هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




پاسخ به: كلاس تاريخ جادوگري
پیام زده شده در: ۲۰:۱۳ سه شنبه ۲۸ مرداد ۱۳۹۹
#11
-خب استاد چجوووووووو....

چند دقیقع بعد ترومن در کلبه ایی افتاده بود.

-این همان ساحره است که میگفتند؟
-به نظر همان است!
-خب نادان نقاشی را بنگر!!

دو مرد با لباس هایی که روش صلب بود بالای سر ترومن ایستاده بودند که تروم بهوش اومد:

-آآآآآآخ پروفسور میذاشتی کا کا کا ....شما کی هستید؟
-بگیرینش الااااااان
-ولی چرا مگه چیکار کردم؟
-به جرم سحر و جادو کردن قرار است به دار آویخته بشی!
-اما....صبر کن ...صبر کن ثابت کنید که من جادو کردم

یکی از مامور ها چوبدستی از جیب ترومن درآورد و به ترومن خیره شدند:
-این!
-
-ببرینش چرا درنگ میکنید؟
-گب به خودت بیا تو یک هافلی هستی تو به زرنگی معروفی...هوووووووووووومممممممم

ترومن رو خودش فشار میاره و فکر میکنه

- قربان چرا شکل عوض میکند؟
- توجه نکنید ببریدش!

ترومن یکهو به حالت عادی برمیگرده

-
-قربان کار های عجیب غریب میکند!چه کنیم

ترومن یکدفعه سرجاش وایساد

-یه پیشنهاد دارم
-چه پیشنهادی؟
-یه پیشنهاد خوب! :
-وای بر تو اگر پیشنهاد الکی و گزافی باشد
-نه ،من میتونم کاری کنم که شما به پول دار ترین افراد شهر تبدیل بشید
-گزافه گفتی الان؟
-نه به مرلین قس..یعنی به جون جفتمون تازه اگر من یک ساحره ام پس هرکاری از دستم برمیاد
-قربان فک نکنم گزافع گویی باشد

سربازا به فکر میرند رییس اونها رو بع ترومن

-خب یک سوال میکنم اگر جواب بدهی معلوم است تو گزاه گو نیستی ،باشد؟

ترومن چند لحظه فکر میکنه و با ترومن درونش صحبت میکنه

-چیکار کنم حالا؟
-قبول کن!
-خب شاید سوال سختی بکنه
-خب قبول کن یا مرگ یا زندگی خخخخخخ شوخی کردم سوال خاصی نمیپرسه از فکر ننه هلگا پرسیدم گفت سوال سختی نمیکنه!
-بااااشه

از فکر در میاد
-خب باشه سوالتون چیه؟
-خب دررویای من چه میگذرد اگر ساحره ایی گزاف نمیگویی و تو مارا ثروتمند میکنی و ما از شهر فرار میکنیم و ما شتر دیدیم ندیدیم و غیر ازین خودت میدانی...
- باید فکر کنم!
-سریعتر!!

دوباره با ترومن درونش شروع میکنه صحبت کردن

- خب ترومن جان خر بیار باقالی بار کن
-برات سوپرایز دارم ننه هلگا اینجاس!!
-الکیییییییییییی
-سلام فرزندم
-سلام نن جون
-نن جون چیه الان یکی تازه میاد میخونه میگه احترام نداره برا خودش این هلگا
-ببخشید! سلام بر مادر
-حالا خوب شد ،خب به نظرت یک سرباز همیشه چه ارزویی داره ?
-چمیدونم! شما اینجایی که بگی!
-خب حالا یکم فسفر بسوزونی بد نیس ، خب یک سرباز همیشه آرزو داره جای پادشاه باشه !
-دستت درد نکنه نن جو...یعنی مادر هلگا
-تشکر از من نکنی فکت درد میگیره؟
-تورو همیشه میبینم که عشقم

از حالت تفکر در میاد

- خب باید مراسماتی اجرا کنم تا بفهمم
-باشد بازش کنید !!

دستای ترومن باز میشه

_هیبالابلابلابلابلابلابلا بوووووووووووووو ییییییا

دستاشو بهم میزنه و دور خودش میچرخه

-اوووووووووو...

چشماشو باز میکنه

-تو در سرت رویای پادشاهی داری

ریسسشون به وجد میاد

-واای چطوری فهمیدی
-گفتم که من ساحره ام و همه چیو میفهمم!
- خب مارا ثروتمند کن سریع
- خب سه نفرتون روه به روی من وایسید کنار هم

اون هاهم همین کارو میکنن

-باید منو ببخشید ولی براکیاننننندو

دستای سه نفرشون بسته میشه

-ای ساحره حقه باز مارا رها کن
-ببخشید ولی برای اینکه چیزی یادتون نیاد اینم نیازه اُبلی ویت

سه تاشون همه چیو از یاد میبرن و با فکر کردن به کلاس تاریخ جادوگری به اونجا میره

-آآآآآآآخ درد داشت فک کنم سره راه خوردم به شاخه درخت ....اع لاوندر توهم اینجایی؟
-آره مجبور شدم حافظه چند نفرو از بین ببرم
-هوف منم مجبور شدم سه نفرو ببندم بعد حافظشون پاک کنم
-آره بخیر گذشت
...پایان...




روزی میرسد تمام جهان را تاریکی میگیرد و مرا میبینی که روشنایی را میاورم🖤🖤


تصویر کوچک شده




پاسخ به: خاطرات یاران ققنوس
پیام زده شده در: ۱۳:۳۰ دوشنبه ۲۷ مرداد ۱۳۹۹
#12
-خب گب و گب و تو گب، بیاین جلو.

ترومن و دلاکور و تیت تعجب کردن سه نفری رفتن جای سدریک و اول از همه ترومن بحث رو باز کرد:

-به سدریک کاری داشتی؟

-مگه درخواست نداده بودین برای کوییدیچ؟ خب همونطور که گفتی هافبک چپ برای تو جور شد راست برای گب و مهاجم برای گب
-
-
-

سه تا گابریل ها موندن ،سدریک این نگاه رو شناخت:

-منظور چپ برای گابریل ترومن راست برای گابریل تیت مهاجم برای گابریل دلاکور

دلاکور :ولی من اسلیترینم اینا هافلپاف!

تیت عقب ایستاده بود و دست به سینه تو فکر بود که گفت:

-مگر اینکه دارن تیم مدرسه رو میچینن

ترومن با تعجب و ذوق رو به سدریک :

-یعنی ما برای تیم مدرسه میریم مسابقات با مدارس دیگه؟!

سدریک سری تکون میده و میگه:

-خوشبختانه اره

دلاکور رو به سدریک:

-خب دیگه کیا هستن؟

-جینی مسدومه وگرنه دلاکور رو برای مهاجم خواستن من خودم هری پاتر و رون و زاخاریاس و تیت و ترومن هم هستن. خب برین پیش هری تو زمین کوییدیچ واسه تمرین!

ترومن رو به سدریک

-باش پس بریم!

اون روز ترومن مغرور نبود معلوم نیس چش شده بود

زمین کوییدیچ

هری همه رو جمع کرده بود و در حال سخنرانی:

-خب تیم هاگواردس تشکیل شد بالاخره
اعضای تیم زاخاریاس اسمیت
گابریل دلاکور، گابریل ترومن، گابریل تیت

یک مکثی میکنه و ادامه میده

-سدریک دیگوری رون ویزلی و خودم که به عنوان کاپیتان خدمت شما هستم

رون از پشت بچه ها صداش میاد:

-هری به نظرت سه تا گابریل قاطی نمیکنم تو زمین که نمیشه (با صدای کلف)گابریل ترومن توپو بده گابریل دلاکور

هری شونه هاشو میده بالا

-یکاریش میکنیم خب همه سر جاهاشون قرار بگیرن

همه طبق ترکیب سرجاهاشون قرارگرفتند

هری با فریاد رو به بچه ها:

-خب تیم ریوینکلاو به عنوان تیم تمرینی حاضر شده بازی کنه!

خلاصه اسمه گابریل شده بود دردسر چون عادت کرده بودند به اسم همو صدا بزنند چندین هفته تمرین کردند روز مسابقه فرا رسید

محل برگزاری مسابقات بین مدرسه ایی

یوان با شور خاص و همیشگیه خودش:

-خب چه بازی هیجان انگیزی بشه! این بازی بازیکنان تیم هاگواردس گابریل دلاکور ،هری پاتر ،گابریل ترومن ،زاخاریاس اسمیت ،سدریک دیگوری ، رون ویزلی،و گابریل تیت به عنوان بازیکنان تیم هاگوااااااااردس.

با بردن هر اسم شور اشتیاق تو تماشاگران ایجاد میشه و ادامه داد:

- و بازیکنان تیم دارمسترانگ کریستیانو رونالدو ،لیونل مسی،برد پیت،سلنا گومز ،جاستین بیبر، عارف غفوری و جولیوس سزار

همه با بردن هر اسم شادی میکنن

هری با فریاد رو به بچه ها:

-خب بچه ها امیدوارم بازی خوبی کنین

یوان با انرژی بسیار در حال گزارشگری :

-خب توپ دست بازیکنان تیم دارمسترانگه لیونل مسی توپو تو دستاش داره پاس میده به برد پیت ،پیت فاز جمیز باند :ورمیداره عینک مشکی میزنه ولی توپو از دست میده زاخاریاس توپ تو دستاش پاس میده به گابریل ترومن تیت در خواست توپ میکنه!!

-گب گب اینجا!

یوان مصمم تر گزارش میکنه:

-ترومن بازیکنا رو جا میذاره

ترومن توپو پرت می‌کنه :

-بگیر گب

همه فکر کردند دلاکور رو میگه و به طرف دلاکور میرن ولی به تیت پاس میده
یوان ایستاده گزارش میکنه:

-تیت جلو میره پاس میده به هری ،هری رو هوا توپو شوت میکنه تووووووووی دروازه

تو کل ورزشگاه صدای جیغ و داد تماشاگران و طرفدار های هاگواردس پیچیده شده بود.
بعد از زد و خورد های زیاد و گل های بسیار همه جا سکوتو فرا میگیره

-دارم درست میبینم گوی زرین رو هری تو دستاش داره

یکدفعه جیغو داد طرفدارای هاگواردس بالا میره .همه چی بهم پیچیده میشه مثل آب صورت ها بهم میریزه همه تو آب غرق میشن ترومن تو تخت بود صورتش خیس شده بود یکدفعه از خواب بلند میشه لیسا لوپین رو میبینه!
ترومن با عصبانیت :

-لیسا چکار میکنی

لیسا صورتشو برمیگردونه :

-برو مرلینو شکر کن اخه کدوم اح..قی با جارو میخابه

ترومن دوربرش نگاه میکنه میبینه رو تخت لیسا خوابیده صورتشو کج میکنه

-اذیت شدی فک کنم

لیسا صورتش قرمز شده بود با گلایه :

-نشدم؟

نفس عمیقی میکشه و ادامه میده

-حیف که دوست دارم

و رفت بیرون
سدریک دم در داشت صحنه رو تماشا میکرد

-فک کنم معجون عشق هنوز اثرش مونده😂😂

ترومن مصمم میگه:

- تقصیر خودش بود منکه گفتم اشتی کن اگه نکنی به خوردت میدم
باهم خندیدن و ...
این داستان ادامه دارد....


روزی میرسد تمام جهان را تاریکی میگیرد و مرا میبینی که روشنایی را میاورم🖤🖤


تصویر کوچک شده




پاسخ به: كلاس گیاهشناسی
پیام زده شده در: ۲۱:۴۰ یکشنبه ۲۶ مرداد ۱۳۹۹
#13
۱.یه اسم مناسب برای گیاهی که گفته شد، انتخاب کنید. (1 نمره)
2. یه روش برای سرگرم کردن گیاه مذکور پیشنهاد بدید. (3 نمره)
3. به نظرتون چرا این گیاه علاقه داره فرار کنه؟ (2 نمره)
4. توضیح بدید فکر می‌کنید چه اتفاقی برای لینی افتاده؟ (2 نمره)
5. تصورتون از شکل این گیاه چیه؟ نقاشی بکشید یا سعی کنید یه توضیح روشن و کامل بدین. اگر نقاشی می‌کشید می‌تونید یه توضیح مختصر هم بهش اضافه کنید. (2 نمره)

Plant Ol Mofarer
گیاهه فراری
پلنت اُل مُفَرّر

۲:به نظرم جایی در دنیای ماگل ها براش درست کنیم و مخفی کنیم چون وسایل الکترونیکی زیادی در دنیای ماگل ها وجود داره و هم میشه تو اونجای مخفی از جادو هم استفاده کرد چون مخفیه و کسی نمیفهمه اینجوری هم ادغام میشه و سرگرمی دو برابر میشه مثلا تلگرام بهش بدیم سیستم گیم بدیم بگیم تا صبح هری پاتر بازی کن یا کال اف دیوتی یا خیلی چیز های دیگه یا بابا فیلم بذاریم و با جادو کاری کنیم هیچ وقت حافظش تمونشه این میشه ادقام جادو با دنیای ماگل ها

۳:
۱:برای اعتراض به قانون گلدونیسمی(قانون گیاهان خانگی جادویی یعنی اجبار به ت گلدون موندن)و نمیخاد تو گلدون باشه
۲:نمیخاد تبدیل به پودر باشه
۳:کنجکاوه چون بل یکچیز سرگرم نمیشه دنبال چیز های جالبه
۴:سینگله😁

سوال۴:خب داره با روده پوده های گیاه بازی میکنه که بالا بیاره و نجات پیدا کنه یا منتظره هضم بشه و دیگه باقیش خودتون میدونین

۵
سه حالت دارن

حالت اول گیاه تازه که هیچی نداره فقط فرارمکنه

گیاه در حال رسیدن و اماده پود شدن

گیاهی که فرار کرده و پشیمونه


روزی میرسد تمام جهان را تاریکی میگیرد و مرا میبینی که روشنایی را میاورم🖤🖤


تصویر کوچک شده




پاسخ به: كلاس پرواز و كوييديچ
پیام زده شده در: ۲۲:۳۴ شنبه ۲۵ مرداد ۱۳۹۹
#14
1. فرض کنید که شما یک مدافع کوییدیچ هستین و قصد دارین با چماق یک ضربه منجر به مصدومیت جدی در حریف ایجاد کنید به شکلی که نه خطای شما گرفته بشه و نه اون بازیکن بتونه بازی رو ادامه بده. ضربه به سر باعث خطا و پنالتی میشه و به ضرر تیم شماست. در نتیجه با رعایت مفاد حضور کاربر سیزده ساله و اصول PG ، یک نقطه یا عضو (به غیر از سر) رو جهت هدف گیری با بلاجر انتخاب کنید و شرح بدین هدف گیری این نقطه یا عضو چگونه منجر به مصدومیت جدی در بازیکن حریف میشه؟ (5 امتیاز)

2. بازیکنان کوییدیچ در زمان های استراحت، نیاز به تفریحات مرتبط با کوییدیچ دارن تا روحیه شون خوب بمونه. ور رفتن با توپ های کوییدیچ شامل کوافل، بلاجر و اسنیچ طلایی و تحقیر این عناصر کوییدیچ در پشت صحنه یکی از این تفریحات به حساب میاد. برای هر کدوم از این سه توپ با مثال یا شرح مختصر، یک روش تفریحی یا بازی یا ور رفتن جداگونه غیر از کوییدیچ پیشنهاد بدین یا حتی طراحی کنید. نیم نگاهی به دنیای رنکارنگ ماگل ها بلامانع است. (3 امتیاز)

3. ترکیب تیم کوییدیچ ایده آل جادوگرانی خودتون رو بچینید. فرض کنید خودتون هم در این تیم هستین و نقش کاپیتان رو دارید. هفت بازیکن اصلی شامل یک دروازه بان، دو مدافع، سه مهاجم و یک جستجوگر رو لیست کنید. فرقی نداره اعضای فعلی یا قبلی جادوگران. (2 امتیاز


1:خب به دم جاروش میزنم چون تعادل جارو میریزه بهم و کلا ساقط میشه😁

2:اوممممم با بلاجر که شکار مکنم
وسط تناب هم میشه بازی کرد
یه بازی هم طراحی کردم والیبالیچ
(عین کوییدیچ)با کوافل
توپ اگه از دست درر بره امتیاز به نفع حریف میشه یعنی دوتا مدافع دارن دوتا ضربه زن ضربه زنا چماق دارن مدافع ها دستکش وقتی حریف ضربه محکم میزنه و باید مدافع ها توپو بگیرن و بدرستی رو هوا پرت کنن وا ضربه زن بدرستی و با قدرت ضربه بزنه
با اسنیج هم توشله بازی میکنم(تیله)

3:مدافع ها :تیت و هدر احساس میکنم سرعت عمل بالایی دارن
مهاجم:سدریک و زاخاریاس و ارنی پرنگ
جستجوگر :خودم (ترومن)
دوارزبان:ایوانا
کاپیتان هم سدریک


روزی میرسد تمام جهان را تاریکی میگیرد و مرا میبینی که روشنایی را میاورم🖤🖤


تصویر کوچک شده




پاسخ به: كلاس ماگل شناسي
پیام زده شده در: ۲۰:۴۶ شنبه ۲۵ مرداد ۱۳۹۹
#15
-پروفسور تنبیه چی هست حالا؟

دامبلدور:😂دمتون گرم
ترومن:😐
لیسا:😐
ایوان:😐
ترومن:😀یعنط تنبیه نمیشیم؟
دامبلدور حالت رییسانه میگیره
دامبلدور: اونکه میشین باید بخاطر این کارتون برین و تو پیدا کردن کتاب هایی که گابریل میخاد کمکش کنین
لیسا:کدوم گابریل
ایوانا:گابریل ترومن گابریل دلاکور یا گابریل تیت

ترومن:به نکته مهمی اشاره کردی

دامبلدور مرموضانه نگاشون میکنه :به حق ریش مرلین شوخی شوخی با دامبلدورم شوخی حالا منو ایسگاه میکنین برین سریع تیت تو کتابخونه منتظرتونه

کتابخانه هاگواردس
ساعت ۱۰ صبح


تیت:خب باید برین دنبال کتاب هیس غورباغه ها قار قار نمیکنن
،تاریخچه سیاه هاگواردس ،تاریخچه کوییدیچ درزمان قاجاریه
و‌...

تیت همینطور داست کتاب میگفت نزدیک به بیست تا کتاب که به سختی پیدا میشن روبه اونا سپرد

لیسا:خب این تاریخچه سیاه هاگواردس به چه دردش میخوره

ترومن خیلی یواش :بچه ها بیاین اینجا
همه رفتن و ادامه داد
-تیت میخواد حرصه ساعت ۴رو خالی کنه اینجوری گفته اذیت شیم

حالت مغرورانه گرفت به خودش و ادامه داد
-ازونجایی که تو کلاسای معجون سازی استادم دوتا معجون دارم همیشه
لیسا:چی میگی کاری نکن دوباره قهر کنم
ایوانا:لیسا
لیسا:خیله خب حالا ادامه بده

ترومن از جیبش درمیاره
یکدفعه صدای تیت میاد:پیدا کردین

همه مشغول گشتن شدن بعد تیت رفت و دوباره جمع شدن
-خب این معجون عشقه
لیسا:بعله در جریانم 😑😑
ترومن:ببخشید دیگه ،و اینم معجون تغییر شکل با موی گربه هرمیون موقع ناهار میشه و نوبت ماست بریم
چند ساعت گذشت موقعه ناهار شد ولی پیدا نکردن کتاب هارو
ترومن پیش تیت میره:گابریل موقعه ناهار به عنوان ارشد گروه باید باشم(با حالت مغرورانه)
تیت صورتشو کج میکنه:صبح که خوب نیشت باز بود چیشد
ترومن:خدافظ ،لیسا،ایوانا،بریم
لیسا:اه قهرم
همه رفتن ناهار و از دستی کنار ظرف تیت رفتن قبل اینکه تیت بیاد دو تا معجونو ریختن تو غذاش
و رفتن سر میز های خودشون
تیت نشست سر غذا و غذاشو خورد سرسرا خالی شد دوباره رفتن تو کتابخونه بعد ده دقیقه صدای جیغ بلند شد
ترومن:😂بزنین قدش
لیسا:دردسر نشه
ترومن :ن بابا

تیت:عَعععععععع چرا دستام پشمالوعه چرا دارم یجوری میشم

داشت با خودش حرف میزد و جیغ میکشید که پروفسور فیلت ویک از جلوش رد انگار عشقشو دیده بود از خود بی خود شد با همون وضع به سمت پروفسور میدوید
پروفسور از مرلین بی خبر ترسیده بود
پروفسور:هیوووولااااااا این چیه دنبالمه دارن منو ترور میکنن کمک

تیت:عزیزم ویک صبر کن🏃‍♀️🏃‍♀️
ویک:من عزیز تو نیستم نیااااا دنبالم من زن دارَعععععععم
خلاصه ویک یک گوشه گیر افتاد ترومن و لیسا و ایوانا دنبالشون بودنواز خنده خودشون گرفته بودنو که صداشون در نیاد
تیت پروفسور ویک رو بغل کرد
تیت:میدونی چقدر دنبالت بودم
ویک :تو کی هستی ؟ولم کن بابا به ریش مرلین زن دارم
تیت:منم گابریلت
ویک :یک لحظه صبر کن کدوم گابریل ترومن دلاکور یا تیت
تیت :چرا همه منو با اونا قاطی میکنن ،من تیتم گابریل تیت
پروفسور ویک صداشو خش دار کرد :دیگه بدتر ولم کن بابا
تیت صورتشو برد نزدیک پروفسور ویک رو ببوسه اون سه دیگه زمین گاز میزدند که مک گونوگال از راه رسید
مک گونوگال :پروفسور انتظار نداشتم اونم وسط سالن با یک ِغول پشمالو اههههوووم
پروفسور ویک :باور کنید چیزی که میبینید درست نیس بابا مرد حرمت داره نه لذت
تیت کم کم به حالت عادی برگشت اثر داروها از بین رفته بود همینطور که پروفسور ویک رو بغل کرده بود و حالت بوسه بود به خودش اومد
تیت:پروفسور شما بغل من چیکار میکنین؟
ویک:اینو تو باید بگی چت شده؟
مک گونوگال:فک کنم چند تا از بچه ها شوخی بیجایی کردند
ویک:😑😑یعنی پیداشون‌کنم
تیت:پروفسور رو گذاشت ز
زمین و ازش معذرت خواست دیگه سه تا بچه ها طاقت نیاوردن خنده هاشون درومد
تیت از عصبانیت قرمز شد :میدونم باهاتون چکار کنم
و با فریاد به سمتشون رفت :من شماروووووو گیر میارم
مک گونوگال:دیگه نیازی نیس شما به حسابشون برسین با این حجم عصبانیت اون حتی به دامبلدورم رحم نداره

ویک:امیدوارم😐کاری نکنه دردسر بدتری بیفته بخشیدمشون چون دست خودش نبود

خلاصه تیت اینارو گیر اورد و تا یک ماه هرروز ساعت ۴صبح که اینا خواب بودن فن ممنوعه ایمپریوس رو رو اینا اجرا میکرد و تمام کاراش ترومن و لیسا و ایوانا انجام میدادند
😂😂


ویرایش شده توسط گابریل ترومن در تاریخ ۱۳۹۹/۵/۲۵ ۲۰:۵۹:۴۲
ویرایش شده توسط گابریل ترومن در تاریخ ۱۳۹۹/۵/۲۵ ۲۱:۰۴:۴۴

روزی میرسد تمام جهان را تاریکی میگیرد و مرا میبینی که روشنایی را میاورم🖤🖤


تصویر کوچک شده




پاسخ به: لرد حلقه ها بر علیه هری پاتر
پیام زده شده در: ۱۸:۵۲ شنبه ۲۵ مرداد ۱۳۹۹
#16
ببینید خب این موضوع از چندین جهت میشه بررسی کرد دو کتاب و فیلم پوینت هایی دارند که اونارو در یک سطح قرارمیده
مثلا تخیل خارق العاده رولینگ نمیشه با ارباب حلقه ها مقایسه کرد و ازونور نمیشه داستان هابیت ها یا ادم ها رو علیه جادو کنار گذاشت اینا دو چیز مختلفه رولینگ همیشه سعی کرده جادو رو مخفی کنه و کسی نفهمه مدرسه ایی هست ولی ارباب حلقه ها دقیقا برعکس عمل کرده جادوگران سیاه میخان بفهمند و ازونور در هری پاتر تلاش جادوگران و قانون های به نظرم بی نظیرش برای لو نرفتن دنیای جادوگری ستودنیه و در ارباب حلقه ها تلاش و جنگ های تمام عیار مردم در برابر جادو ستودنیه
هیچ وقت دو تا کتاب و نویسنده بزرگ رو اینجور مقایسه نکنید چون صدردصد نمیشه مقایسه کرد همونطور که گفتم انقد از هم دیگه پوینت های مثبت دارن ک قابل مقایسه نیس

فان:رولینگ با تالکین الان نشستن مانکن نگاه میکنن ما داریم سر دو تا کتابشون که کی بهتره بحث میکنیم😑😂


روزی میرسد تمام جهان را تاریکی میگیرد و مرا میبینی که روشنایی را میاورم🖤🖤


تصویر کوچک شده




پاسخ به: اگه ميتونستي از يه ورد استفاده كني اون چي بود؟
پیام زده شده در: ۱۵:۳۸ شنبه ۲۵ مرداد ۱۳۹۹
#17
بومباردا ماکسیمم
اکسپکتور پاترونوم
اینسندیو
انگورجیو

ورد فراموشی یادم رفته


روزی میرسد تمام جهان را تاریکی میگیرد و مرا میبینی که روشنایی را میاورم🖤🖤


تصویر کوچک شده




پاسخ به: كلاس مراقبت از موجودات جادويي
پیام زده شده در: ۱۵:۳۱ شنبه ۲۵ مرداد ۱۳۹۹
#18
1. قدرت تغییر شکل لوگومبا از چی نشات می‌گیره؟ (1 امتیاز)
2. لوگومبایی که شما دیدین از نظر ظاهری چه شکلی بود؟ یا توصیف کنین، یا نقاشیشو بکشین! (5 امتیاز)
3. علت این که لوگومبای شما به شکلی که تو سوال 2 توصیف کردین در میاد، چیه؟ با توجه به جوابی که به سوال 1 دادین توضیح بدین. (4 امتیاز)

۱:از ذهن ادم ها اونا قدرت خوندن ذهن مارو دارن که به شکل چیزی کا ما ازش میترسیم در میان

۲صورتی که بهم نشون داد زیبا بود شبیه کسی بود که عاشقش بودم ولی پشت سرش بدن و چهره گرگ
روی زیباش چشم های مشکی موی مشکی صورتی گرد پوستی سفید خیلی زیبا بود
روی گرگینش چشمای قرمزی داشت پوزی داشت با دندون های نیشی که زده بود بیرون بهم خیره شده بود سیاه بود و به من حالت تهاجمی گرفته بود
دیگه نمیتونم ببینم

۳ از اونجایی که منو عاشق کرد رفت فهمیدم اون قصدش همین بود که عاشق کنه و ول کنه اونجا روی گرگینشو فهمیدم
ترسناک تر از عشق چیزی نداریم برای همین اونو ظاهرکرده بود
و همین تو فکرم یک ترس از عاشق شدنو ایجاد کرده بود برای همین لوگومبا فهمیده بود


روزی میرسد تمام جهان را تاریکی میگیرد و مرا میبینی که روشنایی را میاورم🖤🖤


تصویر کوچک شده




پاسخ به: کلاس طلسم‌های باستانی
پیام زده شده در: ۱۵:۱۵ شنبه ۲۵ مرداد ۱۳۹۹
#19
۱-برای احضار روح چه کسی رو انتخاب می کنید و چه نسبتی باهاتون داره؟ (۳نمره)
سدریک دیگوری اون بهترین دوستمه😥

۲-چرا این روح رو احضار کردید؟ از روحی که احضار کردید یه سوال بپرسید و جواب خلاقانه ش رو برام بنویسید. )۷نمره)
(سوال ساده نپرسید، سوال جالب و با جزییات ازتون میخوام)
-اضمر سیوس
+کی منو احضار کرد؟
-من بودم سدریک
+اعععع تویی سِلام دداش
-اعععع لحجه مشهدی گرفتی چرا
+ها بابا یک سر رفتم مِشَد بعد ماره شله خور کردن پابند شدِم
-خا اشکال ندره
+چی مخی؟
-ها یَک چند تا سوال دروم
+خا بوگو
-اگه مثلا زنده موموندی چیکار مرفت به نظرت ؟
+خا نگاه به مُسئله باحالی رو اوردی خب مرفتوم چوچانگه مگرفتوم
_مشه لحجه مشهدی صحبت نکنی ببینم مِتنی نمرامانه به باد بدی
+خو بگو
-خب بیشتر توضیح بده!
خب میرفتم چوچانگو میگرفتم میخاستم بمیرم به هری سپردمش دیدم هری هم رفت با جینی ازدواج کرد اینم شکست عشقی خورد
-به نظرت مرگ خوار بودن چه حسی داره؟
+مو که نشنیدوم مرگ ره بخورن البته تو مِشَد غذا نخوری مگن مرگه بخور
-هنوز دودقه نشده گفتی مشهدی صحبت نمکنم
+خا باشه لحجه رفته روم
-اازون دنیا باکیا اشنا شدی اونور دوئل هم میذارن؟
+اره شخصا با هلگا چند بار دوئل گذاشتم (مکث)بردمش
خاطرات:
سدریک در حال درد کشیدن رو زمین
+آااااااااخ بابا گفتیم دوئل الکی تمرینی نگفتیم عذاب که درد داره ن ن ن

زمان حال:
+آره بردمش خیلی بد باخت

-خب میتونی بری حرفای اخر
+هیچی سلام برسون
-همچنین بای





روزی میرسد تمام جهان را تاریکی میگیرد و مرا میبینی که روشنایی را میاورم🖤🖤


تصویر کوچک شده




پاسخ به: خاطرات یاران ققنوس
پیام زده شده در: ۱۴:۲۸ شنبه ۲۵ مرداد ۱۳۹۹
#20
خب گب و گب و تو گب بیاین جلو.
ترومن و دلاکور و تیت تعجب کردن سه نفری رفتن جای سدریک
ترومن:به سدریک کاری داشتی
سدریک:مگه درخواست نداده بودین برای کوییدیچ همونطور که گفتی هافبک چپ برای تو جور شد راست برای گب و مهاجم برای گب
سه تا گابریل ها موندن سدریک این نگاه رو شناخت
-منظور چپ برای گابریل ترومن راست برای گابریل تیت مهاجم برای گابریل دلاکور

دلاکور :ولی مت اسلیترینم اینا هافلپاف
تیت عقب ایستاده بود و دست به سینه تو فکر بود که گفت
-مگر اینکه دارن تیم مدرسه رو میچینن

ترومن با تعجب و ذوق رو به سدریک
-یعنی ما برای تیم مدرسه میریم مسابقات با مدارس دیگه
سدریک سری تکون میده
-خوشبختانه اره
دلاکور رو به سدریک
-خب دیگه کیا هستن
سدریک:جینی مسدومه وگرنه دلاکور رو برای مهاجم خواستن من خودم هری پانر و رون و زاخاریاس و تیت و ترومن هم هستن خب برین پیش هری تو زمین کوییدیچ واسه تمرین
ترومن رو به سدریک
-باش پس بریم

اون روز ترومن مغرور نبود معلوم نیس چش شده بود

زمین کوییدیچ

هری همه رو جمع کرده بود و در حال سخنرانی
-خب تیم هاگواردس تشکیل شد بالاخره
خب اعضای تیم زاخاریاس اسمیت
گابریل دلاکور، گابریل ترومن، گابریل تیت
یک مکثی میکنه و ادامه میده
-سدریک دیگوری رون ویزلی و خودم که به عنوان کاپیتان خدمت شما هستم

رون از پشت بچه ها صداش میاد
-هری به نظرت سه تا گابریل قاطی نمیکنم تو زمین که نمیشه (با صدای کلف)گابریل ترومن توپو بده گابریل دلاکور

هری شونه هاشو میده بالا
-یکاریش میکنیم خب همه سر جاهاشون قرار بگیرن

همه طبق ترکیب سرجاهاشون قرارگرفتند

هری با فریاد:خب تیم ریوینکلاو به عنوان تیم تمرینی حاضر شده بازی کنه

خلاصه اسمه گابریل شده بود دردسر چون عادت کرده بودند به اسم همو صدا بزنند چندین هفته تمرین کردند روز مسابقه فرا رسید

محل برگزاری مسابقات بین مدرسه ایی

یوان:خب چه بازی هیجان انگیزی بشه این بازی بازیکنان تیم هاگواردس گابریل دلاکور ،هری پاتر ،گابریل ترومن ،زاخاریاس اسمیت ،سدریک دیگوری ، رون ویزلی،و گابریل تیت به عنوان بازیکنان تیم هاگواردس و بازیکنان تیم دارمسترانگ کریستیانو رونالدو ،لیونل مسی،برد پیت،سلنا گومز ،جاستین بیبر، عارف غفوری و جولیوس سزار

همه با بردن هر اسم شادی میکنن

هری با فریاد:خب بچه ها امیدوارم بازی خوبی کنین

یوان با انرژی بسیار
-خب توپ دست بازیکنان تیم دارمسترانگه لیونل مسی توپو تو دستاش داره پاس میده به برد پیت ،پیت فاز جمیز باند ورمیداره عینک مشکی میزنه ولی توپو از دست میده زاخاریاس توپ تو دستاش پاس میده به گابریل ترومن

تیت در خواست توپ میکنه
-گب گب اینجا
یوان :ترومن بازیکنا رو جا میذاره
ترومن توپو پرت می‌کنه
-بگیر گب
همه فکر کردند دلاکور رو میگه و به طرف دلاکور میرن ولی به تیت پاس میده
یوان ایستاده گزارش میکنه
-تیت جلو میره پاس میده به هری ،هری رو هوا توپو شوت میکنه تووووووووی دروازه

بعد از زد و خورد های زیاد و گل های بسیار همه جا سکوتو فرا میگیره
یوان:دارم درست میبینم گوی زرین رو هری تو دستاش داره
یکدفعه جیغو داد طرفدارای هاگواردس بالا میره

همه چی بهم پیچیده میشه مثل آب صورت ها بهم میریزه همه تو آب غرق میشن ترومن تو تخت بود صورتش خیس شده بود یکدفعه از خواب بلند میشه لیسا لوپین رو میبینه
ترومن با عصبانیت
-لیسا چکار میکنی
لیسا صورتشو برمیگردونه
-برو مرلینو شکر کن اخه کدوم اح..قی با جارو میخابه

ترومن دوربرش نگاه میکنه میبینه رو تخت لیسا خوابیده صورتشو کج میکنه
-اذیت شدی فک کنم

لیسا صورتش قرمز شده بود با گلایه
-نشدم؟
نفس عمیقی میکشه و ادامه میده
-حیف که دوست دارم
و رفت بیرون
سدریک دم در داشت تماشا میکرد
-فک کنم معجون عشق هنوز اثرش مونده😂😂

ترومن مصمم میگه
- تقصیر خودش بود منکه گفتم اشتی کن اگه نکنی به خوردت میدم
باهم خندیدن و ...
این داستان ادامه دارد....


روزی میرسد تمام جهان را تاریکی میگیرد و مرا میبینی که روشنایی را میاورم🖤🖤


تصویر کوچک شده








هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.