هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




پاسخ به: كلاس جنگل شناسی مدرن و کاربرد آن در معجون سازی
پیام زده شده در: ۹:۴۷ یکشنبه ۳۱ تیر ۱۳۹۷
#11
کلاس جنگل شناسی مدرن
تازه وارد گریفیندور



- آه طرح شیش ضلعی روی بدنش رو می‌بینین؟ این نشون می‌ده غذای اصلی این حیوون عسل طبیعیه! تا من می‌رم غذاشو تهیه کنم، شما تکالیفو یادداشت کنین. یادتون نره تخماتونو از تو سبد بردارین. کلاس برای امروز تمومه!
همین که صحبت لینی به پایان رسید، ناگهان درهای کلاس به طرز هولناکی گشوده شدند.

زنی بلند قد با موهای مشکی براق که در پشت سرش به روش خاصی بسته شده بود و بر روی آن تاج سلطنت گریفیندور به چشم میخورد در آستانه ی در پدیدار شد. لباس سلطنتی مشکی رنگش تا چندیدن متر در پشت سرش کشیده شده بود. او کسی نبود جز سلینا ساپورثی ملکه ی قدرتمند گریفیندور! ملکه در حالی که دستانش را بر روی عصای زیبا و سحرآمیز خود تکیه داده بود، نگاه های متعجب دانش اموزان حاضر در کلاس را با نگاهی خونسرد پاسخ می داد و در این بین چشمانش لینی، استاد جوان مراقبت از موجودات جادویی را دید و نگاهش بر روی او متوقف شد.
لحظه ای بعد در حالی که همگان محو تماشای ابهت سلینا بودند، با گام های بلند اما با وقار به سمت لینی قدم بر داشت و با هر قدمش صدای پایش در فضا طنین انداز بود. لحظه ای بعد با ابهت بسیارش در مقابل لینی مکه همچون مورچه ای در مقابلش به چشم میخورد، ایستاد و اندکی بعد با حرکتی آرام و با یک دست او را گرفت.

لینی از ترس هیچ تقلایی نمیکرد و فقط می اندیشید که چه آینده ای در مقابلش است. در مقابل ابهت و قدرت سلینا گردنش از موی تسترال هم نازک تر بود!

کمی بعد سلینا در مقابل چشمان حیران دانش اموزان کلاس، استاد مراقبت ازموجودات جادویی را با خود برد و در با همان هولناکی ای که باز شده بود، بسته شد و دانش آموزان میان دوگانه ی خوشحالی و غم باقی ماندند. اکنون نمیدانستند باید چه کنند خوشحال باشند که استاد ندارند و بگریند از اینکه لینی را برای همیشه از دست داده اند!؟

کلاس جنگل شناسی در جنگل!

- کسی نتونست لینی رو بدست بیاره؟
هکتور این سوال را پرسید اگر چه که پاسخ آن را میتوانست از چهره های دانش آموزانش در یابد!

ناگهان طوفانی در جنگل پدیدار شد و کمی بعد در میان غبار به پا خاسته، ملکه ی با ابهت گریفیندور نمایان شد. در چشمان ملکه غرور و بر لبانش لبخندی رضایت آمیز دیده می شد.با صدای رعد آسای خود گفت:
-هکتور؟
-بعـ...بعله با...بانوووی من؟

سلینا پوزخندی با وقار به لحن صحبت هکتور زد و دستان پر ابهتش را به سمت هکتور دراز کرد و هکتور همچون طفلی فقط، دستانش را برای هدیه ای که در دستان پرمهر ملکه ی گریفیندور بود، دراز کرد و لینی آرام در دستان او جای گرفت.

زبان هکتور از شگفتی بند آمده بود.
-
-هکتور؟ نمیخوای تشریحش کنی؟
-چـ..چرا بانوی من. نمیدونین چقدر مشتاق این لحظه بودم اما به من افتخار همراهی را میدهید.

سلینا لبخندی زد و با حرکت سرش تایید کرد.

-
هکتور که دیگر سر از پا نمیشناخت ، دیوانه وار به سمت وسایل تشریحش رفت و لینی را بر روی میز تشریح گذاشت.

اندکی بعد سلینا با پنسی جادویی بالهای لینی را کند و در گوشه گذاشت و با حرکتی ظریف بدنش را شکافت.

تشریح آن هم به روش ماگل ها شاید برای جادوگرانی مثل سلینا بسیار پیش پا افتاده بود اما چنان لذتی در آن وجود داشت که با هیچ جادویی قابل قیاس نبود.

لینی اندک اندک جان داد و وخاموش شد و روزگار دیگر چنین استاد مراقبت از موجودات جادویی را به خود ندید!

-------------

امیدوارم منظور استاد رو درست متوجه شده باشم و راضی باشید



پاسخ به: كلاس پيشگويي
پیام زده شده در: ۱۱:۲۰ دوشنبه ۲۵ تیر ۱۳۹۷
#12
سلینا خوب به دور و برش نگاه کرد و وقتی دید که همه مشغول کار های خود هستند و کسی توجه اش به او نیست، آرام آرام دستانش را که بر خلاف همیشه کمی رنگ پریده به نظر میرسید، انگار که خون در آ« ندویده است، ب گوی نزدیک کرد. از بچگی از پیشگویی و نگاه به اینده ترس داشت مبادا چیزی را میدید که دوست نمی داشت...

همین که دستانش سردی گوی پیشگویی را احساس کردند، ابر های تیره و تار درون گوی پیشگویی کنار رفتند و تصویر گربه ای زخمی که همه جایش را خون فرا گرفته بود، دیده شد. با آنکه صدایش را نمیشنید اما میدانست گربه ناله میکند چرا که او همه ی عمرش را با گربه ها سپری کرده بود و حرکاتشان را خود می شناخت و تشخیص حالت هایشان برایش دشوار نبود!

دستانش را به سرعت از گوی دور کرد. عرق سردی بر پیشانی اش نشسته بود و قلبش به سرعت می تپید. میدانست آنچه دیده تعبیر خوبی ندارد اما نمی توانست حس کنجکاوی اش را از دانستن تعبیر این نشانه ی غریب، خاموش کند.

کتاب تعبیر را برداشت و به فهرستش خیره شد در کتاب به توصیف چنین گربه ای نپرداخته بود. با خود کمی فکر کرد. شاید باید جدا جدا لغات را جستجو میکرد؟!
دوباره به کتاب نگاه کرد و به دنبال لغات گربه_زخمی_ناله گشت سپس تعابیرشان را در کنار هم قرار داد تا مفهوم آنچه دیده بود را بفهمد.

«به زودی روزی خواهد رسید که در جنگی بزرگ و ان زمان که انتظارش را ندارید شکست بزرگی را تجربه خواهید کرد شکستی سخت و ناگوار!»


چشمان سلینا بر روی عبارت ثابت ماند. او هیچگاه طعم تلخ شکست را نچشیده بود چرا که همواره در تمام نبر های خود پیروز شده بود...

کم کم حسی ناآشنا سراسر وجودش را فرا گرفت و آن حس، حس خشم بود. چگونه ممکن است او روزی شکست بخورد؟
با عصبانیت از جای خود بر خاست و گوی را که گربه همچنان در آن به چشم میخورد را به گوشه ای پرتاب کرد. گوی بر اثر ضربه شکست.
-امکان نداره...

ناگهان توجه همه به سمت سلینا جلب شد و همه با نگاه های حیران سلینا را که هرگز اورا اینگونه بر افروخته ندیده بودند، نگاه می کردند. به ملکه ی گریفیندور که ابهتش زیر سایه ی خشمش دو چندان شده بود.

سلینا با دست های از خشم مشت شده بدون توجه به سایرین کلاس را ترک کرد. چنین سر نوشتی نباید اتفاق بیفتد نه برای او حداقل!



پاسخ به: كلاس مراقبت از موجودات جادويي
پیام زده شده در: ۱۲:۱۰ یکشنبه ۲۴ تیر ۱۳۹۷
#13
1. تحت چه شرایطی تخمی که به شما داده شده شکسته می‌شه و حیوون داخلش به دنیا میاد؟ (3 امتیاز)

تخم ما به همین راحتی ها باز نمیشه! مثل خودمان باطنش را نشان نمیدهد و بسیار خوددار است! البته اگر کاملا مثل ما باشد هر گز باطنش را نشان نمیدهد اما چون بر خلاف ما نقض و نواقصی هم دارد، بالاخره میشکند... البته آن هم تنها به دستان مبارک من...
و البته به دست عصای باشکوه و جادویی من که کسی جز من صاحب آن نبوده نیست و نخواهد بود....یک ضربه ی عصای من هر تخمی را باز میکند....

2. غذای مناسب حیوون شما در دوران طفولیت چیه؟ چرا؟ (2 امتیاز)

آن چیزی که ما از این گونه موجودات سر در آورده ایم غذایشان انگورهای سبز با برگ های بنفش جنوب شرق آمازون اون درخت چپیا

3. نقاشی‌ای از تخمتون در حالتی که هنوز نشکسته (1 امتیاز)، و در حالتی که شکسته شده و جانورتون به دنیا اومده بکشین. (4 امتیاز)

تصویر کوچک شده





پاسخ به: كلاس مراقبت از موجودات جادويي
پیام زده شده در: ۱۰:۴۲ چهارشنبه ۲۰ تیر ۱۳۹۷
#14
درود بر پروفسور خبره و جوان ما...
از ملکه ی گریفیندور به استاد...

1. ویژگی‌های خودتون، اعم از ظاهری و باطنی رو در نظر بگیرین و براساس اون بگین اگه قرار بود جانورنما بشین، جانوری که بهش تبدیل می‌شدین چی بود. شکل و رنگ و سایز و هرچی از جانورتون لازم می‌دونین رو توصیف کنین. (5 امتیاز)

اصولا ما که ملکه هستیم در هر حالتی ابهتمان حفظ می شود. ما اگر روی جانورنمایمان را کسی ببیند خواهد دانست که چیزی از شکوه و عظمتمان کم نشده و نمیشود. چه کسی ابهت گربه ی سیاه رنگی را که تاج حکمرانی گروه گریفیندور را بر سر دارد و چشمان زیبا و گیرایش همچنان صلابت و غرور را به همراه دارد، را درک نمکند؟
موهای براق مشکی رنگ که تمام بدنمان را همچون ابریشمی می پوشاند، همچون تاج سلطنتمان ابهت دارد.

تصویر کوچک شده
هم تصویری جهت نشان دادن ابهتمان... برای مجله ای چیزی هم خواستید میتونید ازش استفاده کنید.


2. ﻓﺮﺽ ﮐﻨﯿﻦ ﮔﺮﻭﻫﯽ ﺍﺯ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﯽﻓﺮﻫﻨﮓ ﺷﻤﺎ ﺭﻭ ﺑﺎ ﯾﻪ ﺟﺎﻧﻮﺭ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﻭ ﺑﻬﺘﻮﻥ ﺣﻤﻠﻪ ﻣﯽﮐﻨﻦ. ﺗﺼﻮﯾﺮﯼ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﺗﻮﻥ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﺘﯽ ﮐﻪ ﺟﺎﻧﻮﺭﻧﻤﺎ ﻫﺴﺘﯿﻦ ﻭ ﺣﺴﺎﺑﯽ ﻟﺖ ﻭ ﭘﺎﺭ ﺷﺪﯾﻦ ﺑﮑﺸﯿﻦ! ‏(5 ﺍﻣﺘﯿﺎﺯ)

تصور این امر ممکن نیست برای ما چرا که ابهتمان مانع میشود که مردم نگاهی جز نگاه شکوهمندانه به ما داشته باشند اما اگر بخواییم به طور فانتزی به آن نگاه کنیم (در قالب کارتون و این حرفا ) تصویر کوچک شده
شکلی میشویم!



پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۹:۴۶ شنبه ۱۶ تیر ۱۳۹۷
#15
سلام و خسته نباشید. من این شخصیت را از لیست شخصیت ها انتخاب کرده ام که در گذشته هم گویا فردی آنرا بر عهده گرفته بوده است...
--------------

نام: سلینا ساپورثی

لقب:ملکه گریفیندور

عمر: چندسال بیشتر از یکم زیاد

پاترونوس: گربه سیاه افریقایی

خون:اصیل

گروه:گریفیندور

سلینا در یک خانواده اصیل جادوگری به دنیا اومد. خانواده ساپورثی، همیشه یکی از رقبای اصلی بقیه خانواده های جادویی است. آنها حتی با وجود گریفیندوری بودن، به شدت تندرو و متعصب هستند.
خانواده ساپورثی همچنین صاحب یکی از بزرگترین باندهای قاچاق برتی باتز میباشند.
سلینا در یازده سالگی به مدرسه هاگوارتز رفت و مثل بقیه اعضای خانواده اش در گریفیندور گروهبندی شد.
او نیز مثل بقیه اعضای خانواده اش، افکار تعصبی شدیدی داشت.
سلینا پس از فارغ التحصیل شدن از هاگوارتز، به سرعت وارد بیزینس خانوادگی شد. در واقع پدرش تمامی ثروت خانوادگی را به نام او زد، و او هم سریعا شروع به کار کردن و رقابت کرد.

سلینا همواره در تلاش است تا به عنوان ملکه دنیای زیر زمینی جادویی-خلافکاری شناخته شود. او همچنین بر عکس بسیاری از دوستان و همگروه های گریفیندوری خود انتخاب کرد که مرگخوار شود و در زیر سایه و امنیت لرد ولدمورت به بیزینس خانوادگی بپردازد و حتی از طریق ثروت خانوادگی اش مرگخواران را تجهیز کند.

وفاداری او همواره برای مرگخواران و گریفیندور مثال زدنی بوده است.

سلام.

بله، اشتباها دیده نشده اسم این شخصیت تو لیست.

تایید شد.

مجددا خوش اومدین.


ویرایش شده توسط لایتینا فاست در تاریخ ۱۳۹۷/۴/۱۷ ۱۳:۰۳:۲۵


پاسخ به: بهترین و بدترین سکانس های فیلم های هری پاتر از نظر شما
پیام زده شده در: ۱۳:۳۳ شنبه ۱۶ تیر ۱۳۹۷
#16
بهترین سکانسش به نظرم اون اخر اخر وقتی بچه هاشون بزرگ میشن و میرن هاگوارتز و بدترین سکانسش مرگ سیریوس بلک و اون قسمتی که هری میبینه والدینش چجوری کشته شدن بود



پاسخ به: زیباترین صحنه ی محفل ققنوس چی بود؟
پیام زده شده در: ۱۳:۳۱ شنبه ۱۶ تیر ۱۳۹۷
#17
به نظرم اون قسمتی که ولدمورت هری رو شکنجه میده ولی هری یاد دوستاش میفته...



پاسخ به: بدترين فيلم هري پاتر
پیام زده شده در: ۱۳:۳۱ شنبه ۱۶ تیر ۱۳۹۷
#18
قسمت 1 به نظرم خیلی ابتدایی بود



پاسخ به: خوش قیافه ترین بازیگر در فیلم های هری پاتر
پیام زده شده در: ۱۳:۲۹ شنبه ۱۶ تیر ۱۳۹۷
#19
خود هری پاتر



پاسخ به: یک سوال مطرح شده، متناسب با هر یک از گروههای هاگوارتز به آن جواب دهید
پیام زده شده در: ۱۳:۲۵ شنبه ۱۶ تیر ۱۳۹۷
#20
1.به کدام یک از خصوصیات خودتان افتخار میکنید:
الف)اصالتتون
ب)خوشبینی تون
ج)هوش و ذکاوتتون
د)مهربانیتون

۲.در صورت تکرار قصه ی سه برادر کدام یک را انتخاب می کردید:
الف)سنگ زندگانی
ب)شنل نامرئی
ج)ابرچوبدستی
د)دانش پس از مرگ

۳.از بین اشیا صندوق جادویی کدام را برمیدارید:
الف)کلید طلایی
ب)بطری زیبا و خالی
ج)کتاب نقره ای
د)شمیشر جواهر نشان

۴.هنگام عبور از پل با دوستان صمیمیتون غولی اجازه ی عبور نمیدهد آنگاه شما چه میکنید:
الف)تسلیم شدن و تعظیم کردن بدون هیچ جنگ و خونریزی
ب)پاسخ به معمای غول برای عبور
ج)داوطلب شدن برای مبارزه
د)عبور از پل دیگر که پس از عبور شما خواهد شکست(کم ظرفیت)

۵.از جادو برای چه استفاده میکنید:
الف)به دست آوردن قدرت
ب)در راه پیشرفت
ج)راحتی و آسایش
د)محبت و کمک به دیگران

۶.در برابر چه چیزی کمترین مقاومت را دارید:
الف)جهالت
ب)خواری
ج)گرسنگی
د)تنهایی

۷.از چهار جام کدام را مینوشید:
الف)جام پر از مایع خونی رنگ
ب)جام پر از مایع نقره ای رنگ
ج)جام پر از مایع شفاف یا بیرنگ
د)جام پر از مایع طلایی رنگ

۸.کدام مورد را دوست دارید قبل از بقیه مطالعه کنید:
الف)غول
ب)سانتور
ج)دیوانه ساز
د)انسان

۹.به کدام جادو علاقه خاصی دارید:
الف)جادوی سفید
ب)جادوی خاکستری
ج)جادوی سیاه
د)همه ی موارد

۱۰.از چه حادثه ای بیشتر می ترسید:
الف)از بین رفتن گنجینه ی دانشتان
ب)شکستن چوبدستیتان
ج)از بین رفتن کل زحماتتان
د)مرگ یکی از دوستانتان








هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.