هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




پاسخ به: مجموعه ورزشی غول های غارنشین
پیام زده شده در: ۲۲:۰۳ چهارشنبه ۲۲ آذر ۱۳۹۶
#11
خب بر اساس حرف هایی من از دانش آموزای هاگوارتز شنیدم بد شانسی آبرفورث از یه مسابقه کوییدیچ شروع شد ، واقعا کوییدیچ بد شانسی میاره.

همه چیز از اونجا شروع شد که لیندا آبرفورث رو برای جست و جوگر تیمش انتخواب کرد اون موقع لیندا اصلا فکرش رو هم نمیکرد آبرفورث انقدر برای تیم بد شانسی بیاره.

همون طور که خوندید سال های زیادی به دلیل بد شانسی تیم لیندا باخت.

وقتی لیندا آبرفورث رو به عنوان جست و جوگر تیم انتخاب کرد پترشیا با او مخالفت کرد ولی لیندا گفت که این همه شور و زوقی که آبرفورث داره برای تیم خیلی خوبه و به تیم نیرو میده.

خب اولین مسابقه آبرفورث شد و لیندا حتی فکرش هم نمی کرد که آبرفورث که سال چهارمه هیچی از کوییدیچ نمی دونه ؛ با اولین سوتی که داور زد آبرفورث به کلی گیج شد و همین گیجیش کل بازی رو به هم زد بعدش هم که انگار نه انگار باید گوی زرین رو بگیره همچین گیج گیجی میزد که همه تعجب کردن.

بعدش هم که توپ بازدارنده به پشت جاروش خورد و پشت جاروش خراب شد بعدش هم جست و جوگر تیم حریف رو دید که به سمت زمین حرکت میکرد و به امید گرفتن گوی زرین به دنبال بازیکن رفت ولی بازیکن اونو گول زده بود و وقتی به زمین رسید خودشو بالا گرفت ولی آبرفورث اینکار رو نکرد و به مدت یه هفته توی درمانگاه موند و از اینجا بود که بدشانسیش شروع شد.

اینکه کی مربیش کرد رو هیچکس نمی دونه یه روز لیندا می آد به لیست نگاه میکنه و اسم آبرفورث رو جلوی مربی به جای اسم پاترشیا می بینه و هر چه قدر پیگیری می کنه نمی تونه اسم هارو درست کنه.

خب جغد که تعمیر نشد هیچی آبرفورث از کار و زندگی افتاد ولی به زور نامه ای برای لیندا فرستاد و بقیش هم که گفتم ولی مرلین رو شکر که بلاخره آبرفورث تونست تو تیم عضو شه ولی باز هم اوج بد شانسی هاش بود خب چه میشه کرد بد شانسی رو که نمیشه باچیزی حل کرد فقط باید از مرلین کمک گرفت که فک کنم کار سختیه.

پایان


اینجا جهان آرام است


پاسخ به: خادمان لرد سياه به او مي پيوندند(در خواست مرگخوار شدن)
پیام زده شده در: ۱۴:۵۱ شنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۶
#12
سلام

1- هرگونه سابقه عضويت قبلي در هر يک از گروه هاي مرگخواران / محفل را با زبان خوش شرح دهيد!

هیچ سابقه ای ندارم

2- به نظر شما مهم ترين تفاوت ميان دو شخصيت لرد ولدمورت و دامبلدور در کتاب ها چيست؟

اینکه لرد بسیار با حال تر بوده ولی دامبلدور به طور خیلی زیادی سَس بوده

3-مهم ترین هدف جاه طلبانه تان برای عضویت در گروه مرگخواران چیست؟

نمی دونم فقط یه چیزی همیشه منو جذب لرد و مرگخواران میکنه

4-به دلخواه خود یکی از محفلی ها(یا شخصیتی غیر از لرد سیاه و مرگخواران) را انتخاب کرده و لقبی مناسب برایش انتخاب کنید.

دامبلدور= مگس وز وزو

5-به نظر شما محفل ققنوس از چه راهی قادر به سیر کردن شکم ویزلی هاست؟

نمی دونم شاید به قول خودشون از راه عشق

6-بهترین راه نابود کردن یک محفلی چیست؟

نابود کردن تمامی اعضای آن

7-در صورت عضویت چه رفتاری با نجینی(مار محبوب ارباب)خواهید داشت؟

من که عاشق نجینی ام
عاشق اون پوست خوشگلش و ...

8-به نظر شما چه اتفاقی برای موها و بینی لرد سیاه افتاده است؟

مگه اتفاقی برای مو و بینی لرد افتاده؟؟؟
من که چیزی احساس نمیکنم

9-یک یا چند مورد از موارد استفاده بهینه از ریش دامبلدور را نام برده، در صورت تمایل شرح دهید.

هیچ استفاده ای نمیشه کرد




ليندا عزيز

اول كه خيلي خوش اومدين.
دومش كمى طولانيه!
ما براى تصميم گيرى در مورد عضويت شما تو گروه، نياز داريم كه سطح رول نويسى و فعاليت شما رو بسنجيم. و جدا از اون، اصلا ببينيم ليندا چه شخصيتيه؟
براى شروع، فعاليت كنيد.
بريد با انجمن ها و سوژه ها آشنا بشيد. پست هاى سايرين رو بخونيد و با شخصيت ها و سوژه ها و روندشون آشنا بشيد.
بعد شروع به نوشتن كنيد. بنويسيد، سوژه هارو ادامه بدين و درخواست نقد كنيد. نقد هارو بخونيد و با توجه به نكات گفته شده، بهتر بنويسيد و پيشرفت كنيد.
شخصيت ليندا رو به بقيه معرفى كنيد و به اصطلاح جا بندازيد.
اگه كمكى لازم داشتين، ميتونين از ناظر تالار خصوصيتون و يا ما و يا افراد با تجربه تر سايت راهنمايى بخوايد.

موفق باشيد.


ویرایش شده توسط بلاتریکس لسترنج در تاریخ ۱۳۹۶/۹/۱۸ ۱۵:۱۵:۲۳

اینجا جهان آرام است


پاسخ به: سازمان عقد و ثبت قرارداد بازیکنان
پیام زده شده در: ۲۰:۱۴ پنجشنبه ۱۶ آذر ۱۳۹۶
#13
به نام خالق مرلین

هارپی هالی هد


جستجوگر: آبرفورث دامبلدور

مهاجم : لمونی (مجازی) و لازانیا (مجازی) و پاتریشیا وینتر بورن

مدافع : گرگینه وحشی (مجازی) و وایولت ( مجازی)

دروازه بان : لیندا چادسلی

کاپیتان : لیندا چادسلی

مربی: آبرفورث دامبلدور

اسپانسر: بانک گرینگتز


ویرایش شده توسط لیندا چادسلی در تاریخ ۱۳۹۶/۹/۱۶ ۲۰:۲۵:۵۸

اینجا جهان آرام است


پاسخ به: عضویت در کوییدیچ
پیام زده شده در: ۴:۵۷ سه شنبه ۷ آذر ۱۳۹۶
#14
من هم می خوام عضو شم


اینجا جهان آرام است


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۲۱:۱۲ یکشنبه ۵ آذر ۱۳۹۶
#15
نام:لیندا چادسلی

خصوصیات ضاهری:من یه متامورفماگوس هستم یعنی می تونم بدون جادو برخی از صفات ضاهری خودم رو عوض کنم . قد بلند و چشمی به رنگ قهوه‌ای روشن دارم.

خصوصیت اخلاقی: عاشق کتاب خوندن و درس خوندن هستم زیاد رفیق باز نیسنم و بیشتر دوست دارم تنها باشم تا توی جمع ولی اگر کسی بهم پیشنهاد بده که به جمعشون بی آم با کمال میل می پذیرم.

سن:متولد ۲۰۰۴

چوب دستی: از جنس درخت سرو و پر هیپوگریف

جارو: نیمبوس ۲۰۱۷

زندگی نامه: من دو‌رگه هستم. پدرم جادوگر هست. عاشق خانواده ام هستم. می خوام یه کاراگاه عالی بشم.

 معرفی شخصیتتون فوق کوتاهه، برگردید و تکمیلش کنید.
تایید شد.


ویرایش شده توسط Tara0483 در تاریخ ۱۳۹۶/۹/۵ ۲۱:۲۵:۳۱
ویرایش شده توسط ریتا اسکیتر در تاریخ ۱۳۹۶/۹/۵ ۲۱:۵۸:۴۵
ویرایش شده توسط لیندا چادسلی در تاریخ ۱۳۹۶/۹/۶ ۱۰:۰۲:۳۰

اینجا جهان آرام است


پاسخ به: سال اولی ها از این طرف: کلاه گروهبندی
پیام زده شده در: ۵:۵۳ یکشنبه ۵ آذر ۱۳۹۶
#16
سلام

من یه متامورفماگوس هستم یعنی می تونم بدون جادو برخی از صفات ضاهری خودم رو عوض کنم . من کارگاه آینده ام و عاشق کتاب خوندن و درس خوندن هستم زیاد رفیق باز نیسنم و بیشتر دوست دارم تنها باشم تا توی جمع ولی اگر کسی بهم پیشنهاد بده که به جمعشون بی آم با کمال میل می پذیرم .
قد بلندی دارم و بیشتر افرد از اخلاق و رفتارم خوششان می آد.
اصیل زاده نیستم دو رگم
شاگرد اول هم هستم مدارکش موجوده


اینجا جهان آرام است


پاسخ به: کارگاه نمایشنامه نویسی
پیام زده شده در: ۵:۳۰ یکشنبه ۵ آذر ۱۳۹۶
#17
تصویر شماره 9:

جیمز ، سیریوس ، ریموس و پیتر در حیاط هاگوارتز قدم می زنند و گروهی از دختران به آنان نگاه می کنند ؛ می خندند و دستی به موهایشان می کشند و مستقیم به جیمز و سیریوس نگاه می کنند . برخی از پسران که دختران را میبیننذ به جیمز و سیریوس چشم غره می روند .

در بین این همه دختر جیمز به ذختری نکاه می کند یه یک بار هم مثل دختران دیگر خودش را برای رویارویی با او و سیریوس خوشگل نکرد. جیمز تا آن دختر رادر حال کتاب خواندن دید لبخند زد سیریوس که لبخند او را دید ؛ نگاه او را نبال کرد و لیلی را دید . سیریوس هم لبخنندی زد چون خوشحال بود که دوستش دختری را برای عاشقش بودن دارد.

سیریوس که زیردرخت می نشست به جیمز کفت :«چرا نمیری باهاش درباره کتابش صحبت کنی؟»

جیمز پس از کمی فکر به سمت لیلی رفت و گفت :« کتاب جالبی به نظر می رسه»

لیلی به جیمز نکاهی کرد و دوباره به کتاب خواندنش ادامه داد؛ جیمز نگاهی به سیریوس کرد که از دور او را نکاه می کرد. حیمز با تغییر دادن حالت صورت اش به سیریوس گفت که نمی دونه چی کار کنه سیریوس با دست به او علامت داد که ادامه بده.جیمز آمد چیزی بگوید که اسنیپ از مدرسه بیرون آمد و تا لیلی رو دید به سمت او دوید. اسنیپ به آنها رسید و گفت:« ببخشید لیلی دیر کردم»

- اشکالی نداره بربم.

و اسنیپ هم خنده ای موزیانه به جیمز زد و با لیلی به سمت مدرسه رفت.

جیمز به زیر درختی رفت که دوستانش زیرش نشسته بودند. مشتی به درخت زد و کفت:«آخه چرا هیچ چیزی از خودش نشون نمیده و انقدر سرده. این کارش باعث پر رو شدن اون اسنیپ میشه.
آخرش من باید معحون عشق بسازم و توی غذای لیلی بریزم.»

درود فرزندم.

بد نبود. سوژه‌ای که انتخاب کردی خوب بود، گرچه یه ذره سریع پیش برده بودی. دیالوگ ها رو هم به یه شکل بنویس. این طوری:

نقل قول:

جیمز به زیر درختی رفت که دوستانش زیرش نشسته بودند. مشتی به درخت زد و کفت:«آخه چرا هیچ چیزی از خودش نشون نمیده و انقدر سرده. این کارش باعث پر رو شدن اون اسنیپ میشه.
آخرش من باید معحون عشق بسازم و توی غذای لیلی بریزم.»


جیمز به زیر درختی رفت که دوستانش زیرش نشسته بودند. مشتی به درخت زد و کفت:
- آخه چرا هیچ چیزی از خودش نشون نمیده و انقدر سرده. این کارش باعث پر رو شدن اون اسنیپ میشه.
آخرش من باید معحون عشق بسازم و توی غذای لیلی بریزم.


یه دور قبل از ارسال رولت رو بخون تا اشکالات تایپیت از بین برن.

تایید شد!




ویرایش شده توسط کلاه گروهبندی در تاریخ ۱۳۹۶/۹/۵ ۱۶:۴۶:۲۴
ویرایش شده توسط کلاه گروهبندی در تاریخ ۱۳۹۶/۹/۵ ۱۶:۵۴:۳۰

اینجا جهان آرام است






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.