-شما میدونین مامانم کجاست؟
-آره پسر جون پاشو با من بیا تا ببرمت پیش مامانت!
فلش بک-لوک،آریانا و گیبن:
-چی شد گیب؟
-دستشویی ها رو گشتم ولی اونجا نبود. تو چی؟
-نه هر چی تو کتاب خونه رو گشتم نبود.آریانا کو؟
-فکر کنم داره تو کلاس ها رو میگرده.
-پووووف.
15 دقیقه بعد:
آریانا در حالی که میدوید به سمت لوک و گیبن رفت.
- آریانا چی شد؟
-هیچی پیداش نکردم.
-توی همه ی کلاس ها رو گشتی؟
-آره ولی نبود.
-میگم بهتر نیست برگردیم تالار؟
- آره بریم ببینیم بقیه چیکار کردن.
فلش بک-رز،لاکتریا و ننه هلگا:
رز: میگم بچه ها بیاین جدا بشیم.
ننه هلگا:باشه من همین محوطه رو میگردم.
لاکی: باشه پس منم میرم ببینم توی خونه ی جغد ها هست یا نه.
رز:خب پس منم میرم با هگرید توی جنگل ممنوعه رو بگردم.
فلش بک-زلزله، مکسین و هایدی.
زلزله:بچه ها من میرم آشپز خونه رو بگردم.
مکسین:باشه منم میرم کتابخونه رو بگردم.
هایدی: خب. من برم کجا؟
مکسین:برو خوابگاه های گروه های دیگه رو بگرد.
زلزله:آمممم نه رودی رمز ورود به خوابگاه های بقیه ی گروه ها رو نداره.
هایدی:آمممم پس من میرم حموم ها رو بگردم.
مکسین:آره خوبه برو.
فلش بک- هلگا، لاکتریا:
هلگا:لاکی رودو رو پیدا نکردی؟
-نه هلگا. رز نیومد؟
-نه نیومد. بریم خوابگاه؟
-آره بریم ببینیم بچه ها چی کار کردن.
فلش بک-تالار هافلپاف:
لوک:بچه ها پیداش نکردین؟
هلگا:نه پیداش نکردیم.
لاکی:شما چی؟
آریانا:نه پیداش نکردیم.
گیب: هنوز رز، زلزله، لاکی و هایدی نیومدن.شاید اونا پیداش کنن.
هلگا:آره شاید پیداش کردن باید یکم صبر کنیم.
فلش بک-رودو و پسر ریونکلاوی:
رودو:پس مامانم کو؟
-بیا اینجا توی این اتاق است.
-ا مامان مامان.
-هیس آروم باش.
پسر ریونکلاوی جلوی در تالارشان ایستاد و رمز عبور را گفت: قلم پر آبی.
و در باز شد و رودو و پسرک به داخل تالار رفتند.
پ.ن: میخواستم ادامه بدم زیاد میشد گفتم یکی دیگه ادامه بده:)