هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




پاسخ به: اعضاي سایت خودشونو معرفی کنن
پیام زده شده در: ۲۰:۲۶ پنجشنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۷
#11
اسم و نام فامیل:سیاوش وحید نیا


جنسیت:پسر



سن:15



محل تولد و زندگی:ایلام



تحصیلات:میرم نهم


شغل:کاراته کار


فعالیت های جانبی:کاراته کار میکنم.عاشق برنامه نویسیم.یه خرخون در حد لالیگا.نینجای سیاه.نویسندگی.



نحوه آشنايي با هري پاتر و ميزان علاقه:خوب جریان از اینجا شروع شد که عموی بنده می خواست پاکسازی بکنه اتاقشو.خلاصه هرچی کتاب داشت گذاشته بود توی کارتن.منم جنگی رفتم سر وقت اونا و کتاب هری پاتر تالار اسرار رو دیدم.با این که ترجمش درست نبود و هری پاتر و هری پوتر نوشته بود ولی از اونجا علاقه بنده به هری پاتر شروع شد.




كتاب هايي كه مطالعه كرديد:هرچی کتاب تو دنیاست





گاهي اوقات بايد براي رفتن به جلو بقيه رو پايين بندازي. اما اينا اصلا مهم نيست. برو جلو و اصلا هم برات مهم نباشه كه چند نفرو زمين ميزني.

آه از اين رنج و عذاب
ريشه كرده در نژاد
آه از اين فرياد مرگ
دلخراش و جان گداز
آه از عصيان جوش خون
بر در و ديوار رگ
خون و خونبارش كجاست
آنكه باشد سد آن
درد و غم نفرين عذاب
كو كه دارد تاب آن
ليك باشد چاره اي
چاره ها اندر سراست


پاسخ به: خادمان لرد سياه به او مي پيوندند(در خواست مرگخوار شدن)
پیام زده شده در: ۱۹:۲۶ سه شنبه ۱۵ خرداد ۱۳۹۷
#12
1-هرگونه سابقه عضويت قبلي در هر يک از گروه هاي مرگخواران / محفل را با زبان خوش شرح دهيد!

نداریم


2- به نظر شما مهم ترين تفاوت ميان دو شخصيت لرد ولدمورت و دامبلدور در کتاب ها چيست؟

اینکه دامبلدور دامبلدوره و لرد لرد



3-مهم ترین هدف جاه طلبانه تان برای عضویت در گروه مرگخواران چیست؟

باید فکر کنم.


4-به دلخواه خود یکی از محفلی ها(یا شخصیتی غیر از لرد سیاه و مرگخواران) را انتخاب کرده و لقبی مناسب برایش انتخاب کنید.

آلبوس دامبلدور:سد معبر



5-به نظر شما محفل ققنوس از چه راهی قادر به سیر کردن شکم ویزلی هاست؟

فکر نکنم اونا اصلا شکم داشته باشن.


٦-بهترین راه نابود کردن یک محفلی چیست؟

گرسنشون بذاریم و یه آوادا روش



7-در صورت عضویت چه رفتاری با نجینی(مار محبوب ارباب)خواهید داشت؟

روزی دو کیلو گوشت تازه محفلی میدم بهش.



8-به نظر شما چه اتفاقی برای موها و بینی لرد سیاه افتاده است؟

به من که ربط نداره! میل ارباب بوده.



9-یک یا چند مورد از موارد استفاده بهینه از ریش دامبلدور را نام برده، در صورت تمایل شرح دهید.
اگه سد معبر خودش بدردی میخوره که ریشش بخوره؟




سوراو!

تفاوت واقعا قانع كننده اى رو ذكر كردين!
و راستى! گوشت محفلى نميديم ما به نجينى... زولبيا فقط!

سوراو عزيز(اسم سخت تر پيدا نمي شد تو اون لييييست؟! ) دو پست ايفاى نقش و يه درخواست نقد داشتين كه البته نقد نشده.
منتظر نقدتون بمونيد. با توجه به نكاتى كه بهتون گفته ميشه، بيشتر بنويسيد.
پست هاى سايرين رو بخونين و با شخصيت هاي اونا آشنا شين. با توجه به پست آخرى كه خوندم ازتون، مطمئنم خيلى زود پيشرفت مى كنيد.

فعلا تاييد نشد.



ویرایش شده توسط بلاتریکس لسترنج در تاریخ ۱۳۹۷/۳/۱۶ ۱۱:۱۹:۳۰
ویرایش شده توسط بلاتریکس لسترنج در تاریخ ۱۳۹۷/۳/۱۶ ۱۱:۲۱:۰۰

گاهي اوقات بايد براي رفتن به جلو بقيه رو پايين بندازي. اما اينا اصلا مهم نيست. برو جلو و اصلا هم برات مهم نباشه كه چند نفرو زمين ميزني.

آه از اين رنج و عذاب
ريشه كرده در نژاد
آه از اين فرياد مرگ
دلخراش و جان گداز
آه از عصيان جوش خون
بر در و ديوار رگ
خون و خونبارش كجاست
آنكه باشد سد آن
درد و غم نفرين عذاب
كو كه دارد تاب آن
ليك باشد چاره اي
چاره ها اندر سراست


پاسخ به: باجه تلفن وزارتخانه (ارتباط با مسئولان)
پیام زده شده در: ۱۶:۲۶ پنجشنبه ۱۰ خرداد ۱۳۹۷
#13
اعلام جنگ
من به شما و نه به هیچ کس دیگری اعلام وفاداری نمیکنم.هرگز.


ویرایش شده توسط سوراو کارتیک در تاریخ ۱۳۹۷/۳/۱۱ ۲:۱۳:۴۰
ویرایش شده توسط سوراو کارتیک در تاریخ ۱۳۹۷/۳/۱۱ ۲:۱۳:۴۱

گاهي اوقات بايد براي رفتن به جلو بقيه رو پايين بندازي. اما اينا اصلا مهم نيست. برو جلو و اصلا هم برات مهم نباشه كه چند نفرو زمين ميزني.

آه از اين رنج و عذاب
ريشه كرده در نژاد
آه از اين فرياد مرگ
دلخراش و جان گداز
آه از عصيان جوش خون
بر در و ديوار رگ
خون و خونبارش كجاست
آنكه باشد سد آن
درد و غم نفرين عذاب
كو كه دارد تاب آن
ليك باشد چاره اي
چاره ها اندر سراست


پاسخ به: اگر جادوگر بودی چه قدر تغییر می کردی؟
پیام زده شده در: ۱۳:۲۸ چهارشنبه ۹ خرداد ۱۳۹۷
#14
سعی میکردم هرچی مشنگ زاده رو زمین هست از بین ببرم.


گاهي اوقات بايد براي رفتن به جلو بقيه رو پايين بندازي. اما اينا اصلا مهم نيست. برو جلو و اصلا هم برات مهم نباشه كه چند نفرو زمين ميزني.

آه از اين رنج و عذاب
ريشه كرده در نژاد
آه از اين فرياد مرگ
دلخراش و جان گداز
آه از عصيان جوش خون
بر در و ديوار رگ
خون و خونبارش كجاست
آنكه باشد سد آن
درد و غم نفرين عذاب
كو كه دارد تاب آن
ليك باشد چاره اي
چاره ها اندر سراست


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۳:۲۱ چهارشنبه ۹ خرداد ۱۳۹۷
#15
نام:سوراو کارتیک

سن:١٢

تاريخ تولد:٢٣فوريه

جنس:مذكر

سال: سال دوم

اصالت: مصري

رنگ چشم:متغير با رنگ لباسي كه ميپوشه.

گروه: اسليترين

مو: بلند و بسته-مشكي-لَخت

ظاهر كلي:لاغر.قد بلند و داراي زخم يك گرگ روي چشم راست كه در درگيري با يك گرگينه به وجود آمده است.

نام كامل: سوراو هوگو كارتيك

كوييديچ:دروازه بان

جارو:آذرخش

چوب جادو:داراي رگ قلب اژهاي ولزي.٢٣ اينچ.مناسب براي طلسم كردن.

پوست:نيمه تيره

شغل:قاتل

علاقه ها:قتل.خون.تاريخ

تواناييهاي خاص:گرگينه بودن

جانور نما:يوزپلنگ

پاترونوس:يوزپلنگ

بوگارت:خنده

خون:اصيل زاده

زندگي نامه:در خانواده اي پولداري چشم به جهان گشود.تا ٨ سالگي زندگي بر وفق مراد بود.ولي روزي اشخاصي به خانه آنان حمله برده و پدر و مادرش را كشتند.او قسم خورد كه انتقام بگيرد و از همان سن در ٨سالگي شروع به قتل هاي ابتدائي كرد.ولي آن اشخاص خانه شان را براي او باقي گذاشتند.در ٩ سالگي شب براي قتل به خانه اي رفته بود كه گرگينه اي در آن سكونت داشت و زخم چشم راست و گرگينه بودنش را از آن شب به يادگار دارد.او تا ١١ سالگي مهارت هاي قاتل بودن را به خوبي فرا گرفت و بعد به هاگوارتز رفت.او اسليتريني خوانده شد.نمره هاي بسيار خوبي دارد.گوشه گير و تنهاست و براي نامه رساني از ققنوسش آرلايت استفاده ميكند.او معمولا دانش آموزان هاگوارتز را ميكشد و جسد شان را گم و گور ميكند.به همین خاطر روزانه تعدادی مادر و پدر را در دفتر دامبلدور میبینیم.جاه طلب است و هیچ دوستی ندارد و هرگز احساساتش را بروز نمیدهد.

جایگزین شه لطفا

انجام شد.
دسترسی اسلیترین هم داده شد.


ویرایش شده توسط لایتینا فاست در تاریخ ۱۳۹۷/۳/۹ ۲۱:۳۰:۱۴

گاهي اوقات بايد براي رفتن به جلو بقيه رو پايين بندازي. اما اينا اصلا مهم نيست. برو جلو و اصلا هم برات مهم نباشه كه چند نفرو زمين ميزني.

آه از اين رنج و عذاب
ريشه كرده در نژاد
آه از اين فرياد مرگ
دلخراش و جان گداز
آه از عصيان جوش خون
بر در و ديوار رگ
خون و خونبارش كجاست
آنكه باشد سد آن
درد و غم نفرين عذاب
كو كه دارد تاب آن
ليك باشد چاره اي
چاره ها اندر سراست


پاسخ به: زندگی به سبک سیاه
پیام زده شده در: ۲۱:۳۴ سه شنبه ۸ خرداد ۱۳۹۷
#16
در همان لحظه بلاتریکس مثل برق زده ها سر جایش خشک شد. همه نگاه ها به سمت بلاتریکس رفت. حتی هکتور هم از پاتیل بیرون آمد و به بلاتریکس خیره شد.
-من آرش کمان گیرم.

مرگخوارا از این حالت به این حالت تغییر وضعیت داده بودند. بد دردی بود. واقعا بد دردی بود.
-کمان مرا بیاورید. باید جانمان را برای ایران زمین فدا کنیم.

رودولف گفت:
-تو خونه ریدل ها تیر و کمون داریم؟

-آره بابا. تو خونه ریدل همه چی پیدا میشه!

همه نگاه ها به سمت گویل چرخید.
-نداریم. تیرکمون آخری رو برای معجونم هدر دادم.

مرگخوارا مردند و زنده شدند.
-حالا چیکار کنیم؟

-باید از یکی بگیریم.

-سوراو.

-سوراو دیگه کیه؟

-یه قاتل. احتمالا یه چیزی باید داشته باشه.

-بیاید براش نامه بنویسیم.

-باشه!

نقل قول:
با سلام. سوراو جان شما تیر کمون اضافه دار به ما بدی؟
با احترام مرگخوار ها


-کمان ما را بدهید که جیحون در خطر است.

تا رسیدن نامه مرگخواران باید چه کار میکردند؟


گاهي اوقات بايد براي رفتن به جلو بقيه رو پايين بندازي. اما اينا اصلا مهم نيست. برو جلو و اصلا هم برات مهم نباشه كه چند نفرو زمين ميزني.

آه از اين رنج و عذاب
ريشه كرده در نژاد
آه از اين فرياد مرگ
دلخراش و جان گداز
آه از عصيان جوش خون
بر در و ديوار رگ
خون و خونبارش كجاست
آنكه باشد سد آن
درد و غم نفرين عذاب
كو كه دارد تاب آن
ليك باشد چاره اي
چاره ها اندر سراست


پاسخ به: سال اولی ها از این طرف: کلاه گروهبندی
پیام زده شده در: ۱۲:۵۱ سه شنبه ۸ خرداد ۱۳۹۷
#17
سلام کلاه عزیز میبینم که ظرفیت گروه ها خالی شده.حالا لطفا متو بنداز اسلیترین.تو رو خدا


گاهي اوقات بايد براي رفتن به جلو بقيه رو پايين بندازي. اما اينا اصلا مهم نيست. برو جلو و اصلا هم برات مهم نباشه كه چند نفرو زمين ميزني.

آه از اين رنج و عذاب
ريشه كرده در نژاد
آه از اين فرياد مرگ
دلخراش و جان گداز
آه از عصيان جوش خون
بر در و ديوار رگ
خون و خونبارش كجاست
آنكه باشد سد آن
درد و غم نفرين عذاب
كو كه دارد تاب آن
ليك باشد چاره اي
چاره ها اندر سراست


پاسخ به: دره گودریک
پیام زده شده در: ۹:۲۵ یکشنبه ۶ خرداد ۱۳۹۷
#18
مروپ لبخند زد.
دراکو گفت:
-فکرشو میکردم.

و افکار وحشتناکی از ذهنش گذشت.
ادامه داد:
-حالا به کسی نیاز داریم که بتونه غافلگیرشون کنه و اونا رو از سر راهمون بر داره.

استای گفت:
-من یکی رو میشناسم. سوراو. سوراو کارتیک.

دراکو با تعجب گفت:
-همون بچه سال دومیه که از وقتی اومده قتل های عجیبی صورت گرفته و جسد مقتولین هم پیدا نشده؟

استای فکر کرد این حتما نشانه مخالفت است. اما دراکو گفت:
-عالیه. شاید بتونیم در ازای یه خون لجنی راضیش کنیم اینکار رو برامون انجام بده. استای این کارو به تو میسپارم.
چند ساعت بعد
سوراو با چشم های تنگ شده به دراکو و استای نگاه میکرد. چند دقیقه ای میشد که مروپ برای نگه بانی کلبه قدیمی بیرون رفته بود.
دراکو گفت:
-ازت میخوام یه کاری انجام بدی. باید چند نفرو به قتل برسونی.

با این کار چشمانش گشاد و لبخندی بر لبانش ظاهر شد.
قبل از اینکه دراکو جمله اش را تمام کند.
سوراو گفت:
-کیا؟ خون لجنی هم بینشون هست؟

-نه ولی....

-پس معامله بی معامله.

و از در کلبه بیرون رفت. حتی نگذاشت جمله اش را تمام کند. دراکو نگاهی قضب ناک به استای کرد که یعنی:
-اینم کس بود تو پیشنهاد دادی؟

و این یعنی آن ها باید دوباره نقشه شان را طرح ریزی کنند.



ویرایش شده توسط سوراو کارتیک در تاریخ ۱۳۹۷/۳/۶ ۱۲:۰۷:۰۶

گاهي اوقات بايد براي رفتن به جلو بقيه رو پايين بندازي. اما اينا اصلا مهم نيست. برو جلو و اصلا هم برات مهم نباشه كه چند نفرو زمين ميزني.

آه از اين رنج و عذاب
ريشه كرده در نژاد
آه از اين فرياد مرگ
دلخراش و جان گداز
آه از عصيان جوش خون
بر در و ديوار رگ
خون و خونبارش كجاست
آنكه باشد سد آن
درد و غم نفرين عذاب
كو كه دارد تاب آن
ليك باشد چاره اي
چاره ها اندر سراست


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۳:۵۲ یکشنبه ۶ خرداد ۱۳۹۷
#19
نام:سوراو کارتیک

سن:١٢

تاريخ تولد:٢٣فوريه

جنس:مذكر

سال: سال دوم

اصالت: مصري

رنگ چشم:متغير با رنگ لباسي كه ميپوشه.

گروه: اسليترين ولي فعلا بدون گروه

مو: بلند و بسته-مشكي-لَخت

ظاهر كلي:لاغر.قد بلند و داراي زخم يك گرگ روي چشم راست كه در درگيري با يك گرگينه به وجود آمده است.

نام كامل: سوراو هوگو كارتيك

كوييديچ:دروازه بان

جارو:آذرخش

چوب جادو:داراي رگ قلب اژهاي ولزي.٢٣ اينچ.مناسب براي طلسم كردن.

پوست:نيمه تيره

شغل:قاتل

علاقه ها:قتل.خون.تاريخ

تواناييهاي خاص:گرگينه بودن

جانور نما:يوزپلنگ

پاترونوس:يوزپلنگ

بوگارت:خنده

خون:اصيل زاده

زندگي نامه:در خانواده اي پولداري چشم به جهان گشود.تا ٨ سالگي زندگي بر وفق مراد بود.ولي روزي اشخاصي به خانه آنان حمله برده و پدر و مادرش را كشتند.او قسم خورد كه انتقام بگيرد و از همان سن در ٨سالگي شروع به قتل هاي ابتدائي كرد.ولي آن اشخاص خانه شان را براي او باقي گذاشتند.در ٩ سالگي شب براي قتل به خانه اي رفته بود كه گرگينه اي در آن سكونت داشت و زخم چشم راست و گرگينه بودنش را از آن شب به يادگار دارد.او تا ١١ سالگي مهارت هاي قاتل بودن را به خوبي فرا گرفت و بعد به هاگوارتز رفت.او اسليتريني خوانده شد.نمره هاي بسيار خوبي دارد.گوشه گير و تنهاست و براي نامه رساني از ققنوسش آرلايت استفاده ميكند.او معمولا دانش آموزان هاگوارتز را ميكشد و جسد شان را گم و گور ميكند.به همین خاطر روزانه تعدادی مادر و پدر را در دفتر دامبلدور میبینیم.هیچ دوستی ندارد و هرگز احساساتش را بروز نمیدهد.

پ.ن:اینو تو اسلیترین داشتیم.

بله، معذرت می‌خوام، دفعه اول به طرز عجیبی با کنترل اف هم توی صفحه پیدا نشد.

تایید شد.

مجددا خوش اومدین.


ویرایش شده توسط لایتینا فاست در تاریخ ۱۳۹۷/۳/۶ ۵:۴۰:۵۷

گاهي اوقات بايد براي رفتن به جلو بقيه رو پايين بندازي. اما اينا اصلا مهم نيست. برو جلو و اصلا هم برات مهم نباشه كه چند نفرو زمين ميزني.

آه از اين رنج و عذاب
ريشه كرده در نژاد
آه از اين فرياد مرگ
دلخراش و جان گداز
آه از عصيان جوش خون
بر در و ديوار رگ
خون و خونبارش كجاست
آنكه باشد سد آن
درد و غم نفرين عذاب
كو كه دارد تاب آن
ليك باشد چاره اي
چاره ها اندر سراست


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۲۰:۴۸ جمعه ۴ خرداد ۱۳۹۷
#20
نام: سوارو كارتيك

سن:١٢

تاريخ تولد:٢٣فوريه

جنس:مذكر

سال: سال دوم

اصالت: مصري

رنگ چشم:متغير با رنگ لباسي كه ميپوشه.

گروه: اسليترين ولي فعلا بدون گروه

مو: بلند و بسته-مشكي-لَخت

ظاهر كلي:لاغر.قد بلند و داراي زخم يك گرگ روي چشم راست كه در درگيري با يك گرگينه به وجود آمده است.

نام كامل: سوارو هوگو كارتيك

كوييديچ:دروازه بان

جارو:آذرخش

چوب جادو:داراي رگ قلب اژهاي ولزي.٢٣ اينچ.مناسب براي طلسم كردن.

پوست:نيمه تيره

شغل:قاتل

علاقه ها:قتل.خون.تاريخ

تواناييهاي خاص:گرگينه بودن

جانور نما:يوزپلنگ

پاترونوس:يوزپلنگ

بوگارت:خنده

خون:اصيل زاده

زندگي نامه:در خانواده اي پولداري چشم به جهان گشود.تا ٨ سالگي زندگي بر وفق مراد بود.ولي روزي اشخاصي به خانه آنان حمله برده و پدر و مادرش را كشتند.او قسم خورد كه انتقام بگيرد و از همان سن در ٨سالگي شروع به قتل هاي ابتدائي كرد.ولي آن اشخاص خانه شان را براي او باقي گذاشتند.در ٩ سالگي شب براي قتل به خانه اي رفته بود كه گرگينه اي در آن سكونت داشت و زخم چشم راست و گرگينه بودنش را از آن شب به يادگار دارد.او تا ١١ سالگي مهارت هاي قاتل بودن را به خوبي فرا گرفت و بعد به هاگوارتز رفت.او اسليتريني خوانده شد.نمره هاي بسيار خوبي دارد.گوشه گير و تنهاست و براي نامه رساني از ققنوسش آرلايت استفاده ميكند.او معمولا دانش آموزان هاگوارتز را ميكشد و جسد شان را گم و گور ميكند.

سلام، خوش اومدین.

شخصیتای ساختگی تایید نمی‌شن. لطفا یه شخصیت گرفته نشده از لیست شخصیت‌ها انتخاب کنین.

تایید نشد.


ویرایش شده توسط لایتینا فاست در تاریخ ۱۳۹۷/۳/۵ ۱۰:۵۵:۰۵

گاهي اوقات بايد براي رفتن به جلو بقيه رو پايين بندازي. اما اينا اصلا مهم نيست. برو جلو و اصلا هم برات مهم نباشه كه چند نفرو زمين ميزني.

آه از اين رنج و عذاب
ريشه كرده در نژاد
آه از اين فرياد مرگ
دلخراش و جان گداز
آه از عصيان جوش خون
بر در و ديوار رگ
خون و خونبارش كجاست
آنكه باشد سد آن
درد و غم نفرين عذاب
كو كه دارد تاب آن
ليك باشد چاره اي
چاره ها اندر سراست






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.