هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

صفحه‌ی اصلی انجمن‌ها


صفحه اصلی انجمن ها » همه پیام ها (جودی.جک.نایف)



پاسخ به: کی, کِی, کجا، با کی، چیکار؟؟؟
پیام زده شده در: ۹:۳۶ سه شنبه ۲۶ شهریور ۱۳۹۸
#11
کجا؟
اتاق ایست بازرسی!


...You must believe me to exist
...wait
God is busy
?Can i help you

***
آری، آن روز چو می رفت کسی
داشتم آمدنش را باور
من نمی دانستم
معنیِ «هرگز» را
تو چرا بازنگشتی دیگر؟


پاسخ به: کی, کِی, کجا، با کی، چیکار؟؟؟
پیام زده شده در: ۲۰:۰۴ دوشنبه ۲۵ شهریور ۱۳۹۸
#12
کجا؟
اتاق اربابش!


...You must believe me to exist
...wait
God is busy
?Can i help you

***
آری، آن روز چو می رفت کسی
داشتم آمدنش را باور
من نمی دانستم
معنیِ «هرگز» را
تو چرا بازنگشتی دیگر؟


پاسخ به: کی, کِی, کجا، با کی، چیکار؟؟؟
پیام زده شده در: ۱۷:۵۷ دوشنبه ۲۵ شهریور ۱۳۹۸
#13
کی؟
تام جاگسن!

با اجازه تام جان!


...You must believe me to exist
...wait
God is busy
?Can i help you

***
آری، آن روز چو می رفت کسی
داشتم آمدنش را باور
من نمی دانستم
معنیِ «هرگز» را
تو چرا بازنگشتی دیگر؟


پاسخ به: سازمان بین المللی حمایت از ساحره ها
پیام زده شده در: ۱۳:۳۷ دوشنبه ۲۵ شهریور ۱۳۹۸
#14
سلام وزیر گابریل دلاکور!
و بچه (رابستن زاده اصل)
چطورین؟
وزارتتونو تبریک میگم!^^♡

میخوام از اینجا بیرون بیام!
میشه؟=|


...You must believe me to exist
...wait
God is busy
?Can i help you

***
آری، آن روز چو می رفت کسی
داشتم آمدنش را باور
من نمی دانستم
معنیِ «هرگز» را
تو چرا بازنگشتی دیگر؟


پاسخ به: کی, کِی, کجا، با کی، چیکار؟؟؟
پیام زده شده در: ۱۰:۴۰ دوشنبه ۲۵ شهریور ۱۳۹۸
#15
با کی؟
لرد ولدمورت


...You must believe me to exist
...wait
God is busy
?Can i help you

***
آری، آن روز چو می رفت کسی
داشتم آمدنش را باور
من نمی دانستم
معنیِ «هرگز» را
تو چرا بازنگشتی دیگر؟


پاسخ به: کی, کِی, کجا، با کی، چیکار؟؟؟
پیام زده شده در: ۱۷:۰۱ پنجشنبه ۲۱ شهریور ۱۳۹۸
#16
چیکار؟
برای خرید پیتزا برنامه میچید.

مرد تنهای شب، شب هنگام، تو استخر با پرنسس نجینی برای خرید پیتزا برنامه میچید.


...You must believe me to exist
...wait
God is busy
?Can i help you

***
آری، آن روز چو می رفت کسی
داشتم آمدنش را باور
من نمی دانستم
معنیِ «هرگز» را
تو چرا بازنگشتی دیگر؟


پاسخ به: گفتگو با مدیران ، انتقاد ، پیشنهاد و ...
پیام زده شده در: ۲۲:۰۴ شنبه ۱۶ شهریور ۱۳۹۸
#17
نقل قول:

فنریر گری‌بک نوشته:
سلام.
چطوری؟

اونا حذف شناسه شدن. بلاک شدن همون بسته شدن شناسه س. حذف شناسه یا طرف خیلی خطای ناجوری کرده، یا جدی جدی یه مدیر دستش اشتباهی خورده، حالا یا شناسه رو غیرفعال کرده (غیرفعال هم بکنیم آخه بی نام میشن) یا هم زده کلا حذفش کرده.

اون تاپیک رو هم با ناظر انجمن کارگاه فن فیکشن نویسی یه صحبت بکن، اگر اجازه حذف داد، من یا خودش حذف میکنیم. مشکلی نداره.
اهوم!
.
.
با مدیرش حرف زدمـ... اجازه دادن و الان من با مجوز هستم!


ویرایش شده توسط جودی جک نایف در تاریخ ۱۳۹۸/۶/۱۷ ۱۴:۵۶:۰۰

...You must believe me to exist
...wait
God is busy
?Can i help you

***
آری، آن روز چو می رفت کسی
داشتم آمدنش را باور
من نمی دانستم
معنیِ «هرگز» را
تو چرا بازنگشتی دیگر؟


پاسخ به: گفتگو با مدیران ، انتقاد ، پیشنهاد و ...
پیام زده شده در: ۱۰:۴۰ شنبه ۱۶ شهریور ۱۳۹۸
#18
مدیرای عزیز... سلام و خسته نباشین!

بعضی از شناسه ها رو که نگاه میکنم نوشته بی نام! اصلا لینک ورود به اون شناسه انگار پاک شده!:/

یعنی بلاک شدن یا دیلیت!؟

خب... میخواستم بدونم... اگه دیلیت اکانت کرده... همین کارو با این شناسه بکنین!

این تاپیکو هم دیلیت کنین لطفا!:)

اگه بشه... که خیلی ممنونتون میشم!: ))


ویرایش شده توسط جودی جک نایف در تاریخ ۱۳۹۸/۶/۱۶ ۱۰:۴۴:۳۰

...You must believe me to exist
...wait
God is busy
?Can i help you

***
آری، آن روز چو می رفت کسی
داشتم آمدنش را باور
من نمی دانستم
معنیِ «هرگز» را
تو چرا بازنگشتی دیگر؟


پاسخ به: نوری در تاریکی
پیام زده شده در: ۲۲:۲۹ چهارشنبه ۱۳ شهریور ۱۳۹۸
#19
سوروس، با تمام وجودش، عاشقانه دست لیلی را محکم گرفته بود. این بار میتوانست از این اتفاق، لیلی را نجات دهد! کسی که سال ها عاشقانه برایش زنده مانده بود... کسی که قلبش برای او میتپید. صدای آرامش بخش لیلی اضطراب او را تسکین داد.
-سوروس؟ چرا داری دستمو فشار میدی؟ یکم وایستا تا خستگیمونو در کنیم! من خسته شدم! هری هم خوابش میاد!
-با... باشه لیلی! میشه اسمتو... مثل بچگی هامون... لیلیـ...
-آره! چرا که نه! الان بیا اینجا بشینیم!

سوروس کنار لیلی، روی تنه درختی، نشست. میدانست که این حوالی، با وجود آن دو در این مکان نا امن است ولی، باز هم به خاطر لیلی نشست. نشست و به خودش و کاری که انجام داده بود فکر کرد. او به لرد سیاهش خیانت کرده بود! او به کسی که تا روزها پیش امیدش بود خیانت کرده بود! آری او برای لیلی از لرد سیاهش هم میگذشت!

-سوروس؟ الان میتونیم راه بیوفتیم!نیم ساعته که نشستیم و تو سرتو تو دستاتـ...

سوروس فقط به زمانی که در ذهنش اکو میشد گوش فرا داد.
-نیم ساعته که نشستیم... نیم ساعته که نشستیم... نیم ساعته که نشستیم...

نیم ساعت است که مرگخواران یا شاید هم لرد سیاه به آنها نزدیک تر شده بود! مرگ آن دو به آنها نیم ساعت نزدیک تر شده بود و این غیر قابل فهم لبو.
-باشه بریم لیلی! ولی باید کل صبو از این جا بریم! بریم یه جایی که تا یه مدتاز دست لرد ولدمورت در امان باشیم!
-باشه! منو هری... منو شایدم خاطره جیمز باهم حالمون خوبه سوروس! ممنون... بهتره راه بیوفتیم!

لیلی از او تشکر کرده بود! او به هری گفت... خاطره جیمز! یعنی او باید زودتر میرسید؟ معلوم است، نه! چون او باید صاحب لیلی باشد... او از اولین دیدارشان تا الان عاشقش بود ولی جیمز... او هم عاشق لیلی بود!

او باید تا همیشه برای لیلی میجنگید... حتی الان که دست در دست هم با خاطره جیمز، هری، میدویدند.


...You must believe me to exist
...wait
God is busy
?Can i help you

***
آری، آن روز چو می رفت کسی
داشتم آمدنش را باور
من نمی دانستم
معنیِ «هرگز» را
تو چرا بازنگشتی دیگر؟


پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۲۱:۳۸ چهارشنبه ۱۳ شهریور ۱۳۹۸
#20
ارباب!تصویر کوچک شده

فقط شما از این به بعد نقد بکنین! شما رو جون بابام! شما رو جون ابلیسی که وسوسه تون کرد این راه زیبا رو در پیش بگیرین!
اینو نقد بفرمایید!تصویر کوچک شده




پ.ن: شک دارمااااااااا! بلا اونجوری نگام نکن!تصویر کوچک شده


...You must believe me to exist
...wait
God is busy
?Can i help you

***
آری، آن روز چو می رفت کسی
داشتم آمدنش را باور
من نمی دانستم
معنیِ «هرگز» را
تو چرا بازنگشتی دیگر؟






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.