هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




پاسخ به: کی, کِی, کجا، با کی، چیکار؟؟؟
پیام زده شده در: ۲۲:۰۳ شنبه ۳۰ شهریور ۱۳۹۸
#11
با كي؟ جودي جك نايف


تصویر کوچک شدهتصویر کوچک شدهتصویر کوچک شده
شناسه قبلي:نيكلاس فلامل


پاسخ به: کی, کِی, کجا، با کی، چیکار؟؟؟
پیام زده شده در: ۱۱:۲۰ شنبه ۳۰ شهریور ۱۳۹۸
#12
كي؟آبرفورث دامبلدور



پاسخ به: فروشگاه لوازم جادويي ورانسكي
پیام زده شده در: ۲۰:۰۰ پنجشنبه ۲۸ شهریور ۱۳۹۸
#13
-خب حالا بايد توي كدوم تاپيك بريم؟
-فكر كنم تاپيك شخصيت خود را معرفي كنيد باشه.
-خب حالا رفتم بزار بنويسم.راستي چه شخصيتي بزاريم؟
-من ميگم لردو بزاريم
-آره تا يادش گرامي بماند
-خب بزاريم بنويسم
نام:ارباب
نام خانوادگي:سياه
-خب حالا بزن تا بشين لرد سياه
-خب حالا بايد صبر كنيم
و مرگخواران نشستند تا بعد از سه دقيقه صفحه را رفرش كنند.



پاسخ به: نقد پست های انجمن محفل ققنوس
پیام زده شده در: ۱۱:۱۵ پنجشنبه ۲۸ شهریور ۱۳۹۸
#14
سلام آلبوس
پستم داخل ايينه ي ويزنگاموت رو نقد ميكني؟



پاسخ به: قلم پر تندنویس
پیام زده شده در: ۱۹:۵۵ سه شنبه ۲۶ شهریور ۱۳۹۸
#15
كريس كي ميخواد جواب اينارو بده؟



پاسخ به: زمان برگردان مرگخواران
پیام زده شده در: ۰:۱۸ شنبه ۱۶ شهریور ۱۳۹۸
#16
-باشه،باشه گیریم که تو سرپرستشی،اگه راست میگی اسم بچه هه چیه؟

-دا....آلبوس.

-اسم شما چیه؟

لرد داشت فکر میکرد تا اسم پدر دامبلدور را بدست اورد.
ناگهان گفت:پارزیوال

-حالا من از کجا بدونم که دروغ نمیگی؟

-خب اگه فکر میکنی دروغ میگم،پس چرا میپرسی؟

-آیا این بچه مادری هم داره؟

لرد عصبانی شد و چوبدستیش را در اورد.



پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۲۱:۳۲ یکشنبه ۱۰ شهریور ۱۳۹۸
#17
نام:آبرفورث

نام خوانوادگی:دامبلدور(به زبان فرانسوی دامبلی دور)

نام پدر:پرسیوال

چوبدستی:چوب گردو،موی ریش مرلین،۲۶ سانتی متر،تقریبا انعطاف پذیر

جارو:آزرخش ۲۰۲۲

گروه:ریونکلاو

پاترونوس:بز کوهی

بوگارت:جنگ سوم جادوگری

علاقه:کشتن با اوداکداورا(در صورتی که برادرش مرده باشه)-خوردن نوشیدنی

نژاد:اصیل زاده

جبهه:محفل


شغل:رییس هاگزهد درکتاب آخر


خانواده:همیشه خواهرش،مادرش و پدرش او را دوست داشتند.او یک برادر و یک خواهر داشت بنام های البوس پرسیوال والفریک برایان و خواهرش اریانا.
پدرش در جوانی به سه مشنگ برای اضیت کردن خواهرش حمله کرد و به ازکابان منتقل شد.


مشخصات ظاهری:شبیه برادرش:موی خاکستری،چشم آبی،کمی شکسته وچروکیده

مشخصات اخلاقی:همیشه دوست داشتنی بوده و خیلی زود جوش می اورد برای یکی از همین جوش اوردن ها در مراسم خاکسپاری خواهرش اریانا بینی برادرش را شکست.او از برادرش کینه ی بزرگی برای کشته شدن خواهرش داشت.
میتونید عوضش کنید؟

کشتن با آواداکداورا نمی تونه جزو علایق یه محفلی باشه! این دو تا با هم در تضادن.
توی معرفیت حذفش کردم.

جایگزین شد.


ویرایش شده توسط آبرفورث دامبلدور در تاریخ ۱۳۹۸/۶/۱۰ ۲۳:۴۵:۲۷
ویرایش شده توسط آبرفورث دامبلدور در تاریخ ۱۳۹۸/۶/۱۱ ۰:۰۹:۴۴
ویرایش شده توسط سو لى در تاریخ ۱۳۹۸/۶/۱۱ ۱۳:۴۸:۰۲


پاسخ به: سرسرای عمومی
پیام زده شده در: ۱۹:۴۹ یکشنبه ۱۰ شهریور ۱۳۹۸
#18
-کریس دلت کروشیو میخواهد؟

-کریس کدوم تسترالیه؟ما ارباب ولدمورت هستیم.

-کریس من رو مسخره میکنی؟نکنه دلت میخواهد اوداکداورا نصیبت کنیم؟

-اول اینکه ما کریس نیستیم.دوم اینکه از جای ما بلند شو.

سو آرام در گوش هکتور گفت:چی کارش کردی؟

هکتور هم آرام گفت:یه معجون فک کنم توهم زا به خوردش دادم.

در همان حال کریسی که ولدمورت شده بود داد زد:سر ما داد میزنی نکند دلت میخواهد همین الان باهات یه دوئل حسابی کنیم؟

ولدمورت داد زد:بعله دلم میخواهد با تو یه دوئل حسابی کنم که ببینم چیکار میخواهی کنی

کریس گفت:بیا تا اوراکداورایی نصیبت کنم.

و سر آنجام آنها داشتند برای دوئل آماده میشدند.


ویرایش شده توسط آبرفورث دامبلدور در تاریخ ۱۳۹۸/۶/۱۱ ۰:۰۸:۰۳


پاسخ به: خاطرات یاران ققنوس
پیام زده شده در: ۱۶:۱۳ شنبه ۹ شهریور ۱۳۹۸
#19
خیلی استرس داشت.
در خوابگاه ریونکلاو دراز کشیده بود و به دیدار قبلش با برادرش آلبوس می اندیشید.
همانی که قبلا دماغش را شکستم الان زندگیم دستشه،با خود اندیشید(فقط اون میتونست منو عضو محفل کنه.
در دل گفت:من حتما باید عضو این ارتشی که بهش میگن محفل ققنوس بشم تا در برابر لردولدمورت بجنگم.
ناگهان به خوابی اسرارآمیز رفت.

در خواب خواهرش آریانا را دید که در کنار لردولدمورت و فنریر گری بک ایستاده.
یعنی او انجا چه کار داشت؟یادش آمد خواهرش یک مرگخوار شده بود.
ناگهان یک نور سبز را دید و فهمید که آن نور،نور طلسم کشنده است.
او حتما باید عضو محفل میشد.
او سواد نوشتن نداشت ولی در درس دفاع در برابر جادوی سیاه نظیر نداشت.

باید برای یک محفلی قوی شدن آماده میشد و در برابر لردولدمورت و مرگخواران میجنگید و آنها را تار و مار میکرد.
خواب دیگری به ذهن او هجوم آورد.
خواب دید با یک طلسم اتیوپفای تمام مرگخواران را تار و مار کرد و حتی ولدمورت هم روی زمین افتاده بود.

با این فکر ها تا صبح خواب های عجیب دیگری دید.او باید یک محفلی میشد و فقط یک محفلی نه یک محفلی صلح جو و قوی!!



پاسخ به: در جستجوی راز ققنوس(عضویت)
پیام زده شده در: ۱:۰۹ شنبه ۹ شهریور ۱۳۹۸
#20
سلام آلبوس.
من هم آمده ام که به تو بپیوندم.



سلام آبرفورث جانم،
یک جغد برات فرستادم، مطمئن شو که به دستت رسیده باشه.


ویرایش شده توسط آلبوس دامبلدور در تاریخ ۱۳۹۸/۶/۹ ۱۵:۳۶:۵۰






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.