نوک کلمه/ جک نی فک کنم این زخمه بسمه

هعی...

نمی‌ندازم سر اون محفلیای بد یا اون الف دال لش/ می‌شه یکی پایه تهش( همون دیمیتری پایه که ملت فهیم رفتن پیج اینستاش رو متبرک کردن.)
یکی فاتحش، خوندست این سوژه سریاله هرچیم بگی داره تهش.

هی، یادش بخیر اون فیلمای رپی/ تو هالی ویزارد با یه رفیق
و ریسه های شدید/ سوسیس کالباس توی کیسه های خرید
همیشه پای همیم!

من جنسم خرابه انگار هاگرید بد بود/ ولی فکر نمی‌کردم تا این حد بود
نمیام گریمولد زودتر از یک، یک و نیم/ کسی نیستم بخوای بهش تکیه کنی.

( بقیه ی آهنگه رو هم شخصا خوشم نمیاد ازش و اسکیپ می‌کنم، نتیجتا این‌جا هم اوضاع همین‌طوریه و اسکیپ می‌کنیم کلا.)

یه هری بد ممکنه جوگیر شه/ بزنه به سرش یهو درگیر شه
یه هری بد ممکنه تهدید شه/ یه هری بد تو داشبوردش چوبدستیه
یه هری بد ممکنه جوگیر شه/ بزنه به سرش یهو درگیر شه
یه هری بد ممکنه دستگیر شه/ یه هری هیچوقت نباس تسلیم شه

( آهنگ تموم می‌شه و ملت یحتمل در حالی که می‌رن وضو بگیرن برای نماز وحشت، موج رو عوض می‌کنن.)

شنوندگان محترم و اینا، ایشالا دو سال و خورده ای دیگه دوباره میام یه آهنگ غیردرخواستی دیگه هم واستون می‌رم. تا بدرودی دیگر، درود! شکلک و اینا هم نداشتیم چون اصولا شما وسط رادیوتون یهو شکلک ظاهر نمی‌شه، بودجه هم نداریم کانالی شبکه‌ای چیزی بزنیم از دست این رادیوئه خلاص شیم. شماره حساب هم خواستین می‌دم واسمون کمک مالی بفرستید، جهت گرفتن شماره حساب پیام شخصی بدین :دی ( اوج شکلکمون همین " :دی"ه.)


All you touch and all you see, is all your life will ever be


تصویر کوچک شده


پاسخ به: بنیاد مورخان
پیام زده شده در: ۰:۱۳ جمعه ۲ مهر ۱۳۹۵
#19
نتایج ترین های محفل، مرداد و شهریور 95:

بهترین نویسنده: تد ریموس لوپین

فعال ترین عضو: هری پاتر

بهترین تازه وارد: آلیشیا اسپینت


ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۳۹۵/۷/۲ ۱۸:۲۳:۰۱
دلیل ویرایش: افزودن لینک شناسه‌ها

All you touch and all you see, is all your life will ever be


تصویر کوچک شده


پاسخ به: هماهنگى بازى هاى «كوييديچ كوچيك»
پیام زده شده در: ۱۱:۴۵ سه شنبه ۳۰ شهریور ۱۳۹۵
#20
اینم اولین دور از کوییدیچ کوچیک!

جیمزتدیا vs ویولت و دراگومیر


می‌تونید برید تو تاپیک" زمین کوییدیچ کوچیک گریمولد" و یه سوژه ی کوچیک 4 پسته رو شکل بدید و حال کنید کلا. مدتش هم یک هفتست به صورت پیش فرض و موضوع این دور هم داوری ولدمورته!

موفق باشید و لذت ببرید!

پ.ن: یادم رفت که بگم زمان دقیق اتمام مهلت میشه دقیقا ساعت 12 شب 6 مهر.


ویرایش شده توسط هری پاتر در تاریخ ۱۳۹۵/۶/۳۰ ۱۲:۲۰:۲۸
ویرایش شده توسط هری پاتر در تاریخ ۱۳۹۵/۶/۳۰ ۱۲:۲۳:۲۵

All you touch and all you see, is all your life will ever be


تصویر کوچک شده






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۰-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.