هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




پاسخ به: خوش قیافه ترین بازیگر در فیلم های هری پاتر
پیام زده شده در: ۲۱:۱۹ شنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۹
#11
مطمئنا اما واتسون
من عاشق ام واتسونم


همیشه پشتتونم اما نه وقتی مشغول خیانتید


پاسخ به: کی, کِی, کجا، با کی، چیکار؟؟؟
پیام زده شده در: ۲۰:۴۶ شنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۹
#12
کی ؟
سر کلاس پروفسور اسنیپ


همیشه پشتتونم اما نه وقتی مشغول خیانتید


پاسخ به: در جستجوی راز ققنوس(عضویت)
پیام زده شده در: ۱۶:۲۹ شنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۹
#13
آلبوس !
منو بذار تو محفل !
اگه من تو محفل نرمال با یه آدمی که آودا خورده فرق ندارم

پروفسور دامبلدور مدتی رفت ماموریت سری. کریچر ازطرف پروفسور جغد وایتکس خوار فرستاد براتون.


ویرایش شده توسط کریچر در تاریخ ۱۳۹۹/۲/۲۱ ۲۰:۳۱:۰۸

همیشه پشتتونم اما نه وقتی مشغول خیانتید


پاسخ به: سپر مدافعت چه شکلیه؟
پیام زده شده در: ۱۶:۱۴ شنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۹
#14
خرگوش!


همیشه پشتتونم اما نه وقتی مشغول خیانتید


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۱:۴۶ سه شنبه ۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۹
#15
نام:
کندرا دامبلدور
گروه:
هافلپاف
ویژگی های اخلاقی:
خیلی آرومه و به این راحتی ها نمی تونید عصبانیش کنید ولی اگر عصبانیش کردید...
توانایی ها:
جانورنما به شکل گربه ای سفید سفید که که پنجه های تییزی داره.
ویژگی های ظاهری:
مو های خاکستری نسبتا کوتاهی داره ولی معمولا در حالت انسانیش نیست که بتونید ببینیدش. همیشه لباس های گرون قیمت می پوشه و دامن های خیلی زیادی داره.
پاترونوس:
خرگوش
بوگارت:
سگ!
توضیحات:
اون تو فرانسه بدنیا اومد. پدر و مادرش که هر دو جادوگر بودند، او را به لندن فرستادند تا در هاگوارتز اصول جادوگری را بیاموزد. او در هاگوارتز با همه مهربان بود. آن موقع لرد ولدمورت تازه قدرتمند شده بود و او مشکل نگرانی ای در تحصیل نداشت. او همیشه به دومین بچه اش(آلبوس پرسیوال والفریک برایان دامبلدور) علاقه ی بیشتری داشت و به او توجه بیشتری می کرد. از وقتی پدر و مادرش به او زنگ زدند و گفتند چه بچه ی خوشگلی داری همیشه سس فرانسوی می خورد!


-----
تایید شد!


ویرایش شده توسط حسن مصطفی در تاریخ ۱۳۹۹/۲/۱۷ ۹:۳۳:۳۳

همیشه پشتتونم اما نه وقتی مشغول خیانتید


پاسخ به: سال اولی ها از این طرف: کلاه گروهبندی
پیام زده شده در: ۱۰:۲۵ دوشنبه ۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۹
#16
نه نه نه
لطفا گروهمو عوض کنین. من نمی خوام هافلپافی باشم. از هافلپلف بدم میاد. حداقل ریونکلا بود یه چیزی ولی هافلپاف...


----
پاسخ:
امکان پذیر نیست. اگر تمایل دارید می تونید بدون گروه هاگوارتز معرفی شخصیت کنید. در این صورت باید شخصیتی را معرفی کنید که گروه هاگوارتزش مشخص نباشد. حالا بماند که ورود به ایفای نقش بدون گروه باعث میشه فعالیت های درون گروهی و مرتبط با هاگوارتز رو از دست بدین.

یک بار دیگه، هافلپاف در جادوگران را بیشتر بشناسید.


ویرایش شده توسط حسن مصطفی در تاریخ ۱۳۹۹/۲/۱۵ ۱۰:۳۵:۲۶

همیشه پشتتونم اما نه وقتی مشغول خیانتید


پاسخ به: سال اولی ها از این طرف: کلاه گروهبندی
پیام زده شده در: ۱۰:۵۶ شنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۹
#17
سلام کلاه گروهبندی
من عاشق گریفندورم. توی همه ی گروه ها فقط گریفندور رو دوست دارم. یه کمی لجبازم ولی از اسلیترین بدم میاد.
الویتام:
۱-گریفندور
۲-گریفندور
۳ -گریفندور
۴-گریفندور!
فقط از سوسک می ترسم. حتی از عنکبوت هم نمی ترسم! حالا اگه گریفندور منقرض شد ریونکلا.
لطفا بندازم گریفندور!



------
شنیدیم کلاه گروهبندی باز دوباره گم شده و این بار به جای گروهبندی قرضی واسه مدارس اجنبی، داره خود گشادشو سر ملت جادوگری میذاره و هنوز پیدایش نشده این طرفا از وقتی رفته. کلاهک سوراخ!

به هر حال منو فرستادن که بهتون بگم در گروه هافلپاف پذیرفته شدین. در موردش اینجا بیشتر بخونید.

مرحله بعد: انتخاب یک شخصیت از لیست شخصیت های گرفته نشده و معرفی آن در تاپیک معرفی شخصیت.


ویرایش شده توسط حسن مصطفی در تاریخ ۱۳۹۹/۲/۱۵ ۲:۳۳:۱۲

همیشه پشتتونم اما نه وقتی مشغول خیانتید


پاسخ به: کارگاه داستان نویسی
پیام زده شده در: ۲۱:۱۵ جمعه ۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۹
#18
آن روز روز مهمی بود. اول ترم هاگوارتز بود و بچه های آن در حال گروهبندی بودند. پروفسور مک گوناگال به ترتیب اسم سال اولی ها را صدا می زد و آنها با ترس و لرز به سمت کلاه گروه بندی روانه می شدند. من جزو آخرین نفراتی بودم که گروهبندی شدند. ۵ نفر بیشتر نمانده بود که اسم من را صدا زدند. پروفسور مک گوناگال نگاهی به دفترچه اش انداخت و اسم من را اعلام کرد. من با پا هایی لرزان به سمت کلاه گروهبندی رفتم. نمی خواستم هافلپافی باشم. نمی خواستم ریونکلاوی باشم . نمی خواستم اسلیترینی باشم. فقط و فقط گریفندور را می خواستم.
آنجا یک سه پایه و یک کلاه قدیمی و نخ نما وجود داشت. استرس داشتم. صد ها نفر به من خیره شده بودند و این وضعیتی بود که من به آن عادت نداشتم.
کلاه گروهبندی با ابرو های بالا رفته گفت:

- بزار ببینم... خب... شجاعتت بدک نیست... فقط از سوسک می ترسی ها؟

من بدم آمد. دوست نداشتم دیگران این را بفهمند.
-
امم... گریفندور

خوشحال و شاد به سمت میز گریفندور رفتم. ریونکلاوی ها با اخم مرا نگاه می کردند! فقط ۱۱نفر به ریونکلاو رفته بودند.
آن روز یکی از بهترین روز های زندگی من بود.
***

پاسخ:
خیلی خوش اومدی به کارگاه داستان نویسی. اگه اشتباه نکنم قبلا هم اینجا بودی و راهنمایی های لازم بهت شده. از لحاظ نگارشی قابل قبول بود و مشکلی واسه خواننده ایجاد نمی‌کرد. ولی از لحاظ محتوایی جا داشت بیشتر پرداخته بشه به توصیف فضا، ولی از اونجایی که تلاش و پیشرفت مشخصه، بنظرم با ورود به ایفای نقش قوی تر میشی و مشکلاتت برطرف میشن. پس...

تائید شد!
مرحله بعدی: گروهبندی!




ویرایش شده توسط تام جاگسن در تاریخ ۱۳۹۹/۲/۱۲ ۲۱:۳۷:۱۱

همیشه پشتتونم اما نه وقتی مشغول خیانتید


پاسخ به: سال اولی ها از این طرف: کلاه گروهبندی
پیام زده شده در: ۱۹:۰۲ چهارشنبه ۳ اردیبهشت ۱۳۹۹
#19
سلام کلا گروهبندی من کمی بلند پرواز و بسیار شجاعم من فقط از سوسک می ترسم و خودم فکر می کنم توی گریفندور بیفتم . حالا نظرت چیه

- گریفندور

- اسلایدرین



-----
پاسخ:
شما هنوز در کارگاه داستان نویسی تایید نشدید. لطفاً به ویرایش درج شده در انتهای پست اخیرتون در کارگاه مراجعه کنید.


ویرایش شده توسط حسن مصطفی در تاریخ ۱۳۹۹/۲/۳ ۲۱:۴۳:۲۳

همیشه پشتتونم اما نه وقتی مشغول خیانتید


پاسخ به: کدوم شخصیت کتاب از همه بدتره؟
پیام زده شده در: ۱۷:۱۷ سه شنبه ۲ اردیبهشت ۱۳۹۹
#20
من که اصلا نمی نونم دورلوس آمبریج و ریا اسکیتر رو تحمل کنم


همیشه پشتتونم اما نه وقتی مشغول خیانتید






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.