هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




سفر با زمان برگردان
پیام زده شده در: ۱۵:۳۸ یکشنبه ۱۲ فروردین ۱۳۹۷
#11
سلام به جادوگران و ساحره های عزیز تو این انجمن باید خاطرات سفر های زمانی که با زمان برگردان داشتین رو بنویسین. اگه مسخره بود دو هفته دیگه پاک میشه.
اولین مسافر زمانمون داره از راه میرسه حالا شایدم یکم دیر برسه ولی بالاخره میرسه.
راستی این تاپیک تک پستیه.
موفق باشید


اصالت و قدرت برای لحظه اوج ! به یک باره خاموشی ما برای دگرگونی شما ...

بهتر است به یک باره خاموش شد تا ذره ذره محو شد ...

Only slytherin


پاسخ به: مجله شايعه سازی!
پیام زده شده در: ۱۵:۱۱ یکشنبه ۱۲ فروردین ۱۳۹۷
#12
جی.کی.رولینگ در گذشت
در پی بمب گذاری اخیر انگلستان جی کی رولینگ درگذشت میگویند رولینگ با کتاب هری پاتر و زندانی آزکابان در دست به دیار باقی شتافتند،وکلای ماگل و خبره ی او وصیت نامه ی وی را در اختیار ما گذاشتند تا شما بینندگان و شنوندگان عزیز آگاه باشید...
وصیت نامه:
با سلام به تمام جادوگران و ساحره های دنیای جادوگری.
میخوام چند موضوع درباره ی دنیای هری پاتر رو روشن کنم پس سراپا گوش باشید...
۱_من ریتا اسکیتر هستم: بعد از طرد شدن از دنیای جادوگری به دنیای ماگل ها رفتم و سعی در افشای راز های جادویی کردم.
۲_دامبلدور داداشمه:بدون شرح.
۳_ماگل ها بعد از مرگ به دیوانه ساز تبدیل می شوند: و این دلیل افزایش روز افزون جمعیت آن ها است.
۴_تام فلتون در آخر با اما واتسون ازدواج کرد:به پای هم پیر بشن ایشالا.
خوب دیگه تمام شد فاتحه یادتون نره...
گزارشگر: وصیت نامه خانم رولینگ به پایان رسید ساعات خوشی را برای شما آرزومندم...
رسانه ملی جادوگران، قبرستان.


اصالت و قدرت برای لحظه اوج ! به یک باره خاموشی ما برای دگرگونی شما ...

بهتر است به یک باره خاموش شد تا ذره ذره محو شد ...

Only slytherin


پاسخ به: هاگوارتز اکسپرس!!!
پیام زده شده در: ۲۱:۳۱ شنبه ۱۱ فروردین ۱۳۹۷
#13
بعد از شنیدن خبر خودمو به سرعت به دخمه اسلایترین رسوندم باید خبرو بهش میدادم وقتی وارد دخمه شدم یه گوشه دیدمش که داشت رو یه بدبختی اکسپلیارموس رو اجرا میکرد سمتش رفتم و گفتم:
_هی آلبوس خبرا شنیدی؟؟؟
_کدوم خبر؟
_نگو که نشنیدی.
_از چی حرف میزنی؟
_پدر دراکو...
_پدر دراکو خجالت نمیکشی به بابات میگی پدر دراکو؟؟؟
_بگذریم...پدر دراکو با زن دایی هرمین تو ازدواج کردن.
_چیییی؟ پس دایی رون چی؟
_هیچی دیگه اونم رفت با اون یکی زن داییت ازدواج کرد؟؟؟
_کدوم زن داییم؟
_آنجلینا زن جرج.
_چیییی؟ پس دایی جرج چی؟
_ هیچی دیگه اونم رفت با فلور زن بیل ازدواج کرد.
_چییی پس دایی بیل چی؟
_ممم اون فعلا مجرده تا مادربزرگ مالی تو یه دختر خوب از یه خونواده مذهبی از این چادر چاقچولی ها واسش تور کنه.
_خب پدر دراکو ی تو و زن دایی سابق هرمیون اصل خبرت بود بقیشو بگو...
_آها الان میگم انقدر سوال می پرسی که نمیفهمم چی شد اصلا
خب این دو تا بعد از اینکه با هم ازدواج کردن رفتن اسمشونو عوض کردن خخخ
_چی میگیییی؟
_به جون تو حالا بگو چی گذاشتن.
_چی گذاشتن؟
_ تام فلتون و اما واتسون.
_وااا این دو تا اسمو حالا از کجا گیر آوردن؟ (خخخ)
_واقعا نمیدونی؟ این اسم بازیگراشونه.
_ بازیگرای چی؟
_وای آلبوس واقعا انقدر خنگی یا خودتو زدی به خنگی؟
_گزینه اول... واقعا نمیفهمم چی میگی.
_بازیگرایی که تو فیلم هری پاتر نقش این دو تارو بازی کردن.
_من میرم بمیرم. نمیای؟
_چرا وایسا اومدم...


اصالت و قدرت برای لحظه اوج ! به یک باره خاموشی ما برای دگرگونی شما ...

بهتر است به یک باره خاموش شد تا ذره ذره محو شد ...

Only slytherin


پاسخ به: ثبت نام الف.دال
پیام زده شده در: ۱۹:۲۵ شنبه ۱۱ فروردین ۱۳۹۷
#14
من و آلبوس که از سفر های قبلی زمانمون نتیجه خوبی نگرفته بودیم، برای بار چهارم اقدام کردیم به گذشته برگردیم و به عضویت الف . دال در بیاییم بلکه بتونیم گند هایی که قبلا توی سفر هامون زده بودیم رو جبران کنیم
برای همین آلبوس دوباره زمان برگردان وزارتخونه رو از کشوی باباش کش رفت...

آلبوس:اسکورپیوس چقدر زر میزنی زودباش دیگه

زمانبرگردان رو تو دستام گرفتم بعد از اینکه برای بار هزارم وراندازش کردم سه بار در جهت عقربه های ساعت چرخوندمش و حس کردم زیر پام خالی شد انگار به یه دنیای دیگه پا گذاشته باشی مطمئنم آلبوس هم همین حس رو داشت...
بعد از چند ثانیه دوباره زمین رو زیر پامون احساس کردیم.
اطرافمو نگاه کردم ما تو هاگوارتز بودیم؛ اما دقیقا بیست و دو سال پیش پس ما موفق شده بودیم

بعد از اینکه به خودمون اومدیم خواستم به آلبوس بگم تا کسی ما رو ندیده زودتر راه بیفتیم که دیدم چیزی از جیبش درآورد به همین دلی از شدت فضولی سکوت اختیار کردم تا بفهمم اون چی چیه
آلبوس: کاش مغز تو هم انقدر کار میکرد، اسکور شنل نامرئی کننده ی بابامو همراهم آوردم میدونستم یه جا عصای دستمون میشه.
اعتراف میکنم سورپرایز شدم من حتی به فکرم نرسید که ازش بخوام شنلو کش بره
شنلو ازش گرفتم و انداختم رو جفتمون و آروم به راهمون ادامه دادیم مقصدمون اتاق ضروریات بود برای همین هم نمی دونستیم کجای قلعه دنبالش بگردیم همینطور که ویلون و سیلون تو راهرو ها حرکت میکردیم و تو ذهنمون این جمله رو تکرار میکردیم < من به جایی نیاز دارم که اونجا همه چیز مخفی باشه> یه دفعه به چند تا از
دانش آموزای ریونکلاو برخوردیم که همینطور اینور و اونور رو نگاه میکردن و مراقب بودن کسی تعقیبشون نکنه به سمت یک دیوار رفتن بعد از چند ثانیه دری روبروشون باز شد و وارد اون اتاق شدن من و آلبوس هم دنبالشون دویدیم انقدر سرعتمون زیاد بود که حس کردم کفش هامون از زیر شنل جادویی معلوم شد ولی خوشبختانه موفق شدیم قبل از بسته شدن در وارد اتاق ضروریات بشیم وقتی در کاملا بسته شد شنل رو از سرمون برداشتیم برای اینکه ناگهانی در اتاق ظاهر شدیم تعدادی از بچه های حاضر توی اتاق از جمله هری،رون و هرماینی و یه دختری که نمیشناختمش ولی معلوم بود کاره ای تو الف دال هست.
پروفسور مک گوناگال هم اونجا بود و تا قبل از اینکه ما اونجا برسیم به هر دلیلی که نمیدونم داشت سر رون و هری و هرمیون جوان داد و بیداد میکرد...
بگذریم همه ی بچه های حاضر چوبدستی هاشونو به طرفمون گرفتن هری پاتر پرسید شما ها کی هستین آمبریج فرستادتون نه؟
آلبوس پیشدستی کرد و پاسخ داد: نه من پسرتم آلبوس. اینم پسر دراکو مالفوی اسکورپیوسه دوست صمیمیم ما با زمان برگردان اینجا اومدیم تا عضو الف دال بشیم پدر.
همه ی نگاه ها رو به هری جوان قفل شد هری که به تته پته افتاده بود گفت: تو پسر منی ؟
آلبوس:بله من پسر شمام و جینی ویزلی هم مادرمه
چشم های رون که رگ غیرتش زده بود بالا رو به هری و جینی نگاه خشم آلودی انداخت و گفت:جاننن
فرد (فاتحه بفرستین دیگه)و جرج که از خنده ریسه میرفتن گفتند:جینی ما دایی شدیم؟؟؟
جینی که کنار لونا ایستاده بود بدون اینکه حرفی بزنه لبخند محوی رو لب هاش افتاد و بعد از خجالت سرخ شد
هری گفت: اگه تو پسر منی اولا بگو ولدمورت رو شکست میدیم یا نه ؟ دوما تو غلط کردی با پسر مالفوی اینور و اونور میری
منم که تا اون موقع ساکت بودم گفتم یسه دیگه ما میخوایم عضو بشیم میشه یا نه؟؟؟
دختری که نمیشناختم رو به من و آلبوس گفت :من آملیا هستم فکرامو میکنم بهتون میگم.
من هم به عنوان آخرین حرفم بهش گفتم: آملیا جون ما منتظریم زووووود باش.

=====
اسکورپیوس عزیز!
متاسفم که منتظرت گذاشتم.

خب... باید دقت کنی که توی توصیفاتت نباید شکلک بذاری؛ گذاشتن یه علامت نگارشی کافیه و توی دیالوگ هات هم از یه شکلک استفاده کن. این حالت عادی پسته.

دیالوگ هات رو هم به این صورت بنویس:

هری گفت:
- اگه تو پسر منی...


با دابل اسپیس هم یه کم بیشتر کنار بیا، اینقد سخت نگیر بهش! بعدا یه توضیح کامل در این مورد میدم بهتون.
راستی، آخر جمله هاتون حتما علائم نگارشی بذار.

تایید شد!

اما انتظار میره خودتون رو خوب نشون بدین توی ماموریت ها.


ویرایش شده توسط اسكورپيوس مالفوى در تاریخ ۱۳۹۷/۱/۱۱ ۲۰:۳۹:۰۸
ویرایش شده توسط آملیا فیتلوورت در تاریخ ۱۳۹۷/۱/۱۵ ۱۵:۲۷:۵۷

اصالت و قدرت برای لحظه اوج ! به یک باره خاموشی ما برای دگرگونی شما ...

بهتر است به یک باره خاموش شد تا ذره ذره محو شد ...

Only slytherin


پاسخ به: عضویت در کوییدیچ
پیام زده شده در: ۱۷:۱۲ شنبه ۱۱ فروردین ۱۳۹۷
#15
من میخوام عضو شم هر پستی هنوز لیگ شروع نشده؟؟؟



پاسخ به: تاثیرگذارترین قسمت کتاب...
پیام زده شده در: ۱۶:۳۷ شنبه ۱۱ فروردین ۱۳۹۷
#16
خاطرات و مرگ اسنیپ
مرگ سیریوس و دامبلدور



پاسخ به: سپر مدافعت چه شکلیه؟
پیام زده شده در: ۱۶:۲۹ شنبه ۱۱ فروردین ۱۳۹۷
#17
تو تست پاترمور شد اسب تک شاخ فکر کنم درست هم باشه


اصالت و قدرت برای لحظه اوج ! به یک باره خاموشی ما برای دگرگونی شما ...

بهتر است به یک باره خاموش شد تا ذره ذره محو شد ...

Only slytherin


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۶:۴۷ پنجشنبه ۹ فروردین ۱۳۹۷
#18
من اسکورپیوس مالفوی هستم پسر دراکو مالفوی مغرور. پدربزرگم از بزرگترین مرگخوار های زمان خود بود و جدم ابرکسس مالفوی مایه ی افتخار خاندان مالفوی بود...
عضو گروه اسلایترین هستم و مایه افتخارمه که یک مالفوی هستم...
پاترونوس:مار(تو کتاب نیست رولینگ گفته)
راستی مار زبان هم هستم...
چوبدستی: چوب درخت بید کتک زن مغز موی خون آشام 25 سانتی متر.
جارو نامشخص ولی حدس میزنم‌ آذرخش ۲۰۱۷ باشه...
قد متوسط و موهای بلوند و چشمای قهوه ای.
متنفر از ماگل زاده ها،در جویندگی کوییدیچ و معجون سازی استعداد موروثی داریم که از بابا جونم به ارث بردم.
مثل بابام مغرور و از خود راضی هستم...
درس مورد علاقم هم ورد های جادویی استاد فلیت ویکه...
بهترین دوستم آلبوس پسر هری پاتره که با هم سه بار توی زمان سفر کردیم و خلاصه گند زدیم به کل تاریخ جادوگری...
راستی از رز ویزلی هم خوشم میاد...
من یه اصیل زاده ام و افتخار میکنم...
بر عکس پدربزرگم طرفدار لرد سیاه نیستم و ترجیح میدم از جادوی سیاه تا جای ممکن استفاده نکنم...
خوب دیگه چی بگم؟؟؟
جون مادرت تایید کن تروخداااا.

معرفى شخصيتتون كوتاهه، بعدا برگردين و كاملش كنين.

تاييد شد.
خوش اومدين.


ویرایش شده توسط Draco.sly در تاریخ ۱۳۹۷/۱/۹ ۱۶:۵۱:۲۴
ویرایش شده توسط Draco.sly در تاریخ ۱۳۹۷/۱/۹ ۱۶:۵۲:۱۸
ویرایش شده توسط بلاتریکس لسترنج در تاریخ ۱۳۹۷/۱/۱۰ ۲۲:۳۷:۴۳
ویرایش شده توسط بلاتریکس لسترنج در تاریخ ۱۳۹۷/۱/۱۰ ۲۲:۴۰:۲۶

اصالت و قدرت برای لحظه اوج ! به یک باره خاموشی ما برای دگرگونی شما ...

بهتر است به یک باره خاموش شد تا ذره ذره محو شد ...

Only slytherin


پاسخ به: سال اولی ها از این طرف: کلاه گروهبندی
پیام زده شده در: ۱۱:۴۱ پنجشنبه ۹ فروردین ۱۳۹۷
#19
من یه جادوگر سیاهم عاشق جادوی سیاهم اول اسلیترین بعد گریفیندور ولی لطفا حتما اسلیترین باشه خواهش میکنمممم خواهش میکنم اسلیترین اسلیتریننن


ویرایش شده توسط Draco.sly در تاریخ ۱۳۹۷/۱/۹ ۱۵:۱۶:۰۵


پاسخ به: سال اولی ها از این طرف: کلاه گروهبندی
پیام زده شده در: ۱۷:۳۵ چهارشنبه ۸ فروردین ۱۳۹۷
#20
درود بر کلاه بزرگ

جادوگری مار زبان هستم از سرزمین ایران زمین...
پاترونوسم مار هست.
اصیل زاده ام
به جد بزرگم سالازار اسلیترین افتخار میکنم
بعد از خانواده ام اول به فکر خودم هستم.
با مشنگ ها و مشنگ زاده ها و دورگه ها آبم تو یه جو نمیره اصلا چه معنی داره. جادوگر باید اصیل زاده باشه واسه همینم چند سال پیش یه کشتار دسته جمعی راه انداختم که ۱۲۰ تا گند زاده کشته شدند یو هاهاهاها ☠
اگه از من بپرسی چه گروهی دوست دارم بیفتم میگم مثل اجدادم تو گروه اسلیترین
کلاه جون یه لطفی بکن اسلیترین دستت درد نکنه یو هاهاهاها


ویرایش شده توسط Draco.sly در تاریخ ۱۳۹۷/۱/۸ ۱۷:۵۳:۵۸
ویرایش شده توسط Draco.sly در تاریخ ۱۳۹۷/۱/۸ ۲۰:۴۴:۲۶






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.