-کریس دلت کروشیو میخواهد؟
-کریس کدوم تسترالیه؟ما ارباب ولدمورت هستیم.
-کریس من رو مسخره میکنی؟نکنه دلت میخواهد اوداکداورا نصیبت کنیم؟
-اول اینکه ما کریس نیستیم.دوم اینکه از جای ما بلند شو.
سو آرام در گوش هکتور گفت:چی کارش کردی؟
هکتور هم آرام گفت:یه معجون فک کنم توهم زا به خوردش دادم.
در همان حال کریسی که ولدمورت شده بود داد زد:سر ما داد میزنی نکند دلت میخواهد همین الان باهات یه دوئل حسابی کنیم؟
ولدمورت داد زد:بعله دلم میخواهد با تو یه دوئل حسابی کنم که ببینم چیکار میخواهی کنی
کریس گفت:بیا تا اوراکداورایی نصیبت کنم.
و سر آنجام آنها داشتند برای دوئل آماده میشدند.
ویرایش شده توسط آبرفورث دامبلدور در تاریخ ۱۳۹۸/۶/۱۱ ۰:۰۸:۰۳